جایگاه نماد در اندیشه امام باقر(علیه السلام)/بخش پنجم

امام محمد باقر,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

نمادگرایی قبر
قبرومقبره تداعی کننده خانه ای ابدی است که آدمی رااز دل مشغولی به دنیا وتعلق به آن باز می دارد.
در شریعت اسلامی برای کفن ودفن میت وگذاشتن او در قبر آداب خاصی وارد شده که همه آنها در واقع زنده نگه داشتن یاد مرگ است.به عنوان مثال بالا آوردن قبر به عنوان یک نشانه است برای اعلام حضور یک فرد متصل به عالم ارواح،نماد گرایی که در مذهب تشیع مورد توجه قرار گرفته است واین کار عملی بوده که پیشوایان دینی آن را انجام می داده اند.درحدیثی از امان باقر(علیه السلام) به چگونگی میزان بالا آوردن آن از سطح زمین اشاره شده است.
ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ إِنَّ أَبِی اسْتَوْدَعَنِی مَا هُنَاک فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قَالَ ادْعُ لِی شُهُوداً فَدَعَوْتُ أَرْبَعَةً مِنْ قُرَیشٍ فِیهِمْ نَافِعٌ مَوْلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ اکتُبْ أُوصِیک بِمَا أَوْصَى بِهِ یعْقُوبُ بَنِیهِ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى  لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ أَوْصَى أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ یکفِّنَهُ فِی بُرْدِهِ الَّذِی کانَ یصَلِّی فِیهِ الْجُمُعَةَ وَ أَنْ یعَمِّمَهُ بِعِمَامَتِهِ وَ أَنْ یرَبِّعَ قَبْرَهُ وَ یرْفَعَهُ أَرْبَعَ أَصَابِعَ[78]
عبد الاعلى مولى آل سام از حضرت صادق روایت می کند که آن جناب فرمود پدرم ودائع خود را بمن سپرد و چون وفاتش نزدیک شد فرمود: اینک گواهانى را برایم حاضر کنید، من چهار نفر از قریش را که از جمله نافع غلام عبد اللَّه بن عمر بود دعوت کردم پدرم فرمود بنویس من وصیت می کنم تو را بهمان وصیتى که یعقوب بفرزندانش کرد یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى  لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وصیت می کند ابو جعفر محمد بن على براى جعفر بن محمد و امر می کند او را که پدرش را در بردى که نماز جمعه را با او می خواند کفن کند و او را با عمامه مخصوصش معمم کند و قبر او را بیش از چهار انگشت بلند ننماید و قبر را چهار گوشه کند.
همچنین عمل دیگری که در بین مسلمین به  خصوص شیعیان شایع است پاشیدن آب بر روی قبر مرده است که این عمل اخذ از سنت ائمه معصومین (علیهم السلام)می باشد وشاید این کار اشاره به حکمتی معنوی است چون آب مایع حیات است ودر واقع تداعی گر این معنا که مردگان از حیات دائمی بر خوردارندوناظروآگاه به اعمال دیگرانند.بنابراین با  این کار عقیده معاد  تثبیت می شود ویاد مرگ همان چیزی که انسان از آن غافل است در جان او تداعی می شود.
عن أبی جعفر علیه السّلام قال: کان رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: یصنع بمن مات من بنى هاشم خاصّة شیئا لا یصنعه بأحد من المسلمین کان إذا صلّى بالهاشمی و نضح قبره بالماء، وضع رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله کفّه على القبر حتّى ترى أصابعه فی الطین، فکان الغریب یقدم أو المسافر من أهل المدینة. فیرى القبر الجدید علیه أثر کفّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله، فیقول: من مات من آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله؟!.[79]
کلینى در «کافى» با ذکر سند، از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله. نسبت به کسى که از بنى هاشم وفات مى کرد، کارى مخصوص انجام مى داد که نسبت به اموات دیگر، آن عمل را انجام نمى داد، وقتى به جنازه اى از بنى هاشم نماز مى گذارد، و قبرش را آب مى پاشیدند، حضرت دست خود را مى گذاشت به طورى که انگشتان مبارکش در گل فرو مى رفت. پس هر گاه غریب و یا مسافرى وارد مدینه مى شد و در قبرستان، قبر تازه اى که اثر دست مبارک آن حضرت بر آن باشد مى دید مى گفت: از آل محمد علیهم السّلام چه کسى تازه از دنیا رفته است؟
نمادشناسی اعلام و شخصیت ها:
1ـ نمادهای حکومتی و دینی در زمان ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)
با ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دین و اسلام حقیقی تجدید بنا می شود و سنّت های اسلامی که به دست فراموشی سپرده شده بودند دوباره با حضور ایشان احیاء می شوند و نمادهای دینی و جلوه های حقیقی اسلام بار دیگر به اهتزاز در می آیند. موارد ذیل بخشی از اموری است که با ظهور ایشان انجام می گیرد که از لسان امام باقر (علیه السلام) به شرح ذیل است؛
الف ـ ظهور قائم  (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با نشانه های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
جابر عن أبی جعفر «علیه السلام» قال ثم یظهر المهدی بمکة عند العشاء و معه رایة رسول اللّه «ص» و قمیصه و سیفه و علامة و نور و بیان فاذا صلى العشاء نادى بأعلى صوته یقول اذکرکم اللّه أیها الناس و مقامکم بین یدی ربکم[80]
جابر از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: مهدى علیه السّلام در مکه موقع عشاء ظهور می کند و بیرق و پیراهن و شمشیر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله با او خواهد بود و علامتهاى و نور و بیانى با آن حضرت می باشد، پس از آنکه نماز عشاء را می خواند با صداى بلند می گوید: ایها الناس من شما را بیاد خدا مى آورم و آن موقعى را که در مقابل او قرار می گیرید خاطرنشان شما می کنم.
- از بین بردن نشانه های کفر و بدعت و استقرار شعائر و نمادهای دینی بر روی زمین (در شهرها و مساجد) که به امر حضرت ساخته می شود.
وَ رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (علیه السلام) سَارَ إِلَى الْکوفَةِ فَهَدَمَ بِهَا أَرْبَعَةَ مَسَاجِدَ فَلَمْ یبْقَ مَسْجِدٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَهُ شُرَفٌ إِلَّا هَدَمَهَا وَ جَعَلَهَا جَمَّاءَ وَ وَسَّعَ الطَّرِیقَ الْأَعْظَمَ وَ کسَرَ کلَّ جَنَاحٍ خَارِجٍ فِی الطَّرِیقِ وَ أَبْطَلَ الْکنُفَ وَ الْمَآزِیبَ إِلَى الطُّرُقَاتِ وَ لَا یتْرُک بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا[81]
حضرت باقر (علیه السلام) در ذیل حدیث طویل فرموده چون قائم ظهور کند بطرف کوفه عزیمت می فرماید و چهار مسجد را در آنجا ویران می سازد و تمام مسجدهاى کنگره دار روى زمین را خراب می کند و هموار می سازد و راه اعظم را وسعت می دهد و بالکونهائى که بالاى منازل ساخته شده و فاضل آبشان بخارج می ریزد دو ناودانهائى که در معابر جارى می شوند منهدم می سازد و تمام بدعتها را از بین می برد و سنتهاى الهى را برقرار می دارد.
3 ـ احیاء آیین و سنت های دینی و همراهی ملائکه و مؤمنین.
رَوَى جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ[82]
فرموده است چون قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ظهور فرماید خیمه هائى سراپا می کند و قرآن را بهمان شکل که نازل شده بود بمردم مى آموزد.
حدیث دوم: ابو بکر حضرمى از حضرت باقر روایت کرده که فرمود: گویا مشاهده می کنم قائم از مکه به طرف نجف رفته و پنج هزار ملائکه هم در خدمت او می باشند، جبرئیل در طرف راست، میکائیل در طرف چپ، و مؤمنین هم در مقابل او در حال حرکت هستند و آن حضرت لشکریان خود را به بلاد و ولایات می فرستد.[83]
4 ـ خدمات حضرت و نوسازی مسجد الحرام بدست ایشان.
َأَبُو بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِذَا قَامَ الْقَائِمُ هَدَمَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ حَتَّى یرُدَّهُ إِلَى أَسَاسِهِ وَ حَوَّلَ الْمَقَامَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی کانَ فِیهِ وَ قَطَعَ أَیدِی بَنِی شَیبَةَ وَ عَلَّقَهَا بِالْکعْبَةِ وَ کتَبَ عَلَیهَا هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ الْکعْبَة[84]
ابو بصیر از حضرت صادق روایت می کند که فرمود: هر گاه قائم قیام کند مسجد الحرام را خراب می کند و او را به حدود اولش برمی گرداند، و مقام را هم در جاى خود قرار می دهد، و دست بنى شیبه را هم قطع می کند و بر کعبه آویزان می نماید و در آن جا می نویسد اینان دزدان کعبه هستند.
5 ـ شمار یاران حضرت و علنی کردن عَلَم و نشانه های امامت
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یقُولُ: و مُنَادٍ ینَادِی مِنَ السَّمَاءِ بِأَنَّ الْحَقَّ فِیهِ وَ فِی شِیعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِک خُرُوجُ قَائِمِنَا فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْکعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا فَأَوَّلُ مَا ینْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآیةُ بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یقُولُ أَنَا بَقِیةُ اللَّهِ وَ خَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیکمْ فَلَا یسَلِّمُ عَلَیهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا قَالَ السَّلَامُ عَلَیک یا بَقِیةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ فَإِذَا اجْتَمَعَ لَهُ الْعَقْدُ عَشَرَةَ آلَافِ رَجُلٍ فَلَا یبْقَى فِی الْأَرْضِ مَعْبُودٌ[85]
و منادى از آسمان فریاد می زند به اینکه حق با قائم و شیعیان او می باشد، در این وقت قائم قیام می کند، در هنگام قیام پشت خود را بکعبه می گذارد و سیصد و سیزده نفر یاران مخصوصش پیرامون او اجتماع می کنند، و اول آیه اى را که می خواند این است بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.
پس از این خواهد گفت: من بقیه پروردگار و خلیفه و حجت او در میان شما هستم، در این هنگام مسلمین بر وى بعنوان «بقیة اللَّه» سلام خواهند کرد، چون ده هزار نفر گرد وى اجتماع کنند پرچم خود را بلند می کند و دعوت خود را علنى می نماید، در روى زمین هر معبود باطلى گرفتار آتش سوزى مى شود، و این خروج بعد
ازغیبت طولانى خواهد بود، و خداوند به این وسیله بندگان خود را در ایمان به غیبت آزمایش مى کند.
ظهور سفیانی و دجال
در آیات و روایات زیادی به رؤیارویی افرادی با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره می کند که به عنوان موانعی در برابر حکومت ایشان قرار می گیرند و قصد ایستادگی واز بین بردن حضرت ویارانشان را دارند.
از این افراد که باید به عنوان یک جریان مخالف و برانداز نظام دینی نام برد در تعابیر روایات نماد نوع حکومت ظالمانه هستند که ذی نفوس و افراد زیادی را در خدمت گرفته اند تا اهداف شوم خود را که پیروزی بر جبهه ی حق علیه باطل است را عملی کنند و با اغواء و گمراهی مردم مانع از اجرای حکومت عدل گستر حضرت بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شوند.
یکی از آن دو جریان، خروج دجّال در آخر الزمان است که به اغواگری و گمراهی مردم می پردازد و با حاکمیت بر آنان ادعای ربوبیت و خدایی می کند. «در اعتقاد بعضی، تعابیر وارده از او در روایات جنبه ی رمزی و سمبلیک دارد و در واقع دجال رمزی است که از اوج تمدن و تکنیک غرب ،که با اسلام و مبانی آن ستیزه دارد. تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن همه انسان هاست.»[86] .
وَ فِی رِوَایةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى  أَنْ ینَزِّلَ آیةً وَ سَیرِیکمْ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آیاتٍ مِنْهَا دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ الدَّجَّالُ وَ نُزُولُ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا[87]
در روایت ابى الجارود از حضرت باقر (علیه السلام) در مورد آیه إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى  أَنْ ینَزِّلَ آیةً فرمود به زودى در آخر الزمان آیاتى را نشانتان مى دهد از قبیل دابة الارض، دجال، نزول عیسى بن مریم و طلوع خورشید از مغرب.
سفیانی:
به عنوان یکی از نشانه های ظهور و علائم حتمی ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمده است، او به عنوان فرمانده عملیاتی جنگی است که جبهه باطل را شکل می دهد و در مقابل اسلام صف آرایی می کند و یکی از فتنه گرانی است که به دست حضرت از میان می رود. در اینجا دو روایت از امام باقر (علیه السلام) درباره سفیانی نقل می کنیم:
1 ) بر افراشته شدن علم و پرچم سفیانی قبل از ظهور
جَابِرٍ الْجُعْفِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام :َ وَ اخْتِلَافٌ کثِیرٌ عِنْدَ ذَلِک فِی کلِّ أَرْضٍ حَتَّى تَخْرُبَ الشَّامُ وَ یکونَ سَبَبُ خَرَابِهَا اجْتِمَاعَ ثَلَاثِ رَایاتٍ فِیهَا رَایةِ الْأَصْهَبِ وَ رَایةِ الْأَبْقَعِ وَ رَایةِ السُّفْیانِی[88]
جابر جعفى گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: بر زمین قرار گیر و دست و پاى خویش را حرکت مده تا این نشانه ها که برایت می گویم ببینى گر چه گمان ندارم تو بآن زمان برسى: اختلاف بنى عباس، آواز دهنده آسمانى، فرو رفتن دهى از دهات شام بنام جابیة، آمدن ترک بجزیرة، و فرود آمدن روم برملة (نام چند جا است بدین نام در شام و مصر و جاهاى دیگر) و اختلاف بسیار در آن هنگام در هر سرزمین تا اینکه شام ویران شود، و سبب ویرانى آن سه پرچم است که در آن پدید آید: پرچم اصهب، پرچم ابقع، پرچم سفیانى. (ظاهر از سیاق حدیث این است که اصهب و ابقع هم نام یا وصف دو تن باشد همانند سفیانى).
2 ) وقوع جنگ و نابودی سفیانی بدست حضرت بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ  سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یقُولُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ قَالَ سَیفْعَلُ اللَّهُ ذَلِک بِهِمْ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ بَنُو أُمَیةَ وَ شِیعَتُهُمْ قُلْتُ وَ مَا الْآیةُ قَالَ رُکودُ الشَّمْسِ مَا بَینَ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَى وَقْتِ الْعَصْرِ وَ خُرُوجُ صَدْرٍ وَ وَجْهٍ فِی عَینِ الشَّمْسِ یعْرَفُ بِحَسَبِهِ وَ نَسَبِهِ وَ ذَلِک فِی زَمَانِ السُّفْیانِی وَ عِنْدَهَا یکونُ بَوَارُهُ وَ بَوَارُ قَوْمِهِ[89]
ابو بصیر گوید: شنیدم از امام باقر علیه السّلام که در گفتار خداى تعالى: «اگر بخواهیم نشانه اى از آسمان برایشان فرود آوریم که گردنهاشان در برابر آن خاضع گردد» (سوره شعراء آیه 4) فرمود:
بزودى خداوند این نشانه را براى آنها مى فرستد عرضکردم: براى کیان؟ فرمود: براى بنى امیه و   پیروانشان، عرضکردم: نشانه چیست؟ فرمود: توقف خورشید از ظهر تا وقت عصر، و بیرون آمدن سینه و صورت مردى که حسب و نسبش معروف باشد در چشمه خورشید، و اینها در زمان سفیانى است، و آن هنگام نابودى سفیانى و قوم او است.
.نمادگرایی امیر المؤمنین علی (علیه السلام)
امیر المؤمنین که جامع فضایل و مناقب است در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) به عنوان نماد جوانمردی یاد می شود و از شمشیر او که نماد جهاد مؤمن علیه کافر و جهاد انسان علیه شرّ درونی اش است به عنوان بهترین شمشیر یاد شده است.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی (علیهما السلام) عَنْ آبَائِهِ قَالَ نَادَى مَلَک مِنَ السَّمَاءِ یوْمَ أُحُدٍ لَا سَیفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِی [90]حضرت باقر (علیه السلام) فرمود در روز احد فرشته در آسمان ندا میکرد لا سیف الا ذو الفقار و لا فتى- الا على
شیعه:
شیعه در لغت به معنی پیرو ویاور است .در اصطلاح کسانی هستند که شخص به واسطه آنها نیرومند می شود.اولین نامگذاری آن در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)توسط ایشان درموردعلی(علیه السلام)وپیروان او به کار رفت که بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یکی از مذاهب اسلامی معتقد به امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) می باشند.
در روایات زیادی به نشانه ها وویژگیهای شیعیان اشاره شده که در مجموع میتوان چنین برداشت کرد که شیعیان به عنوان مجموعه ای هستند که در مسیر هدایت وسعادت از هر گونه افراط وتفریط به دورند که در آیات قرآن،تعبیر به ام‍‍ت وسط شده است.«وکذلک جعلناکم امت وسطا لتکونو شهداءعلی الناس » بنابراین شیعه نماد اعتدال ومیانه روی است که هیچگاه از مسیر تبعیت خود منحرف نمی شود.در اینجا به روایتی که در همین رابطه است می پردازیم.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) یا مَعْشَرَ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلَامُ کونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطَى إِلَیکمْ یرْجِعُ الْغَالِی وَ بِکمْ یلْحَقُ التَّالِی فَقَالَ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاک وَ مَا الْغَالِی قَالَ قَوْمٌ یقُولُونَ فِینَا مَا لَا نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا فَلَیسَ أُولَئِک مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُمْ قَالَ فَمَا التَّالِی قَالَ الْمُرْتَادُ یرِیدُ الْخَیرَ یبْلُغُهُ الْخَیرُ وَ یؤْجَرُ عَلَیهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَینَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ وَ مَا بَینَنَا وَ بَینَ اللَّهِ قَرَابَةٌ وَ لَا لَنَا عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ وَ لَا یتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مُطِیعاً نَفَعَتْهُ وَلَایتُنَا وَ مَنْ کانَ مِنْکمْ عَاصِیاً لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایتُنَا[91]
امام باقر علیه السّلام فرمود: اى گروه شیعه آل محمّد! شما تکیه گاه میانه باشید تا آنکه غلوّکننده بسوى شما بازگردد، و آنکه عقب مانده خودش را به شما برساند. مردى پرسید: فدایت شوم! غلوّکننده کدامست؟ فرمود: مردمى که در باره ما چیزهایى مى گویند که خود ما آن را به خود نسبت نمى دهیم، آنها از ما نیستند و ما هم از آنان نیستیم. پرسید: عقب مانده چه کسانى هستند؟ فرمود: کسى که طالب خیر است، خیر به او مى رسد و به همان مقدار پاداش داده مى شود.
سپس رو به ما کرد و فرمود: به خدا قسم ما از جانب خدا براتى نداریم و میان ما و خداوند خویشاوندى نیست و بر خدا حجّتى نداریم، نزدیکى به خدا جز با اطاعت و بندگى میسور نمى شود، پس هر کس از شما که مطیع خدا باشد دوستى ما سودش دهد، و آنکه از شما نافرمانى خدا کند، ولایت ما به او سودى نرسانده است.
 

منبع : بهداشت معنوی
......................................
فهرست منابع:
منابع روایی:

1:قرآن با ترجمه حضرت آیت الله مکارم
2:نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی
3:مجلسی محمدباقر،بحارالانوار الجامعۀ لدوراخبارالائمۀ الاطهار(42ج)انتشارات اسلامیه،تهران 1362
4:شیخ صدوق،الخصال، انتشارات جامعه مدرسین،قم1362
5:شیخ کلینی،الکافی(5ج)، انتشارات اسلامیه،تهران1362
6:شیخ حسن طبرسی،مکارم الخلاق، انتشارات شریف رضی،قم1370
7:جعفری بهزاد،احتجاجات، انتشارات اسلامیه،تهران1381
8:شیخ مفید،الارشاد فی معرفۀحجج لله علی العباد،کنگره شیخ مفید1413ق
9:شیخ طبرسی،اعلام الوری باعلام الهدی، انتشارات اسلامیه تهران1390ق
10:عطاردی عزیزالله،زندگانی چهارده معصوم، انتشارات اسلامیه،تهران1390ق
11:علامیه حلی،الافین، انتشارات هجرت قم1409ق
12:شیخ صدوق،امالی صدوق، انتشارات اعلمی،بیروت1400ق
13:سیدابن طاووس،الامان من اخطار الاسفاروالازمان، انتشارات آل البیت،قم1409ق
14:روحانی علی آبادی محمد،زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، انتشارات مهام تهران1379
15:خسروی موسی،زندگانی حضرت سجادوامام باقرعلیهماالسلام، انتشارات اسلامیه تهران
16:شیخ صدوق،التوحید، انتشارات جامعه مدرسین،1398ق
17:شیخ صدوق،ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، انتشارات دارالرضی قم1406ق
18:علامیه طباطبایی،سنن النبی باترجمه، انتشارات اسلامیه تهران1378
19:آشتیانی میرزااحمد،طرائف یااندرزهای ممتاز، کتابخانه صدوق1362
20:شیخ صدوق،علل الشرایع، انتشارات داوری قم
21:جزائری محدث،النورالمبین فی القصص الانبیاء والمرسلین، انتشارات آیت الله المرعشی قم1404ق
22:مشایخی فاطمه،قصص الانبیاء، انتشارات فرحان تهران 1381
23:آژیرحمیدرضا،بهشت کافی(ترجمه روضه کافی) انتشارات سرورقم1381
24:بهبودی محمدباقر،گزیده کافی، انتشارات علمی وفرهنگی تهران1363
25:شیخ صدوق،کمال الدین وتمام النعمه، انتشارات الاسلامیه،تهران1395ق
26:سیدابن طاووس،محاسبه النفس، انتشارات مرتضوی،تهران
27:شیخ طبرسی،فضل ابن حسن،مشکاۀ الانوار فی غررالاخبار، انتشارات حیدریه نجف 1385ق
28:شیخ صدوق،معانی الاخبار، انتشارات جامعه مدرسین قم1403ق
29:سیدابن طاووس،الملاحم والفتن فی ظهور الغائب(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتشارات شریف رضی،قم1370
30:شیخ صدوق،من لایحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین،قم1404ق
31:شیخ صدوق، التوحید للصدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم1398ق
32:جنتی احمد،نصایح، انتشارات الهادی قم1382
:33اخوان حکیمی،الحیاه(ترجمه احمدآرام)دفترنشروفرهنگ اسلامی،تهران1380
منابع غیرروایی:
1:آیت الله جوادی آملی حکمت عبادات نشراسراءقم1380
2:نوری زاده محمد،لباس روحانیت،نشرمؤسسه امام خمینی،قم1386
3:پارسانیا حمید،نمادواسطوره،نشراسراء،قم1373
4: آوینی سید مرتضی،مبانی نظری هنر،نشرنبوی،قم1374
5:فضایلی سودابه، فرهنگ نمادها(5ج)،نشرجیحون1385
6:کرباسیان ملیحه،فرهنگ مصور نمادهای سنتی،نشرنوتهران1386
-------------------------
پی نوشت ها:
[78] إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: 274
[79] سنن النبى صلى الله علیه و آله با ترجمه، ج 1، ص: 204
[80]الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص: 65
[81] الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 386
[82][82]   الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 386
[83]زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، متن، ص: 588
[84][84] زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، متن، ص: 589
[85] إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: 463
[86] تاریخ ما بعد الظهور
[87] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 9، ص: 204
[88]الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 373
[89]الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 374
[90] الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص: 88
[91]مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص:67

Share