تفاوت آیین با شریعت یا دین با مذهب

ادیان

علم ادیان مذهب مترادف با فرقه می باشد، لکن در جامعه اسلامی معمولاً مذهب در مورد انشعابات و دسته های فقهی بیشتر به کار می رود مثل مذهب جعفری، مذهب حنبلی، مذهب حنفی، مذهب شافعی و مذهب مالکی، امّا فرقه در انشعابات و گروه های کلامی مورد استعمال بیشتری دارد: مثل فرقة اشاعره، فرقة معتزله، فرقة ماتریدیه و فرقة وهابیت و امثال اینها و تقریباً این دو کلمه در این دو حوزه خاص تعین استعمالی پیدا کرده اند

پرسش: آیا آیین با شریعت یا دین با مذهب تفاوت دارند؟

پاسخ:
جامعة بشری ذاتاً و فطرتاً به یک سلسله اعتقادات و روش های عملی برای اداره و پیشبرد زندگی، نیازمند است و لذا هیچ جامعه ای نه در گذشته و نه در عصر حاضر، مشاهده نمی شود که یک مکتب و مسلک خاصی برای این منظور نداشته باشد. حتی آنان که هیچ اعتقادی به خدای متعال نداشته  و ندارند، نیز از داشتن برنامة زندگی بهره مند بوده و هستند و معمولاً این مکاتب که بالضروره توأم با مسائل اعتقادی هم می باشند از نحوة جهان بینی و ارزش های معتبر هر جامعه متأثر می باشند.
بر اساس همین نیاز فطری و ذاتی انسان است که خداوند متعال توسط انبیاء قانون و برنامة زندگی مطابق با خواست ها و نیازهای حقیقی و واقعی انسان فرستاده تا او را در مسیر تکامل هدایت نموده، مایة سعادت دنیا و عقبای او گردند.
برای این مکاتب که مخلوطی از اصول اعتقادی و برنامه های عملی می باشند. عناوینی از قبیل آیین، دین، شریعت، مذهب، ملة، نحلة و امثال آنها در زبان های مختلف وضع گردیده که در اینجا اولاً به معنای لغوی این الفاظ می پردازیم و بعد از آن وجه تمایز یا اشتراک آنها را در استعمالات اصطلاحی بیان می کنیم:
1ـ آیین در لغت پهلوی به معنای سیرت، رسم، عرف، طبع، عادت، روش، دیدن، خُلق، خصلت، منش، می باشد.(1)
2ـ شریعت در لغت عربی به محلّی گفته می شود که مردم از آن جا آب برمی دارند و معمولاً این محل در کنار رودخانه ها و جوی آب می باشد.(2)
3ـ دین کلمه ای است که در آن احتمالات متعددی داده  شده است. اگر از کلمة «دئنا» که در سانسکریت و گات های اوستا وجود دارد، گرفته شده باشد به معنای خصایص آدمی، تشخص معنوی و وجدان به کار رفته است. و اگر ریشه در زبان های سامی داشته و در زبان عرب از طریق زبان «اکدی»، وارد شده باشد به معنای حق، قانون و داوری خواهد بود. ولی بعضی از علمای اسلامی بر این عقیده هستند که کلمة دین یا در اصل در زبان آرامی عربی به معنای حساب گر استعمال شده و از آنجا داخل زبان عربی گردیده است و یا این کلمه عربی خالص بوده و معنای آن عادت یا استعمال است. و یا کلمة فارسی است که به معنای دیانت و خداپرستی می باشد. به هر صورت کلمه دین به معنای دیانت و خدا پرستی در زبان عرب دورة جاهلی استعمال می شده است.(3)
4ـ مذهب که یک کلمة عربی است از مادة «ذهاب» به معنای رفتن و مرور کردن بر وزن «مفعل» که دلالت بر اسم مکان دارد اخذ شده است.(4) پس به معنای طریق و راه می باشد.
5ـ ملة که جمع آن ملل است در لغت به معنای سنت و طریق آمده(5) و از عبارت «املیت الکتاب» گرفته شده است.(6) و نیز به خاکستر و سنگریزه های داغ ملة، گفته می شود.
6ـ نحلة در لغت به معنای عطیه، بخشش آمده و نیز یکی از معانی آن دعوا، ادّعا و نسبت دادن می باشد.(7)
7ـ فرقه به دسته و گروهی از مردم اطلاق می شود.
استعمالات و معانی اصطلاحی:
این کلمات و عباراتی که معانی لغوی آنها ذکر شد در علم ادیان و مذاهب استعمالات خاصی دارند که به طور مختصر به آن اشاره می شود:
کلمه آیین که یک کلمة پهلوی است در حقیقت مترادف با کلمة دین می باشد. و در اصطلاح علم ادیان و مذاهب این دو کلمه و عنوان بر تمام ادیان الهی و غیر الهی، اطلاق می شود. بنابراین همان طوری که بر اسلام هم دین اطلاق می شود بر آیین نصرانیت، یهودیت، هندوئیسم و بودیسم نیز اطلاق این دو عنوان جایز می باشد و لذا علّامه طباطبایی می فرماید که: دین عبارت است از مجموع اعتقادات نسبت به حقیقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می گیرد.(8) و محتوای آن هرچه باشد، فرقی نمی کند.
لکن علمای اسلامی ادیان و مذاهب، برای ایجاد تمایز و تفکیک در عبارت و کلمات  شان بین ادیان الهی و غیرالهی معمولاً «آیین» را در ادیان غیرالهی به کار می برند و از دین در ادیان الهی و آسمانی مثل اسلام، نصرانیت و یهودیت استفاده می کنند.
چون دین از یک طرف از قرآن کریم و متون کتابهای مقدس ادیان الهی اخذ شده و از طرف دیگر یکی از معناهای دین، خداپرستی می باشد پس به خاطر وجود این دو جهت تقدس، آن را در ادیان الهی به کار می برند.
اما شریعت در اصطلاح به معنای قانونی است که پیغمبران از جانب خداوند برای مردم آورده اند.(9) و نیز به چیز هایی که خداوند برای بندگانش قرار داده و بر آنان فرض نموده است مثل نماز، زکات، روزه، حج و امثال آنها شریعت گفته می شود.(10) به عبارت دیگر شریعت به دینی گفته می شود که از طرف خدای متعال برای بندگانش تشریع شده باشد.(11) و کلمة «ملة» نیز بر چیزی اطلاق می شود که خداوند حکیم از برای بندگانش توسط انبیاء تشریع نموده باشد.(12)
بنابراین شریعت و ملة در اصطلاح علم ادیان، کلمات مترادفی هستند که فقط بر ادیان الهی اطلاق شده و هر دوی آنها منشأ قرآنی دارند.(13) پس از حیث استعمال اخص از کلمه دین و آیین هستند.
کلمة «نحلة» بر دین یا مذهبی اطلاق می گردد که کسی آن را به خود بسته و نسبت داده باشد به عبارت دیگر، دینی که از جانب خدای متعال نیامده باشد، نحله نامیده می شود.(14) پس این عنوان اختصاص به ادیانی مثل بودیسم، هندوئیسم، بهائیت و ... دارد، بنابراین می توانیم بگوئیم هندوئیسم یا شینتوئیسم یک نحله است اما نمی توان گفت که اسلام یا یهودیت نحله می باشند.
کلمه و عنوان «مذهب» بر شعباتی اطلاق می شود که از دین انشعاب پیدا کرده باشند به عبارت دیگر مذهب زیرمجموعة دین است که توسط پیروان یک دین در آن ایجاد می شود مانند مذهب تسنن و مذهب تشیع در اسلام و مذهب ملکان و مذهب نسطوری در مسیحیت.(15) در علم ادیان مذهب مترادف با فرقه می باشد، لکن در جامعه اسلامی معمولاً مذهب در مورد انشعابات و دسته های فقهی بیشتر به کار می رود مثل مذهب جعفری، مذهب حنبلی، مذهب حنفی، مذهب شافعی و مذهب مالکی، امّا فرقه در انشعابات و گروه های کلامی مورد استعمال بیشتری دارد: مثل فرقة اشاعره، فرقة معتزله، فرقة ماتریدیه و فرقة وهابیت و امثال اینها و تقریباً این دو کلمه در این دو حوزه خاص تعین استعمالی پیدا کرده اند.

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، تألیف رضا برنجکار.
2ـ اصطلاحات فرق و مذاهب اسلامی، تألیف محمّدجواد مشکور.
3ـ تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس.
----------------------------
پاورقی:
1. دهخدا، لغت نامه، و عمید، حسن، فرهنگ عمید، مادّة آیین.
2. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح، بیروت، دارالعلم، چهارم،1407، ج3، ص1236. دهخدا مادّة شریعت.
3. دهخدا، مادّة دین.
4. صحاح جوهری، ج1، ص130.
5. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث الوی، اول، 1405، ج11، ص631.
6. دهخدا، ماده ملت.
7. لسان العرب، ص11، ص629.
8. طباطبایی، محمّدحسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص 3، بی تا.
9. دهخدا، مادة شریعت.
10. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، نشر الثقافة الاسلامیه، دوم،1407 ق، ج2، ص500، و زبیدی، محمّد مرتضی، تاج العروس، بیروت، مکتبة الحیات، ج5، ص394.
11. جوهری، صحاح، ج3، ص1236.
12. مجمع البحرین، ج4، ص232.
13. بقره:130 و 135 ـ آل عمران:95 ـ نساء:125 ـ انعام:161 و جاثیه:18 ـ مائده:48 ـ شوری:13.
14. لغت نامة دهخدا، مادة نحله.
15. شیعه در اسلام، ص3.

Share