انس با همسر؛ مرتبه اى از انس با خدا

سؤال: آن سكينه و آرامشى كه قرآن به عنوان اثر ازدواج قائل شده است، چه نوع آرامشى است؟

جواب: انسان واقعاً نياز به «انس» دارد. و مگر نه اين كه انس با «خدا» يعنى انس با «خوبى ها»؟! بستر خانواده، بستر انس خاصى است نسبت به هم، كه زن و شوهر همراه با ايثار فراهم مى كنند. من تا حالا نديده ام زن و شوهرى در بسترى الهى و صحيح ازدواج كنند و هركدام براى خوشبختى همسر خود نهايت تلاش را نكند. يك بار؛ شوهرِ خانمى پاى خروس شان را بسته بود كه از قفس بيرون نيايد، بعد هم رفته بود مأموريت! آن خروس هم بدون آن كه كسى متوجه شود از گرسنگى و تشنگى مرده بود! خانمش از يك طرف متوجه بود شوهرش كار خيلى بدى كرده و از دست او ناراحت بود و از طرف ديگر نگران بود كه عقوبت اين كار دامان شوهرش را بگيرد؛ مى گفت: كاش اگر خدا خواست عقوبتى براى همسرم بفرستد، بين من و او نصف كند! مى خواهم از اين نتيجه بگيرم كه ببينيد ازدواج چه بستر عجيبى به وجود مى آورد كه طرفِ مقابل حاضر است خود را نفى كند تا به هدفى كه در تشكيل خانواده به دنبال آن بود نزديك شود، اين همان يگانگى توحيدى است. حال در يك چنين بسترى اين انس، جنس همان انسى است كه شما نوع بالاترش را مى توانيد با خدا به دست بياوريد. در چنين فرهنگ و فضايى است كه انس با همسر زمينه انس با خدا مى شود.

اخيراً يكى از آقايان كه تازه ازدواج كرده سؤال مى كرد كه؛ «واقعاً من مانده ام اين دوست داشتن همسرم ريشه در كجا دارد؟! از طرفى حس مى كنم اين دوست داشتنم گويا دوست داشتن مقدسى است، از طرفى ديگر مى ترسم كه نكند دارم خود را فريب مى دهم». عرض كردم علامت دوست داشتن غيرِ مقدس اين است كه آن دوست داشتن مانع بندگى خدا شود و ما را به خود مشغول كند، آيا وضع تو اين طورى است؟ گفت: نه. به او عرض كردم اين شروع، شروعى است كه خدا قرار داده است، اگر مواظب نباشيد شيطان آن را از شما مى گيرد؛ محبت دو همسر از طرف خدا شروع شده است، ولى اگر در جهت حفظ آن برنامه ريزى نكنيد، از طرف شما از بين مى رود. شيطان با وسوسه خود كارى مى كند، كه شما فكر كنيد همسرت تحت تأثير مادر و يا خواهرش دارد زندگى تو را اداره مى كند. شما مى خواهى خانه ات چهارديوارى خودت و همسرت باشد، بعد شيطان مى آيد مى خواهد اين را از تو بگيرد. شيطان دروغ هايى به ذهن شما مى اندازد؛ كه مثلًا همسرت تحت تأثير مادرش است، يك چنين چيزهاى وَهمى در زندگى تان داخل مى كند، شما هم يك مرتبه با يك توهم دروغين، رفتار همسرت را طورى مى بينى كه گويا خودش نيست كه تصميم مى گيرد و در نتيجه محبت تو به همسرت كم مى شود. به آن جوان عرض كردم اگر مى توانى، يك كارى بكن اين محبت كه از طرف خدا آمده، از طرف نفس امّاره و وسوسه شيطان نرود. و واقعاً هم براى شيطان چنين يگانگى كه بين دو همسر هست سخت است! نمى گذارد چيزى كه خدا شروع كرده است بماند، مگر اين كه ما خود را براى حفظ آن آماده كرده باشيم.

وظيفه ى هركدام از زن و مرد است كه اين محبت خدادادى را نگه دارند. «انس با همسر» در خانواده شور و نشاطى پديد مى آورد كه هيچ چيز ديگرى جاى آن را نمى گيرد، بايد برنامه ريزى كنيم كه آن را نگه داريم.

ما بسيارى از اوقات يا در افراط هستيم و يا در تفريط؛ يا مى گوييم: آرامش اوليه ى زندگى براى ما بس است، بعد در عمل با غفلت از وظايف شرعى خود، به خدا هم مى گوييم برو مى خواهيم بدون حاضركردن دستورات الهى در زندگى، مودّت و رحمت اوليه را حفظ كنيم. يا از اين طرف مى افتيم؛ و هيچ برنامه و وقتى براى حفظ مودت بين خود و همسرمان نمى گذاريم، و يك زندگى خشكِ غير عاطفى براى خودمان درست مى كنيم. در هر دو حال تلاشى براى نگه دارى آن مودت نكرده ايم، بايد كارى كرد كه بشود اين آرامش و محبتِ اول زندگى را نگه داشت، و فقط هم از طريق رعايت اصول شرعى و اخلاقى و احترام به حقوق همديگر و با حساسيت براى حفظ آن، اين كار ممكن است.

موضوع را به سيره انبياء و ائمه(عليه السلام) تعميم دهيد؛ ببينيد آن ها در زندگى خود به ما نشان داده اند كه هنر نگه داشتن آن آرامش و محبت را داشته اند يا نه؟ با دقت در زندگى آن ها روشن مى شود كه آن ها هنر اين را داشته اند كه روابط خود با همسرشان را در شرايط انس نگه دارند. چون اين انس از طرف خدا آمده است، شور بندگى مى آورد. و حالا آن جمله را هم از رسول خدا(صلى اللّه عليه وآله) داشته باشيد كه مى فرمايند:
«انّ الرّجل اذا نظر الى امراته و نظرت اليه نظر اللَّه تعالى اليهما نظر الرّحمة»[1]
چون مردى به زنش و زنش به او از روى مهر بنگرند، خداوند بزرگ آن دو را با ديده ى رحمت بنگرد. به نظرم اين توصيه مى خواهد همان مودت و محبت خدادادى را نگه دارد؛ يعنى هر دو بايد تلاش كنند كه انس اوليه باقى بماند. البته اشكال ندارد نحوه «محبت ورزيدن به همسر» به مرور زمان تغيير كند و پخته تر شود، ولى بايد همواره باقى بماند.

 

----------------------------------
[1] - نهج الفصاحه، حديث شماره 621 ..

Share