بندگي، روح فعاليت هاي فرهنگي

در بحثي كه تأكيد شد همه چيز بايد قدسي بشود، روشن شد كه معني زندگي در نگاهي كه همه چيز را در راستاي قدسي شدن مي پذيرد، صورت واقعي به خود مي گيرد و از اين طريق فعاليت هاي فرهنگي، ديني جاي خود را پيدا مي كنند و انسان از پوچي رها مي شود. همان طور كه بيان شد خداوند مي فرمايد: جن و انس را خلق نکردم مگر براي بندگي. يعني تمام فعاليت هاي ما بايد در راستاي بندگي خدا باشد. در همين رابطه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به اباذر«رحمة الله عليه» توصيه مي فرمايند: «لِيَكُنْ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ حَتَّي فِي النَّومِ وَ الْاَكْل»؛[1] بايد در همه امور قصد قربت داشته باشي و کارت بدون نيت نباشد، حتي در خواب و غذا خوردن. وقتي فقط بايد بنده خدا باشيم، حال اگر خوابيدنمان جداي از بندگي خدا  و چيزي كنار بندگي ما باشد. مثل شربتي است كه ترش باشد، در آن صورت معني خود را از دست مي دهد. مثلاً تفريح پيش از ظهر روز جمعه شما، اگر در قالب بندگي خدا قرار گرفت، خود اين تفريح به يك حركت قدسي تبديل مي شود، و نه تنها شما را گرفتار پوچي و بي معنايي نمي كند، بلكه بر جنبه معنويت شما مي افزايد.[2] حال ممكن است شخصي هم كه بندگي خدا را نمي فهمد، همان كاري را انجام بدهد كه شما انجام مي دهيد، ولي هيچ بهره اي از قدسي شدن نصيبش نمي شود، و بر عکس، احساس بي معنايي زندگي در او تشديد مي شود.

در زندگي ديني، شرايط طوري است كه نفس كشيدن انسان هم عبادت محسوب مي شود، چون در زندگي ديني ساحت انسان عوض شده، لذا تمام حركات و سكنات انسان مؤمن - اعم از خواب يا بيداري اش- سيري است به سوي عالم قدس. اين نكته را به دقت حفظ كنيد تا جايگاه قدسي شدن زندگي در هستي روشن شود، چون آفاتي كه در فعاليت هاي فرهنگي پيش مي آيد، به جهت غفلت از موضوع فوق است. ممكن است شما در اين فكر قرار گيريد كه حركات ما با حركات فلاني يكي است، پس نتيجه آن هم در همان سطح است، در حالي كه در زندگي، حركت و فعاليت مقصد اصلي نيست، آن معنايي كه بر اساس آن معنا، اين حركت انجام مي شود مهم است كه آيا آن حرکت نظر بر عالم قدس دارد و يا يك فعاليت وَهمي و خيالي است. مگر ما در روايت از امام صادق(علیه السلام) نداريم:

«لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْ ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ »؛[3]

براي بررسي شخصيت فرد به طول ركوع و سجود او توجه نكنيد، ممكن است به آن كارها عادت كرده باشد و براي او سخت باشد آن ها را ترك كند. توجه كنيد به راستگويي او، و اين كه حقوق افراد را رعايت مي كند يا نه.

باز حضرت مي فرمايند: «اِنَّ الثَّوابَ عَلَي قَدْرِ الْعَقْل»؛[4]

خداوند به اندازه عقل افراد عبادتشان را قبول مي كند و به آن ها پاداش مي دهد.

آن وقت عقل را هم معني مي كنند كه منظور از اين عقل، عقل حِكمي و فلسفي نيست، فرمودند: «اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَن»؛[5] عقل آن هوشياري و شعوري است كه به كمك آن خداي رحمان عبادت مي شود، و انسان را تا بندگي خدا سير مي دهد.

پس چنانچه ملاحظه مي فرماييد؛ در فعاليت ها، جهت گيري مهم است كه شما با اين فعاليت، جهت جان را به كدام سمت و سو سوق مي دهيد، آيا تمام افق جان خود را در راستاي بندگي خدا قرار داده ايد و آن فعاليت ها را وسيله تحقق آن بندگي مي دانيد و يا به قالب ديني آن فعاليت ها مشغول هستيد و به همين كه ظاهر آن فعاليت ها، ديني است، راضي شده ايد؟!

--------------------------------------------------

[1] - «وسائل الشيعه»، ج1، ص48.

[2] - امام صادق(علیه السلام) پس از آن که توصيه مي فرمايند تلاش هاي انسان بايد در سه محور باشد، يکي جهت امرار معاش و ديگري در ذخيره اندوختن براي معاد و لذت در امر غير حرام. مي فرمايند: از طريق آن لذت آمادگي خود را جهت دو امر ديگر قوت بخش. ( الکافي ج5 ص87) يعني در اين فرهنگ لذات جسماني هم جهت معنوي به خود مي گيرد.

[3] - «الكافي»، ج2 ، ص105.

[4] - «الكافي»، ج1، ص11.

[5] - همان.

Share