زندگینامه استاد سیدعلی طباطبائی

سیدعلی طباطبائی

سیدعلی طباطبائی در 29 جمادی الثانی 1386 ه‍ . ق برابر با 22 /7 / 1345 در مهدی شهر سمنان در یک خانواده مذهبی و زحمتکش به دنیا آمدم تا سال 1360 همراه با تحصیلات، مشغول کار و تلاش و فعالیت بودم، در نیمه دوم سال 1360 به لطف الهی وارد حوزه علمیه شدم. چند ماهی در حوزه سمنان ماندم بعد به حوزه تهران منتقل شدم پنج سال در تهران بودم در این مدت مقدمات و سطح را گذراندم و از آنجایی که تهران مرکز مسائل سیاسی بود آن هم در آن زمان حساس این پنج سال برایم یک دوره آموزش سیاسی اجتماعی محسوب می شد ولی هرگز مسائل سیاسی اجتماعی مرا از درس غافل نمی کرد. در فروردین 1366 به قم آمدم بعد از اتمام سطح درس خارج اصول را خدمت آیت الله حاج شیخ جواد تبریزی گذراندم و خارج فقه را همواره در محضر مبارک حضرت آیت الله جوادی آملی دامت برکاته توفیق حضور داشتم. بر اساس کلام نورانی حضرت امام سجاد (ع) (هَلَکَ مَنْ لیس له حکیم یرشده) از ابتدای تحصیل به این حقیقت پی بردم که بدون راهنما و هادی، این مسیر رفتی نیست و خطرهای گوناگون انسان را تحدید می کند لذا از همان زمانی که به قم آمدم (بلکه علت اصلی آمدنم به قم) گمشده خویش را در وجود عالم ربانی، حکیم مرشد الهی حضرت آیت الله علامه جوادی آملی دامت برکاته یافتم و دست بیعت به او دادم و همواره راهنماییهای ایشان چراغ فروزان زندگی من بوده و هست. در ابتداء ورود به قم فرمودند باید چهار درس رسمی داشته باشید فقه، اصول، تفسیر و معقول، لذا در کنار درس فقه و اصول حدود هشت سال از درس پرفروغ تفسیر قرآن ایشان استفاده کردم که واقعاً شبستان مسجد اعظم در این دوران برایم بیت المعمور بود. در معقول آن حکیم فرزانه اصرار داشتند که قبل از فلسفه باید یک دوره کلام ببینید لذا کتابهایی که در این رشته خوانده شد عبارت بود از: باب حادی عشر بعد شرح تجرید بعد بدایة الحکمة بعد نهایة الحکمة این کتاب را خدمت استاد بزرگوار آیة الله مصباح یزدی استفاده کردم، خواندن این کتاب یک سرفصل دیگری در مسائل فلسفی برایم بود، آنگاه آن مربی الهی فرمودند قبل از حکمت متعالیه باید یک دوره حکمت مشاء ببینید لذا کتاب عظیم الشأن شرح اشارات را خدمت بزرگ حکیم و عارف دوران حضرت آیت الله الحق جناب آقای حسن زاده آملی دامت برکاته خواندیم با خواندن این کتاب نزد آن حکیم متأله دنیای دیگری به سوی ما باز شد و تحوّل اساسی در زندگی برایم به وجود آورد، در دفتری گفته ام:
اشارات شمع شب های پرسوز من                   اشارات شاهد دردهای دلسوز من
نمط های او کسب و کار هر روز من                  مقامات او باعث ناله های جگرسوز من                                                                                                                         چه خوش وقت درسش وقت هر روز من                          که شب های تارم شده روز من

با ارشادات حضرت استاد فقط خواندن کتاب نبود هم مباحثه بسیار قوی و معنوی داشتم هم تقریرات درس نوشته می شد آن هم با یک روش درست و با راهنمایی آن بزرگوار، یادداشتهای شرح اشارات یکی از مهم ترین و پرثمرترین ذخیره در آثار علمی ماست. بعد از اتمام شرح اشارات وارد دریای عظیم اسفار شدیم امور عامه اسفار را خدمت استاد عظیم الشأن آیت الله حسن زده آملی خواندم اگرچه خیلی از مباحث کلیدی اسفار را دوبار درس گرفتم یعنی بار دوم خدمت استاد متأله آیت الله جوادی آملی دامت برکاته استفاده کردم، الهیات اخص و سفر نفس اسفار را هم خدمت همین بزرگوار درس گرفتم، از آنجایی که درسها بر اساس برنامه و طی مقدمات لازم خوانده می شد هیچ گاه در مباحث متحیّر نبودم بلکه مباحث کتابها را رصد می کردم و همراه هر کتابی چندین جزوه و یادداشت به لحاظ موضوعات گوناگون داشتم وقتی مرحله ششم اسفار یعنی بحث علت و معلول تمام شد (جلد دوم اسفار) فرمودند باید کتاب تمهید القواعد صائن الدین علی بن تُرکه را ببینید که اولین کتاب درسی در عرفان نظری می باشد این کتاب عزیز الوجود را خدمت خود ایشان یعنی آیت الله جوادی آملی دامت برکاته درس گرفتیم واقعاً آن دوران خوش برایم لیلة القدر بود، بعد از اتمام تمهید القواعد کتاب گرانقدر فصوص یعنی شرح جناب علامة قیصری بر فصوص الحکم محیی الدین عربی را در محضر انور عارف مستقیم آیت الله حسن زاده آملی دامت برکاته از اول تا آخر استفاده کردیم بعد کتاب مصباح الأنس یعنی شرح جناب ابن فناری بر مفتاح غیب الجمع و الوجود صدر الدین قونوی که سومین کتاب درسی عرفان نظری می باشد خدمت همان بزرگ عارف دوران خوانده شد. در ابتدا کتاب مصباح الانس یک خاطره شیرین نوشته ام که عین آن خاطره را در این جا می آوریم:
«در سحر روز جمعه 14 جمادی الاول 1412 برای مشرف شدن خدمت حضرت آیت الله حکیم متأله، عالم ربانی، عارف مستقیم جناب آقای حسن زاده آملی دامت برکاته از محضر قرآن کریم به قصد استجازه استخاره نمودم این آیه آمد (و نادیناهُ من جانِبِ الطُّور الاَیمن و قربناءُ نجّینا) (مریم: 52) ساعت 10 صبح همان روز خدمت آن جناب رسیدم فرمودند ما کتاب مصباح الأنس را شروع کرده ایم شما هم شرکت کنید و این آیه در استخاره برای دعوت به این درس بوده است و ما از شما دعوت می کنیم، بعد فرمودند این را به عنوان خاطره بنویسید». به حول و قوه الهی حدود 15 سال است که مشغول تدریس فقه، فلسفه، منطق و کلام در حوزه علمیه قم هستم و هم اکنون یعنی سال 1385 مشغول تدریس شرح اشارات و نهایة الحکمة (دوره دوم) شرح منظومه (دوره دوم) می باشم و تفسیر موضوعی نهج البلاغه را نیز چهار سال است شروع کردم. از آنجایی که معرفت نفس در سرنوشت و سعادت انسان نقش اساسی دارد و تا انسان خود را نشناسد و حیات انسانی را درک نکند نمی تواند زندگی هدفمند داشته باشد و زندگی بدون هدف مردگی است و تحصیلات بدون هدف دوام و لذت نخواهد داشت و اشتغال علمی بدون هدف متعالی و جهت مشخص ثمره ای جز سرگردانی و حیرت ندارد لذا یکی از کارهای مهمی که به عنایت الهی در حوزه علمیه قم انجام دادیم تدریس معرفت نفس بوده است. اگرچه بسیاری از بزرگان علم و اندیشه پیرامون معرفت نفس کتابها نوشته اند ولی آثار استاد اعظم ما در معارف الهی حضرت آیت الله حسن زاده آملی دامت برکاته در این موضوع حقیقتاً بدیع و کم نظیر است بر این اساس همراه درسهای معقول و منقول ابتدا کتاب شریف دروس معرفت نفس در جمع عده ای اهل صفا و معنویت تدریس شد بعد از آن کتاب دروس اتحاد عاقل به معقول تدریس شد و آنگاه کتاب بی نظیر عیون مسائل النفس و هم اکنون دوره دوم معرفت نفس را هم مشغول هستیم، تدریس این سه کتاب پیرامون معرفت نفس در طول هم هدف اصلی ماست و حضرت استاد هم چند بار به ما اصرار فرمودند که عیون مسائل النفس را در حوزه علمیه قم تدریس کنید در تأسیس و ترویج این رشته درسی تأیید، تشویق و دعای آن استاد بی بدیل، بدرقه راه ما بوده و هست. هر کسی به حسب حال خود در زندگی، خوشی و تلخی دیده و در مسیر زندگی با فراز و نشیبهای گوناگون روبرو می شود من نیز به نوبه خود با حوادث سرد و گرم زندگی دست و پنجه نرم کرده ام در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده بقیه را به درس و مطالعه می پرداختم، امدادهای الهی را در زندگی بسیار دیده ام که مرا از پرتگاه خطر نجات داده است.

 من به سرچشمه خورشید نه به خود بردم راه                 ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خس بی سروپایم که به سیل افتادم                          او که می رفت مرا هم بدل دریا برد

از آثار مختصری که تا کنون تهیه کرده ام :
01- انسان کامل
02- حضور و مراقبه
03- انسان در حال شدن
04- اصول اساسی زندگی
05- فروغ اندیشه
06- مبانی کلامی ولایت فقیه
07- وصایا
08- شرح اسم رب(دولت اسم رب)
09- اصول مباحث فلسفی پیرامون نفس
10- درر- یا نکته های فروغ آفرین جان ها
11- مقام روحانیتی خاتم الا نبیاﺀ (تجلی اعظم)
12- نکته ها
13- مجموعه مقالات و رسا ئل
14- بارقه الهی
15- خاطرات روضه رضوان در محضر ﺃنس آن قدیس قدوسی
16-اخلاق اقتصادی(تعبیین نظام ارزشی اسلام در بعد فعالیت های اقتصادی )
17- شرح مناجات العارفین
18- مطلع انوار
19- انفع المعا رف در اهمیت معرفت نفس
20- تفسیر موضوعی نهج البلاغه
21- رسالت عالمان دین باور
22- هماهنگی تفکر اسلامی با اندیشه فلسفی
23- چهل جرقه سلوک
24- علم الوراثه و علم الدراسه
25- سفر نامه سلوک

سيد علی طباطبايی
------------------------------------------
منبع: پایگاه اندیشوران حوزه و پایگاه اندیشه و حکمت

مطالب مرتبط

Share