آداب اسلامی

آداب اسلامی
همان گونه که اسلام واجباتی همچون : نماز و روزه را, بر مسلمانان واجب دانسته و آنان را از ارتکاب محرمات همچون : دروغ و تهمت باز می دارد؛ همین طور از آنان می خواهد مستحبات مانند نظافت کردن و مسواک زدن را که یک سنت رسول خداست انجام داده و مباحاتی مانند : سیرو سفر را سفارش کرده (قل سیرو فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین) و از مکروهات بپرهیزند, و به عبارتی دیگر اسلام از مسلمانان می خواهد به آدابِ اسلامی آراسته بشوند و از وارفتگی پرهیز کنند به دنبال وارستگی باشند, هم چنان که آنان را به پای بندی احکام شرعی فرمان می دهد 
لذا, در روزگاران پیشین مسلمانان همان گونه که به احکام شرعی متعهد بودند؛ همین طور خود را به آداب اسلامی آراسته می کردند, با همه فراوانی آن آداب, کوشش می
کردند که انسان های مبادی آداب شوند  و برخی از آن آداب در کتاب الآداب و السُنن1 آمده است که برخی از آنها عبارت اند از :
آداب تعلیم و تعلّم, آداب کسب و کار, آداب سلامتی و بیماری, آداب معاشرت و همنشینی, آداب ازدواج, آداب بارداری و زایمان, آداب خوردن و آشامیدن, آداب خواب و بیداری, آداب سفر و حضر, آداب مرگ و احتضار, آداب کفن و دفن, آداب قبر و مزار, و دیگر آداب فردی و اجتماعی در این سرای و سرای باقی حتّی پیش از تولّد و پس از مرگ نیز مسایلی در این خصوص مطرح است 
آری, این آداب اسلامی شناخته شده بود و مسلمانان با شوق و اِِقبال فراوان به آن عمل می کردند, اما امروزه این آداب اسلامی در میان مسلمانان ناشناخته مانده و متروک و مهجور واقع شده است  و سخن شان این است که : فلان چیز مستحب است نه واجب, و فلان چیز مکروه است نه حرام, و همین طور    ؛
 

پیامد های عمل نکردن به آداب اسلامی
یکی از بزرگان علما, رسول خدا را در خواب دید؛ پیش رفت و پرسید : یا رسول الله, چرا مسلمانان صدرِ اسلام علی رغمِ تعدادِ اندکشان چنان پیشرفت عظیمی بدست آوردند, ولی ما با وجودِ فزونی تعدادمان تا این حدّ عقب مانده ایم ! ؟ رسول خدا در جوابش پاسخی فرمودند که مضمون آنچنین است :
مسلمانان نخستین احکام شرعیِ پنج گانه را به دو بخش تقسیم کرده بودند قسمتِ واجبات, مستحبّات و مباحات, و تمام آنها را به جا می آوردند  و قسمتِ محرمات و مکروهات که هر دو را با هم ترک کرده بودند
 درحالی که شما فقط به انجام واجبات و ترک محرمات اکتفا میکنید  اما نسبت به مستحبات و مباحات و مکروهات هیچ اهمیتی نداده, بلکه به طور کامل از آنها روی برتافته اید  در نتیجه این چنین عقب مانده اید  حقیقت نیز همین است  و باید گفت این خواب از رؤیاهای صادقه و خوابهایی است که با واقعیّت مطابقت دارد, زیرا آداب اسلامی که در برگیرنده مستحبات و مباحات و مکروهات است؛ ضامنِ قبولی و اجباتِ شرعی و نیز اجتناب از محرّمات دینی است, و زمینه مناسب برای پیشرفت و شکوفایی را فراهم می آورد 
هم چنین عمل به مستحبات و ترکِ مکروهات فواید زیادی در پی دارد و موجب دفع زیان های فراوان می گردد 
 

سنتِ حجامت
بی تردید فرو گذاشتن سنتِ حجامت, یکی از عوامل افزایش آمار سکته در روزگار ماست  در حالی که اسلام آن را مورد تشویق قرار داده و رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام بر آن تأکید بسیار نمودهاند و خود نیز حجامت کرده و دیگران را نسبت به آن سفارش می فرمودند 
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود :
رسول خدا صلی الله علیه و أله و سلم سر, بین دو کتف, و پشت خود را حجامت می نمودند و اولی را «نافعه» دوّمی را «مُغیثه» و سومی را «مُنقذه» می نامیدند 
و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود : «حجامتِ سر, مُغیثه است و برای هر بیماری جز مرگ سودمند است  » و این دو روایت بعلاوه روایات دیگری که در بابِ حجامت وارد شده است مسئله «قمه زنی» را به
عنوان هم دردی با امام حسین علیه السلام در روز عاشورا, پسندیده جلوه می دهد  چه این که قمه زنی, علاوه بر سودِ طبّی, عملی عبادی اخلاقی, و شعاری دینی, حسینی است 
از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده است که فرمود : «خون در بدن انسان, به منزله بنده است, و چه بسا بنده ای, مولا و سرور خود را بکُشد  »
 

سنّت ازدواج
در مورد سنت ازدواج نیز باید گفت : امروزه علّت بروز بسیاری از بیماریها, دوری جوانان از ازدواجِ بهنگام است  غافل از این که به تأخیر انداختن این سنّت, باعث بیماری های مختلفی مانند تنگی نفس, التهاب مجاری ادرار, و اختلال در دستگاه های تناسلی و مانند آن می گردد  که طبّ قدیم و جدید, جزئیات آن را به تفصیل بیان کرده اند,لذا رسول خدا درباره اهمیتِ ازدواج و آسیب های تجرّد و مفاسدِ آن این ایه را تلاوت میفرمود که : (اَلا تفعلوه تکن فتنه فی الأرض و فساد کبیر) 2  که ما از این آیه مبارکه آسیب های ناشی از تأخیر در امر ازدواج را نیز در می یابیم که برخی از آنها عبارت اند از : فساد و بی بند و باری, زنا, لواط, سَحق, و سایر بیماری های جنسیِ شایع در میانِ مسلمانانِ امروز, که همگی آنها خانمان سوزند 
در یکی از کتاب های مربوط به سیره نبوی می خواندم که : رسول خدا هرگاه جوانی را می دید از او دو سؤال می پرسید : نخست از کسب و کارش می پرسید  اگر پاسخ می داد که کسب و کاری ندارد می فرمود : « از چشمم افتادی» سپس از ازدواجش می پرسید, اگر می گفت
: ازدواج نکرده ام, می فرمود : «تو از برادران شیاطین و راهبانِ نصارا هستی» 
در کتاب أُسد الغابه روایتی دیدم که رسول خدا جویای ازدواج دختران جوان شد چنان چه ازدواج نکرده بودند آنان را به ازدواج کسانی که هم شأن آنان بودند در میآورد 
 

سنت های دیگر
به غیر از سنتِ ازدواج و حجامت, سنت های بسیار زیادِ دیگری نیز وجود دارد که مرحوم رضی الدین طبرسی«قدس سره» برخی از آنها را در کتاب مشهور خود مکارم الأخلاق ذکر کرده است  هم چنین مرحوم علامه مجلسی «قدس سره» بعضی از آن آداب و سنت های اسلامی را در کتاب معروف خود حلیه المتقین و باب های الروضه و العشره, الکفر و الایمان, از مجموعه بحارالأنوار آورده است  و این جانب نیز بحمدالله موفق شدم برخی از آن آداب و سنت ها را در کتاب المستحبات و المکروهات گردآوری نمایم  لطف پروردگار به انسان از طریق وضع قانون در حقیقت, اسلام دین خدای متعال است که آفریننده انسان هاست, و آفریدگارِ انسان به خیر و صلاح وی, خواسته هایش, و آنچه موجب خوشبختی او در زندگی است؛ از دیگران آگاه تر است  به همین جهت اسلام قوانین و احکام پیشرفت ه ای آورده که با عقل و منطق مطابقت دارد, و به خواسته های فرد و جامعه, مرد و زن, کوچک و بزرگ, پاسخ می گوید, آدمیان را به تمام آنچه موجب خیر و صلاح شان است سفارش کرده و از آنچه باعث ضرر, و زیان شان است باز می دارد, به عنوان مثال قانونِ حرام بودن قمار, از این جهت است که باعثِ دامن زدن به دشمنی ها و کینه ورزی ها
می شود و قانون حرام بودن گمرک و مالیات, از این رو است که آزادی کسب و بازرگانی و واردات و صادرات را از مردم می گیرد و قانون حرام بودن ربا, بدان جهت است که باعث اِخلال در اقتصاد و طبقاتی شدن جامعه می شود  و قانون حرام بودن مالیات, به جز موارد چهارگانه مالی که در صفحات گذشته به آنها اشاره شد, به علت آن است که بر مردم فشار آورده و سببِ گِرانی قیمت ها می شود  این نمونه برخی از احکام اسلام درباره محرمات است, امّا قوانین اسلام در جایز شمردن و حلال بودن امور, براساس مفاد حدیث رسول خدا? : (الأرض لله و لمن عمّرها) 3 می باشد  بر اساس این حدیث مردم در مسلئه مسکن در بحران قرار نمی گیرند, بر اساس این قانون, زمین از آنِ کسی است که آن را آباد کرده باشد  مانند : کشاورزی, درخت کاری, کَندن چاه و قنات, ساختن خانه و مؤسسه و کارخانه, یا دیگر نیازمندی های فردی و اجتماعی که از آن می توان بهره برداری کرد  امّا به شرطِ آن که از حدودی که در حدیث با کلمه لکُم, مشخص شده است تجاوز نکند که ما آن امور را در برخی از کتاب هایمان ذکر کرده ایم 
و یا مانندِ قانونِ «مَن سبق الی ما لم یسبق الیه مسلم فهو أحق به» هر کس زودتر از دیگران به چیزی دست یافت در مالک بودن به آن سزاوارتر است, این قانون در مورد امور مباح, اصلی است که مردم در آن برابرند, البته اسلام چنین تملّکی را درحدِّ نیاز می داند, چون, اگر افراد فراتر از حدِّ
نیاز مباحات را در اختیار خود داشته باشند میان آنان اختلاف پیش آمده در این صورت نظام اجتماعی از هم گسسته خواهد شد, از این گذشته مشهور میان فقها این است که مُراد از واژه مسلم, در این روایت, آن کسی است که در سرزمین های اسلامی زندگی می کند اعم از مسلمان و ذمّی و یا هم پیمانِ مسلمانان باشد  چنان که در گذشته نیز چنین بوده است 
 

لطف پروردگار به انسان از طریق وضع قانون
در حقیقت, اسلام دین خدای متعال است که آفریننده انسان هاست, و آفریدگارِ انسان به خیر و صلاح وی, خواسته هایش, و آنچه موجب خوشبختی او در زندگی است؛ از دیگران آگاه تر است  به همین جهت اسلام قوانین و احکام پیشرفته ای آورده که با عقل و منطق مطابقت دارد, و به خواسته های فرد و جامعه, مرد و زن, کوچک و بزرگ, پاسخ می گوید, آدمیان را به تمام آنچه موجب خیر و صلاح شان است سفارش کرده و از آنچه باعث ضرر, و زیان شان است باز می دارد, به عنوان مثال قانونِ حرام بودن قمار, از این جهت است که باعثِ دامن زدن به دشمنی ها و کینه ورزی ها می شود و قانون حرام بودن گمرک و مالیات, از این رو است که آزادی کسب و بازرگانی و واردات و صادرات را از مردم می گیرد و قانون حرام بودن ربا, بدان جهت است که باعث اِخلال در اقتصاد و طبقاتی شدن جامعه می شود  و قانون حرام بودن مالیات, به جز موارد چهارگانه مالی که در صفحات گذشته به آنها اشاره شد, به علت آن است که بر مردم فشار آورده و سببِ گِرانی قیمت ها می شود 

این نمونه برخی از احکام
اسلام درباره محرمات است, امّا قوانین اسلام در جایز شمردن و حلال بودن امور, براساس مفاد حدیث رسول خدا : (الأرض لله و لمن عمّرها) 1 می باشد 
بر اساس این حدیث مردم در مسلئه مسکن در بحران قرار نمی گیرند, بر اساس این قانون, زمین از آنِ کسی است که آن را آباد کرده باشد  مانند : کشاورزی, درخت کاری, کَندن چاه و قنات, ساختن خانه و مؤسسه و کارخانه, یا دیگر نیازمندی های فردی و اجتماعی که از آن می توان بهره برداری کرد 
امّا به شرطِ آن که از حدودی که در حدیث با کلمه لکُم, مشخص شده است تجاوز نکند که ما آن امور را در برخی از کتاب هایمان ذکر کرده ایم 
و یا مانندِ قانونِ «مَن سبق الی ما لم یسبق الیه مسلم فهو أحق به» هر کس زودتر از دیگران به چیزی دست یافت در مالک بودن به آن سزاوارتر است, این قانون در مورد امور مباح, اصلی است که مردم در آن برابرند, البته اسلام چنین تملّکی را درحدِّ نیاز می داند, چون, اگر افراد فراتر از حدِّ نیاز مباحات را در اختیار خود داشته باشند میان آنان اختلاف پیش آمده در این صورت نظام اجتماعی از هم گسسته خواهد شد, از این گذشته مشهور میان فقها این است که مُراد از واژه مسلم, در این روایت, آن کسی است که در سرزمین های اسلامی زندگی می کند اعم از مسلمان و ذمّی و یا هم پیمانِ مسلمانان باشد  چنان که در گذشته نیز چنین بوده است 
 

سپاس گزاری نکردن مردم از خالق
امروزه این احکام در بین مسلمانان متروک و مهجور مانده است, هم چنان که امروزه در برخی کشورهای
اسلامی دیده می شود دولت زمین را می فروشد و آن را وسیله ای برای تجارت و درآمدِ خود تبدیل می کند و گاهی نیز از آبادانی و ساخت و ساز در آن جلوگیری می کند و حتّی گاهی جز با گرفتن پول اجازه دفن میّت نمی دهد, لذا همه درب ها به روی مردم بسته شده است و در نتیجه بحران مسکن و غیره پدیدار گشته است  اینجانب به خوبی بیاد می آورم که در حدود شصت سال قبل, چگونه مسلمانانِ عراق قانونِ «الأرض لله و لمن عَمّرها» را تنفیذ می نمودند و لذا, زمین جهت خانه سازی, کشاورزی, درخت کاری, و بنای مؤسسات و موقوفات و حتی گورستان و دفن مردگان و غیره, برای عموم مردم آزاد و مباح بود و مردم در رفاه و آسایش و برکت و سعادت به سر می بردند 
زمین, در کشورهای خلیج و حجاز و دیگر کشورهای اسلامی, برای دفن مردگان و بنای قبرستان, بی هیچ و جهی در اختیار مردم قرار داده می شد, در حالی که در برخی از کشورهای اسلامی زمین را حتّی برای گورستان و دفن مردگان نیز به فروش می رسانند و این برخلافِ احکام اسلام و قوانین الاهی است  نیز این جانب به یاد دارم زمانی که مسئله قبر فروشی در عراق باب شد؛ یکی از ادیبان قصیده ای به نام دفتر اعزام به آخرت, سرود و آن را بدعتی در دین خواند  از یک روحانی, در رادیوی یکی از کشورهایی که حکومتش ادعای اسلامیّت می کند سخنرانی می کرد؛ شنیدم که می گفت : دولت هم به اسلام و هم به قوانین موضوعه عمل می کند
در حالی که هرکس اسلام را می شناسد می داند که تنها عمل کردن به احکام و قوانین اسلام, واجب است, امّا قوانین ساخته دست بشر که بر خلاف اسلام است, از این جهت که جایگاهی نزد مسلمانان ندارد باید کنار گذاشته شود  خدای متعال می فرماید : (و لا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفترو علی الله الکذب انّ الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون)5 
 

------------------------------------------------------------------

پی نوشتها
1  کتابی که مؤلف محترم, حضرت آیه العظمی شیرازی آن را تألیف کرده اند 
2  اگر این دستور را به کار نبندید, در زمین فتنه و فسادی بزرگ پدید خواهد آمد  سوره انفال, آیه 73 
3  زمین از آن خداست و هر کس که آن را آباد نماید در بعضی نسخه ها دنباله حدیث چنین آمده است, ]ثم انها لکم منّی أیها المسلمون[ پس ای مسلمانان هر کس زمینی را آباد نماید, من آن را برای او قرار دادم
4  زمین از آن خداست و هر کس که آن را آباد نماید در بعضی نسخه ها دنباله حدیث چنین آمده است, ]ثم انها لکم منّی أیها المسلمون[ پس ای مسلمانان هر کس زمینی را آباد نماید, من آن را برای او قرار دادم 
5  و برای آنچه زبان شما به دروغ میپردازد, مگویید «این حلال است و آن حرام» تا بر خدا دروغ بندید, زیرا کسانی که بر خدا دروغ می بندند رستگار نمی شوند  سوره نحل, آیه 116 

تشویق و تنبیه, ضامن إجرا
اسلام مجموعه کاملی از احکام و قوانین فراگیری است که جامعه انسانی را از فرد گرفته تا اجتماع, از قبل از تولّد و بلکه پیش از انعقاد نطفه و حتّی پس از مرگ در بر می گیرد  امّا برای اِجرای این قوانین فراگیر, باید ضمانت اجرایی نیرومندی وجود داشته باشد  لذا, اسلام تشویق و تنبیه را به عنوان انگیزه ای برای تنفیذ و ضمانتی برای اِجرا قرار داده است  از این رو فرمان بُرداران را, به پاداش دنیوی و اخروی وعده داده است و نافرمانان را به کیفر دنیا و
عذابِ آخرت تهدید نموده و هشدار داده است  به عنوان مثال حدود, قصاص و دیات از جمله قوانین جزایی و احکام کیفری, اسلام است که کاربرد تنبیهی و تهدیدی دارند  البته علاوه بر شروطی که اسلام برای اِجرای این قوانین جزایی مقرر کرده است, لازم است برای تنفیذ این قوانین دو شرطِ عمومی دیگر نیز لحاظ گردد :
1  اجرای تمام احکام اسلام و فراهم آوردن همه آزادی های انسانی 
2  قطع ریشه های فقر و بیماری, جهل و فرو مایگی, و گسترش آگاهی و فرهنگ و نیز تندرستی و فضیلت در جامعه  هم چنان که لازم است موارد استثنا که مانع اِجرای آن قوانین می شود نیز در نظر گرفته شود, که فقیهان به تفصیل آنها را در کتاب های خود مانند مسالک الافهام و جواهر الکلام و غیره ذکر کرده اند و ما نیز پاره ای از آن موارد را در کتابِ الفقه, آورده ایم  قوانینی که در نظر گرفتن آنها باعث می شود تا اِجرای آنها از افراط و تفریط در امان بماند و برخی از مهمترین آن موارد عبارتند از
 

أهم و مهم
برای اجرای قانون کیفرهای اسلامی, باید قاعده «مهم و مهمتر» را در نظر گرفت, بر این اساس اگر امری دایر بود بین مهم, مانند اِجرای حدِّ سرقت, و مهمتر مانند بدنام شدنِ اسلام بشود, و متهم شدنِ آن به بی رحمی؛ در چنین موردی أهم, بر مهم, مقدّم داشته شده و از اِجرای حدِّ سرقت صرفِ نظر می شود
 

در سرزمین دشمن
هم چنین در سرزمین دشمن, حدّ جاری نمی شود  بنابراین چنان چه مسلمانی در زمین دشمن, یعنی در کشوری غیر اسلامی مرتکب خلافی شد که مستوجب حدّ بود, حاکم شرع بدونِ اِجرای حد او را آزاد می کند
 

اضطرار
ناچار بودن, یکی از موارد عدم اجرای حد است  بدین معنا که فرد از روی ناچاری مرتکب عمل خلاف شده باشد, مانند : سرقت در قحط سالی, و یا ارتکاب زنا برای رفع تشنگی, لذا امیرمؤمنان علیه السلام از آن زنی که در اثر شدت تشنگی ناچار از نوشیدن آب بود؛ ولی صاحب آب جز در برابر زنا, از آب دادن به او خودداری کرده بود؛ حدّ را بر آن زن جاری نکرد 
 

 

ناچار ساختن
یکی دیگر از موارد عدم اِجرای حدّ ناچار ساختن و مجبور کردن فرد است  و روشن است که ناچاری غیر از اِجبار است, و آن مانند این است که شخصی را با طناب بسته و با زور در گلویش شراب بریزند 
 

إکراه
هم چنین اگر ارتکاب جرم یا عمل خلاف از روی إکراه باشد, حدّ إجرا نمی شود, به عنوان مثال چنانچه فردی توسّطِ ستمگری وادار به شرب خمر شود, حدّی بر او نیست, زیرا اسلام کسی را که از روی اِکراه مرتکب عمل شود, مؤاخذه نمی کند  و در اسلام عملی که از روی اکراه باشد مورد بخشش بوده و گناهی بر آن نیست  که این مسئله از فرمایش رسول خدا در حدیث, رفع1, استفاده می شود و آن حدیث مشهوری است که فقیهان و علمای أصول آن را در کتاب های فقه و اصول ذکر کرده اند 
1  قال رسول الله صلی الله علیه و أله و سلم : «رفع عن أُمتی تسع    » رسول خدا صلی الله علیه و أله و سلم فرمود : نُه چیز از أمت من برداشته شده است   
 

ندانستن تکلیف
کسی که به وظیفه شرعی خود آگاه نیست بر او نیز حدّ جاری نمی شود, زیرا در اسلام حدّ بر کسی است که حرام را با علم به حرام بودن آن مرتکب می شود, و یا می داند که نباید این کار را انجام دهد  بنابراین, چنانچه از روی نادانی خمر بنوشد یا نماز نخواند گناه یا کیفری بر او نیست, لذا در تاریخ می بینیم شخصی شراب نوشیده بود و ادعا کرد که آیه تحریم (خمر) را نشنیده و حرام بودن شراب خواری را نمی دانسته است؛ امیرمؤمنان دستور داد او را نزد قاریان قرآن ببرند و مسئله آن شخص را از آنان جویا شوند, پس چون قاریان گفتند که او این آیه را نشنیده, حضرت دستور داد حد بَر وی جاری
نشود
 

شرط های دیگر
برای اجرای قوانین جزائی اسلام شروط دیگری هم در نظر گرفته شده است که در هنگام اجرا باید مدِّ نظر باشد, و برخی علما برای اجرای پاره ای از آن احکام, بیش از چهل شرط را لازم دانسته اند, و روشن است که فراهم بودن همه آن شرایط, اِجرای حدود را به کاری شبیه محال تبدیل می کند, لذا به همین جهت مواردِ اجرای قوانین جزائی در صدر اسلام و بلکه در طول قرن های متمادی نیز از تعداد انگشتان دست فراتر نرفته است
 

زندان و جریمه
اسلام به غیر از قوانین جزائی, زندان را نیز در نظر گرفته است, امّا بسیار محدود و دقیق و حساب شده است, برای زندانی, در زندان هیچ گونه شکنجه روحی و جسمی جایز نیست, و باید به دور از هر گونه فساد و انحراف باشد, بلکه در قوانین اسلامی, زندانی که باعث تربیت زندانی و تهذیب نفس و اصلاح اخلاق وی, و تعدیل کننده روش و رفتار او می گردد, وضع شده است 
جریمه نیز از جمله قوانین جزائی اسلام است که آن نیز بسیار محدود, و موجب تربیتِ فرد و تهذیب اخلاق وی را در پی داشته باشد  نه این که نسبت به وی اجحاف کنند و ستم نمایند به گونه ای که جلو هر نوع فعالیت فرد را گرفته, او را فقیر و تهیدست گرداند تا نسبت به همه چیز متنفّر و بیزار و ناخشنود گردد  به غیر از زندان و جریمه, قانون دیگری نیز در مجموعه قوانین جزائی اسلام است که نه در محدوده قصاص و نه در دایره حدّ می گنجد , و آن تعزیر و تأدیب, است, امّا این حکم در چارچوبعقل و عطوفت اسلامی اجرا می شود  و همه این ها برای حفظ حقوق فرد و جامعه و سالم ماندن جامعه از پرده دری است, از این گذشته برخی فقهای معاصر فتوا داده اند : زندانی در اسلام از سیزده دسته تجاوز نمی کند آن هم با شرایطی که باید فراهم شود

افراط و تفریط
قوانین جزائی اسلام به دور از هرگونه اِفراط و تفریط است؛ هم چنان که در زمان رسول خدا و امیرمؤمنان علی که حاکمان اسلامی بودند و اِجرای قوانین به عهده آنان بود؛ به این اصل عمل می کردند  امام حسن مجتبی که زمان کوتاهی متصدی اجرای احکامِ الاهی بودند, به دور از هرگونه اِفراط و تفریط عمل می کردند  امّا سایر امامان حکومت ظاهری نداشتند که اجرای احکام بدست آنان باشد, بلکه, چیزی که از ایشان به ما رسیده است روایات و احادیثی است که فقیهان در کتاب های فقهی خود ثبت کرده اند و آن احادیث و روایات بیانگر سیره این بزرگواران و جدشان رسول خدا و امیرمؤمنان است 

 

Share