ابعاد شخصیتی آیت الله انصاری شیرازی(ره)

استاد حسن رمضانی خراسانی
آیت الله انصاری شیرازی(ره)

علی رغم اینکه افتخار شاگردی ایشان را نداشته ام و عزیزانی که از محضر ایشان بهره برده اند اولی به این مسئله هستند در هر صورت حضرت استاد انصاری شیرازی غنی از تغریف هم چون منی است

مادح خورشید مدّاح خود است***که دو چشمم روشن و نامرمد است

ذمّ خورشید جهان ذمّ خود است ***که دو چشمم کور و تاریک و بد است

در حقیقت با تعریف از این بزرگان خودمان را معرفی می کنیم و با تعریف این بزرگان برای تعریف خود مایه می گیریم آن هم نه خود منفی انشا الله بلکه خود به این معنا که بحمدلله کمال اصحاب کمال را می فهمیم و قدردران نعمت وجود ایشان هستیم و تا آنجا که توان داریم با بیان و قلم خودمان از برزگانمان با عظمت یاد می کنیم و ایشان را تکریم می کنیم و این حداقل کاری است که می توان در بزرگداشت علم و عالم داشته باشیم

کسانی که به این بزرگان دست انداری و تعرض می کنند و نه پاس علم و فضل و دانش ایشان را می دارند و با انگیزه های واهی و بهانه های پوچ که حاکی از جهل و نادانی و عدم اطلاع از مقامات این بزرگان است این افتخارات را زیر سئوال می برند و آنچه که برای ما افتخار است به صورت یک نکته منفی جلوه می دهند و در حقیقت ایشان معرفت خود را مذمت می کنند و همانطوری که مولوی می گوید:

ذمّ خورشید جهان ذمّ خود است ***که دو چشمم کور و تاریک و بد است

این افراد نمی توانند حقیقت را ببینند.

شخصیت هایی مانند آیت الله انصاری شیرازی صاحبان قله های علم و معرفت هستند با حفظ احترام به پایگاه بزرگ و عظیم مرجعیت که ما همه قدردان این پایگاه هستیم و نظام مملکت ما و دیانت ما مرجعیت است منتهی این مرجعیت اگر عجین بشود به این پایگاه علم و معرفت عمیق عرفانی و فلسفی میشود آنچه منجر شد به شخصیت امام که هم در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و هم در سیاست و شعب علوم و فنون اسلامی سر آمد روزگار بود و آیت الله انصاری یک شخصیتی بود و هست و انشا الله باقی خواهد ماند در راستای امتداد شخصیت حضرت امام که در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و سیاست و مبارزات علیه رژیم طاغوتی اگر از این آقایانی که مطرح هستند بیشتر نباشند کمتر نیستند و برای دفاع از حقانیت راه امام بی توقع و بدون برخورداری از کوچکترین امتیاراتی در خدمت اهداف امام بودند و هستند و مصائب زیادی در این راه تحمل نمودند و الان هم پیوند بسیار وثیقی با مقام معظم رهبری و منویات ایشان دارند

شخصیت عظیم عرفان و فلسفه

در بعد علوم عرفانی و فلسفی ایشان قله و شخصیت عظیمی هستند که شخصیتی مثل آیت الله سید مصطفی خمینی از علم و معرفت ایشان بهره ها گرفت پس معلوم می شود ایشان یک شخصیت کهن و ریشه دار در حوزه علمیه هستند و تفاوت است بین ایشان با کسی یک دوره شرح منظومه را خوانده است و حالا می خواهد تدریس کند آیت الله انصاری شیرازی شخصیتی است که یک عمر در راه حکمت و عرفان ریش سفید کرده است و در علوم و معارف استخوان خورد کرده است

من معتقدم عرفان و فلسفه را باید کسانی بگویند که پر شده اند و ملا شده اند بگونه ای که سر ریز داشته باشند و از سر ریزشان به دیگران می دهند اما کسی که هنوز لب او تر نشده است یا اگر لب تر کرده است هنوز عطش دارد این چنین شخصی اگر بخواهد فلسفه یا عرفان بگوید بیش از آنکه بخواهد نکته ای را شرح دهد مجهولات را بیشتر می کند و از نابسامانی های علوم عقلی این است که تدریس اینگونه علوم با شرایطی که باید صورت بگیرد محقق نمی شود کسانی این علوم را تدریس می کنند که مطالب فلسفه و عرفان را هضم نکرده اند یکی از دوستانی که یکی از کتب فلسفی را سه دوره تدریس کرده بود می گفت: من چند دوره این کتاب را تدریس کرده ام و از عهده عبارات بر آمده ام ولی هنوز در مسئله کذا و مسئله کذا و.. متوقفم، تکلیف عبارات مشخص است اما هنوز مطلب برای منی که ملقی آن هستم معلوم نیست این یک نوع تدریس است و یک نوع تدریس هم تدریس استاد انصاری شیرازی است با آن کوله بار علم و عمل و تخصص حال اگر او بیاید لب به سخن بگشاید حساب دیگری دارد و ما یک چنین شخصیتی در حوزه داریم و وجودشان مغتنم است و متاسفانه الان بعلت کسالت از ایشان محروم شده ایم

نمونه کامل تواضع و بی تعینی

تمام این علوم و معارف برای این است که ما برسیم به این معنا که ما در مقابل خدا هیچیم ممکن است من و ما در مقابل هم بروز و ظهوری داشته باشیم، یکی فاضل است و یکی مبارز است و مجاهد و. ... منکر این معنا نیستیم منتها وقتی اینها را مقابل حقیقت هستی و صرف الوجود قرار بدهیم همه در مقابل او فانی هستند مثل طلوع خورشید و مخفی شدن نور ستارگان تا خورشید طلوع نکرده سیارات جلوه دارند اما وقتی خورشید طلوع کند نور ستارگان محو می شود لذا در برابر حق همه هیچیم و ما همه هیچیم و هر چه هست اوست خدا توفیق فهم این حقایق را بدهد من می خواهم عرض کنم استاد انصاری شیرازی به این نکته رسیده است و آن را لمس کرده است و این را ساده نگیرید زمانی که آیت الله مکارم شیرزای به دیدن شخصیتی مثل ایشان می روند و آیت الله انصاری شیرازی خم بشود و دست آیت الله مکارم را ببوسد این مسائل را دست کم نگیرید شخصیتی که اگر بیشتر از آیت الله مکارم نباشد از ایشان کمتر نیست خم می شود و دست مرجعیت را می بوسد شما نمونه ای مانند ایشان بیاورید این حاکی از این است که آقا عنانیت و تعینی ندارد و همین معامله را با همگان دارند

باید خود به دیدن شما بیایم

من خاطره ای را نقل کنم و عظمت و بزرگواری ایشان را باتوجه به این خاطره به سمع شما برسانم یکی از شاگردان ایشان این قضیه را برای من نقل کرد که آیت الله انصاری شیرازی زمانی که به مکه مشرف شده بودند در بازگشت فرمودند: من برای شما هدیه ای آورده ام و اینکه استادی با آن موقعیت برای شاگرد خود هدیه بیاورد نفس این امر کار بزرگی است و در ادامه فرمودند: خود من شخصا باید به حجره شما بیایم و این هدیه را به شما تقدیم کنم و من گفتم این کار برای من سنگین است و گفتند الا و لابد باید به این صورت باشد و من ده دقیقه قبل از آمدن آیت الله انصاری شیرزای به مدرسه و حجره در مسیر بودم تا بیش از این شرمنده ایشان نشوم و ایشان پارچه قبایی آورده بودند

این مسائل ممکن است برای بعضی معمولی باشد اما با توجه به اقتضائاتی که هست اگر این امور را ارزیابی کنیم امر فوق العاده و جالب توجهی است و همه حاکی از بزرگواری ایشان و فانی بودن ایشان دارد و مایه فخر و مبهات ماست که در حوزه همچین شخصیت هایی تربیت شده اند

به درس ایشان نرفتم و خسارت کردم

زمانی که من به قم آمدم ایشان منظومه حاجی سبزرواری را می گفتند و چون منظومه را خوانده بودم و به گمان اینکه بی نیارم به درس ایشان نرفتم و الان احساس خسارت می کنم که از محضر این بزرگوار استفاده نکردم و بنده مفتخرم که ایشان را دوست دارم و درباره ایشان صحبت می کنم و با همه بی لیاقتی به آن افتخار می کنم

شاگرد خاص علامه طباطبایی

علامه حسن زاده آملی می فرمودند ما تمهید را در محضر علامه طباطبایی فراگرفتیم و چند نفر انگشت شمار بودیم و آیت الله انصاری شیرای را هم اسم می بردند که ایشان در آن جلسات انس علامه طباطبایی شرف حضور داشتند و نوعا جلساتی هم که با مرحوم علامه طباطبایی برگزار می شد در منزل آیت الله انصاری شیرازی بود و اتاق معروف به اتاق علامه در منزل ایشان است.

گزارشی از مطالب آن جلسات رسیده است؟

زمانی مجله کیهان فرهنکی با بزرگی از معاریف حوزه مصاحبه ای داشتند از ایشان سئوال شد چرا علامه طباطبایی به مباحث معاد که می رسیدند به آن مباحث متعرض نمی شدند حتی در تعلیقه بر اسفار چیزی نفرمود؟ ایشان در جواب فرمودند به گمانم علامه مباحث معاد اسفار را قبول نداشتند و آقای حکیمی این مطلب را خوب منعکس نکردند و این شخصیت حوزوی در ادامه مصاحبه خود فرمودند: در آینده تالیفی خواهم داشت که اثبات میکنم معادی که اسفار می گوید معاد قرآنی نیست و آقای حکیمی این مطلب را به عنوان امری مسلم نقل کرده است و در ادامه گفته است: علامه طباطبایی معاد اسفار را نه بطور عمومی و نه بطور خصوصی تدریس نکرد چون قبول نداشت این چیزی است که آقای حکیمی گفته اند اما حقیقت مطلب چیز دیگری است، من این را در مجله خواندم به علامه حسن زاده آملی عرض کردم و ایشان فرمودند: اینگونه نیست علامه طباطبایی معاد را بطور عمومی تعطیل می کرد اما بطور خصوصی به افراد خاصی درس می دادند و فرمود ما بودیم و آیت الله انصاری شیرازی و. .. و بعد فرمود علامه طباطبایی همه این مطالب را قبول داشتند

و در همین خصوص آیت الله جوادی آملی می فرمود: به علامه طباطبایی گفتم چرا از بیان این مطالب عالیه معرفتی امساک می کنید و مباحث معاد را نشر نمی دهید و علامه فرمود؟ هنوز حوزه های علمیه ما در فهم دقایق معاد در حد صباوت و بچگی بسر می برد و من چه بگوییم؟!

در پرتو خاطرات

مدتهاست حقیر در رادیو معارف بحثی در شرح منازل السائرین دارم و از سال 84 تا حال ادامه دارد روزی به خدمت آیت الله انصاری شیرازی رسیده بودم و با توجه به بزرگواریشان می فرمودند: من مباحث شما را از رادیو گوش می کنم؛ گفتنم شما که نیازی به این حرفها ندارید چرا وقتتان را صرف می کنید و ایشان می فرمودند: من واقعا استفاده می کنم و این حاکی از بی تعیینی ایشان است و خودشان استاد حکمت و معارف هستند و منازل السائرین در مشت ایشان است

باز آیت الله انصاری شیرازی نامه ای به مرحوم مهندسی نوشته بودند گفته بودند من که نامه نوشتم گفتم حجت الاسلام و ترسیدم شما نارحت بشوید و الا شما آیت الله هستید و این ناشی از تواضع فوق العاده ایشان است که در مقابل همه خود را هیچ می بیند

 

منبع : هفته نامه پنجره , رمضانی خراسانی، حسن

Share