درس (15): غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف (کلیات)

درس (15): غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف (کلیات)

اشاره

ص:167

سال ها پیش از زاده شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آنگاه که معصومین علیهم السلام از آن حضرت سخن می گفتند، بی درنگ به پنهان زیستی ایشان نیز اشاره می کردند. این پافشاری، بیش از آن که  در جهت آگاه کردن شیعیان باشد، برای زمینه سازی و آماده کردن آنها بود.

آنچه که بر رمز و راز این مسئله می افزود، پافشاری معصومین علیهم السلام بر سِرّ بودن این حادثه بود. اگر چه گاهی به تناسب، گفته های ارزنده ای در باره آن، به پیروان خود می فرمودند.

  بدین سان آنچه در رهیافت بررسی سخنان ایشان می توان به دست داد، نسبت به آنچه که بر ما پوشیده است، بسیار اندک و ناچیز است.

مفهوم غیبت

   «غیبت» به معنای «پنهان شدن از دیدگان» است و غائب به کسی گفته می شود که حاضر و ظاهر نیست.(1) و در اصل در باره پنهان شدن

ص:168

1- ر. ک: فخر الدین طریحی، مجمع البحرین ، ج2، ماده غیبت؛ لسان العرب ، ج4، ص454؛ زبیدی، تاج العروس ، ج3، ص146؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط ، ج2، ص10؛ جوهری، الصحاح ، ج2، ص633.  .

 

خورشید، ماه و ستارگان به کار می رود(1). و در باره  کسی به کار می رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی شود.(2) و در اصطلاح مهدویّت، به پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام گفته می شود.

پیش گویی از غیبت حضرت مهدی علیه السلام

   بی گمان بسیاری از روایات و احادیثی که درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، از غیبت او نیز خبر داده است.

برخی از این روایات، که با تعبیرهای مختلفی بیان شده، بدین قرار است:

1_ امام علی علیه السلام به غیبت ایشان این گونه اشاره کرده است:

   «الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَکونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَ حَیْرَه»؛(3) «یازدهمین از فرزندان من مهدی است. که زمین را از عدل و قسط سرشار می سازد همان گونه که از ظلم و بیداد پُر شده باشد. برای او غیبت و حیرتی است».

2_ امام صادق علیه السلام به روشنی غیبت آن حضرت را مورد تأکید قرار داده، می فرماید:

 «إِنَّ لِلْقَائِمِ علیه السلام غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ»؛(4) «همانا برای قائم غیبتی است، پیش ازآن که قیام نماید».

ص:169

1- جوهری، الصحاح ، ج1، ص196.

2- ابوهلال عسکری، الفروق اللغویه ، ص63.

3- شیخ کلینی، کافی ، ج1، ص338، ح7.

4- شیخ کلینی، کافی ، ج1، ص338، ح9؛ نعمانی، الغیبه ، ص166، ح6.

 

3_  امام رضا علیه السلام فرمود:

   «ذَاک الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی یُغَیِّبُهُ اللَّهُ فِی سِتْرِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یُظْهِرُهُ فَیَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»؛ (1)«او چهارمین از فرزندان من است. خداوند او را در پرده خویش تا آنگاه که بخواهد پنهان خواهد ساخت. آنگاه او را ظاهر می سازد. پس زمین را سرشار از عدل و قسط می سازد آن گونه که سرشار از ظلم و جور شده باشد».

   یادآوری: در برخی روایات افزون بر واژه «غیبت»، «حیرت» نیز به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت داده شده است. این پرسش پیش می آید که چگونه ممکن است امام معصوم دچار حیرت شود؟

   برای روشن شدن این نکته اشاره ای کوتاه به معنای حیرت می شود.

    «حیرت» از نظر لغت در باره کسی گفته می شود که در کار خود سرگردان است.(2) و گشایشی در آن نمی بیند.(3) که این به تناسب افراد متفاوت خواهد بود. از این رو سرگردانی آن حضرت با آنچه در باره عموم مردم گفته شده، به طور کامل متفاوت است. با در نظر گرفتن یکی از معانی لغوی و به دور از معنای عرفی و اصطلاحی، اطلاق آن بر خود حضرت مهدی علیه السلام نیز بدون اشکال خواهد بود.

  

ص:170

1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص376، ح7.

2- جوهری، الصحاح ، ج2، ص640.

3- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین ، ج1، ص604.

 

امام باقر علیه السلام آن گاه که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در دوران غیبت به حضرت یوسف علیه السلام تشبیه نمود، در پاسخ راوی که از وجه شباهت می پرسد، می فرماید: «الْحِیرَهُ وَ الْغَیْبَهُ».(1)

  روشن است که حضرت یوسف همواره در مشکلات و مصیبت ها، گشایشی در کار خود نمی دید.

   بنابراین بدان جهت که حضرت مهدی علیه السلام در کار خود گشایشی نمی بیند، تا آن زمانی که خداوند اراده ظهور فرماید، در حیرت است.

تأکید بر حتمی بودن غیبت

   پیشوایان معصوم علیهم السلام در پاره ای از سخنان خود، غیبت حضرت مهدی علیه السلام را امری حتمی و غیر قابل تردید دانسته اند.

    برخی از روایاتی که این معنا را منعکس ساخته از این قرار است:

   امام رضا علیه السلام از پدران خود و ایشان از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردند که آن حضرت با استفاد از واژگان سوگند فرمود:

   «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً لَیَغِیبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی»؛(2) «و سوگند به آن کسی که مرا به حق بشارت دهنده، برانگیخت، هر آینه قائم از فرزندان من غائب خواهد شد».

   مفضل می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود:

   «إِیَّاکمْ وَ التَّنْوِیهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ إِمَامُکمْ سِنِیناً مِنْ دَهْرِکمْ وَ لَتُمَحَّصُن...»؛(3) «فریاد نکنید، به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و ناگزیر مورد آزمایش واقع شوید...».

ص:171

1- شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص163.

2- پیشین ، ج1، ص51.

3- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص336، ح3.

  

آن حضرت همچنین فرمود: «أَمَا وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ عَنْکمْ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر»؛(1)

   و نیز فرمود: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهً لَا بُدَّ مِنْهَا»؛ (2)

   و نیز آن حضرت فرمود: «لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَیْبَه»؛(3)

   امام عسکری علیه السلام فرمود: «وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَه»؛(4)

که تعبیرهای یاد شده در بیان تأکید بر قطعی بودن غیبت برای حضرت مهدی علیه السلام است.

   تأکید فراوان پیشوایان معصوم علیهم السلام باعث شد این باور در عمق اذهان مسلمانان ریشه دوانده، از باورها خدشه ناپذیر آنها شود. و به همین دلیل برخی افرادی که مدعی مهدویّت شدند در پاره ای موارد سخن از غیبت نیز به میان آوردند(5).

همچنین تأکیدهای یاد شده سبب شد تا کتاب های فراوانی با همین عنوان پیش از ولادت حضرت مهدی علیه السلام به رشته تحریر در آید.

چگونگی غیبت حضرت مهدی علیه السلام

    با بهره گیری از بیانات معصومین علیهم السلام ، سه دیدگاه کلّی و قابل توّجه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:

ص:172

1- پیشین، ج1، ص338.

2- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص481، ح11.

3- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص342، ح29.

4- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص384.

5- از جمله این گروه ها می توان به کیسانیه، زیدیه، جارودیه و اسماعیلیه اشاره کرد.

 

1. پنهان بودن جسم (ناپیدایی)؛

2. پنهان بودن عنوان (ناشناسی)؛

3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.

   اما بررسی دیدگاه های یاد شده:

1. پنهان بودن جسم؛

  پاره ای روایات چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است.

   این دیده نشدن جسم، در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:

   1_.1. آن حضرت بسان فرشتگان، ارواح و جنّ جسمی نامرئی دارد. که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارند اما قابل دیدن نیستند.

   2_ 1. ایشان جسمی مرئی دارد؛ امّا به قدرت الهی در دیدگان مردم تأثیر و تصرّف نماید که آن حضرت را نبینند. و این کار از اولیای الهی _ که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند _ بعید نیست.

    از قرآن کریم نیز می توان امکان استتار و اختفای انسان از برابر دیدگان را _ چه به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت _ دریافت کرد.(1)

   به نظر می رسد تفسیر نخست غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه بر عکس، آن حضرت مانند تمامی انسان ها دارای جسمی مادی

ص:173

1- ر. ک: یس(36): آیه9 و اسراء (17): آیه45.

 

می باشد. آن گونه که پدران بزرگوارشان و رسول گرامی اسلام علیهم السلام بود.

با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است.

   در یک بررسی جامع در سخنان معصومین علیهم السلام برخی از واژگانی که بیان کننده این دیدگاه کلّی است، بدین قراراست:

   امام علی علیه السلام در این باره در روایتی طولانی فرمود:

   «...تا آن گاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود...پس به پروردگار علی سوگند! حجّت حق بر زمین استوار است. در جاده ها حرکت می کند. در خانه ها و قصرها وارد می شود. و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد. سخن مردم را می شنود و بر گروه مردم سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود. تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی، هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان اوست»(1). 

  امام صادق علیه السلام فرمود:

   «یَفْقِدُ النَّاسُ اِمامَهُمْ یَشْهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُمْ وَلا یَرَوْنَهُ»؛(2)  

«مردم امام خویش را گم می کنند، پس آن امام در موسم حج حضورمی یابد و مردم را می بیند، ولی مردم او را نمی بینند».

ص:174

1- نعمانی، الغیبه، ص144.

2- شیخ طوسی، کتاب الغیبه ، ص 161، ح 119؛ شیخ کلینی، کافی، ج 1 ص 337، ح 6؛ نعمانی، الغیبه، ص 175 ح 14؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، باب 33، ص346، ح33.

  

همان حضرت فرمود:

   «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ یَشْهَدُ فِی إِحْدَاهُمَا الْمَوَاسِمَ یَرَی النَّاسَ وَ لَا یَرَوْنَهُ»؛(1)

«برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو در موسم حج حاضر می شود مردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند».

   آنگاه که از امام صادق علیه السلام در باره حضرت مهدی علیه السلام از فرزندان ایشان پرسش شد که چه کسی است. فرمود: پنجمین از فرزندان هفتمین. آن گاه ادامه داد:

   «یَغِیبُ عَنْکمْ شَخْصُهُ...».(2) «شخص او از شما غائب می شود...».

   از امام رضا علیه السلام وقتی در باره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسش شد فرمود:

    «لَا یُرَی جِسْمُهُ...»؛(3) «جسمش دیده نمی شود».

ص:175

1- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص339؛ نعمانی، الغیبه، ص175.

2- پیشین، ج2، ص333، ح1.

3- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص370.

  

عبد العظیم حسنی هنگامی که باورهای دینی خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه می نمود، آن گاه که به اعتقاد مربوط به ائمه علیهم السلام رسید، تا امام هادی علیه السلام را شمرده اقرار به امامت ایشان کرد. آن گاه امام هادی ادامه داد: و پس از من، پسرم حسن است. پس مردم چگونه خواهند بود با جانشین او؟ عرض کردم: چگونه خواهند بود. فرمود:

   «لِأَنَّهُ لَا یُرَی شَخْصُهُ»؛(1) «به خاطر آن که شخص او دیده نمی شود...».

   داود بن قاسم می گوید از امام هادی علیه السلام شنیدم که فرمود:

   «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِیَ الْحَسَنُ فَکیْفَ لَکمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاک فَقَالَ إِنَّکمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ...»؛(2) «جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟ عرض کردم: خدا مرا قربانت گرداند برای چه؟ فرمود: همانا شما شخص او را نمی بینید».

و سرانجام در فرازی از دعای ندبه چنین می خوانیم:

ص:176

1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص379.

2- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص328؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص202؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج2، ص381.

  

«...عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی...»؛(1) «سخت است بر من که مردمان را ببینم امّا تو دیده نشوی...».

   روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت بر دیده نشدن آن حضرت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود. چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارد.

   یکی از نویسندگان معاصر پس از اشاره به برخی روایات یاد شده، این نظریه را ساده ترین طرح و فرضیه عملی و قابل قبول در باره پنهان شدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهایی ایشان از ظلم ستمگران دانسته، بر این باور است با این گونه اختفا، آن حضرت در پناهگاهی امن به سر برده هیچ گونه آسیبی نخواهد دید.

   سپس می افزاید: 

«این گونه اختفا و پنهانی از راه اعجاز خدایی امکان دارد، به همان گونه که دیرزیستی حضرت در طول این همه سال نیز با اعجاز الهی درست می شود».(2)

   این برداشت افزون برآن که با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.

ص:177

1- سیّد بن طاووس، الاقبال، ص298.

2- صدر، سیّد محمد، تاریخ غیبت کبرا،ص48.

 

2. پنهان بودن عنوان؛

   این دیدگاه، بر این است که آن حضرت افزون بر این که در جوامع انسانی عمر شریف خود را سپری می نماید و مردم را می بیند، مردم نیز ایشان را می بینند، امّا ایشان را نمی شناسند و به تعبیر دیگر: فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است نه از دید ظاهری.

   افرادی که بر این دیدگاه پافشاری می کنند به روایاتی استدلال نموده اند.

    از جمله به روایتی که سدیر نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود:

    «در قائم سنّتی از یوسف است... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آن گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد. همان گونه که به یوسف اذن داد...».(1)

   و نیز سخن نائب خاصّ آن حضرت "محمد بن عثمان" که در این باره می گوید:

   «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کلَّ سَنَهٍ یَرَی النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ»؛(2) «به خدا سوگند همانا صاحب این امر هر سال در موسم حج حاضر می شود؛ مردم را می بیند و آنها را می شناسدو مردم او را می بینند ولی نمی شناسند».

ص:178

1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه ، ج1، ص144، باب 5، ح3.

2- شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص362؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج2، ص520.

  

برخی از دانشمندان معاصر در باره این دیدگاه بر این باورند که مقصود از غیبت آن نیست که حضرتش در یکی از قله های کوه ها و یا در دژی محکم و یا در غاری از غارهای زمین نهان است، بلکه مقصود از غیبت ناشناخته بودن آن حضرت است. وی معتقد است در حالی که آن حضرت میان  مردم است و همگان او را می بینند ولی او را نمی شناسند.(1)

   لازم به یادآوری است که با توجّه به معنای لغوی غیبت، بهره برداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کرده اند، نیازمند قرینه است.  

 3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط.

   اگر چه به راستی آگاهی به چگونگی غیبت حضرت فقط نزد پرودگار متعال است؛ امّا از مجموع روایات می توان دیدگاه سومی ارائه نمود. و آن عبارت است از این که:

   حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است. _ البته با تصرّفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد می نماید. نه نامرئی کردن جسم خویش. _ و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند به صورت آشکار در جامعه حرکت می کند و مردم ایشان را می بینند ولی نمی شناسند.

ص:179

1- صدر، سیّد رضا، راه مهدی علیه السلام ، ص78.

   

برخی از اندیشوران معاصر نیز به این دیدگاه اشاره کرده، نوشته اند:

   «در باره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف غیبت به هر دو نحو _ غیبت جسم، غیبت عنوان _ تحقق دارد و فلسفه و فائده غیبت به هر دو نحو حاصل می شود. از جمع بین روایات و حکایات تشرف افراد به خدمت آن حضرت و بهره برداری از تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر دانسته می شود که غیبت آن حضرت به هر دو نحو وقوع پیدا کرده است».(1)

   چه این که به هر یک از گونه های پیشین  باور پیدا کنیم، باید توجّه داشت که در برخی پیامبران پیشین نیز چنین پنهان زیستی _ البته با ویژگی های خاصّ خود _ سابقه داشته است. به گونه ای که شیخ صدوق اساس تألیف کتاب ارزشمند کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است.

ص:180

1- صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص67.

Share