محروميت بزرگ

حضرت مى فرمايند: اگر مى توانى كارى كن كه غير تو را نشناسند. اين توصيه مسلّم به اين معنى نيست كه پدر و برادر شما را هم نشناسد بلكه منظور آن است كه گرفتار موضوعاتى از اجتماع نشود كه مربوط به حوزه مردان است و از اين طريق دغدغه هايى وارد زندگى خصوصى شما شود كه روح زنان را آزار مى دهد. به همسر شما چه مربوط است كه در اداره و بازار رقيب شما چه كسى است؟ به همين جهت در ادامه مى فرمايند:

«لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا»؛

كارى كه بيش از توانايى زنان است بر دوش آن ها مگذار. به عبارت ديگر امورى كه موجب فشار روحى به زن است بر آن ها وارد مكن، چون زنان مانند گُل بهارى اند و نه قهرمان. بر عهده مردان قرار داده كه براى زنان امنيت و آرامش روحى و جسمى فراهم آورند تا جامعه به نتايجى كه بايد از جانب زنان برسد، برسد. زيرا به همان اندازه كه بستر آرامش روحى و جسمى زن از دست رفت، به همان اندازه جامعه از بركات واقعى كه خداوند از طريق زنان به جامعه مى دهد، محروم مى شود. هرگز هنر نيست كه زنان مانند يك مرد از صبح تا بعد از ظهر در بيرون خانه كار كنند و بعد هم انتظار داشته باشيم كه بتوانند همسر خوبى براى ما و مادر مفيدى براى فرزندانمان باشند. اين يك نوع رندى است و رندها هميشه ته چاه اند. پس رندى نكنيد و شرايط اضطراب و ناامنى روحى و جسمى را براى زنانتان فراهم ننماييد كه از بركات بزرگى محروم مى شويد. جامعه محل كشاكش مردان است با همان روحيه ى مردى و تلاش براى سود دنيايى بيشتر، و خانه محل آرامش و خدمت و ايثار است، چگونه مى توان خانه را از كشاكش جامعه حفظ كرد به جز به كاربردن توصيه هايى كه مولى الموحدين(عليه السلام) مطرح مى فرمايند؟ گاهى زنان را آنچنان گرفتار مسائل اقتصادى كرده ايم كه اگر تخم مرغ گران شد قلب آن ها به طپش در مى آيد. با وارد كردن زنان در امور اضطراب زا فقط زنان ضرر نمى كنند بلكه بيش از آن مردان ضرر مى كنند، چون ديگر با گُل پژمرده اى روبه رو مى شوند كه سخت به شادابى آن نياز دارند. آقا و خانم هر دو از اداره مى آيند حالا آقا نشسته مى گويد خانم ناهار چى داريم، از اين خانم همان انتظارى را دارد كه بايد از خانمى داشت كه صبح تا حالا در خانه بود. آيا با اين برخوردها زنان را بايد گُل حساب كرد يا انسانى آهنين؟ آيا از انسان هاى آهنين انتظار لطافت و عواطف بايد داشت؟ آيا با گُل به سربردن هر چند با درآمد كمتر، با صفاتر است يا با آهن به سربردن با انبوهى از ثروت؟!

اسلام لباس و مسكن و غذاى زن را به عهده مرد گذارده تا كارهاى اقتصادى روح لطيف زن را فرسايش ندهد و او همچون «گُل» براى همسر و فرزندانش شاداب بماند، زيرا جامعه سخت نياز به چنين روح هايى دارد تا محبت را به جاى خشم بنشانند. نه مردان بايد زنان را گرفتار كارهاى سنگين بكنند و نه زنان بايد از حفظ روحيه ى خود غفلت نمايند. تلاش و تحرك براى هر زن و مردى لازم است ولى زنان نبايد خود را در ورطه هاى اقتصادى- آن طور كه روح و روحيه آن ها آسيب ببيند- بيندازند، كه در آن صورت كمر خود را مى شكنند. وقتى مادران نتوانستند مادرى كنند، كودكان هم آن طور كه بايد و شايد داراى رشد متعالى نخواهند بود و عملًا به جاى عوامل گرمى محيطِ خانه مزاحم خانه اند و همه چيز در هم مى ريزد. بگذاريد زنانتان چون گل بيالايند تا براى شما و فرزندانتان مفيد باشند. نسبت به زنانتان انسان هاى منفعت طلب نباشيد، چون باغبانى باشيد كه نفسِ پروراندن گل و به فعليت درآوردن زيبايى هاى آن، برايش مهم است، گل ميوه نمى دهد ولى روح ما را تغذيه مى كند و لذا نفسِ پروراندن گل يك نحوه تغذيه است ولى تغذيه روحى. با چنين ديدى اگر زنان در صحنه باشند، فضاى خانه آرامش خاصى به خود مى گيرد كه از هزاران گنج مهمتر است. بر اساس اين ديد است كه در ادامه مى فرمايند؛ انتظارِ زياد از حدّ، از زن نداشته باش به طورى كه طمع كند در بقيه كارها هم وارد شود، به عبارت ديگر چاخان او را نكن كه تو خيلى مهم هستى، تا طمع كند در امور ديگر هم دخالت كند و بخواهد مسئوليت هايى را كه به عهده ى او نيست به عهده بگيرد زيرا در اين صورت لطافت روحى خود را از دست مى دهد.

Share