آداب تربیت فرزند از منظر اسلام

تربیت فرزند

چکیده

بچه همان زمانی که به دنیا می آید غریزه علم یابی او زنده است و از جمله غرایزی که زنده بالفعل و وابسته به علم یابی است غریزه محبت یابی است. همان طوری که وقتی بچه به دنیا می آید غذا می خواهد و فطرتش پستان مادر را طلب می کند، نیز فطرتش ناز می خواهد، دست نوازش مادر را طلب می کند؛ پس پدر و مادران توجه داشته باشند که حتماً بچه را خودِ مادر شیر دهد، بچه را شیرخوارگاه نبرند، بچه را به مهد کودک نسپارند؛ همه والدین این را می دانند بچه یک ماهه را وقتی که نوازشش کنی، روی او بخندی، تبسم کنی، او نیز می خندد و تبسم می کند، و اگر سر او داد بزنی گریه می کند و …

سبب ارائه این تحقیق تبیین این است که یک فرزند از همین کودکی نیازمند به تربیت دینی و اسلامی می باشد و نباید تربیت را فقط در آداب معاشرت و چگونگی خوردن و خوابیدن دانست؛ بلکه تربیت لحظه به لحظة عمر و همه ابعاد زندگی انسان را دربر خواهد گرفت. ما در مقاله پیش رو به علت احساس چنین ضرورتی، مباحث زیر را بررسی می کنیم: اهمیت تربیت فرزندان و احترام به آنان، چگونگی رابطه با فرزندان، زمان، تأثیر و چگونگی تربیت دینی، اهمیت سن تکلیف، اقدامات کلی والدین و …

کلید واژه: آداب، تربیت، فرزند، اسلام، دین، والدین.

مقدمه

فرزند انسان نتیجه آمال و آرزوهای او می باشد؛ زیرا که او ثمره حیات وی محسوب می گردد که به عنوان جانشین در روی زمین باقی می ماند. شایسته است که این نماینده واقعی انسان، به خصوصیات ویژه ای آراسته گردد، و نمی توان به این هدف نایل گردد؛ مگر اینکه فرزند را به آداب نیکو تربیت نمود.

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «اکرِمُوا أولادَکُم و أحسِنوا آدابَهُم یُغفَرلَکُم؛(۱) فرزند خود را گرامی بدارید و آنان را خوب تربیت کنید تا آمرزیده شوید.» برای رسیدن به این هدف، خود والدین باید اهل تحقیق و مطالعه باشند تا بر اساس تحقیق و بررسی های که به دست آورده اند، آنچه را که می خواهند به فرزندشان بیاموزند، درستی آن را باور داشته باشند. متأسفانه بسیاری از اطلاعاتی که والدین دارای آن می باشند بر اساس القائات محیطی و تعصبات والدین به آن ها رسیده است و باید توجه داشت که این اطلاعات ممکن است نادرست و همراه با خطا باشد. محیط، اولین معمای کودک است که تمام القائات فکری و فرهنگی و آموزشی خود را به کودک ارائه می کند؛ زیرا که پس از سه چهار سال، وقتی با کودک سخن می گوییم، ملاحظه می کنیم که کودک، درست به زبانی سخن می گوید که والدین، اطرافیان و به طور کلی محیط تربیتی او به او القاء کرده است. پس می توان گفت که محیط پرورشی کودک، اطلاعات فرهنگی خود را بر ذهن و قلب کودکان به طور اجباری القا می کند. چنین القایی نه تنها در مورد زبان، بلکه در موارد دیگر نظیر فرهنگ اقتصاد و … دین وجود دارد.

القائات و یادگیری مذهبی، از شایع ترین القائات محیط پرورشی کودک می باشد. به لحاظ اینکه، کودکی که در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده باشد، بر اثر تربیت والدین آن خانواده، مسلمان تربیت می شود و کودکی که در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده باشد، بر اثر تربیت آن خانواده، مسیحی خواهد گردید و همین طور یهودی و … می توان چنین نتیجه گرفت که پذیرش دین کودک از طرف والدین نمی تواند یک دین واقعی باشد؛ زیرا والدین، آن را بر اساس تعصبی که دارند به فرزندان خود القاء نموده اند. این موضوع بسیار دقیق علمی را حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) چه زیبا می فرمایند: «کُلُّ مُولودِ یولَدُ عَلی الفِطرۀِ حتّی یکونَ اَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنَصِّرانِهِ؛(۲) هر کودکی با فطرت توحید متولد می شود، لیکن این والدین او هستند که کودک را یهودی یا مسیحی تربیت می کنند.»

خالی الذهن بودن کودک

کودک در سنین اول زندگی خود فاقد هر گونه ادراکی است. اما احساس او کامل است. در مورد خالی الذهن بودن کودک از ادراک، خدای تعالی در قرآن کریم، سوره نحل آیه ۷۸می فرماید:

«وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَاتَعْلَمُونَ شَیًاً؛

خداوند شما را از شکم های مادرانتان خارج کرد در حالی که چیزی نمی دانستید.» کلام خداوند متعال از خالی الذهن بودن قلب و ذهن کودک از هر گونه آگاهی و ادراک می باشد. به تدریج که کودک رشد می کند؛ اطلاعات و ادراکات محیطی؛ ذهن او را فرا می گیرند. ذهن و قلب کودک همچون آینه شفاف است که هر گونه محرکی را در خود منعکس می سازد. هر گونه ادراکی که در حد توانائی ذهنی به کودک ارائه شود، به سرعت آن را جذب می کند. در زمینه سرعت انتقال ادراکات و یادگیری ها به ذهن و قلب کودک، مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند: «و اِنما قَلبَ الحَدَث کَالأرضِ الخالیه ی، ما اُلقیَ فیها مِن شیء قَبِلَتهُ؛(۳) قلب نوجوان نورس مانند زمین خالی است. هر تخمی که در آن افشانده شود به خوبی می پذیرد.» یکی از دلایلی که ثابت می کند تمام محرکات محیطی می تواند در ضمیر کودک ثبت شود، وجود رفتارهای ناخود آگاه می باشد؛ زیرا انسان گاهی رفتاری از خود بروز می دهد که از چگونگی آن رفتار آگاهی کافی ندارند؛ مثل ترس از تاریکی.(۴)

اسلام مکتب تربیت است و والدین را به تربیت نیکوی خود و فرزندانشان ترغیب و تشویق نموده است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:

«یَا أَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُ ْوَ أَهْلِیکم نَارًا؛(۵) ای کسانی که ایمان آورده اید؛ خود و خانواده خود را از آتش نگاه دارید.» مولا امیرالمومنین(علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند:

«عَلّموا انفُسَکُم و اُهلِیکُم الخَیر و أدَّبوهُم؛(۶) یعنی به خود و خانواده خود خوبی بیاموزید و آنان را تربیت کنید.» با توجه به آیه ای که مورد مطالعه قرار گرفت، اهمیت تربیت فرزندان به خوبی آشکار می شود. فرزندانی که تحت سرپرستی والدین قرار می گیرند؛ امید می رود که اگر به خوبی تربیت شوند؛ بتوانند افراد مفیدی برای خود و جامعه واقع گردند؛ زیرا تربیت فرزندان می تواند بهترین هدیه از سوی والدین برای فرزندان محسوب می شود.

حضرت امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت! زیرا ثروت از میان می رود و ادب پایدار می ماند.»(۷) کودکی که در خانواده با ایمان و روشن ضمیر تربیت شده باشد، دارای ارزش والائی است؛ زیرا زندگی انسان بر پایه تربیت صحیح استوار است و اگر کودکی نیکو تربیت شود؛ بدون تردید می تواند فردی صالح و شایسته برای جامعه واقع گردد. تربیت خوب فرزند، بدون تردید دارای اجر اخروی نیز برای والدین می باشد؛ زیرا اثر فرزند صالح پس از مرگ والدین؛ همواره به آن ها می رسد و خداوند متعال آنها به خاطر تربیت فرزند صالح؛ مورد تکریم قرار می دهد. پیامبر بزرگوار (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «هر کس دختر داشته باشد و او را خوب تربیت کند و به خوبی او را دانش بیاموزد و از نعمت هائی که خداوند به او عطا فرموده، به وفور بهره مندش سازد، آن دختر مانع و سپر پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.»(۸) مناسب ترین و معروف ترین طبقه بندی مراحل تربیتی کودک، توسط حضرت امام صادق (علیه السلام) ارائه گردیده است. آن بزرگوار به طور تلویحی در این روایت، تمام مسائل رشد جسمی، روانی، عاطفی و شخصیتی را مورد توجه قرار دادند. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «کودک خود را رها کن تا هفت سال بازی کند، سپس او را به مدت هفت سال تربیت کن، و به مدت هفت سال دیگر مشاورو ملازم خود قرار بده؛ اگر در این امر موفق گشتی چه بهتر، و در غیر این صورت هیچ خیر و ثمری در او نخواهد بود.»(۹) در این روایت، امام صادق(علیه السلام) مراحل تربیتی کودک را تا رسیدن به مرحله جوانی به سه مرحله هفت ساله طبقه بندی می کنند. هر کدام از این مراحل دارای ویژگی خاصی می باشد که بر اساس رهنمودهائی از سوی آن بزرگوار توصیه گردیده است. با آگاهی از این رهنمودهای ارزشمند، می توان انتظار داشت که والدین و مربیان بتوانند آن چنان که شایسته است، فرزندانی تربیت کنند که فردی لایق برای خود و جامعه و خانواده خود باشند.(۱۰)

احترام به فرزند

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «فرزند شایسته، دسته گلی از جانب خداوند است که میان بندگان قسمت می کند.»(۱۱) برای رسیدن به چنین موهبت عظیمی، شایسته است که والدین با آگاهی تمام با تربیت صحیح کودکان، راه را برای رسیدن به چنین مرحله ای بگشایند. مهم ترین وظیفه والدین نسبت به فرزندشان آن است که با احترام گذاشتن به او، همواره شخصیت فردی و اجتماعی او را حفظ کنند و او را در میان همسالان و همبازی هایش خفیف و خوار جلوه ندهند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «همان گونه که فرزند نباید به والدین خود بی احترامی کند، والدین نیز نباید نسبت به او بی احترامی نمایند.»(۱۲) احترام به حقوق فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان از اهمیت بسزائی برخوردار است؛ زیرا که دارای حقوق اجتماعی، آنان می آموزد که در آینده فردی عدالت خواه تربیت شوند. بدین جهت لازم است والدین در میان آنها به عدالت رفتار نمایند تا این خصیصه در رفتار آینده آنان جلوه گر شود. آن بزرگوار در کلامی دیگر می فرمایند: «میان فرزندان خود در عطا و بخشش به عدالت رفتار کنید، همچنان که دوست دارید آنان نیز، در احترام و محبت، میان شما عادلانه عمل کنند.»(۱۳)

چند راه ارتباط مطلوب با فرزندان(۱۴)

۱٫باید به فرزندانتان احترام بگذارید و برایشان ارزش قائل شوید و در صورت لزوم، خطاهای آنان را تذکر داده تا در رفع و اصلاح آن ها بکوشند.
۲٫در محیطی آرام به بحث و گفتگو بپردازید.
۳٫سعی نمائید احساسات مثبت خود را در رفتار و گفتار آنان نشان دهید؛ ولی احساسات منفی را فقط در قالب کلمات با ملایمت ابراز نمائید.
۴٫به خاطر داشته باشید که نوجوانان نسبت به امر و نهی کردن بسیار حساس هستند.
۵٫هرگز در صدد قدرت نمائی بر نیایید؛ چون هم والدین و هم کودکان میل به احساس قدرت نمائی دارند و از این عمل لذت می برند.
۶٫برای کودکان مسئولیت تعیین نمائید.
۷٫با ابراز علاقه، آنان را از ابتلا به عقب ماندگی عاطفی نجات دهید.
۸٫از بی اعتنائی و بی تفاوتی بپرهیزید؛ که باعث نابودی و خرابی ارتباطات می شود.
۹٫همیشه به آن ها پند و اندرز ندهید فقط گوش کنید و گوش کنید.

مراقبت های والدین در رابطه با فرزندان(۱۵)

در سه سال اول که دوره پرستاری، نام دارد والدین وظایفی دارند:

۱٫استحمام کودک تا سه سالگی توسط مادر انجام می شود؛ اما از چهار سالگی، دختر توسط مادر و پسر توسط پدر حمام می شوند. البته عورتین باید پوشیده باشد.
۲٫در پوشش لباس تا سه سالگی باید لباس های رنگ روشن داشته باشند و بعد از آن، رنگ و دوخت لباس باید جنسیت کودکان همخوانی داشته باشند. اگر لباس، تنگ و چسبان باشد باعث فشار؛ خستگی و عصبانیت کودک می شود. ضمناً در بیداری پیش از موعد غریزه جنسی، مؤثر است. لباس های زیر نباید زبر و از الیاف پلاستیک باشد بلکه باید از جنس نخ پنبه ای باشد.
۳٫ختنه پسران، همان هفته اول بعد از تولد یا حداکثر تا پایان ماه اول باشد که زخم آن خیلی زود جوش می خورد.
۴٫خوب است کودکان در حضور و دید والدین بازی کنند تا خطاهای اخلاقی با تذکر بر طرف شود. به کودکان اجازه ندهید کولی بازی یا عروس و داماد بازی کنند.
۵٫در معاشرت ها فرهنگ برهنگی در دختران بیش از پسران است چه والدین و چه فرزندان در منزل آستین ها تا مچ و پاها را نیز تا مچ پا بپوشانند. نامحرمان حق ندارند کودکان ممیز را ببوسند و محرمان فقط باید پیشانی بچه ها را ببوسند، دختران در سن تمیز نباید روی پای پدران، و پسران روی پای مادران بنشینند!
۶٫اگر زخم یا دمل در محدوده ی عورتین و کشاله ران پیدا شد باید برای درمان سریع آن اقدام شود.
۷٫برای دفع انگل ها و کرمک ها که موجب تحریک مخرج است باید اقدام شود.
۸٫در سایش ها هرگز به کودک اجازه ندهیم که به رو بخوابند!
۹٫در نوازش کودکان که امر لازمی است از جملات نادرست (فلان چیز تو را بخورم …) استفاده نکنید.
۱۰٫در پاسخ به سئوالات کودکان، گوش کنیم ساده و صحیح جواب دهیم. اگر پرسیدند: من چگونه به وجود آمدم؟ خوب است مادر بگوید: تو خیلی کوچک بودی و من خیلی تو را دوست داشتم و در شکم خود گذاشتم، بعد خدا تو را به دنیا آورد به تو شیر دادم تا بزرگ شدی و خدا را شکر می کنم کودکان تا همین حد راضی می شوند. هرگز نباید در پاسخ به آن ها مسائل زناشوئی مطرح شود! البته اگر در منزل پرنده ای نگهداری شود که کودک زاد و ولد آن ها را ببینند پاسخ بسیاری از سئوالات خود را دریافت می کنند.

زمان آغاز تربیت دینی

بزرگان، دوران نونهالی را آغاز آموزش دینی می دانند. در روایتی از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است که خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند: «فرزندم، قبل از این که دلِ نرم تو سخت، و فکرت مشغول شود، من به تربیت تو اقدام کردم»(۱۶) در نگاه دینی، برای داشتن فرزند سالم و صالح؛ علاوه بر انتخاب همسری اصیل و دین دار، رعایت مسائلی مانند زمان و چگونگی آمیزش و نیز دقت در تغذیه حلال و مناسب در دوران بارداری و شیردهی ضروری است. بخشی از سلامتی و بیماری، زشتی و زیبائی؛ خوش خلقی و بدخلقی؛ و باهوشی و کودنی فرزندان، به تغذیه پدر و مادر در آن ها قبل از انعقاد نطفه و دوران جنینی مربوط می شود؛ به عنوان نمونه از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که شیر، پایه و اساس تربیت است؛ چرا که صفات زن را به طفل منتقل می کند.(۱۷) زمان شروع تربیت دینی از دوران نونهالی است؛ چرا که فطرت خداجوی کودک هنوز دست نخورده است و این، کار مربی را بسیار آسان می کند. حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «آنچه را فرد در کودکی می آموزد، مانند نقشی است که روی سنگ حک می شود.»(۱۸) یا اینکه می فرمایند: «قلب کودک مانند زمین خالی است که هر بذری را در آن بریزند، رشد خواهد کرد»(۱۹) اذان و اقامه که در بدو تولد در گوش نوزاد طنین انداز می شود، در واقع عصاره ای از آموزه های دینی- الهی است که در ضمیر ناخودآگاه او تأثیر خواهد داشت؛ لذا بر انجام این کار بسیار تأکید شده است. بسیاری از ما نیز خاطرات تلخ و شیرین از دوران طفولیت و کودکی خود در ذهن داریم و این امر نشان دهنده ی تأثیر پذیری در دوران کودکی است.(۲۰)

تأثیر باور دینی در تربیت

پیش شرط تأثیر امر و نهی والدین این است که خود آن ها عامل به مسائل و احکام دینی باشد و پیش شرط عامل بودن والدین، باور قلبی آنها به آموزه های الهی است. در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازه ی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید کودک باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار فرزند و یا کمک به نیازمندان توسط کودک. از همین رو به دیگران نیز توصیه شده است که در طول زندگی، دیگران را با رفتار خود به دین دعوت کنند. امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «کُونوا دَعاه ی لِلنّاس به غیرِ ألسِنَتِکُم؛(۲۱) یعنی مردم را با روشی غیر زبانتان، به سوی خدا بخوانید.»

پس چنانچه فرزند ما بر خلاف آموزه های دینی رفتار می کند، باید علت را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم کجا اشتباه کرده ایم؟ اگر والدین معتقد نباشند که نماز، کلید رستگاری و خوشبختی آدمی است، در نتیجه برای آموزش نماز به فرزندان نیز وقت نمی گذارند. کودک باید دین را که در روان شناسی، یک اصل مهم تربیتی به شمار می آید. هنگام نماز، پدر و مادر هر دو باید به نماز بایستند. اگر مادر به نماز بایستد، ولی پدر مشغول کار دیگری باشد، بچه با خود می گوید: گویا نماز خیلی مهم نیست، چون پدر نخواند و طوری هم نشد! حتی مادر در ایام عذر شرعی، می تواند بر سر سجاده بنشیند و مشغول ذکر و دعا باشد و یا فرزند به مسجد و … برده شود. نقل می کنند که فردی در مراجعه به منزل یکی از آشنایان خود، از فرزندش سراغ او را می گیرد. او در جواب می گوید: پدرم کار دارد. آن فرد می پرسد: مشغول نماز خواندن است؟ کودک پاسخ می دهد: نه، پدرم اصلاً نماز نمی خواند! چند لحظه بعد، پدرش می آید. آن شخص با تعجب می گوید: پسرت فکر می کند تو نماز نمی خوانی! او با خنده می گوید: درست است، چون نماز خواندن مرا ندیده است. صبح زود که همه خواب هستند، من به مسجد می روم و نماز می خوانم. ظهر هم سرکار هستم و همان جا نماز می خوانم. غروب هم برای نماز به مسجد می روم. از این داستان می توان دریافت که اگر فرزندان، نماز خواندن بزرگ ترها را نبینند به نماز تشویق نمی شوند. در چنین مواردی گاهی لازم است که والدین نمازشان را در خانه بخوانند و یا فرزندشان را با خود به مسجد ببرند. در واقع آنچه که به کوچک ترها درس می دهد، «رفتار» بزرگ ترهاست، نه «گفتار» آن ها. اما به راستی آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که تا چه اندازه به ارزش های اسلامی و اعتقادات باور داریم که بخواهیم آن ها را به فرزندان خود منتقل کنیم!؟ بدانیم اگر در حضور فرزندان خود کتاب زندگی یعنی قرآن را مطالعه نکنیم، کودک نیز در آینده این کار را نمی کند. اگر قرآن به دست گرفتن فقط به سفره ی عقد و مجلس ختم خلاص شود، هیچ اثری نخواهد داشت. یک نمونه از این بی توجهی، این است که وقتی دانشجوی ما کتاب قرآن را باز می کند، یاسین را «یِس» می خواند! بنابراین باور قلبی والدین به مفاهیم دینی، بسیار مهم است.(۲۲)

موارد آموزش دینی

محتوای آموزش دینی بعد از دو سالگی که تکلم کودک کامل می شود، عبارت است از: آموزش صلوات و ذکرهائی مثل «لا اله الاالله»، ایجاد محبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت(علیهم السلام)، بیان خوبی ها و بدی ها، مشاهده نماز و مناجات والدین با پروردگار و … پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «وقتی فرزندانتان شش ساله شدند، امر کنید نماز بخوانند. وقتی هفت ساله شدند، در این باره بیشتر تأکید کنید و در صورت لزوم می توانید آن ها را بزنید».(۲۳) از مجموع روایات می توان دریافت که والدین باید به کودک خود از سه سالگی ذکر «لااله الا الله» و از چهار سالگی ذکر «محمد رسول الله» را بیاموزند. همچنین در پنج سالگی او را به قبله متوجه کنند و از شش سالگی سجده و رکوع را به او یاد دهند. از هفت سالگی نیز شیوه وضو گرفتن به کودک نشان دهند و او را به نمازگذاران امر کنند. البته نباید نقش زمان و مکان را در القای این آموزه های دینی نادیده گرفت. لحظات خستگی، آشفتگی، خواب آلودگی، اضطراب و کسالت های جسمی و روحی، زمان خوبی برای این امر خطیر و مقدس نیست.(۲۴)

آموزش قرآن و روایات اسلامی

آموزش قرآن در دوران کودکی که سنین آموزش وی به شمار می رود از اهمیت زیادی برخوردار است. کودکانی که با قرآن مأنوس شده باشند از لحاظ رفتاری با دیگر کودکان تفاوت های بسیاری دارند. خواندن قرآن و درک مفاهیم آن می تواند رفتارهای نامطلوب انسان را از بین ببرد. علاوه بر آن، آموزش قرآن به فرزندان برای والدین اجر اخروی نیز دارد.

در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «هر کس فرزندش را ببوسد خداوند برای او کار نیکی در نامه عملش می نویسد و هر کس او را شاد کند، خداوند او را در قیامت شاد می گرداند و هر کس او را قرآن یاد بدهد والدینش فراخوانده می شوند و دو جامه ارزشمند به آنان می پوشانند که از نور آن در جامه صورت های بهشتیان، نورانی می گردد.»(۲۵) از دیدگاه اسلام، همراه آموزش قرآن، فراگیری سخنان ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز از اهمیت بسزائی برخوردار است؛ زیرا کلام ارزشمند آن بزرگواران، تفسیر کننده آیات قرآن کریم می باشد و قرآن و روایات اسلامی مکمل یکدیگرند و یکی بدون دیگری نمی تواند فهم و درک عمیق در انسان ایجاد کند. حضرت امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «پیش از آنکه مرجئه (صاحب افکار باطل) بر شما پیشی بگیرند به یاد دادن احادیث به فرزندان خود مبادرت کنید.»(۲۶) آموزش احادیث و سخنان ائمه معصومین(علیهم السلام) می تواند دل های کودکان را بیدار نماید و قلوب آنان را مملو از آگاهی گرداند. علت انحراف نوجوانان و جوانان، در اثر وجود خلاء فکری آنان می باشد؛ زیرا اگر آنان از سنین کودکی به آموزش و تربیت اصیل اسلام با روشی که ائمه معصومین(علیهم السلام) بیان فرموده اند؛ سوق داده شده بودند، اکنون در ذهن خود احساس بیهودگی نمی کردند و به سوی افکار باطل گرایش پیدا نمی کردند. مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند: «از دانش ما به کودکان خود چیزی بیاموزید که خداوند به واسطه آن سودشان بخشد و صاحبان افکار باطل با آرای خود بر آنان چیره نشوند.»(۲۷) بدین ترتیب وظیفه والدین در امر تعلیم و تربیت کودک، در این مراحل سنی بسیار سنگین می باشد؛ زیرا که این دوران، مرحله مهم آموزش است و نباید فرصت های طلائی آن را از دست داد.

آموزش و رعایت احکام

یکی دیگر از مراحل مهم این دوران که بر عهده ی والدین می باشد، دادن آموزش های خاص به کودکان و نوجوانان است؛ زیرا آنان در این سنین، به طور کامل راهنمائی های والدین را می پذیرند، بنابراین والدین باید از این موهبت خدائی استفاده کنند و آن ها را با آموزش های خاص این دوران آشنا سازند. یادگیری نماز صحیح، یکی از آموزش های خاص این دوران است که با دقت تمام از سوی والدین باید به فرزندان آموزش داده شود آموزش نماز دارای اهمیت ویژه ای است و کودکان و نوجوانان بهتر است از ابتدای این دوران به برگزاری نماز بپردازند. البته باید توجه داشت که این عمل به آموزش صحیح نمار نیازمند است و این وظیفه والدین است که آن ها را به این عمل تشویق و ترغیب نمایند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «فرزندان خود را در هفت سالگی نماز بیاموزید و چون ده ساله شدند، آن ها را بر ترک نمار تنبیه کنید.»(۲۸) یکی از مشکلات خاص این دوران؛ آشکار شدن بلوغ زودرس در بعضی از نوجوانان می باشد. این موضوع می تواند علامت هشدار دهنده ای برای والدین باشد. برای جلوگیری از بلوغ زودرس در نوجوانان، دستورات مؤکّدی از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام) بیان گردیده است که می تواند قابل توجه والدین باشد. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «کودک وقتی سن هفت سالگی را پشت سر گذاشت، دیگر جایز نیست زن ها را ببوسد.»(۲۹) اسلام از همان آغاز تولد دوران دوم کودکی، دستور می دهد که آثار بلوغ زودرس را باید در کودک از بین برد و لذا چنین دستوری را برای والدین ارائه نموده است. یکی دیگر از عوامل بلوغ زودرس در کودکان، خوابیدن آنان کنار هم در یک رختخواب می باشد و لذا اسلام دستور داده است که کودکان بعد از ده سالگی به هیچ وجه نباید در یک رختخواب بخوابند. امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «باید رختخواب بین پسر با پسر، پسر با دختر و دختر با دختر را در ده سالگی از هم جدا کرد.»(۳۰) یکی دیگر از عوامل ایجاد بلوغ زودرس در کودکان و نوجوانان که اهمیت بسیاری دارد و والدین همواره باید در رعایت آن کوشا باشند جدا کردن اتاق خواب نوجوانان از خود می باشد. پژوهش ها نشان می دهد، خانوداه هائی که بیش از یک اتاق خواب برای خود و فرزندان ندارند و فرزندان نیز در اتاق والدین می خوابند، فرزندانشان به بلوغ زودرس دچار می شوند!(۳۱) این موضوع می تواند هشدار برای والدین باشد و آنان را از خواب غفلت بیدار کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: «اگر مردی با زنش بیامیزد و در خانه، کودکی بیدار باشد و آن دو را ببیند و یا صدای نفس زدنشان را بشنود، آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد.»(۳۲) اکثر مطالعات منشأ انحرافات جنسی را ناشی از عدم آگاهی والدین بیان می کند.

چگونگی انتقال مفاهیم دینی

باید توجه داشت که ممکن است برخی از مفاهیم دینی برای کودکان ثقیل و خام باشد؛ لذا باید آن را مانند شکر در آب حل کنیم و همچون شربتی شیرین به فرزندانمان بچشانیم؛ یعنی برای آشنا ساختن آنان با ائمه اطهار(علیهم السلام) از داستاهای معجزه و کرامات آن ها شروع کنیم تا برای نونهالان ما شیرین و جذاب باشد؛ زیرا آنان در سنی نیستند که از ما استدلال بخواهند. با همین روش باید آن ها را با فضایل و ارزش های مانند ایثار، جهاد، کمک به هم نوع و دیگر مفاهیم دینی همچون نماز، روزه و حجاب، احترام به والدین و معلم، نظم و انضباط، پاکیزگی و آراستگی، امانت داری، صداقت و … آشنا کرد. نکته مهم برای ایجاد رابطه با نوجوانان و جوانان این است که مانند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) «طبیب دوار؛ پزشک سیار»(۳۳) باشیم و خود به سراغ بیمار برویم؛ نباید انتظار داشت که جوان به سراغ ما بیاید. در همین خصوص، نقل می کنند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را به پشت خود سوار می کرد و می فرمود: «نیکو شتری است، شتر شما»(۳۴) بنابراین قبل از هر چیزی باید اعتماد و علاقه جوانان را به خود جلب کنیم تا به آنچه آموزش می دهیم، اقبال داشته باشند. سعی کنیم فضای خانواده به گونه ای باشد که کودک دچار سانسور فکری نشود. در حقیقت باید زمینه ای فراهم گردد که فرزند به راحتی و با اشتیاق، مشکلات و سئوالات خود را با والدین مطرح کند اگر آنان نتوانند این وظیفه را به خوبی انجام دهند، جوان برای دریافت پاسخ سئوالات خود به راه های نادرست و منابع غیر مطمئن روی آورده و دچار گمراهی و مشکلات روحی و فکری می گردد.(۳۵)

اهمیت دادن به سن تکلیف

یکی دیگر از وظایف والدین در حین آغاز سن تکلیف فرزندشان، این است که برای او جشن تکلیف برگزار می کنند و معنا و فلسفه آن را برای فرزند خود بیان نمایند؛ مثلاً در مورد لزوم نماز خواندن به او بگویند: «خدا نعمت های زیادی به ما داده که ما باید برای تشکر از او، نماز بخوانیم». یکی از بزرگان دین به نام سید بن طاووس(ره) نه تنها به سالروز مکلف شدن خود اهمیت می دهد و از آن روز به عنوان بزرگ ترین عید یاد می کند، بلکه به فکر می افتد تا جشنی برای بالغ شدن فرزند خود ترتیب دهد و از آن روز فراموش نشدنی تجلیل فراوان به عمل آورد. وی در نوشته خود از پدران و مادران، چنین گلایه می کند: «من تا کنون نشنیده ام کسی برای این روز بسیار بزرگ و فراموش نشدنی ارزشی قائل باشد و حق چنین روزی را ادا کرده باشد و یا برای از دست رفتن چنین روزی، لحظه ای غصه خورده باشد. از این رو خود و فرزندان و دوستانم را سفارش می کنم که حق چنین روزی را ادا کنند در بزرگ داشت و احترام آن بکوشند.»(۳۶)

آری برگزاری جشن تکلیف، تأثیر ماندگار و نیکی در فرزندان دارد. همان گونه که ما برای او جشن تولد می گیریم و بهترین هدایا را در آن روز تقدیمش می کنیم تا خاطره ای دلنشین در آلبوم زندگی اش برای او ثبت شود، چنان چه برای جشن تکلیف نیز جشن و سرور بر پا کنیم، آغاز سن تکلیف برای او به یاد ماندنی و ارزشمند خواهد شد.(۳۷)

پرخاش، ملایمت و نصیحت نوجوان

والدین نباید نوجوانان و جوانان را با اعمال نابخردانه و نسنجیده خود به عصیانگری وادار نمایند؛ زیرا روحیه عصیانگری و تمرُّد در آنها به شدت وجود دارد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) خطاب به مولا علی(علیه السلام) می فرمایند: «یا علی، لعنت خدا بر پدر و مادری باد که فرزند خویش را به عصیان وادارند و باعث قطع رابطه محبت شوند.»(۳۸) گاهی والدین از رفتار پرخاشگرانه فرزندان خود شکوه و شکایت می کنند، در حالی که نمی دانند که خود آنان محرک پرخاشگری جوانان خود می باشند؛ زیرا جوان بر اساس دارا بودن روحیه جوانی، در مقابل هر محرکی که برایش غیر منطقی جلوه کند، واکنش نشان می هد. یکی دیگر از نابسامانی ها دوران نوجوانی، داشتن حالت لجاجت جوانان می باشد. این ویژگی ناهنجار، در بعضی از جوانان قابل مشاهده می باشد؛ باید دانش که انگیزه لجاجت هم، مانند انگیزه پرخاشگری، در رفتار خود والدین نهفته است. مولا علی(علیه السلام) در مورد علت لجاجت جوانان می فرمایند: «زیاده روی در ملامت کردن، شعله لجاجت را مشتعل می سازد.» (۳۹) وقتی نصیحت گوئی والدین، رنگ ملامت به خود می گیرد سبب می شود که جوانان در مقابل این عمل واکنش نشان دهند. باید توجه داشت که نصیحت گوئی بیش از حد برای جوانان، آن هم در حضور دیگران می تواند شخصیت آنان را سرکوب و خدشه دار نماید مولا علی(علیه السلام) می فرمایند: «نصیحت گفتن فردی در حضور دیگران کوبیدن شخصیت او می باشد.» (۴۰) بنابراین والدین باید به این امر آگاهی داشته باشند که هر گونه دلسوزی نا آگاهانه که در چهره ملامت کردن و نصیحت گوئی برای تربیت جوانان ابراز گردد، نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه رابطه والدین و جوان را مکدر خواهد نمود.(۴۱)

خانه و خانواده خوب و سالم از دیدگاه کودکان و نوجوانان(۴۲)

۱٫کودک در خانواده مورد پذیرش و توجه باشد و خود نیز به خوبی از آن آگاه باشد.

۲٫نسبت به پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده احساس تعلق و پیوستگی کند و خود را بخش مهمی از شبکه خانوادگی به حساب آورد.

۳٫از آزادی متناسب با سن و نیازهای خود در چهار چوب ضوابط اخلاقی و تربیتی متعادل برخوردار باشد.

۴٫به او مسئولیت های متناسب با سن و توانائیش داده شود.

۵٫به کودکان برای همکاری فرصت دهید؛ و در صورت انجام دستور از آن ها تشکر کنید.

۶ . افکارش را بتواند با والدین خود در میان بگذارد و درخواست های خود را واضح و روشن بیان کند و از تجربه و تبادل نظر والدین بهره مند گردد.

۷٫حداقل در پاره ای از تصمیمات، دخالت داشته باشد.

۸٫پدر و مادر، خود، الگوی عملی همه آن چیزهایی باشند که به فرزندانشان می گویند و از آنان انتظار دارند.

۹٫اشتباهات و خطاهای آنان را بدون تنبیه و تمسخر اصلاح کنند.

۱۰٫پدر و مادر با رابطه گرم و صمیمانه فضای خانه را مطبوع سازند، به گونه ای که در آن، همه افراد همدیگر را دوست بدارند و به یکدیگر کمک کنند.

۱۱٫پدر و مادر با تشویق و مهربانی، زمینه های اعتقادی و مذهبی را در آنان پرورش دهند.

۱۲٫پدر و مادر انتظارات و توقعات خود را از فرزندانشان، متناسب با سن و تجربه کودک از او بخواهند.

۱۳٫از آنجا که پاره ای از یادگیری ها به دلیل بی تجربگی و نا آگاهی کودک همیشه قرین با موفقعیت نخواهد بود پدر و مادر سعی کنند بیشتر به موفقعیت ها و پیشرفت های او تکیه کنند تا بر شکست ها و خطاهای او.

نتیجه گیری

مباحثی که در این مقاله به آن ها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:

۱٫هر کودکی با فطرت توحید متولد می شود، لیکن این والدین او هستند که کودک را یهودی یا مسیحی تربیت می کنند.

۲٫محبت خود را به بچه ها صادقانه ثابت کنیم و توجه داشته باشیم که آن ها فرق لوس کردن با محبت را می فهمند.

۳٫در اجرای دستورات دینی، سخت گیری نکنیم. توجه داشته باشیم که آنها به اندازه خودشان مکلف هستند.

۴٫زمان شروع تربیت دینی از دوران نونهالی است؛ چرا که فطرت خداجوی کودک هنوز دست نخورده است و این، کارِ مربی را بسیار آسان می کند.

۵٫پیش شرط تأثیر امر و نهی والدین این است که خود آن ها عامل به مسائل و احکام دینی باشد و پیش شرط عامل بودن والدین، باور قلبی آنها به آموزه های الهی است.

۶٫باید زمینه ای فراهم گردد که فرزند به راحتی و با اشتیاق، مشکلات و سئوالات خود را با والدین مطرح کند.

۷٫قبل از هر چیزی باید اعتماد و علاقه جوانان را به خود جلب کنیم تا به آنچه آموزش می دهیم، اقبال داشته باشند.

۸٫نصیحت گوئی بیش از حد برای جوانان، آن هم در حضور دیگران می تواند شخصیت آنان را سرکوب و خدشه دار نماید.

پی نوشت ها :

۱٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۳

۲٫الحدیث، ج ۲، ص ۳۷۷

۳٫تحف العقول، ص ۶۷

۴٫تربیت فرزند از دیدگاه مکتب اسلام، صص ۶۱ و ۶۲

۵٫تحریم، ۶

۶٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۳

۷٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۱

۸٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۱

۹٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۵

۱۰٫تربیت فرزند از دیدگاه مکتب اسلام، صص ۷۴ – ۷۲

۱۱٫میزان الحکمه، ج ۱۴، ص ۷۰۸۵

۱۲٫میزان الحکمه، ج ۱۴، ص ۷۱۰۹

۱۳٫میزان الحکمه، ج ۱۴، ص ۷۰۸۹

۱۴٫بایدها و نبایدها در تربیت کودکان و نوجوانان، صص ۱۷ و ۱۸

۱۵٫بایدها و نبایدها در تربیت کودکان و نوجوانان، صص ۷۰ و ۷۱

۱۶٫نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص ۵۲۲

۱۷٫مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۳

۱۸٫بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۴

۱۹٫نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص ۵۲۲

۲۰٫آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص ۴۷ و ۴۸

۲۱٫وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۴۶

۲۲٫آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص ۴۳- ۴۵

۲۳٫مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۱۸

۲۴٫آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص ۴۱ و ۵۲

۲۵٫پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص ۲۰۳

۲۶٫حدیث تربیت، ج ۱، ص ۱۳۰

۲۷٫میزان الحکمه، ج ۱۴، ص ۷۱۰۷

۲۸٫میزان الحکمه، ج ۱، ص ۱۰۳

۲۹٫اسلام و روان شناسی، ص ۹۹

۳۰٫اسلام و روان شناسی، ص ۹۹

۳۱٫تربیت فرزند از دیدگاه مکتب اسلام، ص ۹۸ و ۹۹

۳۲٫اسلام و روان شناسی، ص ۱۰۰

۳۳٫بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۲۳۹

۳۴٫بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۵

۳۵٫آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص ۵۳ و ۵۴

۳۶٫حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، صص ۲۹۴ و ۲۹۶

۳۷٫آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص ۵۷ و ۵۸

۳۸٫الحدیث، ج ۱، ص ۳۰۱

۳۹٫حدیث تربیت، ج ۲، ص ۶۵

۴۰٫الحدیث، ج ۱، ص ۱۳۰

۴۱٫تربیت فرزند از دیدگاه مکتب اسلام، ص ۱۰۸

۴۲٫بایدها و نبایدها در تربیت کودکان و نوجوانان، صص ۱۶ و ۱۷

منابع پایانی

۱٫قرآن کریم.

۲٫امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات الهادی، چاپ چهارم، قم، ۱۳۷۹ ش.

۳٫بستانی، محمود، اسلام و روان شناسی، ترجمه محمود هویشم، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، مشهد، ۱۳۷۲ ش.

۴٫بن شعبه الحرانی، حسین، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات آل علی، بی جا، ۱۳۸۲ ش.

۵٫ژاله فر، تقی، تربیت فرزند از دیدگاه مکتب اسلام، انتشارات نیکان کتاب، چاپ اول، زنجان، ۱۳۸۴ ش.

۶٫سید میرزائی و شاهرخی و قطبی، داوود و علی و هادی، آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، انتشارات احمدیه، چاپ پانزدهم، قم، ۱۳۹۰ ش.

۷٫صادقی، لیلا، بایدها و نبایدها در تربیت کودکان و نوجوانان، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۷ ش.

۸٫صانعی، مهدی، پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، انتشارات سناباد، چاپ اول، بی جا، ۱۳۷۸ ش.

۹٫عاملی، حر، وسائل الشیعه، انتشارات مؤسسه آل البیت، بی چا، قم، ۱۴۰۹ ق.

۱۰٫فرید تنکابنی، مرتضی، الحدیث، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی چا، بی جا، ۱۳۷۶ ش.

۱۱٫فلسفی، محمد تقی، حدیث تربیت، پیام آزادی، بی جا، ۱۳۷۵ ش.

۱۲٫کاوه، سعید، ناکارآمدی ها در تربیت فرزندان، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۸ ش.

۱۳٫مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، انتشارات مؤسسه الوفاء، بی چا، بیروت، ۱۴۰۴ ق.

۱۴٫محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، انتشارات سازمان چاپ و نشر، چاپ سوم، بی جا، ۱۳۸۱ ش.

۱۵٫نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، انتشارات مؤسسه آل البیت، بی چا، قم، ۱۴۰۸ ق.

Share