آنچه در مورد «تواتر»[حدیث] باید بدانیم

حدیث شناسی

در عرصه ی روایات، شیعه، قول و فعل معصومین ـ علیهم السلام ـ را مورد سند شناسی و متن شناسی قرار می دهد، نه دیگران. به هر حال هم شیعه و هم اهل تسنن به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارند. شیعه بر اساس مبانی و منابع خود صاحب فقه هستند و اهل تسنن هم با مبانی و منابع خود دارای فقه می باشند. شیعه بر اساس مبانی و منابع روایتی خود به خبر متواتر دست می یابد و اهل تسنن بر اساس مبانی و منابع خودشان به خبر متواتر دست می یابند و یکی موجب بی اعتبار شدن دیگری نیست

پرسش: تواتر که معمولاً در دفاع از احادیث شیعه طرح شده، خیلی قابل قبول نیست زیرا در مسلک اهل سنّت نیز تواتر دیده می شود؟

پاسخ:
برای روشن شدن جواب، بیان چند نکته ضروری است.
1ـ تواتر در لغت: واژه یی عربی، مصدر و لازم است و معنای آن، پی در پی شدن، پیاپی بودن، پیاپی رسیدن، دمادم رسیدن، پیاپی آمدن، پی یکدیگر به مهلت آمدن می باشد. ریشه ی این واژه از «وتر»، به معنای تنها تنها و یک یک به دنبال هم آمدن است.(1)
2ـ تواتر در اصطلاح: خبر جماعتی را گویند که فی حدّ نفسه (خود به تنهایی) افاده علم کند و انسان از شنیدن آن قطع به راستی مضمون حدیث پیدا کند. مانند: خبر وقوع حادثه مسلم ابن عقیل در کوفه و یا یقین به وجود شهر مکه، برای کسی که به مکه مشرف نشده است.(2)
برخی ملاک تواتر را عدد معینی بین 5، 10، 20، 40 و 70 ذکر کرده اند، ولی باید گفت! عدد در تحقق آن معتبر نیست. بلکه ملاک تواتر حصول اطمینان و قطع به مضمون خبر و ایمنی از عدم تبانی مخبرین بر کذب است. از این جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پیدا می کند. چه بسا عددی در موضوعی کافی باشد و در مورد موضوع دیگر کفایت نکند و اطمینان حاصل نشود.(3)
3ـ شرایط مخبرین:
1- قبلا شنونده عالم به مفاد خبر نباشد. زیرا با اطلاع قبلی از مضمون خبر، حصول علم از ناحیه خبر متواتر به منزله ی تحصیل حاصل است.
2- شنونده به واسطه تقلید یا وجود شبهه ای اعتقاد به دروغ بودن کذب یا نفی (وجود نداشتن) مضمون، خبر نداشته باشد. به عنوان مثال فرقه های غیر مسلمان چون به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ باور ندارند، نمی توانند معجزات آن حضرت را که به حدّ تواتر رسیده بپذیرند.
3- مستند خبر دهنده، حس(شنیدن یا مشاهده) باشد نه دلیل عقلی بر مفاد خبر.
4- عدد مخبرین به حدّی برسد که تواطی و تبانی بر دروغ نتوانند کرد.
5- وجود شرایط مزبور در تمام طبقات. (دو شرط آخر، شرط اصل تواتر است، نه شرط حصول علم از خبر متواتر).(4)
4ـ اقسام تواتر: خبر متواتر به سه قسم تقسیم می شود:
الف) متواتر لفظی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها لفظ باشد. همانند: حدیث غدیر «من کنت مولاه فعلی مولاه» که 110 نفر از صحابه آن را نقل کرده اند.
ب) متواتر معنوی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، قضیه ای معنوی باشد.(5) همانند: شجاعت حضرت امیر ـ علیه السلام ـ .
ج) متواتر اجمالی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، نه لفظ باشد و نه معنا. بلکه چیزی باشد که لازمه این اخبار و منتزع از آنها باشد. به عبارت دیگر، قدر مشترک حاصل از اخبار «مختلف الدلالة» را متواتر اجمالی گویند: مانند: روایت حجیت خبر واحد که مضمون مختلفی دارد، و هر حدیثی امری را در حجیت خبر واحد شرط دانسته است.(6)
5ـ تواتر از شاخه های بحث درایه و حدیث شناسی است: تاریخ حدیث شیعه فراز و فرود فراوانی را پشت سر گذاشته است و حوادث تلخ و شیرین زیادی را به خود دیده است.(7) درایه، علم حدیث شناسی و متن شناسی است. اوّلین کتاب در این باره توسط جمال الدین احمد بن موسی بن جعفر بن طاووس (متوفی 673ق) نگاشته شده است. ابن داود حلّی (متوفی 707ق)، اصطلاحات جدیدی در تقسیم احادیث امامیه، وضع کرده است.(8) از این رو، بحث از خبر متواتر و آحاد یکی از شاخه های بحث «علم درایه» است. توسط علم درایه اخبار درست از نادرست، اخبار ساختگی و جعلی از اخبار صحیح تشخیص داده می شود ... .
6ـ گستره خبر متواتر: خبر متواتر دامنه ی گسترده ای دارد. علاوه بر عرصه ی روایات صادره از معصوم ـ علیهم السلام ـ ، عرصه های گوناگون دیگر را نیز شامل می شود. بسیاری از حوادث تاریخی(9) مانند: حادثه عاشورا به حدّ تواتر رسیده است. در عرصه قضاوت و شهادات، مورد کاربرد قرار می گیرد. در زندگی اجتماعی و جامعه شناسی هم کاربرد دارد.
7ـ دو بینش و دو نظریه: در بین مسلمین، اهل سنّت مطابق بینش و باورهای خود، تنها حدیث پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را حجّت دانسته و رجوع به آن را از ضروریات دینی می دانند. هم چنین مطابق عقیده ی آنان، آراء صحابه و تابعین (که بسیاری از آنان مشخصات روشنی ندارند) نیز به عنوان کارشناسان مذهب مورد قبول می باشد.
امّا مطابق بینش و باورهای مذهب شیعه. از آن جا که امامان ـ علیهم السلام ـ ، جانشینان قطعی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده و از دو موهبت علم الهی و عصمت برخوردار می باشند، از همان آغاز قول و فعل آن ها همانند قول و فعل رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ حجّت شرعی قلمداد شده است و به عنوان مأخذ و منبع در شناخت احکام و عقاید، محل اجماع شیعیان قرار گرفت.(10)
در اهل سنّت، تا اوایل قرن دوّم، ممنوعیت جمع آوری، نقل و تدوین حدیث ناحیه ی خلفا وجود داشت. این ممنوعیت توسط عمر بن عبدالعزیز به وسیله ی بخشنامه رسمی برداشته شد، و از نیمه دوّم قرن دوّم شروع به جوامع، صحاح، سنن و ... نویسی کردند ... .(11)
بنابراین، خبر متواتر، یکی از اقسام چند گانه روایات می باشد و از شاخه های بحث علم درایه است. همان طوری که در تعریف تواتر بیان شد، خبر متواتر فی حدّ نفسه (به تنهایی) قطع آور و علم آور است. و این تنها اختصاص به عرصه روایت ندارد. بلکه در عرصه های گوناگون نیز چنین است. پس، اعتبار بالای خبر متواتر، به قطع آور بودن آن است و قطع هم حجت است. بنابراین، در عرصه ی خبر متواتر، سخن از قطع و حجیت آن است. اما دست یافتن به این قطع و علم، مبانی و منابع خاص خود را طلب می کند.
در عرصه روایات، اهل سنت بر اساس مبانی و منابع خاص خود به تواتر و قطع دست می یابند و شیعیان هم بر اساس مبانی و منابع خاص خود. در نهایت، هر دو گروه از راه تواتر به قطع می رسند و قطع هم برای هر کدام حجت است. این طور نیست که اگر فرقه ای بر اساس مبانی و منابع خاص خود از طریق تواتر به قطع و علم دست یافت، مبانی و منابع گروه دیگر اعتبار خود را از دست بدهد و قطع و علمشان باطل بشود.!
در مورد برخی از روایات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ، هم شیعه ادعای تواتر کرده و هم اهل تسنن و در تواتر مشترک هستند. در غیر این صورت، طبق مبانی شیعه، بسیاری از روایات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مرسل است و استناد فقهی ندارد. مگر آن که معصومی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت کرده باشد.
روایات صحابه و تابعین از نظر شیعه اعتبار ندارد ... . در عرصه ی روایات، شیعه، قول و فعل معصومین ـ علیهم السلام ـ را مورد سند شناسی و متن شناسی قرار می دهد، نه دیگران. به هر حال هم شیعه و هم اهل تسنن به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارند. شیعه بر اساس مبانی و منابع خود صاحب فقه هستند و اهل تسنن هم با مبانی و منابع خود دارای فقه می باشند. شیعه بر اساس مبانی و منابع روایتی خود به خبر متواتر دست می یابد و اهل تسنن بر اساس مبانی و منابع خودشان به خبر متواتر دست می یابند و یکی موجب بی اعتبار شدن دیگری نیست. بلی بحث حق و باطل و درستی و نادرستی، جزء بحث معرفت شناسی است و در جایی دیگر باید دنبال شود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ سیدرضا، مؤدب، عالم الحدیث، پژوهشی در مصطلح الحدیث یا علم الدرایة، قم، احسن الحدیث، چاپ اول، 1378، ص23ـ27.
2ـ دکتر صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، بیروت، دارالملایین، چاپ اول.
3ـ زین الدین عاملی، شهید ثانی، الدرایة فی علم مصطلح الحدیث، قم، مدیریت حوزه علمیه قم.
4ـ محمد بهاء الدین عاملی، الوجیزه فی الدرایة، تهران، 1321.
5ـ علی اصغر رضوانی، غدیرشناسی و پاسخ به شبهات، مرکز چاپ و نشر جمع جهانی اهل البیت ـ علیه السّلام ـ ، ص83ـ158.
6ـ سید شرف الدین موسوی، رهبری امام علی ـ علیه السّلام ـ، ترجمه محمد جعفر امامی، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1370، ص316ـ348، نامه 53ـ60.
--------------------------------
پی نوشت:
1. نجف زاده، محمد باقر، دانش حدیث، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، 1373، ص131.
2. امین، سید محمد، روایت و درایت، چاپ اول، 1372، ص116.
3. روایت و درایت، همان، ص116.
4. مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث و درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1379، ص33.
5. دانش حدیث، همان.
6. روایت و درایت، همان.
7. معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران: کویر، چاپ اول، 1377، ص202.
8. سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم: مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1414ق، ص9.
9. دانش حدیث، همان، ص131.
10. معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، چاپ اول، 1374، ص18.
11. قربانی، زین الدین، علم حدیث، قم، انصاریان، چاپ اول، 1370، ص337.

Share