حقوق حيوان ها در سيره و سخن پيامبراعظم«صلى الله عليه و آله» و مقايسه آن با حقوق بشر در غرب/بخش دوم

نويسنده:على احمدى خواه
حقوق حيوان ها

حقوق حيوان ها از ديدگاه اسلام و حقوق بشر در غرب

اكنون كه ديديم پيغمبر اسلام هم در بُعد نظرى و هم عملى، درباره حيوانات و حقوق آن ها اوامر و نواهى خاصى دارد، اين دو مكتب را با هم مقايسه كنيم؛ يعنى حقوق حيوان را در نظر پيامبراعظم با حقوق بشر در مكتب غرب.
آيا پيامبرى كه چنان دستوراتى كه گذشت درباره حيوانات مى دهد و از كشتن پرنده و آزردن جوجه آن جلوگيرى مى كند و از آتش زدن لانه مورى نهى مى نمايد و ناراحت مى شود، تروريست است؟ اما غربيان مدعىِ حقوق بشر كه انسان ها را قتل عام مى كنند و خانه و كاشانه آنان را به آتش مى كشند و ويران مى كنند، ضد تروريست و مدافع حقوق بشر؟! پيامبر اسلام از به بند كشيدن و اسارت گرفتن يك سگ و جوجه يك پرنده نهى مى كند و جوجه اسير شده را رها مى كند، اما غربيان مدعى فراپست مدرن، بشر را عريان كرده به بند مى كَشند و با تير مى كُشند؛ دست و پاى او را بسته و سگ هاى درنده را به جان او مى اندازند و با نيزه و چكمه آهنين بر صورت او مى كوبند! پيغمبر اسلام، قاتل يك گنجشك را به پاى ميز محاكمه آخرت مى كشاند، در صورتى كه غربيان مدعى دموكراسى، كشورها و انسان ها را به جان هم انداخته و آنان را به خاك و خون مى كشند!
انسان از بيان گوشه اى از رفتار غرب مدعى حقوق بشر شرم دارد! گوشه اى از رفتار آنان را با مادر و نوزادش، در افغانستان، عراق، بوسنى، لبنان، فلسطين و...ديديم! ديديم كه در فلسطين، پسر بچه را در آغوشِ پدرش به رگبارِ حقوق بشر غربى بستند، به گونه اى كه هر چه پدر آن بچه، دستش را در جلو تيرها مى گذاشت تا به فرزندش نخورند، فايده نداشت. و آن كودك معصوم در آغوش پدرش، حق حيات را به غرب داد و خودش از دنيا رفت! اين، يك حرف از هزاران بود و مجملى از مفصل! اما رسول رحمت، از تير اندازى به مرغى كه او را بسته بودند و به آن تير مى انداختند، نهى فرمود و عاملان آن را لعن نمود.
پيامبر ما، از تخريب لانه مور و آتش زدن حيوانات و آشيانه آن ها منع مى كند، در صورتى كه مدعيان حقوق بشر غربى، شهرها را با تمام موجوداتش تخريب مى كنند؛ از انسان تا حيوان، از زن تا مرد، از پسر تا دختر، از كوچك تا بزرگ و... همه را با خاك، يكسان كرده و در خون خود مى غلطانند. نمونه آن را امريكا و هم پيمانانش در هيروشيما و ناكازاكى ژاپن، در زندان هاى گوانتانامو، ابوغريب، قانا، كپر قاسم، دير ياسين، صبرا و شتيلا، افغانستان، عراق و... به نمايش گذاشتند!
رسول رحمت (صلى الله عليه وآله)، آب وضويش را به حيوان (گربه) تشنه داد تا او از تشنگى نجات يابد و نيز براى سيراب كردن حيوانات تشنه، وعده پاداش داد و تبليغ و تشويق فرمود، اما مدعيان حقوق بشر چه طور؟! آرى، اينان هم نه تنها خودشان به بشر كمك نمى كنند، بلكه از ارسال كمك هاى انسان دوستانه ديگران هم جلوگيرىمى كنند![71] از رسيدن انسانى به بيمارستان، كه به دست خودشان زخمى شده است جلوگيرى مى نمايند! افزون بر همه اين ها، پس از آن كه انسان ها را به خاك و خون كشيدند، كليه و قلب و اعضايش را بريده و به تاراج و تجارت مى برند! عجب حقوقى و عجيب مدعيان حقوق بشرى!
لكه هاى ننگينِ دامنِ آنان از شهر خويش فراتر رفته و از دور، نمايان است. نمونه آن، تجاوز دسته جمعى نيروهاى اشغال گر امريكا و متحدانش به زنان و دختران ژاپن و محموديه عراق و... است! تجاوز به زنان از سوى اين مدعيان، بيش از آن است كه در وهم بگنجد! طبق اعلاميه مجمع عمومى سازمان ملل در دسامبر 1993 كه به احصاى خشونت عليه زنان پرداخته، فهرست آن تجاوزها، چنين است:
1. خشونت فيزيكى، جنسى يا روانى، چه در داخل و چه در داخل خانواده هاو چه در جامعه كه شامل ضربات منجر به جرح، بدرفتارى هاى جنسى نسبتبه كودكان و جنس مؤنث، خشونت نسبت به اموال زن، خشونت هاى زناشويى و...،2. خشونت هاى غير زناشويى، 3. خشونت هاى مربوط به بهره كشى، 4. آزار جنسى و...، 5. قوادى، 6. روسپى گرى، 7. خشونت هاى ناشى از اعمال حاكميت دولت... .[72]
نتايج يك مطالعه ميدانى در كانادا حاكى است كه:
در كانادا بر روى يك نمونه 420 نفرى زنان نشان داد كه 45 % آن ها حداقل يك تجربه ناخواسته، قبل از شانزده سالگى داشته اند و 51 % هم بيان كرده اند كه قربانى آدم ربايى شده اند. در 25 % موارد، زنان قربانى كه دچار بدرفتارى شده اند، از سوى مردان مورد بحث به مرگ هم تهديد شده اند».[73]
اين تجاوز به حقوق زنان در كشورهاى غربى و اروپايى صورت گرفته است؛ تازه اين آمار، مربوط به بيش از يك دهه گذشته مى باشد و اگر الان آمار بگيرند و با جوامع آمارى جديد، مانند آن چه آنان در افغانستان، عراق و... مرتكب شده اند و مى شوند، آن را پردازش كنند، آبرو و حيثيتى براى غرب نمى ماند.
خشونت هايى كه در جريان جنگ ها رخ داده و مى دهد، بسيار رواج دارد و عجيب است. «طبق يك بررسى كه توسط اتحاده اروپا صورت گرفته است، بيست هزار زن در بوسنى در يك ماه، مورد خشونت صرب ها قرار گرفتند [و هشت هزار نفر از مسلمانان را كشتند تا نسلشان را براندازند]؛...
در كاناندا، 62 % زنان از سوى شوهرانشان مورد بدترين رفتارها قرار گرفته اند... در مكزيكو، تحقيقى كه روى 342 نفر از زنان صورت گرفت، 20% زنان كتك خورده، از ضربه ناحيه شكم، دچار سقط جنين يا دردهاى مزمن شده اند. مطالعه در مورد سلامتى زنان دچار خشونت در بعضى از كشورهاى ديگر به شرح زير است:
در ايالات متحده امريكا، يك پنجم زنان بزرگسال قربانى خشونت و تجاوز شده اند؛
در پرو 70 % جرايمى كه به پليس اعلام شده است، مربوط به زنانى است كه توسط شوهرانشان به شدت كتك خورده اند؛
در نروژ 25 % زنانى كه دچار امراض زنان شده اند، متحمل آزار و خشونت هاى شريك جنسى شان شده اند.
بر اساس تحقيقى كه در امريكا در مورد خشونت هاى خانوادگى صورت گرفته، ريشه خشونت ها را اعتقادات و فرهنگ اعلام كرده اند؛ زنى كه برنده جايزه نوبل در صلح بود، در تفسير رفتار شوهرش مى گويد:
او شوهر خوبى است، چون فقط هفته اى يك بار مرا كتك مى زند». «شوهر قبلى، همچون وزنه اى، تمام عصرها بالاى سرم بود، طورى كه هر لحظه آرزوى مرگ مى كردم؛ يك روز كه موفق شدم به طبقه همكف (جايى كه دخترم آن جا بود و از من كمك خواست) بروم، شوهرم با چاقو به سمت من حمله ور شد، آن قدر شديد كه تيزى چاقو در تمام ناحيه شكمم فرو رفت. او مرا از حس بينايى و چشايى محروم كرده است. از اين كه خانواده ام را ببينم معذورم و از فرزندانم دور افتاده ام. اين شخص كه خواست نامش فاش نشود، در مقابل يك گروه مطالعه خشونت عليه زنان در امريكا شهادت داد. او يكى از هزاران قربانىِ خشونت است كه بايد با نشانه هاى فراوان روى بدنش و ترس جاويدان، زندگى كند.[74]
اما اسلام، زن را گُلى خوشبو معرفى مى كند، نه قهرمان: «الـمرأة ريـحانة، لـيست بـقهرمانـة».[75]
پيغمبر اسلام، از سيلى زدن به صورت اسب و اخته كردن آن، خراش زدن صورت الاغ و داغ كردنِ صورت حيوان ها جلوگيرى مى نمايد و داغ كننده را مورد لعن خود و خدا قرار مى دهد، در صورتى كه مدعيان حقوق بشر، كارهايى با بشر مظلوم مى كنند كه اسلام آن ها را نه در حق انسان، بلكه در حق حيوان هم روا نمى دارد، حتى از بيان آن هم شرم دارد! مگر نديديم كه نيروهاى امريكا و همراهانش در زمان تجاوز به سومالى چه كردند! يكى از هزاران كارشان اين بود كه مخالفان شان را در آن كشور مى گرفتند و بر بالاى آتش قرار مى دادند.[76]
رسول رحمت (صلى الله عليه وآله) از «مُثله كردن» و «اخته نمودن» حيوانات نهى فرموده و عاملان اين اعمال را لعنت كرده است، اما مدعيان حقوق بشر، بشر را مُثله مى كنند. گزارش ها حاكى است كه در عراق، اعضاى بدن افرادى كه به دست اشغال گران انگليسى و امريكايى، زخمى و كشته شده اند، به وسيله پزشكانى كه در ميان نيروهاى اشغال گر وجود دارند به امريكا فرستاده مى شود تا در آن كشور، تجارت شود! اين است معناى بشر دوستى و دموكراسى و حقوق بشر؟! آيا اينان تروريست نيستند، اما پيامبرى كه مثله كنندگان حيوان را هم لعن فرموده، تروريست است؟!
پيامبر اسلام، از گرفتن پرِ كاهى از دهان مورچه منع مى كند، چه رسد به كشتن آن، در حالى كه مدعيان حق بشر، تمام انسان هاى جوامع ضعيف را زير پا لِه مى كنند، ذخاير و منابع آنان را به غارت مى برند و به منابع ديگر ملت ها چشم دوخته و چنگ و دندان تيز مى كنند و نشان مى دهند!
خاتم خوبان و پيغمبراسلام با دست خود حيوان را نوازش مى دهد و براى فراهم كردن لوازم رفاه آن ها، سفارش مى كند، در حالى كه مدعيان حقوق بشر، با دست خود و ديگران انسان ها را شكنجه مى دهند و از كمك هاى بشردوستانه ديگران نيز جلوگيرى مى نمايند و تهديد به تحريم! از رسيدن كمك به محرومان و محتاجان بشر، جلوگيرى مى كنند!
رسول رحمت، از تيز كردن چاقو در حضور و جلو چشم حيوان و نيز از سر بريدن حيوانى در مقابل حيوان ديگر نهى مى كند، در صورتى كه مدعيان حقوق بشر غربى، بچه را در مقابل چشمان پدر و مادرش سر مى برند و شكنجه مى دهند؛ ديگر بى شرمى ها بماند!
پيامبر رحمت، از شكار كردن در ايام توليدِ مثل، نهى مى فرمايد، اما مدعيان حقوق بشر، به حريم و حرمِ مردم هجوم برده و آدم و بنى آدم را شكار مى نمايند! محفل عروسى شان را به مجلس عزا تبديل مى كنند و چه بارها و فشارهاى فوق طاقت را كه بر بشر بار نمى كنند!
پيغمبر مهربان اسلام، از بيرون كشيدن پرنده هنگام شب از آشيانه و لانه اش نهى نمود، هم چنان كه امر مى فرمود تا پرندگان پَر در نياورده اند، به سراغ آن ها نروند و هرگز نبايد شبانه خواب را بر آن ها و مادرانشان حرام كرد و نبايد بين آن ها و مادرانشان جدايى انداخت و نبايد با اين كار، مادرانشان را حيران ساخت. ايشان، از ربودن بچه پرندگان به دست شكارچيان نهى فرمودند، در صورتى كه مدعيان انسان دوستى، افراد را شبانه از خانه اش مى ربايند و ناپديد و نابود مى سازند! امثالِ امام موسى صدرها، كجايند؟! تصويب ترورهاى دولتى و آدم ربايى ها چرا؟! قانونى كردنِ شكنجه هاى وحشيانه به وسيله مدعيان حقوق بشر(شيطان بزرگ) چرا؟!
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) از كشتن قورباغه نهى فرموده است و جريمه و كفاره كشتن آن را يك گوسفند قرار داده است. اما مدعيان حقوق و حيات بشر، براى كشتن بشر و رهبرانش، شاخ و شانه كشيده و نيروهاى مخفى را مزدور مى گيرند؛ به قاتلانى كه يك يا چند شهر پر از انسان هاى غير نظامى و بى دفاع را با بمب هاى هسته اى مى سوزانند و مى كشند، مدال افتخار مى دهند؛ يعنى نه تنها جريمه نمى كنند، بلكه جايزه جنايت كارى نيز مى دهند؛ ناكازاكى و هيروشيما را فراموش نكرده ايم!
رسول رحمت، براى نهى از كشتن مورچه، دستور خاص داده تا مورچه ها را نكشند و اموالشان را به يغما نبرند، علاوه بر اين، فرمان داده كه نصف شب به بعد،كمتر بيرون برويد، چون برخى موجودات و حشرات، شبانه بيرون مى آيند و ممكن است در زير دست و پاى شما كشته شوند، اما غرب چه مى كند! در روز روشن ترور! در روز روشن، تروريست مخفى مى فرستد، آن هم براى بشر نه حيوان!
با اين وصف، آيا چنان پيامبرى كه درباره حيوانات چنان دستوراتى داده و خود عمل كرده و آن قوانين را خود با دست خويش اجرا نموده، تروريست است يا مدعيان دروغين حقوق بشر؟

نتيجه گيرى

آن چه از سخن و سيره پيامبراعظم (صلى الله عليه وآله) در مورد اهميت حمايت از حقوق حيوان ها گذشت، جلوه اى از رحمت و عطوفت او، حتى به حيوانات است. از اين مجمل، مفصل بخوانيم كه ارزش انسان از نظر او چه گونه است! و اين ها نشان مى دهد كه اتهام خشونت به آن حضرت، اتهامى كاملا بى اساس است.
رسول رحمتى كه از آتش زدن لانه موريانه و به تاراج بردن اموال و دست رنج مورچه نهى فرموده و براى كشنده يك قورباغه، جريمه قرار داده، چنين رسولى، چه گونه دستور آزار و اذيت و كشتار انسان ها را مى دهد؛ هر گز چنين نبوده و نيست. نام او، نام جمله انبياست و خاتمِ ايشان. نه تنها هر چه خوبان جهان دارد، وى يك جا دارد، بلكه بيش تر از تمام خوبان، خوبى دارد، به گونه اى كه واصف او، خالق عالم مى شود و با القابى مانند «نبى رحمت»، «دلسوزِ مردم»، «رحمت براى جهانيان»، داراى «خُلق عظيم» «رؤف و رحيم»، «دل نرم و مهربان و خوش اخلاق»، «رحمت براى تمام مردم»، «بهترين الگوى نظرى و عملى» معرفى كرده و از ايشان ياد فرموده است.
 

كتاب نامه

1. قرآن كريم.
2. نهج البلاغه.
3. ابن اثير، اسدالغابه، تهران، انتشارات اسماعيليان، [بى تا].
4. ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، لبنان بيروت، انتشارات دار صادر، [بى تا].
5. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، لبنان بيروت، انتشارات دار صادر، [بى تا].
6. احسايى، ابى جمهور، عوالى الئالى العزيزية فى الاحاديث الدينيه، تحقيق سيد مرعشى و شيخ مجتبى عراقى، چاپ اول: قم، مطبعة سيدالشهداء، 1403 ق .
7. بيهقى، احمد، السنن الكبرى، لبنان بيروت، انتشارات دارالفكر، [بى تا].
8. جبلى عاملى، شهيد زين الدين، روضة البهية فى شرح لعمة الدمشقيه، چاپ هفتم: قم، دفتر تبليغات اسلامى، نشر مكتب الاعلام الاسلامى، 1372.
9. جوزيه، شمس الدين محمد، الطبّ النبوىّ، بيروت، دارالوفاق، [بى تا].
10. حرعاملى، شيخ محمد، وسايل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث، افست علميه قم، 1346.
11. ــــــــــــــــــــ: ؛ وسائل الشيعه، چاپ دوم: قم، چاپ مهر، مؤسسه آل البيت، 1414 ق.
12. ــــــــــــــــــــ: فصول المهمة فى اصول الائمه، تحقيق محمد قائينى، چاپ اول: قم، چاپ نگين، ناشر مؤسسه معارف اسلامى امام رضا (عليه السلام)، 1418 ق.
13. حرانى، ابى محمد حسن، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه محمد باقر كمره اى، تصحيح على اكبر غفارى، چاپ هفتم: تهران، انتشارات كتابچى، 1379.
14. دُمِيْرِىْ، شيخ كمال الدين، حياة الحيوان الكبرى، لبنان بيروت، انتشارات دارالفكر، [بى تا].
15. صالحى شامى، محمد بن يوسف، سبل الرشاد فى سيرة خير العباد، تحقيق شيخ عادل احمد عبدالموجود، چاپ اول: لبنان بيروت، دارالكتب العلميه، 1414 ق.
16. كتانى، سيد محمد عبدالحى، نظام الحكمومة النبوية(المسمى التراتيب الأداريه)، تحقيق عبدالله خالدى، چاپ دوم: لبنان بيروت، شركة دارالارقم، [بى تا].
17. متقى هندى، علاءالدين، كنزالعمال، بيروت، انتشارات مؤسسة الرساله، 1409ق.
18. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح بخارى، لبنان بيروت، دارالفكر، افست دارالطباعة العامر باستانبول، 1401 ق.
19. نورى، حسين، «جامعيت اسلام» چاپ شده در: مجموعه مقالات خاتم پيامبران، تهران، انتشارات حسينيه ارشاد، 1348.
20. سايت بازتاب، (ديدار دكتر احمدى نژاد با آيت اللّه جوادى آملى)، دى ماه 1384.
21. صدوق، محمد بن على بن بابويه قمى، المقنع، قم، انتشارات الهادى، 1415ق.
22. محمدى رى شهرى، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه حميد رضا شيخى، چاپ دوم: قم، انتشارات مؤسسه دارالحديث، 1379.
23. مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ دوم: لبنان بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
24. «سياحت غرب»، ماهنامه مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما، سال سوم، شماره سى و پنجم، 1385.
25. هيثمى، نورالدين، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، لبنان بيروت، انتشارات دارالكتب العلمية الطبعه، 1408ق.
 

پی نوشت:

71. در حالى كه رسول رحمت، از گرفتن نان (ربوده شده خودش) از دهان گوسفند، نهى مى فرمود.
72. ر. ك: «سياحت غرب»، ماهنامه مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما، سال سوم، شماره سى و پنجم، خرداد 1385، ص 82.
73. همان، ص 82.
74. همان، ص 83 86 .
75. نهج البلاغه، نامه 31، وصيت اميرمؤمنان(عليه السلام) به امام حسن مجتبى(عليه السلام).
76. تصوير اين خبر را در اين روزنامه مى توان ديد: روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 7916، ص 16، ستون «روزنه»، 24 آبان 1385.

Share