نازل كردن درعين حفظ باطن

بسم الله الرحمن الرحيم

نازل كردن درعين حفظ باطن

بحث در انواع فعاليت هاي فرهنگي بود و اين که کدام يک از انواع فعاليت هاي فرهنگي ما را به نتيجه مطلوب مي رسانند و کدام يک از آن ها ما را از نتايج مورد نظرمان محروم مي کنند. عرض شد يک نوع فعاليت هست که به ظاهر ديني است و نفي دين و دينداري هم نمي کند ولي در عين حفظ ظاهر، جهت انسان را به دنيا مي اندازد و فعاليت هاي ديني را بريده از باطن مطرح مي نمايد که تحت عنوان فعاليت هاي شبه قدسي به بررسي آن پرداخته شد، و به اين جهت نام اين فعاليت ها را «شبه قدسي» ناميديم که در عين حفظ ظاهر ديني نظر به باطن اعمال ندارد. حال مي خواهيم تأکيد کنيم که عزيزان نبايد نوع فعاليت هاي شبه قدسي  را با فعاليت هايي که سعي دارند مفاهيم ديني را ساده کنند تا افراد راحت تر بفهمند، اشتباه کنند. اين که تلاش كنيم موضوعات را با حفظ ارتباط با باطن و جنبه هاي قدسي آن ، ساده کنيم، کار پسنديده و لازمي است، اين است که مي گوييد دين مرتبه نازله و مرتبه عاليه اي دارد که در حالت نازل كردن مطالب، آن مرتبه نازله بي باطن و بريده از ذات قدسي اش نيست. موقعي نازل كردن خطرناك مي شود که همين مرتبه نازله را به عنوان همة دين معرفي کنيم، به همين جهت از يک طرف رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايند: دين من «سَمحة سهله» است؛[1] يعني اين دين يک دين راحت و آساني است، به خودتان زحمت اضافي ندهيد. از آن طرف مي بينيد كه رسول خدا و ائمه(علیهم السلام) به شدت با سطحي شدن دين مبارزه مي کنند و مواظب اند ما به ظاهر دين مشغول نشويم. پس ساده و راحت کردن مفاهيم و دستورات دين کار پسنديده اي است، چون با نازل کردن موضوع قدسي - در صورتي که از باطن خود بريده نشود - هدف گم نمي شود بلکه نقطه شروع فعاليت هاي ديني از سختي و غير قابل طاقت بودن خارج مي شود. ولي يک وقت جهت گيري ما به کلي غلط است و به آنجايي که بايد نظر داشته باشيم، نظر نداريم، اصلاً راه را شروع نكرده ايم تا بخواهيم آن راه، در ابتدای امر فوق طاقت انسان مبتدي نباشد. در روايت  آمده است كه اهل جهنم يك مرتبه براي فرار از آتش به آب گنديده پناه مي برند، بعد براي فرار از آب گنديده خود را در پناه آتش قرار مي دهند. اين دقيقاً صورت دنيايي افرادي است كه در دنيا يك راه و فعاليت را شروع مي کنند بدون آن که به جنبه قدسي آن نظر داشته باشند، بعد مي بينند نتيجه نگرفته اند، باز يك راه و فعاليت ديگري را آغاز مي نمايند، که در فعاليت بعدي هم نظر به جنبه قدسي فعاليت ندارند، و در نتيجه دوباره با پوچي روبه رو مي شوند، و همين طور بدون آن که جهت و هدف خود را تغيير دهند و از ظاهر به باطن نظر کنند، همچنان نوع و شکل فعاليت ها را تغيير مي دهند. اگر كسي راه را از بي راهه تشخيص ندهد در بي راهه ها مرتباً راه عوض مي كند، اين جا است که امام صادق (علیه السلام) مي فرمايند: «الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْداً»[2] عمل کننده اي که کارش از سر بصيرت و شناخت صحيح نباشد همچون کسي است که در بي راهه حرکت مي کند، هر چه سريع تر برود بيشتر دور مي شود. در روش شبه قدسي، انسان از هدف اصلي دين بيرون است بدون اين که متوجه باشد، چون واژه ها از نظر ظاهر ديني است و مسير به نحوي شبيه مسير دينداران است، بدون این که جهت گیری به سوی باطن عالم باشد.

--------------------------------------------------------------

[1] - حضرت مي فرمايند: «مَا بعثتُ بِالرُّهْبَانِيَه وَ لَكِن بِالْحَنِيفِية السَّمحه»، من براي سخت گيري و رياضت هاي طاقت فرسا مبعوث نشده ام، بلکه براي روشي مبعوث شده ام که روشي ميانه رو و راحت است. (مجمع البحرين ج2، ص374).

[2] - «عدة الداعي»، ج 1، ص 74 . الكافي، ج 1 ، ص 43.

Share