صفحه یادداشت احد شیردل

درس دوازدهم: خدا را تا چه اندازه مى توان شناخت؟

يعنى حقيقت ذات الهى با عقل قابل شناختن نيست نه مفاهيم صفات. اصولاً کار عقل، درک مفهوم است. عقل يعنى آن قوه اى که مفاهيم کلى را درک مى کند. مصداق را يا بايد به تجربه حسى يافت يا با تجربه درونى که به اصطلاح ما همان علم حضورى و شهودى است. کار عقل فقط درک مفاهيم کلى است.

تصویر کوچک(اجباری): 
خداشناسی
Share

پرسش و پاسخ جمعی از دانشجویان بسیجی با علامه مصباح یزدی

گاهی رفتاری از یک شخصی یک معنایی دارد و از دیگران معنای دیگری. این رفتار از آن شخص کاملاً صحیح و بجاست، امّا دیگران نباید از آن تقلید کنند. اینجا جای تقلید نیست. این گونه رفتار مقتضای آن مقام است، نه مقتضای حق آن شخص. او در مقام و در قلّه ای قرار دارد که بسیاری از افق های اطراف را باید ببیند، جرح و تعدیل کند، مصلحت و مفسده ها را با هم بسنجد و در مقطع نسبتاً طولانی مصلحت ها را با هم مقایسه کند. امّا دیگران این گونه مسؤولیّتی ندارند. آنها باید زمینه را فراهم کنند، برای این که او بتواند آنچه را مصلحت اصلی می داند، اعمال کند

تصویر کوچک(اجباری): 
علامه مصباح یزدی
Share

علم دینی و اسلامی سازی علوم انسانی

ما در جاهایی از متدولوژی رایج علوم انسانی فراتر می رویم یعنی باید از اول اعلام کنیم که متدلوژی ما وسیع تر است، تنها به حس و عقل اکتفا نمی کنیم و به ادلة تعبدی هم استناد می کنیم، چون پشتوانة عقلی دارد و برمی گردد به یک نوع استدلال عقلی. یعنی اول عقل اثبات می کند که این مبنا صحیح است و حجت است، بعد به آن استناد می کند. پس منظورمان از بومی سازی و اسلامی کردن علوم، صرف تعویض اصطلاحات نیست

تصویر کوچک(اجباری): 
علامه مصباح یزدی
Share

درس يازدهم : توحيد ذاتى، صفاتى، افعالى

كسانى كه عارف حقيقى هستند، براى تبيين يافته هاى خود در توحيد، سه اصطلاح به كار مى برند: توحيد افعالى، توحيد صفاتى و توحيد ذاتى. فلاسفه در تبيين اين اصطلاحات از توحيد ذاتى شروع مى كنند. مى گويند اول بايد معتقد باشيم كه ذات خدا يكى است، بعد بايد معتقد باشيم كه صفاتى زايد بر ذات نداريم و بعد برسيم به اين كه خداوند در افعالش هم احتياج به يار و ياورى ندارد. ولى عرفا چون اين مطلب را بر اساس سير انسانى بيان مى كنند، اول توحيد افعالى را بيان مى نمايند يعنى انسان در سير سلوك الى الله، اول چيزى كه براى او كشف مى شود توحيد افعالى است و زمانى كه كامل تر شد، آن وقت لياقت مى يابد كه توحيد صفاتى را درك نمايد و آخرين مرحله اى كه عارف به آن مى رسد، توحيد ذاتى است.

تصویر کوچک(اجباری): 
توحيد ذاتى
Share

درس دهم : نصاب توحيد/ بخش چهارم

ربّ کسى است که مربوب خودش را به دست خودش پرورش مى دهد و به طور مستقل اداره مى کند، اگر چنین چیزى بود ـ این عالم متلاشى مى شد پس چون مى بینیم که این نظام واحد برقرار است و فسادى در این عالم پدید نمى آید یعنى نابود نمى شود ـ نه این که به وجود نمى آید و ما که نبودیم ببینیم که چگونه به وجود آمده، اما همینى که موجود است مى بینیم از بین نمى رود ـ پس معلوم است که آن کسى که اختیاردار این جهان است و این عالم را تدبیر مى کند، پرورش مى دهد و همه را به هم مربوط ساخته است واحدى است که نظام واحدى را به وجود آورده است.

تصویر کوچک(اجباری): 
تهلیل
Share

درس نهم : نصاب توحيد/ بخش سوم

البته سردمدار وهابيت معتقد است که شفاعت براى پيامبر اکرم در روز قيامت هست، اما شفاعت ديگران، از جمله ائمه شيعه سلام الله عليهم مخصوصاً اگر گسترش پيدا کند بطورى که شامل امور دنيوى هم بشود اين ها را شرک مى دانند بعضى ـکاسه از آش داغترهاـ پيدا شدند که مى گويند نه اصلاً مطلق شفاعت دروغ است و شفاعت يعنى رهبرى کردن و راه نشان دادن و آموزش دادن وبيش از اين نيست. اين ها ديگر از وهابيت هم جلو افتاده اند! آنها مى گويند که شفاعت شرک است و همان اعتقادى است که بت پرستها نسبت به بت ها داشتند.

تصویر کوچک(اجباری): 
تهلیل
Share

درس هشتم : نصاب توحيد/ بخش دوم

توحید، یعنى یگانه شمردن خدا به عنوان یک اصل اسلامى، یگانه شمردن در امور و شؤون زیادى است 1ـ در وجوب وجود یعنى واجب الوجود بودن منحصر به «الله»؛ است 2 ـ در خالقیت 3 ـ در ربوبیت تکوینى؛ یعنى کارگردانى جهان 4 ـ در ربوبیت تشریعى؛ به معنى قانون گذارى، امر و نهى، واجب الاطاعه بودن بى چون و چرا   5 ـ عبودیت و الوهیت؛ یعنى کسى جز «الله»؛ شایسته پرستش نیست

تصویر کوچک(اجباری): 
نصاب توحيد
Share

درس هفتم : نصاب توحيد/ بخش اول

در بينش اسلامى اشياء رو به وحدت مى روند؛ اضداد بايد وحدت پيدا کنند؛ توحيد را اين جورى معنا کرده اند، چنان که ساير اصول را هم معانى از اين قبيل برايش تراشيده بودند که بعضى هايش به قول عربها: «مِمّا يَضحَکُ بِهِ الثَّکلى

تصویر کوچک(اجباری): 
نصاب توحيد
Share

عرفان و حكمت اسلامی

یکی از مسائل مبنایی، که مورد اختلاف طرفداران و مخالفان عرفان میباشد، این است که درباره ی داده هی عرفان ـ که به فرض، از راه کشف و شهود درونی به دست میآید ـ آیا عقل میتواند به داوری بنشیند و مثلاً، بعضی از آنها را نفی کند یا نه؟ پاسخ به این سؤالات از آن حیث اهمیت دارد که بسیاری از عرفا مطالبی را اظهار میدارند که قابل تبیین عقلانی نیست و ادعا میکنند که آنها را از راه باطن یافته اند و عقل توان درک آنها را ندارد و طبعاً حق نفی و انکار آنها را هم نخواهد داشت.

تصویر کوچک(اجباری): 
عرفان اسلامی
Share