مسابقه نوکری و غلامی شروع می شود

مسابقه نوکری و غلامی

چه نیرویی باعث می شود که بوی محرم تا کوچه های شهر را معطر می کند همه شیفته خدمت رسانی به عزاداران حسین بن علی (علیهما السلام) می شوند، علم ها و بیرق ها برافراشته می گردند.

قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى
بارها و بارها این آیه قرآن راخوانده بودم ظاهرش بسیار عجیب و تامل برانگیز بود. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) دراین آیه پاداش و مزد عظیم رسالت را فقط و فقط محبت به اهل بیت وخاندان طهارتش بیان می کند. این آیه اسرار خاصی دارد. حال چه رازی در محبت می باشد. این اکسیر با وجود انسان چکار می کند و این کیمیا چیست آثارش در روح و جان انسان چه می باشد؟
برای روشن شدن اصل این آیه باید اول محبت را مورد بررسی قرار دهیم.
چه نیرویی باعث می شود که بوی محرم تا کوچه های شهر را معطر می کند همه شیفته خدمت رسانی به عزاداران حسین بن علی (علیهما السلام) می شوند، علم ها و بیرق ها برافراشته می گردند.
مسابقه نوکری و غلامی شروع می شود کوچک و بزرگ نمی شناسد؛ همه در صف چشم انتظارند تا کاری کنند خاک از لباس ها بروبند، جارو کنند، چای بریزند، ظرف بشویند زیرا که نوکری این خاندان را با پادشاهی عالم عوض نمی کنند.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست

قدم برداشتن برای آنان مصداق عینی و اتم و اکمل محبت به این خاندان است، از جفت کردن کفش عزاداران تا ریختن چای، تهیه و تدراک غذا، آشپزی، مداحی …..همه و همه نشان دهنده محبت محب به محبوب است.

اکسیر محبت

محبت به معنای کشش درونی است. این کشش تغییرات مهمی در ماهیت روح و نفس انسان ایجاد می کند. محبت شدت و ضعف دارد. در حالت ضعف همان ارادت و در بالاترین درجه و شدیدترین صورتش عشق می گردد. ذات جاذبه و کشش مایه تعالی بخش حیات موجودات است و وقتی در حالت عشق قرار می گیرد سبب حرکت تکاملی جهان از نقص به کمال می شود و در این جا محبت منشاء تحرک و کشش در کل موجودات عالم است. به دلیل قدرتی که محبت و عشق در تحول آفرینی دارد بسیار ارزشمند است و بسیار زیباتر اینکه خداوند در قرآن یکی از نشانه های مومنان را اشد حبا لله می داند: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِله (بقره/ ١۶٢)
و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمى گزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى دارند ولى کسانى که ایمان آورده اند به خدا محبت بیشترى دارند.
محبت رقت قلب، تلطیف احساسات، فروتنی، بیداری و استعداد های ذاتی مثبت، تقویت اراده، رشد ادراک و احساس زایل شدن ضعف و زبونی و کینه و کدورت رادر پی دارد. عشق و محبت پاک و الهی عامل مهم در رشد شخصیت و مبارزه با محدودیت های نابجا درفکر و عمل و نیز ارتقاء معنویت وعرفان روح است

نقش محبت به اهل بیت (علیهم السلام)

محبت انسان را شبیه محبوب می کند و سنخیت و مشابهت بین او و محب ایجاد می کند. حال وقتی محبوب، انسان کامل باشد و به بیانی دیگر جزء کاملترین انسانها باشد بالطبع محب به رنگ او در می آید و شبیه او می شود.
برای شفاف سازی بیشتر قضیه مثالی می زنم.
آهن فلز سرد و محکمی است که هیچگونه قابلیت انعطاف درحالت معمولی خود ندارد. آهنگر زبردست آهن را کنار حرارت آتش قرارمی دهد و در کوره می گذارد. آهسته آهسته آهن گرم می شود، گرم وگرمتر، سرخ می شود. آنچنان درمجاورت این آتش تغییر می کند که دیگر چیزی شبیه آهن نیست گویی آتش است، به قدری تغییر هویت داده که براحتی به دست آهنگر به هر شکل و صورتی قالب می گیرد.
محبت این حکم را برای انسان دارد بالخصوص محبت به اهل بیت علیهم السلام که جنس این محبت کیمیایی است که مس وجود را به طلا تبدیل می کند. محب را نرم، متواضع، با گذشت، با محبت می کند. گویی محبوب چون آهنگر توانا هر قالبی را برای محب در نظر بگیرد او اطاعت می کند و به هر شکل ان در می آید.
آنان که محبت اهل بیت درقلبشان جوانه زده و ریشه دوانده همین حکم را دارند. عاشقانی که پای پیاده زائر کربلای حسینی می شوند و روزها را با سختی و مشقت طی می کنند، ارزویی جز دیدار یار ندارند و هر لحظه از شوق دیدن محبوب قالب تهی می کنند
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن

مصداق محبت

حال سوال اینست که چگونه محبت خود را به اهل بیت ابراز کنیم. در روایات و احادیث موثق زیادی راه های چگونگی محبت کردن به اهل بیت را به ما یاد داده اند، یکی از آن راه ها خدمت به زائران، عزاداران، دوستان و عاشقان ان بزرگواران می باشد چرا که این کار همانند خدمت به ان بزرگواران است و ثواب و پاداش زیادی را نصیب محب می کند
از معصوم روایت شده است که می فرماید: کسی که در عزای ما بگرید و از مالش در عزای حسین صرف کند و در غم او بی خوابی کشیده و در حاجت عزادارانش بکوشد و در راه او تشنگان را آب دهد و به دشمنانش لعنت کند پاداشش بهشت است.
یکی از اموری که دارای ثواب و پاداش بی مانندی می باشد، خدمت در برپایی مراسم عزای سید و سالار شهیدان عالم حضرت سیدالشهدا(عَلیه السَلام) می باشد.
قدم برداشتن برای آنان مصداق عینی و اتم و اکمل محبت به این خاندان است، از جفت کردن کفش عزاداران تا ریختن چای، تهیه و تدراک غذا، آشپزی، مداحی …..همه و همه نشان دهنده محبت محب به محبوب است.

یکی از مهم ترین رزق ها رزق قلوب ماست که رزق های قلب ما نیز متفاوت است. یکی از مهم ترین رزق های قلب ما رزق محبت می باشد.
اری رزقی بالاتر از این وجود ندارد که انسان به محبت امام برسد و بالواقع محبت مقامی معنوی می باشد که هر زاویه ای از زوایای وجود انسان را به نورمحبت نورانی می کند و هر کسی که به این دستگاه محبت کند وارد وادی ولایت امام می شود و محبت های کوچک از دلش می رود

هزار نکته باریک تر ز مو

محبت یک رابطه یک طرفه نیست محبوب شما هر چقدر کامل تر باشد ارتباط قوی تر و مستحکم تر می شو مساله مهم اینست که محبت ائمه بالاترین رزق ماست و طبق روایات نبوی موجب رسیدن به تمام خیرات دنیا و آخرت می شود و صاحب این محبت حتما اهل بهشت است، در واقع محبت شعاع محبوب در وجود انسان و معیتی حقیقی است و جداشدنی نیست مگر اینکه رشته محبت قطع شود لذا سرسلسله این رشته دست خود این خاندان است.
درکتاب الخصال روایت داریم که نبی اکرم فرمودند : من رزقه الله حب الائمه من اهل بیتی فقد اصاب خیر الدنیا و الاخره فلا یسکن احد فی الجنه
اگر خدای متعال کسی را به این رزق برساند که محبت ائمه از اهل بیت را در سفره او قرار دهد به تمام خیر دنیا و آخرت راه پیدا کرده است بنابراین تردید نکند که چنین کسی در بهشت است.
رزق هایی که از طرف خداوند بر ما نازل می شوند بسیار گسترده اند. یکی از مهم ترین رزق ها رزق قلوب ماست که رزق های قلب ما نیز متفاوت است. یکی از مهم ترین رزق های قلب ما رزق محبت می باشد.
آری رزقی بالاتر از این وجود ندارد که انسان به محبت امام برسد و بالواقع محبت مقامی معنوی می باشد که هر زاویه ای از زوایای وجودانسان را به نورمحبت نورانی می کند و هر کسی که به این دستگاه محبت کند وارد وادی ولایت امام می شود و محبت های کوچک از دلش می رود
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
صبر ندارد هراس انکه در این دام رفت


منابع:
حماسه حسینی -شهید مرتضی مطهری
خصال -ج ٢
دارالسلام، ترجمه کمره ای، ج ۲:۱۹۰
تفسیرالمیزان-علامه محمدحسین طباطبایی

Share