فعاليت هاي شبه قدسي و نتايج ناخواسته

بعضاً مي خواهند بدون توجه به عالم قدس، به نتايج خوب برسند، در حالي که هرگز خداوند چنين جهاني و چنين قواعد و سنني به وجود نياورده است. مي فرمايد:

«وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ».[1]

انسان به خودي خود اينچنين است كه اگر سختي و ضرري به او برسد در هر حال - چه نشسته و چه خوابيده- ما را مي خواند، و چون آن سختي را از او برطرف كرديم، دنبال كارش مي رود، گويا اصلاً حرفي با ما نداشت، و بدين شكل فعاليت مسرفين برايشان زينت داده شد. چون فراموش مي كنند خداوند آن مشكل را از آن ها رفع کرده است.

ضعف انسان اين است كه با تلاش خستگي ناپذير به دنبال نتايج مورد پسندش مي باشد، بدون آن که روش مناسبِ اهداف مورد پسند را از شريعت الهي بگيرد و بدان عمل کند، در حالی که چون روش   او غلط است در اثر آن روش هاي غلط حتماً به نتايجي مي رسد که هرگز آن نتايج را نمي خواست و در نتيجه سخت دلسرد و نااميد مي شود و احساس بي ثمري و پوچي مي نمايد.

قرآن مي فرمايد:

«وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ»؛[2]

چون به انسان نعمتي داديم و سپس آن را گرفتيم، سخت نااميد و ناسپاس مي شود، چون نمي داند چرا آن نعمت را از او گرفتند. گناه مي کند ولي طلب او چيزي است غير از نتايج اسفبار گناه. مي گويد كه چه اشكال دارد كه در شهر خودم بي حجاب باشم ولي وقتي به مكّه مي روم، بر اساس حکم شريعت اعمال را در آن جا انجام مي دهم، و باز به شهر خودم برمي گردم بي حجاب باشم و نتايجي را هم که يک انسان متدينِ به آداب شرعيه مي گيرد، من هم در دنيا و آخرت بگيرم؟! اين شخص متوجه نيست که او براي خدا برنامه ريخته است و انتظار دارد به روشي که او مي خواهد نظام عالم اداره شود، مي خواهد با اهداف دنيايي نتايج مورد پسند معنوي نصيب او شود. برويد اين افراد را كه هم مكّه و كربلا مي روند، و به فقرا كمك مي كنند و هم در رابطه با نامحرم رعايت موازين شرعي را نمي کنند، روانكاوي كنيد. عموماً اين افراد در مسائل اقتصادي شان ديني عمل نمي کنند، ولي عملاً مي گويند؛ خدا آن طور که من برنامه ريزي کرده ام، عمل کند، نه آن طور که حکمتش اقتضا مي کند.اين نوع نگاه يک نوع شبه قدسي كردن کارها است، چون معتقد نيست که هر عملي باطني دارد و اگر اين ظاهر با آن باطن هماهنگ نبود عملا آن ظاهر نقش خود را نمي تواند انجام دهد.

----------------------------------------------

[1] - سوره يونس، آيه12.

[2] - سوره هود، آيه9.

Share