الف) شباهت ها

1. هر دو جهان، حقيقى و واقعى بوده و فضا و ابعاد و اجرامى دارند. از همين رو، انسان در هر دو جهان، داراى اندام و بدن است (93).

2. انسان در هر دو جهان، به خود و متعلقاتش آگاهى كامل داشته و شخصيتى واحد دارد (94). اين مطلب از آياتى قابل برداشته است، مانند:

يليتنى كنت معهم (95) ؛ اى كاش من با آنان بودم.

(و) يليتنى لم اشرك بربى احدا (96) ؛ اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمى ساختم.

(و) يليتنى لم اوت كتبيه (97) ؛ اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم. (98).

(و) يليتنى قدمت لحياتى ؛ اى كاش براى زندگانى خود (چيزى) پيش فرستاده بودم.

3. انسان در هر دو جهان، داراى غرايز انسانى و حيوانى است (99) . قرآن كريم، نعمت هاى بهشتى را چنين وصف مى كند:

و فكهة مما يتخيرون * و لحم طير مما يشتهون * و حور عين * ... لا يسمعون فيها لغوا و لا تاثيما * الا قيلا سلما سلما... (100) ؛ ميوه از هر چه اختيار كنند و از گوشت پرنده هر چه بخواهند و حوران چشم درشت ... در آن جا نه بيهوده اى مى شوند و نه (سخنى) گناه آلود. آن جا سخنى جز سلام و درود نيست.

در هر دو جهان، آلام و لذت هاى عقلى و حسى وجود دارد (101) ؛ چنان كه درباره كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى فروشند، آمده است:

و لا يكلمهم الله و لا ينظر اليهم يوم القيمة و لا يزكيهم و لهم عذاب اليم (102) ؛ خدا در روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاك شان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.

و به نفس مطمئنه چنين خطاب شده است:

ارجعى الى ربك راضية مرضيه * فادخلى فى عبدى * و ادخلى جنتى (103) ؛ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت باز گرد و در ميان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو.

رنج ها و لذت هاى جسمى در هر دو جهان از طريق جسم براى روح انسان حاصل مى شود؛ چنان كه در آيه اى عذاب كافران از طريق پوست آنان دانسته شده است:

كلما نضجت جلودهم بدلنهم جلوداً غيرها ليذوقوا العذاب (104) ؛ هر چه پوست شان بريان گردد، پوست هايى ديگر بر جايش نهيم، تا عذاب را بچشند.

4. خداوند در هر دو جهان قابل رؤيت حسى نيست (105). در قرآن امكان ديدن خداوند به صورت مطلق نفى شده است: لا تدركه الابصر (106) ؛ چشم ها او را در نمى يابند. البته انسان ها در آن جهان همگى خود را در محضر خداوند احساس كرده و به قطع و يقين، به وجودش پى مى برند (107):

و يعلمون ان الله هو الحق المبين (108) و خواهند دانست كه خدا همان حقيقت آشكار است.

حتى انسان كافر نيز پس از مرگ، پروردگار خود را شناخته و او را مورد خطاب قرار مى دهد:

قال رب ارجعون * لعلى اعمل صلحا فيما تركت (109) ؛ ... مى گويد: پروردگارا! مرا باز گردانيد، شايد در آن چه وانهاده ام كار نيكى انجام دهم.

5. انسان ها در عالم آخرت نيز از اختيار و اراده برخوردارند (110) ؛ ليكن هم چون دنيا توان اجراى آن براى هر كسى در محدوده دارايى ها و توانايى هاى خود و به ميزانى است كه خود را در اين دنيا در اختيار خدا و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) او قرار داده و از خود سلب اراده كرده باشد (111).

گواه برخوردارى انسان از اختيار و اراده در آن جهان، اين كه خداوند، افعال و اعمال انسان ها را در بهشت و جهنم به خود آنان نسبت مى دهد: چنان كه درباره دوزخيان فرموده است:

فشربون عليه من الحميم * فشربون شرب الهيم (112) ؛ و روى آن از آب جوش مى نوشيد (مانند) نوشيدن اشتران تشنه.

هم چنين درباره ابرار مى فرمايد:

ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا (113) ؛ همانا نيكان از جامى مى نوشند كه آميزه اى از كافور دارد. 

--------------------------------------------------------

93 - مجموعه آثار (زندگى جاويد يا حيات اخروى)، ج 2، ص 523.
94 - همان، (معاد)، ج 4، ص 809 - 811.
95 - نساء، آيه 73.
96 - كهف، آيه 42.
97 - حاقه، آيه 25.
98 - فجر، آيه 24.
99 - مجموعه آثار (زندگى جاويد يا حيات اخروى)، ج 2، ص 523.
100 - واقعه، آيه 20 - 26.
101 - علم اليقين، ج 2، ص 1056 - 1064.
102 - آل عمران، آيه 77.
103 - فجر، آيه 28 - 30.
104 - نساء، آيه 56 و مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 818.
105 - پادشاهى خدا، ص 126.
106 - انعام، آيه 103.
107 - مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 809.
108 - نور، آيه 25.
109 - مؤمنون، آيه 99 - 100.
110 - الذخيره، ص 527 و نظريات علم الكلام، ص 487 - 488.
111 - احزاب، آيه 36 و مفاتيح الغيب، ج 2، ص 731.
112 - واقعه، آيه 54 - 55.
113 - انسان، آيه 5. 

Share