سرچشمه دانش

محمدرضا حسینی
امام رضا علیه السلام

 

مقدمه 

پیشوایان معصوم شیعه هر کدام به نوبه خود سرچشمه کمالات و منبع فضایل و صفات عالی انسانی محسوب می شوند. نه تنها شیعه بلکه افراد و گروه های مختلفی که با آن بزرگان در ارتباط بوده اند به این نکته اذعان دارند. حتی مخالفین و معاندین آنان گاهی در لابلای سخنان خویش این حقیقت را ابراز کرده اند. یکی از کارگزاران حکومتی مامون به نام رجاء بن ضحاک - که مامور آوردن امام هشتم علیه السلام از مدینه به خراسان بود - می گوید: هنگامی که امام رضاعلیه السلام را به دستور مامون از مدینه به خراسان آوردم، مامون از رفتار و حالات و خصوصیات وی از من سؤالاتی کرد و من آنچه را که در طول سفر و در اوقات شبانه روز از علی بن موسی الرضاعلیه السلام دیده بودم به خلیفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «یابن ابی الضحاک! هذا خیر اهل الارض و اعلمهم و اعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه; ای پسر ضحاک! این شخص بهترین، داناترین و عابدترین فرد روی زمین است، آنچه را که از فضائل و مناقب و صفات والای او دیده ای نزد کسی فاش نکن [تا اینکه فضائل او توسط من منتشر شود.]»[1]
ائمه اطهارعلیهم السلام معدن علم و سرچشمه دانش حکمت و اخلاق و معارف عالی انسانی بوده و به تمام علوم مورد نیاز بشر آگاهی کامل دارند. به فرموده امام هشتم علیه السلام تمام نیازمندی های فرزندان آدم در نزد امام معصوم علیه السلام می باشد، و جمیع علوم مختلف بشری نزد آن هاست.[2]

عالم آل محمد صلی الله علیه و آله 

امام کاظم علیه السلام همواره با اشاره به امام رضاعلیه السلام به فرزندان خویش می فرمود: این برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است، پس از وی پرسش ها و مجهولات خویش را بپرسید و آنچه به شما یاد می دهد آن را حفظ کنید، از پدرم (امام صادق علیه السلام) چندین بار شنیدم که فرمود: عالم آل محمدصلی الله علیه وآله در صلب توست و ای کاش او را درک می کردم.[3] 

برترین دانشمند 

مرحوم شیخ صدوق می گوید: مامون در هر جا که احتمال می داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضاعلیه السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت کرده و او را با امام هشتم علیه السلام وارد بحث می نمود. او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد که اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در مباحثه علمی بر حضرت رضاعلیه السلام پیروز شوند و این به جهت حسد و کینه باطنی وی نسبت به آن حضرت بود. اما امام رضاعلیه السلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده علمی بر تمام دانشمندان عصر غلبه کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نپرداخت مگر اینکه در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم علیه السلام اعتراف نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود آورد.[4]
شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که هیچ کس را دانشمندتر از علی بن موسی الرضاعلیه السلام ندیدم و هیچ دانشمندی نیز او را ندید مگر این که همانند من به فضل و دانش او شهادت داد.[5]
خود امام رضاعلیه السلام در مورد دانش بی کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکرین علوم مختلف می فرماید: «زمانی من در روضه (مسجدالنبی صلی الله علیه وآله) می نشستم و در آن دوران دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن ها در پاسخ پرسشی عاجز می گشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده برآیند، همگی به من اشاره می کردند و مسائل مشکل را پیش من می فرستادند و من پاسخ همه آن ها را می دادم.»[6]
آن حضرت در گفتار دیگری می فرماید: «آن گاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبان فارسی شان و بر رومیان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و اندیشه های مختلف به طریقه خودشان استدلال کنم و آن گاه که هر دسته ای را محکوم نمودم و دلیلشان را باطل ساختم و آنان از عقیده و پندارهای خویش دست کشیده و بر گفتار من گرویدند، مامون در خواهد یافت که مسندی که بر آن تکیه زده حق او نیست و در آن هنگام از کرده خود پشیمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.»[7]

نمونه های دانش و اندیشه امام هشتم علیه السلام

سخن گفتن از علوم و اندیشه های بی کران امامان معصوم; آن یکه تازان میدان علم و عمل کار آسانی نیست. ما در این نوشتار به مناسبت ولادت هشتمین کوکب فروزان امامت و در حد مجال به نمونه هایی از دانش سرشار و اندیشه های تابناک آن گوهر نبوی می پردازیم. 

آشنایی با زبان های مختلف 

شیخ صدوق رحمه الله به نقل از ابوالصلت هروی می نویسد: امام رضاعلیه السلام با هر گروه و ملیتی از مردم با زبان مادری او سخن می گفت. به خدا سوگند او از خود آن ها به زبان محلی شان داناتر بود و از خودشان فصیح تر صحبت می کرد. روزی به او گفتم: «یابن رسول الله انی لاعجب من معرفتک بهذه اللغات علی اختلافها، فقال: یا اباالصلت انا حجة الله علی خلقه; و ما کان الله لیتخذ حجة علی قوم و هو لا یعرف لغاتهم او ما بلغک قول امیرالمؤمنین علیه السلام; اوتینا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات; ای پسر رسول خدا، من از آشنایی شما به این همه زبان های مختلف در شگفتم! [چطور ممکن است یک انسان به این همه زبان های رایج و ملت های مختلف آشنایی کامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: ای اباصلت! من حجت خداوند بر تمامی مردم روی زمین هستم، و پروردگار متعال حجت و خلیفه خویش بر قومی نمی گرداند کسی را که زبان و گویش آن ها را بلد نباشد، آیا سخن امیرمؤمنان علیه السلام را نشنیده ای که فرمود: به ما فصل الخطاب عطا شده است و آیا فصل الخطاب غیر از آشنایی به لغات و زبان های گوناگون، چیزی دیگر است؟!»[8]

خبر از آینده 

کلیم بن عمران می گوید: به امام رضاعلیه السلام گفتم: از خداوند بخواه برایت فرزندی عطا کند. حضرت فرمود: «من صاحب فرزندی خواهم شد و او وارث و یادگار من خواهد بود.» بعد از مدتی امام جوادعلیه السلام به دنیا آمد، حضرت رضاعلیه السلام به اصحابش فرمود: «فرزندی به دنیا آمد که شبیه موسی بن عمران شکافنده دریاست و مانند عیسی بن مریم مادرش پاک و مطهر است.»[9]
همچنین صفوان بن یحیی نقل می کند: روزی نزد امام هشتم علیه السلام نشسته بودم که حسین بن خالد صیرفی وارد شد. وی به قصد مشورت و نظرخواهی به امام رضاعلیه السلام گفت: می خواهم سفری به منطقه عریض داشته باشم. حضرت فرمود: «آن جایی را که به عافیت و امنیت و سلامتی دسترسی داری ترک نکن.» (یعنی به سفر نرو که احتمال خطر هست.) او از گفتار امام علیه السلام قانع نشد و به قصد سفر به عریض به راه افتاد، اتفاقا در راه با دزدان و راهزنان مواجه شده و تمام اموال و دارایی هایش به سرقت رفت و راستی گفتار حضرت بر او روشن گردید.[10]

استدلال قرآنی 

حضرت رضاعلیه السلام هنگامی که در یکی از مناظرات خویش در مجلس مامون، جایگاه والای عترت پیامبرصلی الله علیه وآله را با استدلال به آیات قرآن تشریح می کرد; در ضمن شمارش آیاتی که در مورد فضیلت اهل بیت علیهم السلام است، چنین فرمود: «اما هفتمین آیه این است: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»;[11] «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم فرمان او باشید.» 
مسلمانان گفتند: یا رسول الله! ما معنی تسلیم را فهمیدیم که باید تسلیم فرمان شما باشیم، اما چگونه صلوات بگوئیم. فرمود: بگوئید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.» 
سپس امام رضاعلیه السلام خطاب به حاضرین مجلس فرمود: آیا در این سخن خلافی هست؟ گفتند: نه. در این هنگام مامون گفت: این سخن اجماعی است و هیچ اختلافی در میان امت اسلام نیست. آیا در مورد آل و فضیلت آل محمد، سخنی واضح تر و صریح تر می توانید از قرآن بیان کنید؟ حضرت رضاعلیه السلام فرمود: بلی، شما به من بگویید، آیه شریفه «یس، والقرآن الحکیم، انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم »;[12] «یس! سوگند به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستی و بر راهی مستقیم قرار داری.» مقصود از «یس » چیست؟ 
دانشمندان مجلس گفتند: «معنی یس، محمدصلی الله علیه وآله است و کسی در آن شکی ندارد.» امام هشتم علیه السلام فرمود: «در این آیه خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضیلتی عطا کرده است و کسی را یارای درک حقیقت آن نیست مگر از راه تعقل و اندیشه، برای اینکه خداوند متعال در کتاب مقدس خویش، به غیر از انبیاءعلیهم السلام بر هیچ کس سلام و درود نفرستاده و و «سلام علی موسی و هارون »[13] و در هیچ جای قرآن نفرمود: سلام علی آل نوح و سلام علی آل ابراهیم و سلام علی آل موسی و هارون. فقط فرمود: «سلام علی آل یس »[14] یعنی آل محمد صلوات الله علیهم.» مامون بعد از شنیدن این بیان عالی و استدلال قرآنی، خطاب به حاضرین مجلس گفت: «اکنون فهمیدم که شرح این آیات و بیان آن ها در نزد معدن نبوت و اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله می باشد.»[15] 
حضرت رضاعلیه السلام در همان مجلس، در شمار آیاتی که برای فضیلت و برتری اهل بیت علیهم السلام نقل می کرد آیه «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون »;[16] «اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید.» را تلاوت کرده و فرمود: «ما اهل ذکر هستیم، اگر نمی دانید از ما خانواده بپرسید.» دانشمندانی که در مجلس حضور داشتند گفتند: «مقصود خداوند در این آیه از اهل ذکر یهود و نصاری هستند. » امام هشتم فرمود: «سبحان الله! اگر ما پرسیدیم، و آن ها هم به دین خودشان دعوت کردند و گفتند: دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟» مامون پرسید: «یا اباالحسن! ممکن است این سخن را بشکافید و شرح دهید، تا خلاف ادعای این ها ثابت شود؟» حضرت رضاعلیه السلام فرمود: «بلی، ذکر، رسول الله است و ما (اهل بیت) اهل آن حضرت هستیم و این نکته در کتاب خدا بیان شده است. 
آن جا که در سوره طلاق می فرماید: «فاتقوا الله یا اولی الالباب الذین امنوا قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات »;[17] «از مخالفت فرمان خداوند بپرهیزید، ای خردمندانی که ایمان آورده اید! زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاده، رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می کند.» پس ذکر، رسول الله است و ما هم اهل ذکر هستیم.»[18]

نظریه شرطی سازی در تربیت 

امروزه در علوم روانشناسی و تربیتی نظریه شرطی سازی جایگاه ویژه ای یافته است. نظریه پردازان این علوم اعتقاد دارند که شرطی سازی یکی از روش های موثر در ایجاد زمینه های رشد و تربیت افراد در وصول به اهداف عالی تربیتی است. برای توفیق بیشتر در ایجاد عادات و سجایای پسندیده در کودکان و نوجوانان می توان از این شیوه کارآمد بهره گرفت. به عنوان مثال ربط دادن خوشی ها و شادکامی های زندگی با اهداف مطلوب و مورد نظر مربیان می تواند متربیان را به طور غیر مستقیم به سوی خواسته های مورد نظر مربی سوق دهد. حضرت رضاعلیه السلام در گفتاری حکیمانه به این روش اشاره کرده و فرمود: «بروا اهالیکم و اولادکم جمعة الی جمعة;[19] جمعه به جمعه (در روزهای جمعه) به همسر و فرزندان خویش نیکی کنید.» 
برای این که بتوانیم روز جمعه را در نظر اعضای خانواده خوشایند و زیبا و دوست داشتنی جلوه دهیم می توانیم در آن روز به آن ها بیشتر توجه کرده و با تامین نیازهای مادی و رفاهی و عاطفی آنان به این خواسته تربیتی اسلامی به طور غیر مستقیم نائل شویم. 
البته نیکی کردن به خانواده همیشه خوب است، اما امام هشتم علیه السلام که به نیکی کردن در روز جمعه تاکید و تصریح می کند، برای این است که روز جمعه یکی از اعیاد مسلمین و روز شادی و نشاط است و خانواده یک فرد مسلمان باید خاطره خوش و با نشاطی از آن روز داشته باشد و با رسیدن جمعه ناخودآگاه مسرور و شادمان گردد. مدیر یک خانواده می تواند غیر مستقیم با نیکی کردن و توسعه بیشتر به رفاه خانواده در روز جمعه، این شادی و نشاط را به کانون گرم و صمیمی خانواده خویش به ارمغان آورد. 

بهداشت و تغذیه 

از آن حضرت در مورد تغذیه مناسب و سلامت افراد سخنان ارزنده ای به ما رسیده است که به مواردی اشاره می کنیم: محمد بن سنان نقل کرده است که امام رضاعلیه السلام فرمود: «همسران باردارتان را کندر دهید، اگر فرزند آن ها پسر باشد، پاکیزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زیبا می شود و مورد توجه شوهر آینده اش خواهد بود.»[20]
بدیهی است که این نوع خوراکی ها علت تامه پدید آمدن این صفات نیست بلکه عوامل دیگری نیز در این مورد دخالت دارند. 
در سیره تربیتی امام رضاعلیه السلام علاوه بر تاکید بر سایر ابعاد معنوی انسان، به رعایت بهداشت و تغذیه سالم و نیز سایر عوامل غیر مادی مؤثر در سلامتی مانند صدقه و عقیقه توجه خاصی شده است. 
آن حضرت، در بخشی از مطالبی که برای مامون نوشته است می فرماید: «والعقیقة عن المولود للذکر و الانثی واجبة و کذلک تسمیته و حلق راسه یوم السابع و یتصدق بوزن الشعر ذهبا او فضة و الختان سنة واجبة للرجال; عقیقه برای پسر و دختر، نامگذاری، تراشیدن موهای سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موها طلا و یا نقره صدقه دادن لازم است و ختنه پسر بچه ها واجب است.»[21]
آن حضرت در سخن دیگری به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنید، زیرا ختنه باعث پاکی بیشتر و رشد سریعتر آنان می شود.»[22]
تغذیه سالم و مقوی را امام رضاعلیه السلام در مورد فرزندش نیز عملا مراعات می کرد. یحیی صنعانی می گوید: در منا به محضر امام رضاعلیه السلام وارد شدم، دیدم که جوادعلیه السلام در دامان حضرت نشسته و حضرت به او موز می دهد.[23]

تفکر سیاسی 

الف) صفوان بن یحیی می گوید: پس از شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام، حضرت امام رضاعلیه السلام خطبه خوانده و امامت خود را آشکار ساخت، ما از عواقب این امر ترسیدیم، به حضور حضرت رضاعلیه السلام رفتم و عرض کردم: «شما جریان امامت خود را آشکار نمودید و ما از گزند این طاغوت (هارون) ترس داریم.» 
امام فرمود: «او هر چه سعی دارد انجام دهد، قدرت تسلط بر من نخواهد یافت.» 
صفوان می گوید: بعدا ما از منبع موثقی دریافتیم که یحیی بن خالد برمکی (وزیر هارون) به هارون گفت: این علی پسر موسی بن جعفرعلیهما السلام برای خود ادعای امامت می کند. هارون در پاسخ وی گفته است: آنچه که در مورد پدرش انجام دادیم نتیجه نگرفتیم، آیا می خواهی همه آن ها را بکشیم؟!»[24]
ب) امام هشتم علیه السلام با هوشیاری و دوراندیشی خاص توانست بعد از مرگ هارون و در دوران نزاع فرقه ها و آشوب های سیاسی و فرهنگی و کشمکش های سیاسی میان امین و مامون، به ارشاد و تعلیم و تربیت افراد همت گمارد و حتی بعد از استقرار حکومت مامون، آن حضرت با موضع گیری های حکیمانه نقش تربیتی خویش را ادامه داد. 
مامون که در میان خلفای عباسی از همه داناتر و زیرک بود، از علوم مختلف عصر خویش آگاهی داشت و از تمام استعدادهای موجود برای پیشبرد قدرت خویش بهره می گرفت. وی با چهره عوام فریب و شیطانی خود طرح های حساب شده ای را برای شکستن قداست و عظمت امام هشتم علیه السلام پی ریزی می کرد. یکی از نقشه های شوم وی طرح مساله ولایتعهدی بود که در آن اهداف مختلفی همچون درهم شکستن معنویت و قداست امامان شیعه، مشروعیت بخشیدن به حکومت خودکامه خویش، تخطئه شیعیان، کنترل مرکز مبارزات مخالفین، جدایی بین امام و مردم و سایر موارد را پیش بینی کرده بود. 
حضرت آیت الله خامنه ای در پیامی که به نخستین کنگره جهانی حضرت رضاعلیه السلام صادر نموده است به بعضی از علل این طرح و توضیح اهداف آن پرداخته و می فرماید: «در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضاعلیهما السلام در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد و نه تنها تشیع ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت ترین سال های تاریخ تشیع شد و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم علیه السلام و شیوه حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.»[25]
همچنین تدبیرهای موفق و اندیشه های روشن آن حضرت در قضایای دیگری نیز به چشم می خورد. مثلا تیزبینی و هوشیاری سیاسی آن حضرت در نماز عید به وضوح روشن است. با اینکه طراح این مراسم خود مامون بود و حضرت با پیشنهاد وی به مصلی می رفت اما حرکت هوشمندانه و روشنگر امام رضاعلیه السلام به گونه ای بود که مامون دستور جلوگیری از اقامه نماز را صادر کرد. 

حسن ختام 

امام رضا علیه السلام هنگام عزیمت به خراسان در مسیر خود به نیشابور رسید، جمعیت بسیاری از آن حضرت استقبال کردند، هنگامی که خواست به سوی «مرو» برود، جماعتی از علمای اهل تسنن بر سر راه آن حضرت آمدند تا آن حضرت را زیارت کنند و خواستند تا حدیثی از آباء گرامش که صاحبان اندیشه توحیدی بودند نقل کند، امام دستور داد پرده را کنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا می کردند، امام از مردم خواست تا ساکت گردند، آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و او از پیامبرصلی الله علیه وآله و او از جبرئیل نقل کرد که خداوند فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی; کلمه توحید، حصار محکم من است، هر کس داخل آن گردید، از عذاب من ایمن خواهد شد.» امام بعد از اندکی تامل به آن ها فرمود: این موضوع شروطی دارد. «و انا من شروطها; پذیرش امامت من از جمله شرایط آن است.» 20 هزار و به نقلی 24 هزار نفر این سخن را نوشتند.[26]
 

منبع: میراث حدیث شیعه
--------------------------------------
پي نوشت:
[1] عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 182.

[2] همان، ج 1، ص 169.

[3] اعلام الوری، ج 2، ص 64; بحارالانوار، ج 49، ص 100.

[4] عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 152.

[5] اعلام الوری، ج 2 ،ص 64; کشف الغمه، ج 2، ص 317.

[6] کشف الغمه، ج 2، ص 317; بحارالانوار، ج 49، ص 100.

[7] بحارالانوار، ج 49، ص 174.

[8] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 230.

[9] بحارالانوار، ج 50، ص 15.

[10] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 232.

[11] احزاب / 56.

[12] یس / 1 - 4.

[13] صافات / 120.

[14] صافات / 130.

[15] عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 185; تفسیر صافی، ج 4، ص 124.

[16] انبیاء / 7.

[17] طلاق / 10.

[18] عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 187.

[19] فقه الرضا، ص 407.

[20] وسائل الشیعه، ج 15، ص 136.

[21] عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 123.

[22] بحارالانوار، ج 101، ص 112.

[23] الکافی، ج 6، ص 360.

[24] سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، ص 110.

[25] پیام به نخستین کنگره جهانی حضرت رضاعلیه السلام.

[26] اعیان الشیعه، ج 2، ص 18

Share