رابطه تکوین با تشریع در هستی

استاد اصغر طاهرزاده

بسم الله  الرّحمن الرّحيم

اگر عقیده و عمل ما مطابق حق نباشد خداوند ما را به دست خودمان می‌ گیرد. فرعون تصور می‌ کرد در حال تعقیب قوم حضرت موسی(علیه السلام) است، خوشحال هم بود که آن‌ ها به طرف رودخانه نیل حرکت می‌ کنند که هیچ راه گریزی ندارند، غافل از این‌ که او با آن‌  همه شتاب، به سوی محل غرق‌ شدن خود و لشگریانش حرکت می‌ کند. خداوند در آیة‌ الکرسی می‌ فرماید: «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ، مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ»؛ یعنی خداوند آن حقیقت یگانه‌ ای است که در حیات مطلق و قیام مطلق است به طوری که هیچ سستی و چُرت و خوابی او را نمی‌ گیرد، چنین خدایی آسمان و زمین در قبضه وجود اوست، بدون آن که آن‌ ها از خود وجودی استقلالی داشته باشند. حال با توجه به چنین حضوری برای خداوند در عالم، چه کسی می‌ تواند نقشی داشته باشد مگر آن که خودِ خدا اجازه آن نقش را به او داده باشد، خدایی که آینده و گذشته همه مخلوقات را می‌ داند و هیچ کس به علم او احاطه ندارد مگر به آنچه خود او بخواهد که بندگانش بدانند، کرسی و قدرت و احاطه او آسمان‌ ها و زمین را در بر گرفته و در حفظ و مدیریت بر آن‌ ها هیچ سختی برای او نیست، و او «علیّ و عظیم» است.

اگر به روح توحیدی آیه فوق توجه شود می‌ فهمیم حضور خداوند در عالم، چگونه است و چگونه همه عالم در قبضه اوست و چرا باید به اذن خداوند در این عالم عمل و تصرف کرد تا از نتایج کارمان ناکام نشویم.

بشرِ امروز با غفلت از حضور همه جانبه‌ ی خدا، از حقیقت بزرگی محروم است و لذا از ارتباط با معنویات که دریچه‌ های ارتباط با خدا است محروم مانده. بشری که معنویت و قیامت را فراموش کرد مهم‌ ترین بُعد زندگی‌ اش یعنی حضور در ابدیت را فراموش می‌ کند، چنین بشری زندگی را کوچه‌ های بن‌ بستی می‌ داند که از هر راهی برود به بن‌ بست برمی‌ خورد، چنین بشری مجبور است دلخوشی‌ های دروغین برای خود بسازد تا از سردی زندگی خود که خود برای خود پدید آورده کمی بکاهد. این‌ همه سرگرمی که بشر جدید برای خود فراهم کرده آیا انعکاس محرومیت‌ های معنوی نیست که می‌ خواهد آن‌ ها را نادیده بگیرد؟ و آیا تکنولوژی مدرن را مطلوب مطلق قرار دادن یک نحوه از همان عکس‌ العمل محرومیت از عالم قدس نیست؟ بشر جدید جُورِ پشت‌ کردن به ساحت قدس را می‌ کشد، چه سود دارد اگر همه زمین برای ملتی گشوده شود ولی عالم قدس به روی او بسته باشد؟

وقتی انسان از رابطه تکوین با تشریع در عالم هستی غافل شد و گمان کرد نظام الهی نسبت به هر فکر و عملی بی‌ تفاوت است بدون رعایت هیچ محدودیتی به هر اقدامی دست می‌ زند و تلاش می‌ کند هر تصوری را که در خیال خود دارد در خارج صورت عملی بدان بپوشاند، تنها مانع عملی نشدن صورت‌ های وَهمی خود را نداشتن ابزار مناسب می‌ داند و لذا اگر توانست ابزار مناسب بسازد دیگر بدون هیچ فکری دست به اقدام می‌ زند. با چنین روحیه‌ ای ماشین‌ های غول‌ آسا و اسلحه‌ های مخوف ساخته شد، تا به وسیله‌ ی ماشین‌ های غول‌ آسا هر کار خواستند در تغییر نظام طبیعت انجام دهند و با اسلحه‌ های مخوف هر ملتی را که خواستند نابود کنند. غافل از این که در اوج رسیدن به امیال خود، با برخورد سنن الهی روبه‌ رو می‌ شوند. روس‌ ها هشتاد سال با تفکر الحادی شب و روز تلاش کردند تا ثابت کنند با نظام به اصطلاح سوسیالیسم می‌ توان جهان را اداره کرد، در اوج امیدواری همه چیز از هم گسست، تا آن‌ جایی که بعضی از تئوریسین‌ های آن فکر، خودکشی کردند چون سقوط نظام مارکسیسم لنینیسم را مساوی سقوط همه افکار و عقاید خود می‌ دانستند. فکر کردند با دیواری که بین آلمان می‌ کشند می‌ توانند مردم یک ملت را تقسیم کنند، ولی یک مرتبه همه چیز به هم خورد و دیوار برلین با همان ماشین‌ های غول‌ آسا تخریب شد. آمریکایی‌ ها به امید اسلحه‌ های مخوف خود ملت ضعیف و بدون هر گونه امکاناتِ ویتنام را سرکوب کردند ولی در اوج ناباوری، در شرایطی که به اندازه برگ درختان جنگل‌ های ویتنام بمب بر سر مردم ریختند، با این‌ همه مجبور شدند شکست اسلحه‌ های مخوف را بپذیرند و از ویتنام خارج شوند. باز به امید همان اسلحه‌ ها بنیان‌ گذاران اسرائیل به فکر اخراج مردم فلسطین افتادند و صدها هزار برابر پیش از مردم فلسطین گلوله و تانک و بمب به آن‌ ها شلیک کردند، در اوج امیدواری به تعیین قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، انتفاضه اول همه تصوراتشان را بر باد داد، خون‌ آشام‌ ترین شخصیت‌ های اسرائیلی مجبور شدند از نوار غزه عقب‌  نشینی کنند. به امید احیاء آبروی از دست رفته درصدد بودند به جنوب لبنان حمله کنند و تا بیروت را اشغال کنند، اسارت دو سرباز اسرائیلی را بهانه کردند و حمله را شروع نمودند و شکست از حزب الله چیزی بالاتر از یک شکست را به بشریت گوشزد کرد و آن این‌ که این تکنولوژی مدرن و اسلحه‌ های مخوف نیست که تعیین تکلیف می‌ کند، بلکه خداوند است که در جهان مدیریت خود را اعمال می‌ نماید. در حادثه‌ ی اخیر بحران اقتصادی آمریکا نیز روشن شد که نظام الهی نسبت به هر فکر و عملی بی‌ تفاوت نیست. غفلت از این موضوع رضاخان‌ ها و شارُن‌ ها و استالین‌ ها و بوش‌ ها و صدام‌ ها و ... را به‌ وجود آورد و باز به‌ وجود می‌ آورد، ما هم در زندگی فردی و اجتماعی به همان اندازه که از این قاعده غافل باشیم تصمیماتی می‌ گیریم که در نهایت با ناکامی و شکست روبه‌ رو می‌ شویم. و شاخص‌ ترین تفکر غربی همین نکته است که متوجه نیست بین نظام تکوین و نظام تشریع رابطه هست و عالم هستی نسبت به هر فکر و هر عمل بی‌ تفاوت نمی‌ باشد.

«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»

 

منبع: لب المیزان.

Share