حرمت ازدواج با محارم در قرآن

محارم در قرآن

در آيات 22 و 23 سوره نساء درباره حرمت ازدواج با محارم وكسانى كه نمى توان با آنها ازدواج كرد سخن به ميان آمده است. اين دو آيه عبارت است از:

1- وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلاً[1]

و ازدواج نكنيد با زنانى كه پدران شما با آنها ازدواج كرده اند، مگر آنها كه در گذشته (قبل از نزول اين حكم) انجام شده است، زيرا اين كار عمل زشت و تنفرآورى است و روش نادرستى مى باشد.

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِى أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَهِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِى فِى حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِى دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً[2]

حرام شده است بر شما مادرانتان و دختران و خواهران و عمه ها و خاله ها و دختران برادر و دختران خواهر شما و مادرانى كه شما را شير داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسر و دختران همسرتان كه در دامان شما پرورش يافته اند از همسرانى كه با آنها آميزش جنسى داشته ايد و چنانچه آميزش جنسى با آنها نداشته ايد (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد و (همچنين) همسرهاى پسرانتان كه از نسل شما هستند (نه پسرخوانده ها) و (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است.

محارم:
در توضيح بيشتر دراين مورد مى توان گفت كه به طور كلى سه گروه از افراد نمى توانند با يكديگر ازدواج كنند:. 1 محارم نسبى،. 2 محارم سببى. 3 محارم رضاعى.

1 محارم نسبى در اصل بر دو گونه است شرعى و غيرشرعى. محارم نسبى شرعى ميان افرادى است كه خود يا پدر و مادرانشان از يك پدر يا مادر و از راه حلال و شرعى به دنيا آمده باشند و محارم نسبى غير شرعى ميان افرادى است كه خود يا پدر و مادرانشان از يك پدر يا مادر و از راه غير مشروع و زنا متولد شده باشند.
محارم نسبى براى مردان عبارتند از:
مادر ومادر بزرگ، دختر و نوه هاى دخترى، خواه، دختر خواهر و نوادگان او، دختر برادر و نوادگان او، عمه، عمه پدر و مادر، خاله، خاله پدر و مادر.
محارم نسبى براى زنان عبارتند از:
پدر و پدر بزرگ، پسر و نوادگان پسرى، برادر، پسر برادر و نوادگان برادر، پسر خواهر و نوادگان خواهر، عمو، عموى پدر و مادر، دايى، دايى پدر و مادر.

2 محارم سببى براى مردان عبارتند از:
مادر و مادر بزرگ زن، دختر زن (نادخترى) و نوه هايش (البته در صورتى كه مرد با همسرش آميزش كرده باشد) زن پدر يا نامادرى، زن پسر يا عروس.

لازم به ذكر است كه حضرت امام، عقد دختر خردسال را براى محرم شدن با مادرش اشكال مى كنند و ديگر اين كه ازدواج با دختر برادر زن يا دختر خواهر زن، يعنى زن گرفتن روى عمه يا خاله اش بدون اجازه آنها جايز نيست و ازدواج با خواهر زن نيز- تا وقتى كه خواهر ديگر همسر اوست- حرام است.
3 كسانى كه از راه شيرخوارگى با آنها محرميت ايجاد مى شود چنانچه داراى شرايط زير باشند محارم رضاعى محسوب مى گردند و ازدواج با آنها حرام است:
الف. شير مادر محصول آميزش حلال و شرعى باشد.
ب. كودك شير را از راه مكيدن پستان انجام دهد.
ج. بانوى شير ده زنده باشد.

د. كودك شيرخوار در اثناى دو سال، از هنگام تولدش شير خورده باشد يعنى قبل از اين كه دو سال از تولدش بگذرد (يعنى 24 ماه قمرى).

ه. مقدار شيرخوارگى به اندازه اى باشد كه باعث رويش گوشت و محكم شدن استخوان كودك گردد و يا از نظر مدت، يك شبانه روز پشت سر هم و يا از نظر تعداد پانزده مرتبه كامل شير بنوشد.
بنابراين چنانچه يكى از اين شرايط فوق حاصل نگردد محرميت رضاعى تحقق نخواهد يافت.

محارم رضاعى براى مردان عبارتند از:
مادر رضاعى، مادر مادر رضاعى، دختران مادر رضاعى، نوه هاى دخترى اش هر چه پايين روند، خواهر و عمه مادر رضاعى، خاله وى، فرزندان دختر شوهر مادر رضاعى، مادر شوهر مادر رضاعى، خواهر شوهر مادر رضاعى، عمه و خاله شوهر مادر رضاعى.

محارم رضاعى براى زنان عبارتند از:
شوهر زن مادر رضاعى، پدر و پدر بزرگ مادر رضاعى، فرزندان پسر مادر رضاعى و نوه هاى پسرى اش هر چه پايين روند، برادران مادر رضاعى، عموى مادر رضاعى، دايى مادر رضاعى، فرزندان پسرى شوهر مادر رضاعى، پدر شوهر مادر رضاعى، برادر شوهر مادر رضاعى، عمو و دايى شوهر مادر رضاعى.

لازم به ذكر است كه فرزندان پسر مادر رضاعى براى زنان و فرزندان دختر مادر رضاعى براى مردان، چه آنها كه قبلا به دنيا آمده اند و چه آنها كه بعدا به دنيا بيايند شامل حرمت ازدواج است[3].

در ادامه آيه 23 سوره نساء ازدواج با مادران رضاعى و خواهران رضاعى را حرام مى داند. گرچه در اين قسمت از آيه فقط به اين دو مورد اشاره مى كند ليكن بنا بر روايات فراوانى كه وجود دارد محارم رضاعى فقط منحصر به اينها نيستند. از پيامبر مكرم اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده كه فرمود: «يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب تمام كسانى كه از نظر ارتباط نسبى حرامند از نظر شيرخوارگى نيز حرام مى شوند».

فلسفه تحريم محارم رضاعى :
فلسفه تحريم محارم رضاعى اين است كه با پرورش گوشت و استخوان آنها با شير شخص معينى، شباهت به فرزندان او پيدا مى كند مثلا زنى كه كودكى را به اندازه اى شير مى دهد كه بدن او با آن شير نمو مخصوصى مى كند يك نوع شباهت در ميان آن كودك و ساير فرزندان آن زن پيدا مى شود و در حقيقت هر كدام جزئى از بدن آن مادر محسوب مى گردند و همانندو برادر نسبى هستند. در ادامه آيه «مادران همسرانتان» را به عنوان محارم بر مى شمارد. يعنى به مجرد اين كه زنى به ازدواج مردى در آمد و صيغه عقد جارى گشت مادر او و مادر مادر او و... بر او حرام ابدى مى شوند.

در موارد ديگر آيه فوق مى گويد: و دختران همسرانتان كه در دامان شما قرار دارند به شرط آن كه با آن همسر آميزش جنسى پيدا كرده باشيد» يعنى تنها با عقد شرعى يك زن، دختران او- كه از شوهر ديگرى بوده اند بر شوهر حرام نمى شوند بلكه مشروط بر اين است كه علاوه بر عقد شرعى با آن زن همبستر شده باشد وجود اين قيد در اين مورد تأييد مى كند كه حكم مادر همسر (كه در جمله پيشين گذشت) مشروط به چنين شرطى نيست و به اصطلاح، اطلاق حكم را تأييد مى كند. گرچه ظاهر اين قيد «فى حجوركم در دامان شما باشند» چنين مى فهماند كه اگر دختر همسر از شوهر ديگر در دامان انسان پرورش نيابد بر او حرام نيست ولى به قرينه روايات و مسلم بودن حكم، اين قيد به اصطلاح قيد احترازى نيست بلكه در واقع اشاره به نكته تحريم است زيرا اين گونه دختران- كه مادرانشان اقدام به ازدواج مجدد مى كنند- معمولا در سنين پايين هستند و غالبا در دامان شوهر جديد همانند دختر او پرورش مى يابند. آيه مى گويد اينها در واقع همچون دختران خود شما هستند و انتخاب عنوان «ربائب» كه جمع ربيبه و به معنى تربيت شده است نيز به همين جهت مى باشد.

در ادامه آيه فوق مى فرمايد: «و أن تجمعوا بين الاختين براى شما جمع ميان دو خواهر ممنوع است» يعنى ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نيست بنابراين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمان هاى مختلف و پس از جدايى از خواهر قبلى، ازدواج صورت پذيرد مانعى ندارد.

سبب جلوگيرى از چنين ازدواجى شايد اين باشد كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند ولى هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى توانند آن علاقه قبلى را حفظ كنند و به اين ترتيب يك تضاد عاطفى و كدورت در ميان آنان به وجود خواهد آمد كه سبب فروپاشى و يا كشمكش درونى مى گردد.

و در ادامه مى فرمايد: «والمحصنات من النساء... ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردار نيز حرام است» واژه محصنات- كه جمع محصنه است- نيز گاه به زنان آزاد در برابر كنيزان هم اطلاق مى گردد كه در اين جا چنين منظورى دنبال نمى شود و تنها استثنايى كه در مورد حكم ازدواج با زنان شوهردار وجود دارد در مورد زنان غير مسلمانى است كه در جنگ ها به اسارت مسلمانان در مى آيند. اسلام اسارت آنها را به مانند «طلاق» از شوهران سابق تلقى نموده و اجازه مى دهد پس از تمام شدن عده آنها، با آنان ازدواج كنند و يا همچون يك كنيز با آنان رفتار شود (الا ما ملكت ايمانكم).

ولى اين استثنا، استثناى منقطع است يعنى چنين زنانى به مجرد اسير شدن، رابطه همسرى شان قطع مى گردد (همانند زن غير مسلمانى كه با اسلام آوردن، رابطه او با شوهر سابقش قطع مى گردد) فلسفه اين حكم در حقيقت اين است كه اين گونه زنان يا بايد به محيط كفر بازگشت داده شوند و يا بدون شوهر همچنان در ميان مسلمانان زندگى كنند و يا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شده و از نو ازدواج ديگرى نمايند.

صورت اول برخلاف اصول تربيتى اسلام است و صورت دوم نيز ستمگرى است. بنابراين تنها راه باقيمانده همانا راه سوم است.

براى آگاهى بيشتر ر. ك تفاسير، ذيل آيه 23 سوره نساء.

ب) ازدواج فرزندان آدم(علیه السلام)

درباره تكثير نسل بشر پس از حضرت آدم در ميان دانشمندان اسلامى دو نظر وجود دارد و هر كدام براى خود دلايلى از قرآن و روايات ذكر كرده اند. اينك ما هر دو نظر را به طور اجمال نقل مى كنيم:

1- در آن زمان هنوز قانون تحريم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غير از اين راه نبوده، ازدواج آنان با يكديگر صورت گرفته است. ناگفته پيدا است كه دستگاه قانون گذارى از آن خداست: «ان الحكم الاللّه هر گونه حكم راجع به خداست»،[4]. چه اشكال دارد كه به طور موقت و از راه ضرورت، براى عده اى اين گونه ازدواج در آن زمان بلا مانع و مباح باشد و براى ديگران عموما تحريم ابدى شود؟ طرفداران اين نظريه از ظواهر قرآن براى خود دليل مى آورند كه خداوند عالم در[5] چنين مى فرمايد: «وبث منهما رجالاً كثيرا و نساءا از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان فراوانى در روى زمين منتشر ساخت». ظاهر اين آيه مى گويد كه نسل بشر فقط به وسيله اين دو تن به وجود آمده است، و اگر غير از اين دو در بقاى نسل او دخالت داشتند، بايد بفرمايد «وبث منهما و من غيرهما به وسيله اين دو و غير آنان...». افزون بر آن مرحوم طبرسى حديثى از امام سجاد(علیه السلام) چنين نقل مى كند كه آن حضرت در ضمن گفتارى كه به مردى قريشى بيان داشت جريان ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر همزاد (دوقلو) قابيل همچنين ازدواج قابيل را با قليما خواهر همزاد هابيل شرح مى داد به او فرمود: اين مطلب را انكار مكن چه آنكه روش الهى بر اين جارى شده است مگر نه اين است كه خداوند زوجه آدم را از خود او آفريد و سپس براى او حلالش كرد... علامه طباطبايى در توجيه اين نظريه مى فرمايد: حكم ازدواج، يك حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد.

ازاين رو ممكن است كه در ابتداى خلقت به خاطر ضرورت بقاى نسل در جامعه محدود آن روز كه فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حلال گردد و بعد كه ضرورت برطرف شد حكم حرمت بيايد به جهت اين كه ادامه جواز ازدواج با توجه به گسترش نسل و ازدياد برادران و خواهران موجب اشاعه فحشاء و از بين رفتن غريزه عفت مى شود.

افزون بر اين نمى توان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است زيرا متمايل نبودن طبع نه از آن جهت است كه از آن تنفر دارد بلكه به جهت آن است كه اين را موجب اشاعه فحشاء و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مى داند شاهد بر اين مطلب اين كه، ازدواج خواهر و برادر براى مدتى طولانى در بين مجوس شايع بوده است.
براى آگاهى بيشتر ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 239- ج 16 ص 399 2- نظر ديگر آن است كه چون ازدواج فرزندان آدم با يكديگر ممكن نبود زيرا ازدواج با محارم يك عمل قبيح و زشت است، فرزندان آدم با دخترانى از نژاد و نسل ديگر كه در روى زمين بودند ازدواج كردند. بعدا كه فرزندان آنها با هم پسر عمو شدند، زناشويى ميان خود آنان صورت پذيرفت زيرا نسل آدم نخستين انسان روى زمين نبوده بلكه پيش از آن نيز انسان هايى در زمين زندگى داشته اند.

حاصل اين كه ممكن است گفته شود: پسران آدم، با بقاياى انسان هاى پيشين- كه قبل از خلقت آدم و حوا در روى زمين زندگى مى كردند- ازدواج كردند و از گفت وگوى خدا با فرشتگان درباره آفرينش آدم در روى زمين، استفاده مى شود كه قبل از آدم و حوا انسان هايى در روى زمين زندگى مى كردند.

 

پی نوشت:
-------------------------------
[1][1] سوره نساء، آیه 22
[2] سوره نساء، آیه 23
[3] تحريرالوسيله، امام خمينى، ج 2، ص 263 تا 265
[4] سوره يوسف، آيه 40
[5] سوره نساء، آيه 1

Share