سير از علم به معلوم

هميشه جريان هاي اصيل، قليل هستند چنان چه مي فرمايد: «وَ قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»[1] بسيار كم اند آن هايي كه به جاي ديدن نعمت، منعِم را ببينند، يا مي فرمايد: «فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً»[2] ايمان نياوردند به معني واقعي ايمان، مگر عدة كمي و يا فرمود: «وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلاً»[3] آن ها ياد خدا نبودند مگر عدة كمي، و از همه مهم تر مي فرمايد:«كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»[4] عموماً يک عدة كمي هستند که فرهنگ ها را عوض مي کنند و بر فرهنگ و راه اصيل پايداري كرده معادلات و مناسبات فرهنگي را متحول مي نمايند، آن افراد که عزم بلندتر و حرف اساسي  تر دارند، راه و رسم بقيه را تحت تاثير خود قرار مي دهند، هر چند چون حضرت سيدالشهداء(علیه السلام) در كربلا تنهاي تنها باشند.

بناي شما آن باشد كه ابتدا خود و سپس بقيه افراد را به ايمان برسانيد نه فقط در حد اسلام متوقف كنيد، آن وقت ملاحظه مي فرماييد كه در چه راه پر بركتي قدم گذاشته ايد و در آن صورت است كه افراد مزه اسلام را با قلبشان مي چشند و ديگر محال است در دينداري كوتاه بيايند و شرايط ظلمانی دوران بتواند آن ها را از مسيرشان باز دارد. وقتي عمربن عاص نزد نجاشي پادشاه حبشه رفته بود تا بر ضد مسلماناني كه به آن جا هجرت كرده بودند سعايت كند. نجاشي سؤالي از عمرو کرد، او نفهميد كه پادشاه چه منظوري از اين سؤال دارد، از او پرسيد: از اين افرادي که مسلمان مي شوند، تا حال شده است بعد از مدتي پشيمان شوند و از دين خود برگردند؟ عمرو گفت: نه آقا بسيار سمج اند، نه تنها با تشويق و تطميع برنمي گردند حتي اگرآن ها را بکشي هم برنمي گردند. نجاشي متوجه شد پس اين دين با دل ها کار مي کند نه با وَهم و يا منافع دنيايي. اگر شما چيزي را براي خودتان دوست داشته باشيد، وقتي ديديد حفظ آن چيز جانتان را به خطر مي اندازد، مي گوييد نخواستيم، اما اگر چيزي  باشد که از تن تان هم مهم تر است، و در واقع اصل جانتان همان چيز است، وقتي مورد تهديد قرار گرفت حاضريد براي حفظ آن كشته هم بشويد.

 نجاشي از جواب عمرو فهميد دينداريِ مسلمانان از مقوله قلب و فطرت است و اتفاقاً آن را به عنوان يك ارزش قلمداد نمود. پس ملاحظه كرديد كه وقتي در دينداري به ايمان رسيديم، به راحتي با آن تنفس مي كنيم و ديگر تن ما چيزي نيست كه بخواهد در مقابل دين ما مانع باشد. عمده آن است كه تلاش كنيم از علم به معلوم برسيم و وارد وادي ايمان شويم، گفت:

يك حمله مردانه مستانه نموديم
از علم رهيديم و به معلوم رسيديم

يك همّت بلند مي طلبد كه قانع نشويم از پشت حجابِ مفاهيم فقط بدانيم حقايقي هست، بلكه با يك همّت مردانة مستانه جهت جان را از «مفهوم» به «حقيقت» تغيير دهيم و هزينه هاي آن را كه پايدار نگه داشتن قلب در محضر حق است ، و تزكيه هاي لازم آن، به جان بخريم. شهدا با همين فرهنگ بود كه ره صدساله را يك شبه طي كردند و چون در هواي حضور بيشتر بودند راحت توانستند آن انتخاب زيبا را در آن برهه از تاريخ انجام دهند و آن هايي هم که در همان راستا حركت كردند ولي شهيد نشدند، جهت خوبي را خداوند برايشان نماياند، حالا توانستند استفاده كنند يا نه، متفاوت بودند.

--------------------------------------------------------------

[1] سوره سباء، آيه 13.

[2] - سوره نساء، آيه 155.

[3] - سوره نساء، آيه 142.

[4] - سوره بقره، آيه 249.

Share