دشمن حقیقی انسان کیست؟

نفس

دشمن واقعی ما كيست؟ و از چه راه ها و ابزارهایي براي شكست ما استفاده می کند؟

يكي از مسائلي كه در خودسازي انسان نقش اساسي دارد دشمن شناسی است ما باید بدانيم دشمن ما كيست ؟و از چه راه ها و ابزارهاي براي شكست ما استفاده می کند؟ طبق آيات و روایات انسان دو گونه دشمن دارد:
1) دشمن دروني يا دشمن نزديك؛ 2)دشمن بيروني يا دشمن دور.

نزدیک ترین دشمن به آدمي نفس اوست، كه به فرمايش امام امیرالمؤمنین (علیه السلام):

«أعدي عَدُوِّكَ نَفسُكَ الّتي بَينَ جَنبَيكَ»؛ دشمن ترین دشمنان نفس توست كه در کنار توست . اين روايت از پيامبر (صلّی  الله  علیه  وآله  وسلّم) نيز نقل شده[1]

آري نفس اين نفس اماره كه آدمي را دائما به بدي دعوت می کند دشمن نزديك است.
شيشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی/ هر شکستی كه به انسان برسد از خويش است.

اما دشمن دور شيطان است. طبق فرمايش قرآن شيطان فقط وسوسه گر است او انسان را به سمت بدی ها تحريك می کند اين انسان است كه با اختيار خود به سمت بدي می رود. شيطان بيش از اين قدرتي ندارد؛ لذا وقتي در قیامت انسان ها جلوي شيطان را می گیرند و اعتراض می کنند كه تو باعث شدي ما جهنمي بشويم او در پاسخ می گوید: «فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أنفُسَكُم»؛ مرا ملامت سرزنش نكنيد نفستان را ملامت كنيد من فقط وسوسه می کردم و اين شما بودید كه به دنبال بدي می رفتید. بهترين وسيله براى دشمن‏ شناسى، مراجعه به قرآن است كه دشمنان مختلف را در آيات نورانى خويش معرفی کرده است. برخى از آنان عبارت اند از:
1- شيطان‏هاى جن و انس، 2- هواهاى نفسانى، 3- كافران و اهل كتابى كه درصدد مقابله با مسلمانان باشند، 4-جهل و نادانى و. . . .

شيطان موجودي حقيقي است كه با وسوسه و دگرگون ساختن واقعيت امور و زينت بخشيدن به زشتی ها و گناهان و ناگوار جلوه دادن نیکی ها و طاعات سعي در اغوا و انحراف انسان دارد. درواقع حوزه اصلي فعاليت شيطان در حالات رواني انسان و جنبه تخيل و توهم او است كه حقايق را وارونه و برخلاف واقعيت آنها جلوه می دهد و انسان را به خيال و توهم در مورد واقعيات وادار می سازد. از منظر قرآن كريم شيطان تنها وسوسه می کند و در قوه خيال و وهم انسان تصرف می کند و حقايق را دگرگون می سازد: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُرِيَ عَنْهُما»[2] و «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ»[3]. شيطان زشتی ها را زيبا جلوه می دهد و اعمال ناپسند را زينت و آرايش كرده و آن را پسنديده و درست در اذهان ظهور می دهد: «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» [4]و «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لاغالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النّاسِ»[5]. بت پرستی ها و تكبرها و ايستادن در برابر حق و حقيقت نمونه هایی از اعمال نفوذ و تصرف شيطان در وهم و خيال انسان است كه بخشي از حوزه فعالیت های رواني انسان هستند. اما هواي نفس و نفس اماره، چيزي خارج از وجود انسان و موجودي مستقل همانند شيطان نیست؛ بلكه مرحله ای و بخشي از وجود خود انسان است. در حقيقت نفس اماره - كه به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هواي نفس با فرمان و خواست و اراده او شكل می گیرد- مرتبه پايين و پست و تربيت نيافته از نفس و حقيقت انسان است. نفس انسان در مرحله پايين و پست خود؛ حيواني است كه همه صفات و آثار حيوانيت مانند شهوت و درندگي را دارا است. تعبيراتي كه در روايات در مورد نفس انسان آمده و آن را بدترين دشمن و هلاک کننده و غیرقابل اعتماد دانسته اند و به مبارزه و جهاد با آن و مهار كردن و كنترل نمودن آن آمده است، مربوط به همين مرحله پايين نفس يعني مرحله حيوانيت او است.

اگر گفته می شود، نفس خود را تقويت كن و پرورش بده، مراد مرتبه انساني نفس است و اگر گفته می شود او را سركوب و مغلوب و كنترل كن مراد مرتبه پايين حيواني او است. بين اين دو «خود» يا دو مرتبه وجوديِ نفس، كشمكش دائم وجود دارد. «خود» حيواني كوشش دارد كه خود را با ارضاي خواسته ها و تمايلات سرگرم سازد و راه ترقي و تكامل و صعود الي الله را بر نفس انساني سد نمايد و او را مسخر خود نمايد.

برعكس «خود» انساني يا مرتبه عالي وجود انسان، همواره در تلاش است مراحل عالي كمالات انساني را طي كند و به مقام قرب الهي برسد. براي نيل به اين مقام منيع، بايد غرايز و تمايلات حيواني را كنترل و مهار نمايد و به استخدام خود درآورد. اگر خود انساني و ملكوتي در اين مبارزه چيره گردد، ارزش های انساني زنده می شود و انسان را به مقام شامخ قرب الي الله صعود می دهد و اگر خود حيواني غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادي ضلالت و گمراهي ساقط می گرداند.

بر اين اساس و با اين تحليل مسأله هواي نفس و نفس اماره مربوط به روح و نفس انسان است ولي مرتبه پايين و پست آن که هم ردیف حيوان است نه مرتبه عالي و والاي آن ، که از سنخ مجردات و ملكوتيان و فرشتگان است. نفس اماره و لوامه و مطمئنه، درواقع حالات و مراحل يك حقيقت واحدند. نفس سركشي كه در افق حيوانيت و مرتبه پست است و به گناهان و زشتی ها فرمان می دهد، با تعليم و تربيت و مجاهدت به جایی می رسد كه هرچند در برخي موارد دچار لغزش و انحراف می گردد ولي ميدان را به کلی به تمايلات و خواهش ها واگذار نكرده و گاهي بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و ملامت می کند و تصميم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب توبه می شوید و در هر صورت كفه سنگين مبارزه به نفع عقل و ايمان است؛ چنين نفسي كه به اين مرحله راه يافته، نفس لوامه يعني سرزنشگر نام دارد.

اگر انسان مردانه وارد ميدان مبارزه گردد و پس از تصفيه و تهذيب و تربيت كامل، انسان به مرحله ای می رسد كه غرایز رام او می گردند و ديو تمايلات سركش در بند عقل و ايمان اسير می گردند و متعادل می گردند؛ اين همان مرحله آرامش و سكينه است. و نفسي كه به اين مرحله رسيده، نفس مطمئنه نام دارد كه از آن بندگان خاص و مقرب درگاه الهي مانند پيامبران و اولياء و رهروان راستين مكتب آنها است. در قرآن كريم به هر سه اين مرحله نفس اشاره شده است: 1. نفس اماره: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّي إِنَّ رَبّي غَفُورٌ رَحيمٌ»[6] 2. نفس لوامه: «لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ»[7] 3. نفس مطمئنه: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي»[8]

 

براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به:
1. خودسازي: آیت الله ابراهيم اميني، بحث روح انساني و حيواني؛
2. تعليم و تربيت در اسلام: استاد شهيد مطهري(رحمه الله)
3. فلسفه اخلاق: شهيد مطهري(رحمه الله)

--------------------------------------------------------------------------

پی نوشت:
[1] نهج الفصاحه، ص66، ح338.
[2] اعراف/20.
[3] طه/120.
[4] انعام/43.
[5] انفال/48.
[6] يوسف/53.
[7] قيامت/1و2.
[8] فجر/27-30.

Share