محدوديت هاي نگاه تخصصي

مي گويد: «در ديار عشق هوشياري بد است» هوشياري هاي کميت نگر رياضي، زيبابيني را در تو مي ميراند. هوشياريِ رياضي است كه زيبايي ماه و ستارگان را از ما گرفته و در آن نگاه، ديگر منظر آسمان صحنه زيباي زندگي نيست، بلكه فضايي است با تكه سنگ هاي بزرگ كه نور خورشيد به آن ها مي خورد و منعكس مي شود. نگاه مدرن به عالم، نگاهي است كه هر چيز زيبا را پاره پاره مي كند، در حالي كه دنيايي كه ماه ندارد و آسمانش نمايش زيبايي ها نيست نمي تواند جاي زندگي باشد، در آن دنيا عشق مي ميرد و دوست داشتن در سطحي ترين شكل آن فروكاسته مي شود و سرخوردگي ها و افسردگي ها و رؤياهاي سنگ شده  شروع مي شود. به گفته حافظ:

به هرزه بي  مي و معشوق عمر مي گذرد
بطالتم بس، از امروز كار خواهم كرد

وقتي به لطف الهي به قصد زيارت مسجدالحرام به مكه مكرمه مشرف شويد، اگر مواظب نباشيد و دل خود را با خود نبرده باشيد، كعبه را سنگ مي بينيد و در آن حال از بسياري از برکات محروم خواهيد شد. در حالي كه عموماً اهل ايمان در رويارويي با كعبه، دلشان متذكر مقصد متعالي شان مي شود، تا آن جا كه بعضي ها حتي جسم كعبه را نمي بينند، بلكه آن را آينه اي مي بينند كه قدرت انتقال به عرش را در خود دارد. البته در هر حال براي عموم مؤمنين كعبه با شدت و ضعفِ متفاوت قدرت انتقال فوق العاده اي به عالم معنا دارد. اگر كسي دل خود را خراب نكرده باشد و فقط نخواهد ببيند که جنس سنگ هاي آن چيست و يا ارتفاع آن چقدر است، يعني اگر دلش را با اين جزئي نگري ها كور نكرده باشد، با روبه رو شدن با كعبه، موفق به انتقال به عالم معنا مي شود. ولي اگر با چشم زمين شناسي برويد و آن نگاهْ بر شما غلبه كرده باشد، نگاه مي كنيد سنگ هاي آن آهكي است يا آذرين، و در آن صورت ديگر از ديدن كعبه محروم شده ايد. همسفري عزيز داشتيم که مي گفت: «مي گويند براي عيد قربان پرده كعبه را عوض كردند، مگر كعبه پرده داشت كه عوض كنند». او در نگاهش به کعبه، آنچنان جذب معنويت آن شده بود که اصلاً پردة کعبه را هم نديده بود! كسي كه به آن جا مي رود چنانچه نظرش به مقاصد عاليه باشد، آنچنان در آن شرايط، توجه قلب او در آينه كعبه به آن مقاصد عاليه مي افتد كه نه كعبة سنگي را مي بيند و نه پرده زربافت آن را. مثل وقتي كه شما در آينه مي نگريد، اصلاً به شيشة آينه توجه نداريد. نگاهِ درست به كعبه به شرطي است كه خود ما نيز طالب آن نگاه باشيم، اما اگر در نگاه كردن در آينه تلاش كنيم شيشة آينه را ببينيم، ديگر آينه براي ما نمايان كننده صورتِ درون خود نيست، بلكه آن آينه براي ما شيشه است، به همين جهت هم گفته اند قبل از سفر حج يك حلاليتي از افراد بطلب، دنيا را زير پا بگذار و برو تا بتوانيد در آن شرايطِ مساعد، به بالاتر از دنيا منتقل شويد. حتماً شنيده ايد كه بيت المعمور باطن خانه كعبه است و عرش باطن بيت  المعمور است و باطن عرش اسماء الهي است.[1] پس هر چه شما بيشتر آماده انتقال به عالم معنا باشيد، كعبه شما را راحت تر به مراتب عاليه منتقل مي كند حتي اين انتقال تا ارتباط با اسماء الهي امکان دارد. اما وقتي انسان به يك نگاه محدود شد، از آن شعوري كه مي تواند به کمک آن، با حقايق روبه رو شود، محروم مي شود و نگاه رياضي گونه صِرف، يكي از اين نگاه هاي محدود است.

همه اين مقدمات براي روشن شدن اين نكته است كه چه طور مي شود انسان ها احساس پوچي مي كنند. تازه بنده از يك جهت موضوع را طرح كردم. خواهش من اين است كه هنوز هيچ قضاوتي نكنيد، نگوييد مطلب را گرفتیم، عنايت داشته باشيد من خودم بعداً از اين نتيجه گيري مي گذرم، پس فعلاً شما تقاضاي من را بپذيريد كه هيچ قضاوتي نكنيد. هنوز چيزي گفته نشده كه شما بخواهيد نتيجه گيري كنيد. اگر شما رسيديد به اين جا كه فقط بايد «وجودِ حقايق» را در منظر جانمان بياوريم و به آن نگاه كنيم، شايد به مقصد رسيده باشيم. مثل نگاه كردن به نور، وقتي رسيديم به اين كه اگر مي خواهيم حقايق را ببينيم، بايد راه و روش نگاه كردن به حقايق را پيدا كنيم، مسئله حل است، بعد سؤال مي كنيد؛ اگر ما خواستيم فعاليت فرهنگي بكنيم چه كارهايي بايد انجام دهيم؟ عرض خواهم كرد، به ظاهر هيچ كاري نمي خواهد بكنيد، لازم هم نيست ذهن مخاطب را از معلومات و اطلاعات پر كنيد، بايد بتوانيد مطلوب مورد نظر خودتان را به او بشناسانيد تا او بتواند آن را ببيند و اين كار به روش و آمادگي مخصوصي نياز دارد، بايد ببينيد مخاطب خود را به كجا وصل كنيد. برنامه هايي كه دين پيشنهاد كرده، فوق العاده كارساز است منتها بايد به روش خاصِ خودش تبليغ شود تا مخاطب را وارد عالَم دين كند و بتواند در آن حالت با حقايق ديني رابطه حضوري به وجود آورد و در آن صورت «دين داني» به سوي «دين داري» سير مي کند. اگر توانستيم اين كار را انجام دهيم همه ابعاد دين جاي خودش را پيدا خواهد کرد، حتي تفريحات و بازي هاي ما هم ما را از عالَم ديني  خارج نمي كند و ديگر در شرايطي قرار نداريم كه در و ديوار زندگي حكايت پوچي و بي ثمري ما باشد.

--------------------------------------------------------

[1] - بحارالأنوار، ج 55، ص 5.

Share