سكناى گمشده

سكناى گمشده [1]

كجاست آن خانواده اى كه متذكّر يگانگى اعضاى آن با همديگر و يگانگى همه با آن يگانه مطلق بود؟

امروزه انسان هايى در كنار همديگر و بيگانه از هم، در داخل چهارديوارى اى به نام خانه هستند و خانواده ناميده مى شوند كه بيشتر به مسافرخانه مى ماند تا خانواده.

كجا رفت آن وحدّت ربّانى اعضاى خانواده كه متذكّر وحدت ذات با صفات حق بود؟

كجاست رسم بندگى در مقابل خدايى كه همه چيز غرق اوست و اوست كه اوست و بقيه در مقابل او هيچ اند هيچ، و اين در خانواده توحيدى تجسم عينى مى يافت؟

كجاست خانواده اى كه يگانگى اعضاى آن متذكّروحدت ربّانى پروردگار است و هر عضوى از آن، همچون سايه اى است براى راحتى عضوى ديگر؟

كجاست جامعه اى كه نمونه اى است بزرگ تر از خانواده ى يگانه توحيدى؟ جامعه اى كه مانند سينه ى سراسر حكمت حكيمان، در فعاليت است و متذكّر عبرت ها و مظهر تعادل هاست.

 

----------------------------------
[1] - واژه« سكناى گمشده» و بعضى از مطالب اين بحث، از فيلسوف مشهور آلمانى، مارتين هايدگر در كتاب« شعر، زبان و انديشه رهايى» اقتباس شده است ..

Share