كسانى كه عارف حقيقى هستند، براى تبيين يافته هاى خود در توحيد، سه اصطلاح به كار مى برند: توحيد افعالى، توحيد صفاتى و توحيد ذاتى. فلاسفه در تبيين اين اصطلاحات از توحيد ذاتى شروع مى كنند. مى گويند اول بايد معتقد باشيم كه ذات خدا يكى است، بعد بايد معتقد باشيم كه صفاتى زايد بر ذات نداريم و بعد برسيم به اين كه خداوند در افعالش هم احتياج به يار و ياورى ندارد. ولى عرفا چون اين مطلب را بر اساس سير انسانى بيان مى كنند، اول توحيد افعالى را بيان مى نمايند يعنى انسان در سير سلوك الى الله، اول چيزى كه براى او كشف مى شود توحيد افعالى است و زمانى كه كامل تر شد، آن وقت لياقت مى يابد كه توحيد صفاتى را درك نمايد و آخرين مرحله اى كه عارف به آن مى رسد، توحيد ذاتى است.