آنچه که در مورد بازار و اهل بازار نمی دانید!!!

کارگروه اخلاق و عرفان ضیاءالصالحین
بازارگردی
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدترين مكانهاى زمين محل هاى خريد و فروش اجناس و أمتعه(کالاها) است، و آنجا ميدان مسابقه  ابليس است؛ هر بامداد با پرچم خويش حركت كرده تخت فرمانروائى خود را در سوق استوار مى كند

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدترين مكانهاى زمين محل هاى خريد و فروش اجناس و أمتعه(کالاها) است، و آنجا ميدان مسابقه  ابليس است؛ هر بامداد با پرچم خويش حركت كرده تخت فرمانروائى خود را در سوق(بازار) استوار مى كند...

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَهَا وَ خَيْرَ أَهْلِهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ أَهْلِهَا...»

[الباب 60 فيه حديثان] - بَابُ كَرَاهَةِ دُخُولِ السُّوقِ أَوَّلًا وَ الْخُرُوجِ أَخِيراً وَ اسْتِحْبَابِهِمَا فِي الْمَسَاجِدِ[لا يقال كيف يمكن عمل الناس كلهم بمضمون الباب، و هو دوري و يلزم أن لا يدخله أحد، و أن لا يخرج منه الأخير، لأنا نقول من المعلوم أن الكراهة تزول عند الضرورة، بل التحريم أيضا، و أكثر الداخلين إلى السوق يضطرون إلى دخوله لئلا يكون دخولهم أولا مكروها، و كذا من له ضرورة إلى التاخر، و أيضا فيندفع الأشكال بامكان الاقتران، فيدخله اثنان فصاعدا دفعة، و لا يكون واحد منهم أولا، و كذا في الخروج، و كذا في دخول المساجد، و الخروج منها، على أن فعل المندوب و ترك المكروه مشروطان بالإمكان، ساقطان مع عدمه قطعا، لبطلان تكليف ما لا يطاق عقلا و سمعا، و اعلم أن السوق مؤنثة و يجوز تذكيرها، نص عليه صاحب القاموس( منه. قده)]

1-[الفقيه 3- 199- 3751، و أورده في الحديث 1 من الباب 68 من أبواب أحكام المساجد] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع  جَاءَ أَعْرَابِيٌّ مِنْ بَنِي عَامِرٍ إِلَى النَّبِيِّ ص- فَسَأَلَهُ عَنْ شَرِّ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ خَيْرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ وَ هِيَ مَيْدَانُ إِبْلِيسَ- يَغْدُو بِرَايَتِهِ وَ يَضَعُ كُرْسِيَّهُ وَ يَبُثُّ ذُرِّيَّتَهُ فَبَيْنَ مُطَفِّفٍ فِي قَفِيزٍ[في المصدر زيادة- أو طائش في ميزان] أَوْ سَارِقٍ فِي ذِرَاعٍ أَوْ كَاذِبٍ فِي سِلْعَةٍ فَيَقُولُ عَلَيْكُمْ بِرَجُلٍ مَاتَ أَبُوهُ وَ أَبُوكُمْ حَيٌّ فَلَا يَزَالُ مَعَ ذَلِكَ أَوَّلَ دَاخِلٍ وَ آخِرَ خَارِجٍ ثُمَّ قَالَ ع وَ خَيْرُ الْبِقَاعِ الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّهُمْ إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا.

وَ رَوَاهُ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ (عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ سَعِيدٍ)[في معاني الأخبار- مفضل بن سعيد] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ ص وَ ذَكَرَ نَحْوَهُ [معاني الأخبار- 168- 1].

2-[أمالي الطوسيّ 1- 144] الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي مَجَالِسِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع عَنْ آبَائِهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِجَبْرَئِيلَ- أَيُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا إِلَيْهَا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا قَالَ فَأَيُّ الْبِقَاعِ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى قَالَ الْأَسْوَاقُ وَ أَبْغَضُ أَهْلِهَا إِلَيْهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا إِلَيْهَا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا.

وَ رَوَى صَدْرَهُ الْكُلَيْنِيُ  كَمَا مَرَّ[مر في الحديث 2 من الباب 68 من أبواب أحكام المساجد].

امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: مردى بيابان نشين از بنى عامر نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و از آن حضرت پرسيد: بدترين مكانهاى زمين كجاست و بهترين جايهاى آن كجا؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدترين مكانهاى زمين محل هاى خريد و فروش اجناس و أمتعه(کالاها) است، و آنجا ميدان مسابقه  ابليس است؛ هر بامداد با پرچم خويش حركت كرده تخت فرمانروائى خود را در سوق استوار مى كند و ذرارى خويش را به هر سو گسيل مى دارد و آنان از اين چند قسم خارج نيستند، يا مأمور كاستن پيمانه هستند، يا مأمور كم فروشى در ميزان و سنجش، يا دزدى در ذرع پارچه و دروغ زنى در وصف كالا و متاع و غيره و فرزندانش را سفارش مى كند و مى گويد: بر شما باد به آنكه پدرش مرده و شما پدرتان زنده است (يعنى بنى آدم كه پدرشان مرده و شما كه پدرتان من هستم و اكنون زنده ام) پس او را بفريبيد. و هر روزه همين كار اوست، اوّلين كسى كه وارد بازار مى شود و آخرين كسى است كه از بازار خارج مى گردد، سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: و بهترين مكانهاى زمين مساجد است، و محبوبترين مردم نزد خداوند عزيز آن كس است كه زودتر از همه داخل مى شود و از همه ديرتر بيرون مى رود.

شرح: «سوق و بازار هر كجا كه محلّ خريد و فروش است مى باشد و اختصاص به بازار معروف نزد ما ندارد و همه مغازه داران بازارى هستند و همه كسبه خيابانها جزء اهل سوق محسوبند».

دعاى هنگام وارد شدن به بازار

1. از امام باقر عليه السلام روايت شده است که فرمود: «هر کس صبح و شام به بازار رود و هنگام ورود به بازار بگويد: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها.[ ترجمه: «بار خدايا، از تو بهترين کالاهاى بازار و(معامله با) بهترين ساکنان آن را طلب مى کنم.»] 

خداوند متعال به فرشته اى مأموريّت مى دهد که تا هنگام بازگشت به خانه اش از او و کالايش محافظت کند. و آن فرشته به او گويد: امروز از شرّ اين بازار و اهل آن امان يافتى و امروز به امر خداوند، خير اين بازار و اهل آن روزى تو شد. و هنگامى که در مغازه اش بنشيند بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ رِزْقآ حَلالاً طَيِّبآ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ اَظْلِمَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ کاذِبَةٍ.[ ترجمه: «گواهى مى دهم که معبودى جز الله که يگانه است و شريک ندارد نيست. و گواهى مى دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول اوست. بار خدايا، از تو روزى حلال و پاکيزه درخواست مى کنم و به تو پناه مى برم از اينکه به کسى ستم کنم (يا به من ستم شود) و پناه مى برم به تو از خريد و فروش زيان آور و سوگند دروغ».] وهنگامى که اين دعا را بخواند فرشته مأمور محافظت از او و اموالش به وى مى گويد: بشارت مى دهم به تو که امروز بهره هيچ کس در بازار بيشتر از تو نيست، چرا که در جمع آورى ثواب ها و محو گناهان از ديگران سبقت گرفتى. به زودى آنچه خداوند روزى تو گردانيده به صورت حلال و طيّب ومبارک نصيبت مى شود».[ کافى، ج5، ص155، باب من ذکرالله تعالى فى السوق، ح1؛ کتاب من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 542.] 

2. از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: «هر کس داخل بازار شود و بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ اَعُوذُ بِکَ مِنَ الظُّلْمِ وَالْمَأْثَمِ وَالْمَغْرَمِ؛ [ترجمه: «شهادت مى دهم معبودى جز الله که يگانه است و شريکى ندارد نيست. و گواهى مى دهم محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست. بار خدايا، از ظلم و گناه و غرامت و خسارت به تو پناه مى برم»] خداوند به تعداد آنچه در آن بازار است از سخنگو وغيرسخنگو، به او ثواب مى دهد».[امالى طوسى، ج 1، ص 144.] 

3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است که فرمودند: «هر کس هنگام وارد شدن به بازار بگويد: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ وَلا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ؛ [ترجمه: «منزّه است خداوند. و حمد و ستايش مخصوص اوست. و هيچ معبودى جز الله، که يگانه است و شريکى ندارد، نيست. بزرگى و حکومت و حمد و ستايش از آنِ اوست. زنده مى کند و مى ميراند، در حالى که او زنده اى است که نمى ميرد. کليد تمام خيرات در دست قدرت اوست و او توانا بر همه چيز است»]، خداوند به تعداد تمام مخلوقاتش تا قيامت به او ثواب مى دهد».[عيون اخبار الرّضا 7، ج 2، ص 31، ح 42] 

4. از حضرت على عليه السلام روايت شده است که فرمود: «هنگامى که مردم مشغول دنيا هستند شما در بازار بسيار ياد خدا کنيد تا کفّاره گناهانتان باشد و باعث افزايش حسنات شما شود و شما را در زمره غافلان ننويسند.[خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1] و هر زمان بخواهيد اجناس مورد نياز خود را از بازار تهيّه کنيد به هنگام وارد شدن به بازار بگوييد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ صلى الله عليه و آله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ فاجِرَةٍ وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ بَوارِ الاَْيِّمْ».[خصال، ج 2، ص 403؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 172، ح 1. ترجمه مشابه آن گذشت] 

خواندن دعا در بازار

1. در روايتى صحيح مى خوانيم که امام صادق عليه السلام فرمودند: «هنگامى که وارد بازار مى شوى اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِ اَهْلِها وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها. اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَنْ اَظْلِمَ اَوْ اُظْلَمْ، اَوْ اَبْغي اَوْ يُبْغى عَلَىَّ، اَوْ أعْتَدي اَوْ يُعْتَدى عَلَىَّ. اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ اِبْليسَ وَجُنُودِهِ، وَمِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالعَجَمِ وَحَسْبِىَ اللهُ لا اِلـهَ اِلّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرشِ الْعَظيمِ».[ ترجمه: «بار خدايا، از تو بهترين کالاها و بهترين فروشندگان بازار را طلب مى کنم. و از شرّ و بدى هاى بازار به تو پناه مى برم. بار خدايا، به تو پناه مى برم از اينکه ظلم کنم يا مورد ظلم واقع شوم. ستم کنم يا به من ستم شود. به حقوق ديگران تجاوز کنم يا به حقوقم تجاوز شود. بار خدايا، از شرّ شيطان و لشکريانش و از شرّ بدکاران عرب وعجم به تو پناه مى برم. و خداوند براى من کافى است و معبودى جز الله نيست، بر او توکّل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است».[کافى، ج 5، ص 156، ح 2؛ تهذيب الأحکام، ج 7، ص 12، ح 32.] 

2. نيز در حديثى صحيح مى خوانيم که فرمود: «هر کس وارد بازار يا مسجدى شود و يک مرتبه بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاللهُ اَکْبَرُ کَبيرآ وَالْحَمْدُ للهِِ کَثيرآ وَسُبْحانَ اللهِ بُکْرَةً وَاَصيلاً وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ؛ [ترجمه: «شهادت مى دهم معبودى جز الله نيست. او يگانه است و شريکى ندارد. و خداوند بزرگ تر از آن است که به وصف در آيد. و ستايش فراوان مخصوص اوست. و در هر صبح و شام تسبيح خدا مى گويم. و هيچ پناهگاه و قدرتى جز به واسطه قدرت خداوند بزرگ والامرتبه نيست. و درود خدا بر محمّد و آلش باد»] اين کار برابر با يک حجّ مقبول است».[ محاسن، ص 40، ح 48؛ کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 124، ح 541.] 

3. در حديثى معتبر آمده است که هر کس در بازار بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلـهَ اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» خداوند هزار حسنه براى او مى نويسد».[محاسن، ص 40، ح 47. در مصدر هزار هزار حسنه آمده است] 

دعاى هنگام خريد و پس از آن

1. در روايتى صحيح و معتبر مى خوانيم که امام صادق عليه السلام فرمودند: «هنگامى که بخواهى کالا يا چيز ديگرى بخرى سه مرتبه الله اکبر بگو، سپس سه بار اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ خَيْرِکَ، فَاجْعَلْ لي فيهِ خَيْرآ. اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فيهِ مِنْ فَضْلِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ فَضْلاً. اَللّهُمَّ اِنِّى اِشْتَرَيْتُهُ، اَلْتَمِسُ فِيهِ مِنْ رِزْقِکَ، فَاجْعَلْ لي فِيهِ رزقآ».[ ترجمه: «بار خدايا، آن را خريدم و خير از سوى تو در آن درخواست مى کنم. پس در آن خيرى براى من قرارده. بار خدايا، آن را خريدم و فضل تو را در آن درخواست مى کنم، پس در آن فضلى براى من قرار ده. بار خدايا، آن را خريدم و روزى تو را در آن درخواست مى کنم، پس روزى مرا در آن قرار ده».[کافى، ج 5، ص156، ح 1؛ کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 545] 
2. نيز در روايتى معتبر مى خوانيم که فرمود: «هنگامى که بخواهى چيزى بخرى اين دعا را بخوان: يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا دائِمُ يا رَؤُفُ يا رَحيمُ، اَسْاَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَقُدْرَتِکَ وَما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، اَنْ تَقْسِمَ لى مِن التِّجارَةِ الْيَوْمَ اَعْظَمُها رِزْقآ وَاَوْسَعُها فَضْلاً وَخَيرُها عاقِبَةً، فاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ».[ ترجمه: «اى حىّ قيّوم، اى هميشه پايدار، اى مهربان، اى رحيم، به عزّت وقدرتت و به آنچه که علم تو آن را در بر گرفته، از تو مى خواهم امروز از تجارت بالاترين روزى و وسيع ترين فضل و بخشش و بهترين آن را ازنظر عاقبت نصيبم کنى؛ زيرا چيزى که عاقبت ندارد خيرى هم ندارد». [کافى، ج 5، ص 157، ح 3.] 
3. در حديثى ديگر از آن حضرت مى خوانيم که فرمودند: «هر زمان بخواهى مرکبى (چهارپايى) بخرى سه مرتبه اين دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنْ کانَتْ عَظيمَةَ الْبَرکَةِ، فاضِلَةَ الْمَنْفعَةِ، مَيْمُونَةَ الناصِيَةِ، فَيَسِّر لى شِرائَها و اِنْ کانَتْ غَيْرَ ذلِکَ فَاصْرِفنى عَنْها اِلَى الَّذى هُوَ خَيْرٌ لى مِنْها، فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ وَلا اَقْدِرُ، وَاَنْتَ عَلّامُ الْغُيُوبَ».[ ترجمه: «بار خدايا، اگر برکتش زياد و سودش بسيار و خوش قدم است خريدن آن را بر من آسان گردان، و اگر غير از اين است مرا از آن منصرف و به سوى بهتر از آن هدايت فرما، زيرا تو مى دانى و من نمى دانم، تو توانايى و من توانايى ندارم و تو عالم به اسرار غيب هستى». [کافى، ج 5، ص 157، ح 4] 
4. در روايتى آمده است: امام رضا عليه السلام بر روى کالايى که مى خريد مى نوشت بَرَکَةٌ لَنا؛ خدايا آن را بر ما مبارک گردان».[احتمالاً حضرت اين جمله را با انگشت مى نوشت. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 125، ح 546] 
5. در کتاب فقه الرّضا آمده است: «هنگامى که (کالايى خريدى و) بخواهى آن را ببندى و نگاه دارى، آية الکرسى بخوان و بنويس و در ميان آن کالا بگذار و اين دعا را نيز به همراه آية الکرسى بنويس: وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ. لا ضَيْعَةَ عَلَىَّ مَا حَفِظَ اللَّهُ، فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لاَ إِلـهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.[ ترجمه: «و در پيش روى آنان سدّى قرار داديم و در پشت سرشان سدّى؛ و چشمانشان را پوشانده ايم؛ لذا نمى بينند. آنچه را که خداوند براى من حفظ کند ضايع نمى شود. اگر آنها (آن ظالمان و مفسدان از حق) روى بگردانند، نگران نباش) بگو: «خداوند مرا کفايت مى کند؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ بر او توکّل کردم؛ و او پروردگار عرش عظيم است».] اگر اين کار را انجام دهى آن کالا از هر بلايى حفظ مى شود».[ فقه الرّضا 7، ص 400.] 
و فرمود: «اگر مال تو تلف شد اين دعا را بخوان: اللّهُمَّ إِنِّي عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَفِي قَبْضَتِکَ، نَاصِيَتِى بِيَدِکَ، تَحْکُمُ فِيمَا تَشَاءُ وَتَفْعَلُ مَا تُرِيدُ. اللّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ قَضَائِکَ وَبَلائِکَ. اللّهُمَّ هُوَ مالُکَ وَرِزْقُکَ وَأنَا عَبْدُکَ، خَوَّلْتَنِي حينَ رَزَقْتَنِي. اَللّهُمَّ فَألْهِمْنِي شُکْرَکَ فِيهِ وَالصَّبْرَ عَلَيْهِ حِينَ اُصِبْتُ وَاُخِذْتُ. اَللّهُمَّ أنْتَ أعْطَيْتَ وَأنْتَ أصَبْتَ. اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنِي ثَوابَهُ وَلا تَنْسَني مِنْ خَلْفِهِ في دُنْياىَ وَ آخِرَتي إنَّکَ عَلى ذلِکَ قادِرٌ. اللّهُمَّ أنَا لَکَ وَبِکَ وَإلَيْکَ وَمِنْکَ لا أمْلِکُ لِنَفْسي نَفْعآ وَلا ضَرًّا».[ ترجمه: «بار خدايا، من بنده تو و فرزند بنده و فرزند کنيز تواَم. و زمام امر من به دست تو است. آن طور که مى خواهى فرمان مى دهى و آن طور که اراده کنى انجام مى دهى. بار خدايا، بر قضا و آزمايش نيکويت سپاس. بار خدايا، آن، مال و رزق تو بود و من بنده تواَم که به هنگام روزى دادن به من عطا کردى. بار خدايا، شکر خودرا به من الهام کن و صبر را به هنگام مصيبت و گرفتن آن. بار خدايا، تو عطا کردى و تو گرفتى. بار خدايا، از پاداش آن مرا محروم نکن و پس از آن، چه در دنيا و چه در آخرت مرا فراموش نکن، زيرا تو بر آن توانايى. بار خدايا، من از براى تو و به سوى تو و از آنِ تواَم و از براى خود مالک هيچ نفع و ضررى نيستم»]

نکته: برای عموم مردم در غیر موارد ضرورت بازارگردی کراهت دارد ولی باید متذکر شد که این کراهت ورود به بازار برای همه نیست و بازاریان که شغلشان ایجاب می کند، از این قاعده مستثناء هستند همانگونه که امير المؤمنين- صلوات اللّه عليه- فرمودند: بازار مسلمين در حكم مسجد مسلمين است. هركسى كه زودتر به يكى از دكه‏ هاى بازار درآيد و بساط خود را پهن كند، تا شب به سكناى آن دكه اولويت دارد. و آن حضرت از دكه هاى بازار كوفه، كرايه نمى‏ گرفتند.[گزيده كافى ؛ ج‏4 ؛ ص293] و البته که کسب روزی حلال هم عبادت محسوب می شود و این مورد با بازارگردی که برخی ها دارند متفاوت و حمل کراهت بر این گونه افراد می باشد. پس در نتیجه اگر ضرورتی هم بود خواندن ادعیه و اذکار فوق این کراهت را بر می دارد... «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَهَا وَ خَيْرَ أَهْلِهَا وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ أَهْلِهَا...»

 

منابع: 
1. ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367ش./[ ج‏4 ؛ ص269]
2وسائل الشيعة، ج‏17، ص: 469.
3. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص: 265.
4. كتاب حلية المتّقين با مقدمه آیت الله مکارم شیرازی.
5. كلينى، محمد بن يعقوب، گزيده كافى - تهران، چاپ: اول، 1363 ش.

Share