ايمان به آخرت در ميان ملت ها

برخى محققان، آموزه جهان پس از مرگ را از اختصاصات اديان الهى دانسته اند كه بشر به خودى خود نمی توانسته به وجود آن پى برد (14) ؛ اما تحقيقات باستان شناسى از آثار به دست آمده از نخستين انسان هاى شناخته شده در زمين (نئاندر تال ها) (15) كه غذا و ابزارهاى سنگى در مدفن مردگان قرار می دادند، نشان می دهد كه آنان نيز به نوعى حيات جسمانى مرموز و نامعلوم براى مردگان قائل بوده اند؛ همان گونه كه حيات پس از مرگ در ميان بيشتر تمدن هاى نخستين بشر - هم چون مصريان، بابليان، يونانيان، هندوان، چينيان و ... - نيز مطرح بوده است (16) . با وجود آن، اين احتمال نيز - به ويژه با توجه به ديدگاه قرآن درباره حضرت آدم (عليه السلام) كه او را آفريده شده از خاك (آل عمران، آيه 59) و پدر انسان هاى ديگر (نساء، آيه 1) دانسته است - منتفى نيست كه اعتقاد به جهان پس از مرگ نزد اقوام مذكور از بقاياى برخى اديان آسمانى بوده باشد.

به هر حال، آرمان هاى نامحدود بشر و غريزه ابديت طلبى، مطلق خواهى و عشق فطرى به جاودانگى (17) - كه وجه تمايز انسان از حيوان بوده و در فرزند خواهى، علاقه به جاودانگى در خاطره ها و ... ظهور می يابد - همگى عوامل غيروحيانى سوق بشر به انديشه جهان آخرت می باشند (18).

در عصر جديد نيز ديدگاه طبيعت گرايانه علم سكولار سبب كم رنگ شدن مبحث آخرت در كلام مسيحى و حتى انكار و اسطوره اى پنداشتن آن از جانب برخى متكلمان شده است، با اين حال اكتشاف هاى زيست شناسى و فيزيكى جديد، بحث هاى فرا روان شناسى، مرگ شناسى، و تجربيات خارج از بدن، گزارش هاى زنده شدگان پس از مرگ بالينى، پيش بينى هاى صادق مردگان در خواب و ...، دانشمندان جديد را به ايده جهان پس از مرگ بيش از پيش متوجه ساخته است (19) . تفاوت نگاه اديان با اين نگرش آن است كه آخرت در اديان، ممد و مشوق فعل اخلاقى به شمار می رود (20).

از ميان اديان بزرگ شناخته شده، شايد اوستا نخستين كتابى باشد كه با صراحت از جهانى در پايان دنيا ياد كرده و ارجع به حالات آن جهان، هم چون بهشت (انگهو وهشت: بهترين جهان) دوزخ (دژانگه: جهان زشت) صراط (چنونت پرتو: پل تشخيص و قضاوت) و ... حتى بيشتر از كتاب مقدس، بحث كرده است (21) . هندوان و بوداييان نيز جهان سعادت مندى معتقدند كه انسان بلافاصله پس از مرگ يا پس از تناسخ هاى مكرر به آن می پيوندد (22) . در تعليمات دين يهود، هيچ يك از موضوع هاى مربوط به جهان آينده، اهميت ندارد و به ندرت از آخرت ذكرى به ميان آمده (23) و كيفرها و پاداش هاى مذكور در تورات نيز ناظر به همين زندگى دنياست (24) ؛ تا آن جا كه گروهى از يهود (سامره اى ها) و حتى برخى از دانشمندان يهود (صدوقيان) با استدلال به عدم ذكر آخرت در اسفار پنج گانه، آشكارا منكر وجود آن گشته و اشاره مبهم و اجمالى در تورات شفاهى را از تحريف ها شمرده اند (25) . در انجيل نيز گرچه متى و يوحنا به بحث هاى آخرت، توجه بيشترى كرده اند، در سراسر آن كتاب، به آخرت شناسى (eschatologhy) بهاى كمى داده شده است (26) . و به طور كلى نگاه مسيحيت به آخرت، اميدى اين جهانى و در حد تمثيل هاى اساطيرى می باشد (27).

البته آن چه گفته شد مربوط به وضعيت كنونى ملت هاى غير اسلامى و كتاب هاى موجود است وگرنه از نظر قرآن كريم ايمان به آخرت، از اركان دعوت همه پيامبران (عليهم السلام) بوده است (28).

--------------------------------------------------------

14 - همان، (معاد) ج 4، ص 622 و 631؛ همان (زندگى جاويد يا حيات اخروى)، ج 2، ص 503 و 525 و همان، (خدا و آخرت) ص 40.
15 - neanderthal's.
16 - تاريخ جامع اديان، ص 7 - 10، 23، 31، 57، 59، 91 و 324 و بسوى جهان ابدى، ص 16 - 48.
17 - همزه، آيه 3؛ بقره، آيه 96.
18 - عقل و اعتقاد دينى، ص 322؛ معاد در نگاه وحى و فلسفه، ص 6 - 35، 105 - 106 و 117 - 118 و مجموعه آثار، عدل الهى ج 1، ص 200 - 203.
19 - پلوراليسم دينى، ص 217 - 219 و عقل و اعتقاد دينى، ص 343 - 347.
20 - عقل و اعتقاد دينى، ص 323.
21 - راه بى انتها، ص 280 و درس ديندارى، ص 134.
22 - اوپانيشاد، ص 69، 113، 263 و 311 و بودا، ص 369 - 406.
23 - ر.ك: اسفار، ج 9، ص 181 - 182.
24 - تحقيقى در دين يهود، ص 254 - 261 و القرآن و التورات، ص 239 - 254.
25 - گنجينه‏اى از تلمود، ص 362 - 365.
26 - راه بى انتها، ص 294 و درس ديندارى، ص 133.
27 - پلوراليسم دينى، ص 217 - 218.
28 - غافر، آيه 15 و انعام، آيه 130. 

Share