تبیین رابطه رحمت خدا با مقام «رحمت موصوله» اولیاء خدا / بررسی مفاهیم محبت و رحمت/بخش دوم

آیت الله میرباقری؛
آیت الله میرباقری

ختم شدن همه رشته های محبت خدا در وجود امام

نکته مهم این است که همه این رشته های محبت به وجود امام ختم می شود. امام رشته محبت بین خدا و ماست. یكی از شئون امام همین است. آنها هم باب الله اند، هم وجه الله اند و هم رحمت موصوله خدا به ما هستند. یعنی انسان اگر دنبال این رشته رحمت های اطرافش را بگیرد خودش را مستغرق در رحمت امام می بیند. می بیند امام هست كه انسان را تر و خشك می كند حتی بهتر از مادر. این كه امام رضا(علیه السلام) در آن حدیث نورانی كه فرمودند عدل جامعه كبیره است و مرحوم صدوق و کلینی نقل کرده اند(2) که: امام مثل مادر مهربان است. «الاخ الشقیق» است یعنی برادر همزاد است. پدر است. همه رشته های محبتی كه در عالم می بینید در امام به نحو کامل تر وجود دارد. اینکه «انا و علی ابوا هذه الامه» پرسید آقا این یعنی چه؟ امام رضا(علیه السلام) فرمودند محبتشان به تك تك امت از پدر و مادر به فرزند بیشتر است. همه رحمت های الهی به ما در امام خلاصه می شود.

و البته این رشته هیچ وقت قطع نمی شود. یعنی از كافر تا ورود به جهنم این رحمت رحمانیه قطع نمی شود. رحمت خاص و رحیمیه هم به مؤمنین تا درون بهشت هم قطع نمی شود. داریم روز قیامت كه همه از هم فرار می كنند و داریم که «املج العرق» که بعضی گفته اند یعنی عرق و فشار تا دهان ها می آید و قدرت تکلم حتی می رود و کار بسیار سخت می شود مردم سراغ یکی یکی انبیاء می آیند. حضرت آدم ارجاع می دهند به حضرت نوح. ایشان به حضرت ابراهیم ارجاع می دهند و همین طور تا حضرت موسی و عیسی تا ارجاع می دهند به وجود مقدس رسول خاتم(صلی الله علیه و اله وسلم). این گره فقط به دست حضرت باز می شود ولاغیر. دارد که حضرت با كل اهل محشر مقابل باب الرحمان آمده، به سجده می افتند و درهای رحمت باز می شود. ندا می آید که بلند شوید و هركس را كه می خواهید شفاعت کرده، وارد بهشت كنید.

این رشته رحمت، رشته منقطع نیست. این است كه حضرت رحمت برای همه عالمین و «كافه للناس» هستند. و لذا همه دستور این است كه به این رشته وصل بشوید. اگر انسان از این رشته قطع شد از خدا قطع شده است. لذا همه هدایت ها از او برداشته می شود و بلکه بالاتر این كتاب هدایت الهی او را اضلال می كند. این تعبیر قرآن است و تأویل نیاز ندارد. نه خلاف برهان قطعی است نه خلاف ادله است. فرمود این كتاب «یضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یهْدی بِهِ كَثیراً»(بقره/26) این كتابی كه «هدی للناس» است و در یك منزله بالاتر «هدی للمتقین» است، هركسی را بخواهد با همین كتاب اضلال می كند. در ابوحمزه دارد «تُعَذِّبُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ كَیفَ تَشَاءُ وَ تَرْحَمُ‏ مَنْ‏ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ كَیفَ تَشَاء»(3) مثل اینکه با فرزند که بهترین نعمت هاست خدا عذاب می كند.

بررسی قطع رحمت و نتایج آن مانند اضلال

بله با همین قرآن خدا اضلال می كند. چه كسی را؟ «و ما یضل به الا الفاسقین» فاسق كیست؟ آن كسی كه از مدار ولایت خارج شده است. گاهی كسی ظاهرش از مدار ولایت خارج می شود که فاسق العمل می شود. گاهی قلبش از مدار ولایت می رود، می شود فاسق. در حدیث داریم که: شیعه شما گناه می کند به او فاسق بگوییم؟ فرمودند: نه محب ماست. بگو فاسق العمل است و طیب الروح است. گفت: آقا از او تبری بجویم؟ فرمود: از عملش نه از خودش. تبری از خودش تبری از ماست. عملش از ما نیست ولی خودش از ماست. فاسق آن كسی است كه خودش از امام نیست. در عمق وجودش رشته ربطش را از امام بریده است. لذا فرمود فاسقین آنهایی هستند که «الَّذینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِه»(بقره/27) عهد خدا را نقض می كنند بعد از این كه محكم شده بود. که خدای متعال این رشته را خیلی محكم كرده است. فرمود این عهد ولایت است. «و یقطعون ما امرالله به ان یوصل» آن رشته ای كه خدا فرمان داده بود به آن گره بخورند را قطع می كنند. با این کار، این كتاب خدای متعال كه سراسر هدایت است اینها را اضلال می كند. كتابی كه می گوید «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَه مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًی وَ رَحْمَه لِّلْمُؤْمِنِینَ»(یونس/57) كه این رحمت انتهای آیه رحمت رحیمیه است و علامه بزرگوار طباطبایی هم همین طور معنا كردند. که یقین و ایمان و توكل و همه این رحمت های خاص، انوار قرآن هستند.

پس اگر كسی با امام قطع كرد همه محبت ها قطع می شود و اگر كسی رشته اش را با امام محكم كرد و متصل به امام شد آرام آرام حجاب از او برداشته می شود. یعنی اولاً در وراء همه محبت ها امام را می بیند. مانند طفل غافلی که پدر از مسافرت برای او هدیه آورده و او در این هدیه محبت پدر را نمی بیند و مشغول بازی می شود. تا اینکه آرام آرام این هدیه را علامت محبت می بیند و به پدرش نزدیكتر می شود. این رحمتی كه خدا به ما می كند و وسعت نعمتی كه ما در آن غرق هستیم که «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَه اللَّهِ لا تُحْصُوها»(نحل/18) همه پیامهای محبت خدا به ماست. خدا می خواهد بگوید من شما را دوست دارم. از سر محبتم به شما عطا می كنم و مجبور و غافل نیستم. می دانم و شما را در محبت خودم غرق كردم.

جریان رحمت خدا در وجود سیدالشهداء و ارتباط بحث با محبت

اما آن كسی كه محبت را نمی بیند به این واسطه ها مشغول می شود و دنیا او را مست می كند. اما آن كسی كه در این نعمت ها، محبت خدا را دید مستی و بهجت او از نعمت تمامی ندارد. چرا؟ «مست می بیدار گردد نیمه شب     مست ساقی روز محشر بامداد» زیرا مست دنیا همین كه باد عالم بر زخمش بخورد هوشیار می شود. سختی مرگ بیاید همه تعلقات می رود. اما مست ساقی تا قیامت مستی شان ادامه دارد. فرمود جوری غرق در محبت اند که می روند این گردنبند را چنگ می اندازند و پاره می شود. شروع می کنند دانه هایش را جمع كنند، محشر به پا می شود. این حال آنهایی است كه مشغول به این حد از جلوه هستند. اما آنهایی كه مشغول به امام حسین(علیه السلام) هستند، و در كامل الزیارات آمده(4) که در روز قیامت «حداث الحسین» هستند. یعنی با محبت امام حسین سر را به خاك می گذارند، نمی فهمند چه طوری برزخ می گذرد. سر را بر می دارند گرد امام حسین جمع می شوند و غرق در كرامت الله هستند. اهل محشر دارند حساب و كتاب پس می دهند و اینها غرق و مست هستند. هرچه از بهشت پیغام می آید ما منتظر و محتاج شما هستیم، اینها التفاتی ندارند. لذا در روایت فرمود نعمتهای بهشتی اشتیاقشان به سلمان از سلمان به آنها بیشتر است. مرتب پیغام می دهند که ما منتظر شماییم، می گویند صبر كنید که مجلس اباعبدالله است و کسی این را رها نمی كند تا به بهشت برسد. کار محشر تمام می شود و اینها را با كرامت به دنبال امام حسین(علیه السلام) سوار بر مركب های نور به بهشت می برند. پس آنهایی كه این رشته محبت را رها نمی كنند هرچه می خورد می بیند این محبت خداست.

در روایت هست که یكی از راه های رسیدن به محبت خدای متعال متذكر شدن به نعمت های اوست. متذكر به نعمت ها بشوید و آنها را بشمارید. توجه كنید كه خدا از سر محبت دارد به شما ارزانی می کند. این نامه ای كه آمده هر كلمه اش یك جلوه ای از محبت است. همه عالم صحیفه و كتاب الهی است. در هر نعمتی رشته ای از محبت خداست. این رشته ها را رها نكنید تا كم كم به «معدن الرحمه» برسید. اگر «انسان به معدن الرحمه» رسید كه امام است، آن وقت جوری جذب امام و فانی و مستغرق در او می شود که مثل اصحاب عاشورا تیزی شمشیرها را نمی فهمد. طوری غرق می شود که می گوید ای كاش هزار بار من را می كشتند تا بلا از امامش دور شود. اصحاب عاشورا این طوری بودند. این بود كه غرق در امام حسین بودند وگرنه با حب بهشت این گونه نمی شود.

این غیر از عبادت راغبین است که عابدند و «عبدالله رغبه» ولی قیمت عبادتشان امام حسین نیست. قیمت عبادتشان بهشت است. این كه امام حسین به سعید بن عبدالله وقتی تیر خورد و روی زمین افتاد، درحالیکه خودش را بدهكار می دانست و گفت «هل اوفیت» یعنی آقا آیا پیمانه ام پر است؟! حضرت فرمود «انت امامی فی الجنه» تو در بهشت با خود ما هستی، بهشت تو امام حسین است. این به خاطر این است كه اینها اهل محبت بودند. محبین هستند كه بهشت شان امام حسین است وگرنه آنهایی كه اهل تجارت اند بهشتشان جنت است. جنت هم از نور سیدالشهداء آفریده شده است. ولی جنت محبین با بقیه فرق می كند.

این دو آیه را ملاحظه فرمودید که «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنْ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّه فَقَدْ فَازَ»(آل عمران/185) روز قیامت كه برپا شد هركه از جهنم خروج پیدا كند و بهشتی بشود این فائز است. ولی در آیه دیگر بهشت خواص را توضیح می دهد که «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاكِنَ طَیبَه فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»(توبه/72) فوز عظیم رسیدن به رضوان است. مرحوم علامه اینجا یك نکته لطیفی دارند. می فرمایند این رضوان الله كه چشاندن محبت خدا به انسان است (رضوان در روایات اینطوری معنا شده كه انسان محبت خدا را می چشد) مال خواص در بهشت است. بقیه هم محبت به آنها می شود ولی بی حجاب محبت خدا را نمی چشند. میوه را می خورد و لذت می برد. از حور و قصور لذت می برد.

تطبیق بحث در اصحاب سیدالشهداء

فرمود این رضوان از آن آنهایی است كه «عبد الله حباً» اینها رزقشان «رضوان من الله اكبر» است. اصحاب سیدالشهداء هم اینگونه اند. اصحاب محبت اند. این رشته محبت را گرفتند و از آن جدا نشدند، تا جایی كه «بابی و انت و امی» می شود. به یك جایی می رسد که کاملاً وقف می شود. حتی خودش از میان برداشته می شود و همه وجودش پر از محبت محبوب می شود. اینجاست كه هستی اش را فدا می كند. «بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی»

تازه بعد از همه این فداكاری ها خودش را بدهكار می داند که «کیف اصف حسن ثنائکم». همه چیزش را می دهد و باز خودش را بدهکار می بیند. «ان قلوب المخبتین الیك والهه»(5) یعنی مخبت و منکسر و شکسته است. همه چیزش را داده باز هم بدهكار است. مخبت یعنی محب بدهكار نه محب طلبكار. و این خصوصیت اصحاب سیدالشهداء است. این رشته محبت را گرفتند، رفتند و به مقصد رسیدند. اگر كسی این رشته را رها نكند رزقش رسیدن به معدن الرحمه است. این محبتی كه همه جا با ماست به معدنش می رسید. آن وقت كسی به آنجا رسید، از همانجا هم می نوشد که «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»(انسان/21) می شود «مست ساقی روز محشر بامداد».

لکن حتماً در بین اصحاب اختلاف درجه بود. قمر بنی هاشم در قله است. این است كه امام سجاد فرمودند روز قیامت همه شهداء به مقامش غبطه می خورند. این خیلی عجیب است. شهداء خودشان فوق العاده اند ولی درجات دارند و شهدای كربلا فوق همه شهداء که فرمود «فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى‏ وَ لَا خَیراً مِنْ أَصْحَابِی‏»(6) ولی خود حبیب غبطه به حضرت ابالفضل می خورد. یعنی می بیند او از رحمت و محبت امام حسین چه چشیده است و به او چه جامی خورانده اند؟! او چه طور اینگونه غرق در امام حسین است؟! وقتی این را می بیند حبیب هم غبطه می خورد كه بیش از این می شد از این سرچشمه نوشید. بیش از این می شد از امام حسین سیراب شد. «السلام علیک ایها عبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمومنین و الحسن و الحسین»

**************************************
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله میرباقری

**************************************
پی نوشت ها:

(2) الكافی (ط - الإسلامیه)، ج‏1، ص: 200
(3) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 586
(4) كامل الزیارات، النص، ص: 81
(5) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 738
(6) الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 91

Share