مقام برزخیّت كبری نبی‌  اکرم (صلی الله علیه و آله)

استاد اصغر طاهرزاده
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

انسان کامل چون مظهر جمیع اسماء و صفات، و مربوب حق تعالى به اسم جامع است، هیچ یک از اسماء را در آن غلبه تصرف نیست، و داراى مقام وسطیت و برزخیّت کبرى است و سیرش بر طریقه مستقیمه وسطیه اسمِ جامع است. و سایر اَکوان هریک اسمى از اسماءِ محیطه یا غیر محیطه در آن ها متصرف است و مظهر همان اسم هستند، و بَدْء و عود آن ها به همان اسم است، و اسم مقابل آن در بطون است و متصرف آن نیست، پس، حق تعالى به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقیم است

بسم الله الرّحمن الرّحیم
{بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ}[1]
عموم مردم از این که انسانی به عنوان پیامبر حامل نوامیس عالم هستی باشد در تعجب اند، و کافران می گویند: آن چیز عجیبی است.
علت آن که کافر و غیر کافر از وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعجب می کنند عبارت است از:
الف: نشناختن خدا « وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ ....»[2]
ب: جایگاه نبی الله و مقام برزخیت کبری آن حضرت را نشناختند.
ج: جایگاه و وسعت انسان را که تا کجاها می تواند وسعت یابد، را نشناختند.
اگر جایگاه نبی الله(صلی الله علیه و آله) و منذر را می شناخنتند برایشان عجیب نبود که باید به تعادل آمدن انسان، انسانی که در اوج تعادل است در منظر بشر قرار گیرد و بشر را متذکر تعادل واقعی خود نماید وگرنه دچار یک سرگردانی و نیهیلیسم بی کاراکتر می شود.
مقام جامعیت یا برزخیّت کبری نبی الله(صلی الله علیه و آله)
1- هر یک از موجودات صراطى خاص و هدایتى مخصوص به خود دارند و لذا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «وَ الطُّرُقُ إلى اللّه بِعَدَدِ انْفاسِ الْخلایِق.[3] و چون در هر تعیّن و انانیّت، حجابى است ظلمانى و در هر وجود و انّیّت، حجابى است نورانى، و انسان از آن جهت که مجمع تعیّنات و جامع وجودات است، محجوب ترین موجودات است از حق تعالى. و شاید اشاره به این معنى باشد آیه کریمه «‏ثُمَّ رَدَدْناهُ اسْفَلَ سافِلین»[4] و از این جهت، صراط انسانى طولانى‏تر و ظلمانى‏تر صراط ها است.
و چون «ربّ» انسان حضرت اسم اللّه اعظم است، که ظاهر و باطن و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسماء متقابله نسبت به او على السّواء است، از براى خود انسان در منتهاى سیر باید مقام برزخیّت کبرى حاصل شود، و از این جهت صراط او ادقّ از همه صراط ها است.[5]
پس باید انسانی که در مقام تعیّن برزخیّت کبری است همواره مدّ نظر انسان ها باشد تا بتوانند از جنبه انحراف به بعضی از اسماء و غفلت از بعضی دیگر مصون باشند. ممکن است انسان از حجاب غلو یا کثرت خارج شده باشد ولی این رسیدن به برزخیّت و تعادل کبری نیست و به همین جهت معصوم می فرماید: « نَحْنُ آلُ محمدٍ، اَلنَّمَطُ الاوسطُ الَّذی لا یُدْرِکُنا الغالی و لا یَسْبِقُنا التالی».[6]
2- «تقویم» انسان در اعلى علّییّنِ جمیع اسمائى است، و به همین جهت تا «اسفل سافلین» مردود شده و «صراط» او از «اسفل سافلین» شروع و به «اعلا علّیّین» ختم شود. و این صراط آنهایى است که حق تعالى به آنها انعام فرموده به نعمت مطلقه، که آن نعمتِ کمالِ جمعِ اسمائى است که بالاترین نعمت هاى الهیّه است. و صراط هاى دیگر، چه صراط سعداء و «منعم علیهم» باشد و چه صراط هاى اشقیاء باشد، به قدر نقصان از فیضِ نعمتِ مطلق، داخل در یکى از دو طرف افراط و تفریط خواهد بود. پس صراط انسان کامل فقط صراط «منعم علیهم» به قول مطلق است. و این صراط بالاصاله مختص به ذات مقدّس نبىّ ختمى است، و براى دیگر اولیاء و انبیاء بالتبعیّه ثابت است.[7]
3- انسان کامل چون مظهر جمیع اسماء و صفات، و مربوب حق تعالى به اسم جامع است، هیچ یک از اسماء را در آن غلبه تصرف نیست، و داراى مقام وسطیت و برزخیّت کبرى است و سیرش بر طریقه مستقیمه وسطیه اسمِ جامع است. و سایر اَکوان هریک اسمى از اسماءِ محیطه یا غیر محیطه در آن ها متصرف است و مظهر همان اسم هستند، و بَدْء و عود آن ها به همان اسم است، و اسم مقابل آن در بطون است و متصرف آن نیست، پس، حق تعالى به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقیم است، چنانچه فرماید: «إنّ ربّى عَلى صِراطٍ مستقیم».[8] یعنى مقام وسطیت و جامعیت بدون فضل صفتى بر صفتى و ظهور اسمى دون اسمى. و مربوب آن ذات مقدس بدین مقام نیز بر صراط مستقیم است، بدون تفاضل مقامى از مقامى و شأنى از شأنى، و تقاضای «اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» تقاضای صراطى است که ربّ الانسان الکامل بر آن است - آن بر وجه ظاهریت و ربوبیت، و این بر وجه مظهریت و مربوبیت - و دیگر موجودات و سائرین إلى اللّه هیچ یک بر صراط مستقیم نیستند، بلکه اعوجاج دارند، یا به جانب لطف و جمال، یا به طرف قهر و جلال. و مؤمنین چون تابع انسان کامل هستند در سیر، قدم خود را جاى قدم او گذارند و به نورِ هدایت و مصباحِ معرفت او سیر کنند و تسلیم ذات مقدس انسان کامل هستند و از پیش خود قدمى برندارند و عقل خود را در کیفیت سیر معنوى إلى اللّه دخالت ندهند، از این جهت؛ صراط آن ها نیز مستقیم و حشر آن ها با انسان کامل و وصول آن ها به تبع وصول انسان کامل است، به شرط آن که قلوب صافیه خود را از تصرفات شیاطین و انیّت و انانیّت حفظ کنند، و یکسره خود را در سیر، تسلیم انسان کامل و مقام خاتمیت کنند.[9]
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
 

منبع: لب المیزان
...............................................
پی نوشت ها:
1- سوره ق آیه 2.
2 - سوره انعام آیه 91.
3 - جامع الاسرار و منبع الانوار ص 8 و 95 و 121.
4 - سوره تین آیه 5.
5 - آداب الصلواه امام خمینی«رحمه الله علیه» ص289.
6 - کافی ج1 ص 136.
7 - آداب الصلواه ص 293.
8 - سوره هود آیه 56.
9 - چهل حدیث امام خمینی«رحمه الله علیه» ص 531.

Share