2: انفاق

2: انفاق

 

اشاره

دوّمین سؤال مورد بحث، در مورد انفاق فی سبیل اللّه است، که از زوایای مختلف قابل بحث و مطالعه است. توجّه فرمایید:
«یَسْئَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»؛ از تو سؤال میکنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادّی و معنوی) که انفاق میکنید، باید برای پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در سفر باشد». و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. (و پاداش شما محفوظ خواهد بود)».(1)
«وَیَسْئَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»؛ و از تو میپرسند: «چه چیز انفاق کنند؟» بگو: «از مازاد نیازمندی خود».
این چنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد؛ شاید بیندیشید».(2)

1- سوره بقره، آیه 215.

2- سوره بقره، آیه 219.

 

تفسیر اجمالی: چه چیز و به چه کسی انفاق نماییم؟

«یَسْئَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ؟» شخصی از ثروتمندان مسلمان خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: چه چیز انفاق کنم؟ محدوده انفاق تا کجاست؟ و به چه کسانی انفاق نمایم؟
«قُلْ مَا أَنفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ» در پاسخ به سؤال اوّل فرمود: هر چیز خیری قابل انفاق است، بنابراین محدودیّتی در انفاق وجود ندارد، مال و ثروت، ملک و املاک کتاب و نوشتجات، تهیّه ابزار آزادی زندانیان بیگناه، آماده ساختن جهیزیّه دختران دم بخت، ادای دین مقروضان، نشر علم و دانش و آگاهیها، استفاده از آبرو و اعتبار برای حلّ مشکلات، انفاق وقت برای جلوگیری از هم پاشیدن زندگی مشترک زن و شوهر، تأسیس و تعمیر مساجد، حسینیّهها، مدارس دینی و غیر دینی، درمانگاهها و بیمارستانها و خلاصه هر گونه کار خیری داخل در محدوده انفاق است.
نتیجه این که خیر معنای وسیعی دارد که شامل تمام کارهای خوب میشود، و انفاق منحصر در امور مالی و مادّی نیست.
و در پاسخ به سؤال دوم- که به چه کسانی انفاق کنیم؟- به پنج گروه اشاره میکند:
1- فَلِلْوالِدَیْنِ پدر و مادر اوّلین گروهی هستند که شایسته انفاقند. پدر و مادر در صورت نیاز و عدم قدرت بر رفع نیازمندیها، واجب النفقه فرزندان خویش هستند.
فرزندان- اعمّ از پسر و دختر- هر کدام در حدّ وسع مالی خود، باید نیازهای مالی والدین را برطرف سازند. یعنی همان گونه که انفاق بر همسر و فرزندان واجب و لازم است انفاق بر پدر و مادر نیازمند نیز واجب است، چرا که همه اینها واجبالنفقه انسان هستند. و اگر به اندازه کافی و گذران زندگی و رفع نیازها اموالی دارند، سزاوار است برای توسعه زندگی و راحتتر زندگی کردن به آنها انفاق کنند.
2- وَالْأَقْرَبِینَ دومین گروهی که خداوند دستور داده به آنها انفاق شود، بستگان و اقارب نسبی هستند. صله رحم فقط دید و بازدید و احوالپرسی نیست، بلکه یکی از مصادیق آن برطرف کردن نیازهای بستگان و انفاق بر آنهاست.
3- وَالْیَتَامی یکی از سفارشات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیّه رسیدگی به یتیمان است. خداوند متعال نیز در این آیه شریفه نسبت به این موضوع سفارش و تأکید میکند. ضمناً اگر کمک به ایتام بصورت برنامهای منظّم و سازماندهی شده صورت گیرد، همان گونه که بعضی از سازمانهای متکفّلِ کمک به نیازمندان برنامهریزی کردهاند، بیشک مفیدتر خواهد بود.
4- وَالْمَسَاکِینِ مسکین به شخص نیازمندی گفته میشود که در نهایت عُسرت و سختی به سر میبرد. این واژه از مادّه سکون گرفته شده، و علّت این نامگذاری این است که چنین شخصی به قدری نیازمند و وامانده است که گویا به زمین افتاده و ساکن شده، و نمیتواند از جا برخیزد.
5- وَابْنِ السَّبِیلِ واماندگان در راه و مسافران نیازمند و آبرومند، پنجمین گروهی هستند که نسبت به آنها سفارش به انفاق شده است. ابن السبیل کسی است که پول و توشه سفر خود را گم کرده، و یا سارقی از او به سرقت برده، و اکنون دست خالی و تهیدست در سفر نیازمند کمک و انفاق دیگران است، هر چند ممکن است در وطن فرد ثروتمندی باشد.
عجیب این که شخصی با تحمّل سختیهای سفر و هزینه کردن مبالغ زیادی خود را به حرم امامزادگان یا امامان یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا خانه خدا میرساند تا بار خود را سبک و برای گناهان و خطاهایش چارهای بیندیشد، و شخص بینوا و بیچارهای حتّی در آن مکانهای مقدّس، دست به سرقت میزند و باری بر بار گناهانش میافزاید. این کجا و آن کجا!
«وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ». سپس میفرماید: نسبت به انفاقهایی که میکنید لازم نیست مردم اطّلاع و آگاهی داشته باشند، بلکه کافی است خداوند متعال از آن مطّلع باشد، و خداوند نسبت به اعمال همگان آگاه است.

 

مقدار انفاق

از تفسیر اجمالی آیه قبل معلوم شد که چه چیز باید انفاق کنیم، و چه کسانی شایسته انفاقند. آیه بعد به مقدار و کمیّت انفاق میپردازد. توجّه کنید:
«یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ»؛ مفسّران در تفسیر واژه «عفو» اختلاف نظر دارند، که به سه مورد آن- که قابل ملاحظه است- اشاره میشود.
1- تعادل در انفاق، نه اسراف و نه تبذیر؛(1) پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در منزل جهت نماز ظهر آماده میشد، یک دست لباسش را شسته و آن را روی بند انداخته بود تا بخشکد، و لباس دیگر را به نیازمندی که در خانهاش را کوبیده بود و تقاضای کمک داشت داد. و لباس دیگری برای رفتن به مسجد نداشت.
مسلمانان منتظر حضرت بودند تا نماز جماعت را برگزار کنند، امّا خبری از پیامبر نبود. در اینجا آیه 29 سوره اسراء نازل شد که: بیش از حد انفاق مکن، تا مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرو مانی.(2)
البتّه غالب مردم در انفاق زیادهروی نمیکنند، و از این جهت نیازی به سفارش ندارند، امّا دچار بخل وکوتاهی در انفاق میشوند. و با دادن مبلغ مختصری دست و قلب آنها میلرزد. طبق این تفسیر، آیه شریفه نه بخل در انفاق را میپسندد، و نه زیادهروی در انفاق را سفارش میکند، بلکه توصیه به حدّ وسط و اعتدال در انفاق میکند.

1- مجمع البیان، ج 2، ص 82.

2- تفسیر نمونه، ج 12، ص 91.


2- عفو و بخشش؛ احتمال دیگر، که ما در تفسیر نمونه گفتهایم، و هیچ یک از مفسّران شیعه و اهل سنّت به آن اشاره نکردهاند، همان معنای لغوی عفو است؛ یعنی یکی از موارد و مصادیق انفاق نادیده گرفتن خطاها و اشتباهات دیگران، و عفو و بخشش و گذشت از تقصیرها و قصورهای آنهاست، و این بالاترین نوع انفاق است. اگر مسلمانان به این قسم از انفاق عادت کنند بسیاری از مشکلات حل میشود، و پرونده بسیاری از اختلافات مختومه میگردد. راستی هیچ فکر کردهاید که چرا آمار طلاق بالا رفته است؟ وقتی پروندههای طلاق بررسی میشود شروع اختلاف و درگیریها، از امور بسیار کوچک و کم اهمیّت بوده که اگر شخص خطاکار از خطای خود عذرخواهی میکرد، و یا طرف مقابل بزرگواری میکرد و خطای او را به روی خود نمیآورد، یا آن را میبخشید، مشکل در همان نطفه خفه میشد. امّا متأسّفانه، نه لجاجت و یکدندگی و غرور به خطاکار اجازه عذرخواهی میدهد، و نه تنگنظری و حسّ انتقامجویی و کمبود ظرفیّت به طرف مقابل اجازه عفو و گذشت میدهد؛ و در نتیجه، نه تنها مشکل حل نمیشود که روز به روز بر ابعاد آن افزوده شده، و منتهی به طلاق و جدایی میگردد. طلاق و جدایی که آثار شومی برای زوجین، فرزندان آنها، بستگان و کل جامعه دارد، که به برخی از این آثار اشاره میشود.
الف) نخستین اثر زشت طلاق شکست روحی است که دامنگیر زوج و زوجه میشود، و گاه تا پایان عمر همراه آنهاست و عوارض نامطلوبی دارد.
ب) چنین زن و مردی در ازدواجهای بعدی نیز با مشکلاتی مواجه میشوند.
هنگامی که مردِ زن طلاق داده به خواستگاری زنی میرود، آن زن و بستگانش از خود میپرسند: این مرد چه صفات ناشایستی داشته که همسر قبلیاش نتوانسته با او بسازد، و مجبور به طلاق شده است؟ چه تضمینی وجود دارد که دوباره همان مشکلات تکرار نشود، و کار ما هم منتهی به طلاق نگردد؟ و هنگامی که زن مطلّقه (طلاق داده شده) را به مردی پیشنهاد میدهند همین سؤالات برای او نیز مطرح میشود. و در نتیجه هم زن و هم مرد در ازدواج بعدی خود دچار مشکل میشوند.
ج) اگر چنین زوجهایی فرزندان مشترکی داشته باشند، آینده آنان شدیداً در معرض خطر قرار خواهد گرفت، و آمار نشان میدهد که فرزندان طلاق غالباً به راههای بد کشیده میشوند، چون در فضای مسمومی پرورش یافته، و معمولًا کینهتوز، انتقامجو و بدبین هستند.
د) گاه دو فامیل بر اثر این طلاق با هم دشمن میشوند، و هر کدام با طرفداری بیجا و بیمورد از یکی از زوجین، بذر کینه و عداوت را در بین فامیل خود میپاشد. خوانندگان محترم! با الهام از این آیه شریفه، اختلافاتی که به وجود میآید را با عذرخواهی و عفو و بخشش از بین ببرید، و اجازه ندهید رشد و نمو کند، که این به نفع دنیا و آخرت شماست.
3- اجناس اضافی؛(1) طبق این تفسیر، خداوند سفارش میکند که اجناس اضافی را حفظ نکنید، و بسان انبارداری مباشید که عمری در حفظ آن اموال تلاش و کوشش میکند، و پس از مرگ آنها را در اختیار ورثه قرار میدهد، تا آنها استفاده کنند و او باید جوابگو باشد. بلکه آنچه اضافه بر نیاز خود و همسر و فرزندانتان است را در راه خدا انفاق کنید.
4- چیزهای خوب و برگزیده (2)؛

1- مجمع البیان، ج 2، ص 82.

2- همان مدرک.

هر چند انفاق لباسهای دست دوم قابل استفاده نیز اشکالی ندارد، امّا انفاق واقعی آن است که آنچه را دوست داری و بهتر است، برای انفاق انتخاب کنی. به تعبیر قرآن مجید انسان در صورتی به مقام برّ و نیکوکاری میرسد که از بهترینها انفاق کند «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(1) اگر انسان به هنگام انفاق بهترین اموالش را انتخاب کند نورانیّت خاصّی برایش ایجاد شده، و قلب و روحش روحانیّت عجیبی پیدا میکند.
اولیای خدا همواره از بهترین اموالشان انفاق میکردند، حضرت زهرا علیها السلام در شب زفاف پیراهن عروسیش را به فقیری صدقه داده، و با پیراهن کهنه و معمولی به خانه بخت میرود.(2)
«کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»؛ خداوند این گونه آیاتش را برای شما بیان میکند، تا فکرتان را به کار بیندازید و اسیر مسابقه تجمّلپرستی و ثروتاندوزی نشوید، و در بخل و ترک انفاق مسابقه ندهید».
افرادی یافت میشوند که با تمسّک به این آیات و تفکّر و اندیشه در آن، توشه سفر آخرت را توسّط دیگران پیشاپیش میفرستند. چند روز پیش شخصی نزد ما آمد و گفت: دوست دارم ثلث اموالم را که حدود دو میلیارد و دویست میلیون تومان میشود قبل از مرگ و با دست خود در امور خیر مصرف کنم.(3) خوشا به حال چنین افرادی که توفیق صرف مال در کارهای خیر را دارند.

1- آل عمران، آیه 92.

2- سیره چهاردهمعصوم، ص 181.

3- وجه مذکور صرف خرید زمین مجتمع فرهنگی امام کاظم علیه السلام در قم شد.

ثروت خوب است، یا بد؟

پول هم خوب است و هم بد! اگر به طور صحیح از آن استفاده شود، و آنچه مازاد بر نیاز انسان است صرف نیاز نیازمندان و فقرا گردد، همانند آنچه در بالا ذکر شد، بسیار خوب است. و اگر اختیار را از کف بگیرد و آدمی را بفریبد، تا جایی که برادران و خواهران بر سر تقسیم مختصر ارثیه پدری به جان هم بیفتند، و به خاطرمال دنیا سالیان درازی رابطه خویش را با یکدیگر قطع کنند، و علیرغم وصیّت پدر، مادر را از خانه مسکونی بیرون کرده و آن را بین خود تقسیم نمایند، بسیار بد است.
پول و ثروت ممکن است جنونآور باشد، همان گونه که دیوانگان ثروت در دنیای امروز فراوانند. که به چند نمونه آن اشاره میشود.
الف) یکی از ثروتمندان غولپیکر آمریکا- که دارای هواپیمای اختصاصی است- در هواپیمای خود استخری درست کرده، که حتّی به هنگام سفر و در حال پرواز بتواند شنا کند!
ب) نمونه دیگر یکی از ثروتمندان غربی است که نمیداند نسبت به اموالش پس از مرگ چه کند؟ در نهایت وصیّت میکند که تمام اموالش پس از فوت وی، به سگ و گربه مورد علاقهاش برسد!
ج) نمونه سوم، ثروتمندی به سفر رفته بود و در هتلی اقامت کرد. چند روز پس از اقامت وی، مدیر هتل از او میپرسد: تا چند روز دیگر در آن هتل اقامت خواهید داشت؟ شخص ثروتمند از این سؤال عصبانی و ناراحت شده و از قیمت هتل میپرسد، سپس به مباشر خود دستور میدهد که قیمت هتل را طی یک فقره چک به صاحب هتل بپردازد!
اینان دیوانگان ثروتند. و این گونه افراد هستند که برای رسیدن به مال و ثروت حاضرند افغانستان و عراق را اشغال و حتّی نابود نمایند، بلکه دنیا را به آتش بکشند و آرامش را از مردم دنیا سلب کنند، تا جیبهای خود را مملو از دلار نمایند.
از مباحث بالا نتیجه گرفته میشود که اسلام به انفاق اهمیّت فوقالعادهای داده، و در مورد کیفیّت و کمیّت و افرادی که شایسته انفاق هستند سفارش کرده، که شرح آن گذشت. و با توجّه به اهمیّت فراوان انفاق و کمک به نیازمندان، لازم است مباحث بیشتر و مفصّلتری در این زمینه مطرح کنیم، ولی قبل از آن بیان مقدّمهای در مورد هماهنگی قوانین تکوین و تشریع در انفاق لازم است.

 

هماهنگی تکوین و تشریع در انفاق

قوانین اسلام هماهنگ با قانون آفرینش است. خداوند متعال دستگاهی دارد به نام دستگاه آفرینش، که آن را قوانین تکوینی مینامیم. و دستگاه دیگری دارد که همان قوانین تشریع و دینی است، و این دو قانون هماهنگند. اگر اسلام در دستگاه تشریع به انسانها دستور انفاق میدهد، در جهان آفرینش و عالم تکوین نیز موجودات در حال انفاق و بخشش هستند، که به نمونههایی از آن اشاره میشود:
الف) خورشید عالمتاب همواره در حال انفاق به تمام موجودات منظومه شمسی است. و بر اثر این انفاق شبانه روز میلیونها تُن از وزنش کاسته شده، و تبدیل به نور و گرما میگردد، تا ما انسانها و دیگر موجودات از آن بهرهمند شویم. در حالی که در مقابل این انفاق هیچ چیزی عائدش نمیشود.
ب) کره زمین به ساکنین خود- اعم از انسان و حیوان و دیگر موجودات- دائماً انفاق میکند. مگر این میوهها و دانههای غذایی و مانند آن از زمین به دست نمیآید؟ در مقابل چه چیزی به زمین میدهیم؟ گاه نه تنها پاسخ بخششهای زمین به درستی داده نمیشود، که کمر به تخریب منابع طبیعی زمین میبندیم!
ج) دریاها نیز همواره در حال انفاقند. آب درها بدون هیچ چشمداشتی بخار شده، و این بخارها دریایی از آب را به شکل ابرها در آسمان تشکیل داده، سپس به وسیله بادها به سرزمینهای خشک رهنمون شده، و با بارش باران سرزمینهای مذکور را سیراب میکند.
د) حیوانات نیز از این قانون آفرینش مستثنا نیستند. به عنوان نمونه گاو که روزی چهل و گاه شصت لیتر شیر میدهد، تنها مقدار کمی از آن به گوسالهاش میرسد، و بقیّه را سخاوتمندانه در اختیار انسانها قرار میدهد.
زنبور عسل نمونه مناسب دیگری برای ادّعای فوق است. زنبور عسل تنها حیوانی است که در طول عمرش نمیخوابد و در طول شبانه روز مشغول کار و فعالیّت است تا شیرینترین شیرینیها و مفیدترین غذاها را در اختیار انسان قرار دهد. خداوند در این زمینه میفرماید:
«وَأَوْحَی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ* ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ و پروردگار تو، به زنبور عسل وحی (/ الهام غریزی نمود که: از کوها و درختان و داربستهایی که (مردم) میسازند، خانههایی برگزین. سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما از درون (چینهدان) آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا و درمانی برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای گروهی که فکر میکنند».(1)
بنابراین عالم هستی در حال انفاق است و قوانین اسلام نیز هماهنگ با قوانین تکوین و آفرینش است، و لذا خداوند به انسانها دستور میدهد که هماهنگ با عالم تکوین به نیازمندان جامعه کمک کنند.
ه) دستگاههای داخلی بدن انسان نیز در حال انفاقند. قلب انسان با مقدار کمی خون به حیات خود ادامه میدهد، ولی سالیان دراز تلاش نموده، و بیوقفه فعالیّت میکند تا خون را به تمام اعضای بدن انسان برساند.
نتیجه این که عالم کبیر و خارج از بدن انسان، و عالم صغیر و درون بدن انسان، همه در حال انفاقند، و انسان هم باید اهل انفاق باشد، وگرنه وصله ناهمرنگ عالم خلقت است.

1- سوره نحل، آیه 68- 69.

ص: 41

 

انفاق در قرآن

اشاره

آیات متعدّدی از قرآن مجید پیرامون انفاق و زوایای مختلف آن سخن گفته، که به چند نمونه آن اشاره میشود. این آیات آن قدر مهم است که اگر موفّق به حفظ آن نشویم، لازم است مضمون آن را به خاطر سپرده، و ستون خیمه زندگیمان را بر اساس آنها علم کنیم.
ضمناً قسمت مهمّی از آیات انفاق در سوره بقره است، که در مدینه نازل شده است. به نظر میرسد در پی هجرت مسلمانان از مکّه به مدینه، عدّهای از مهاجران که به عشق اسلام و پیامبر عظیمالشأن دست از خانه و کاشانه و مال و ثروت و کسب و کار خود در مکّه کشیده، و با دست خالی راهی مدینه شده بودند، و اصحاب صفّه (ساکنان سکویی در کنار مسجد النبی) از جمله همین افراد بودند. خداوند متعال در این اوضاع و شرایط، دستورات پی در پی در مورد انفاق صادر کرد، و با روشهای مختلف مسلمانان را نسبت به انفاق و کمک به نیازمندان تشویق نمود، تا کسانی که به خاطر عشق به اسلام با فقر و نیاز دست و پنجه نرم میکردند، با کمکهای مسلمانان قادر بر زندگی و عمل به وظایف دینی و شرعی خود باشند. به بخشی از آیات مورد اشاره توجّه کنید:

1- رشد فوق العاده انفاق

خداوند متعال در آیه 261 سوره بقره میفرماید:
«مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر میکند؛ و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست». 
انفاق از منظر قرآن آن قدر مهم است که حدّاقل تا هفتصد برابر رشد میکند، و اگر اخلاص انفاق کننده بیشتر، و اولویتهایی که انتخاب میکند نیازمندتر باشند، ممکن است 1400 برابر و یا حتّی بیشتر رشد کند.
جالب این که رشد مذکور برای صاحب انفاق است، و منفق از نظر فضائل اخلاقی و صفات زیبای روحی میتواند تا این حد رشد و نمو کند.
سؤال: آیا تا کنون گندمی به وجود آمده که هر دانه آن هفتصد دانه محصول دهد، و یا همان گونه که متعارف است در زمینهای پربار تا ده برابر بیشتر محصول نمیدهد، و آنچه در آیه شریفه مطرح شده یک فرضیّه بیش نیست؟
جواب: چند سال قبل درمزرعهای در بوشهر از یک دانه گندم خوشهای روئید که بیش از هزار دانه گندم داشت. بنابراین آنچه در آیه شریفه آمده یک فرضیّه نیست، بلکه مصداق خارجی هم دارد.
سؤال: آنچه در مورد فضیلت انفاق و رشد کم نظیر آن در آیه شریفه ذکر شده اختصاص به دنیا دارد، یا در دنیا و آخرت هر دو چنین است؟
جواب: آیه شریفه مطلق است و آنچه از فضائل انفاق در آن آمده اختصاص به دنیا یا آخرت ندارد، بنابراین انفاق باعث خیر و برکت در دنیا، و اجر و ثواب و نجات در جهان آخرت میشود.
در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده است که وقتی زندگیات پیچیده شد و مشکلات مالی پیدا کردی، با صدقه گره زندگیت را باز کن.(1)
معنای این حدیث آن است که صدقه در دنیا مشکلگشاست، و حتّی در زمان فقر و تنگدستی میتوان به مقدار توان و امکانات موجود انفاق کرد تا خداوند متعال به لطف و کرمش گره کار را بگشاید.

1- وسائل الشیعه، ج 6، ص 259، ح 20.

 

2- انفاق شرط ایمان و نشانه رحمت

خداوند متعال در ده آیه از سوره بلد (آیات 8 تا 17) تابلوی زیبایی از اهمیّت انفاق ترسیم کرده است. توجّه فرمایید:
«أَلَمْ نَجْعَلْ لَّهُ عَیْنَیْنِ»؛ ای انسان! آیا برای تو دو چشم بینا قرار ندادیم؟ آیا در اهمیّت و نقش اساسی چشم و ارزش فراوان آن اندیشیدهای؟ آیا حاضری چشمانت را بدهی تا تمام دنیا را به تو بدهند؟
«وَلِسَاناً وَشَفَتَیْنِ»؛ ای انسان! آیا برایت یک زبان و دو لب قرار ندادیم؟ حقیقتاً زبان نعمت بزرگی است. آنها که زبان ندارند با چه مصیبتی زندگی میکنند. آیا درباره لبها هیچ فکر کردهای؟ اگر لبها نبود نیمی از حروف الفبا قابل تلفّظ نبود، علاوه بر این که لبها مانع ریزش غذا به بیرون دهان میشود.
«وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ»؛ و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم».
یعنی با دادن نعمت بیبدیل عقل قدرت تشخیص راه بد و خوب را به انسان عطا کردیم. پس از اشاره به این نعمتهای چهارگانه- که به عنوان مقدّمه بود- میفرماید:
«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»؛ انسان با این همه نعمتها و ابزار مهم از آن گردنه مهم نگذشت!»
«وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ»؛ و تو چه میدانی که آن گردنه چیست؟»
«فَکُّ رَقَبَةٍ»؛ منظور از آن گردنه سخت و صعب العبور، انفاق در راه خداست، که مصادیق متعدّدی دارد، از جمله آنها آزادی بردگان است!
سؤال: چرا اسلام نظام بردهداری را تأیید کرده است؟
جواب: اسلام مؤسّس نظام بردگی نبود، بلکه قبل از آمدن اسلام نظام بردگی بر دنیای آن زمان حاکم بود، و اسلام برنامه آزادی تدریجی بردگان را چید،(1)

1- شرح این مطلب را در تفسیر نمونه، تفسیر سوره محمّد مطالعه فرمایید.
 به گونهای که حضرت علی علیه السلام جانشین بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله با استفاده از دسترنج خویش، 1000 برده را آزاد کرد.(1)
«أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ* یَتِیماً ذَا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْکِیناً ذَا مَتْرَبَةٍ»؛ یا غذا دادن در روز گرسنگی، یتیمی از خویشاوندان، یا مستمندی خاکنشین را»
خویشاوندان نباید ایتام خویش را فراموش کنند؛ زیرا هنگامی که یتیمی گریه میکند عرش خداوند به لرزه میافتد.(2) همانگونه که فقرا و مساکین، که از شدّت فقر و نیاز خاکنشین شدهاند نباید فراموش شوند.
«ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ»؛ سپس از کسانی باش که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه میکنند».
معنای این آیه این است که کمک به نیازمندان ایمان انسان را قوی میکند. و به تعبیر دیگر، انفاق به نیازمندان و کمک به مستمندان مقدّمه ایمان و سفارش به صبر و حصول رحمت و عطوفت الهی است.
بسیاری از جوانان از چگونگی سیر و سلوک و برنامههای عرفانی سؤال میکنند، و گاه به دنبال بعضی از شیّادان عرفاننما افتاده و از حقیقت دین دور میشوند، در حالی که قرآن مجید برنامههای عرفانی را به خوبی بیان کرده،(3) و یکی از بهترین برنامههای سیر و سلوک را انفاق فی سبیل اللّه معرّفی میکند. یعنی عبادت و ذکر و تلاوت قرآن و توسّل و مانند آن همه خوب و لازم، امّا سالک بدون کمک به 

1- این مطلب در روایات متعدّدی آمده، که تنها در جلد 41 بحارالانوار 10 بار تکرار شده است؛ صفحات 32 و 37 و 43 و 58 و 102 و 110 و 130( دو مورد) و 133 و 138. جالب این که در روایت اخیر این مقدار برده را در زمان حیات حضرت رسول صلی الله علیه و آله آزاد کرد.

2- شرح بیشتر را در کتاب اخلاق در قرآن، ج 1 مطالعه فرمایید.

3- شرح بیشتر را در کتاب اخلاق در قرآن، ج 1، مطالعه فرمایید.


نیازمندان به جایی نمیرسد. انفاق از یک سو مشکل مالی نیازمند را برطرف نموده و دعای خیر او را بدرقه راه انفاق کننده میکند، و از سوی دیگر محبّت و وابستگی به مال دنیا را در دل انسان کمرنگ میسازد. علاوه بر این که رحم و عطوفت انسان را پرورش داده، و از قساوت قلب میکاهد.

 

3- نقش انفاق در جلوگیری از هلاکت

خداوند متعال در آیه 195 سوره بقره میفرماید:
«وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛ و در راه خدا انفاق کنید؛ و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید، و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد».
بعضی خیال میکنند این دو دستور (انفاق کردن و خود را به هلاکت نینداختن) دو دستور جداگانه است و ارتباطی با یکدیگر ندارد؛ ولی بزرگان از مفسّران گفتهاند که این دو با هم ارتباط دارد، زیرا تهلکه ثمره ترک انفاق است.
توضیح این که: هنگامی که سنّت انفاق و کمک به نیازمندان در جامعه کمرنگ و یا ترک شود، فاصله طبقاتی زیاد میگردد، یعنی روز به روز بر ثروت ثروتمندان و فقر نیازمندان افزوده میشود، و این فاصله به جایی میرسد که نتیجه آن ناهنجاریها و شورشهای اجتماعی میشود، و در شورشها عدّهای از ثروتمندان جان خود را از دست میدهند. بنابراین ترک انفاق توسّط ثروتمندان ممکن است منتهی به هلاکت آنها شود، و لذا برای رهایی از هلاکت لازم است انفاق کنند.
اگر کمونیستها توانستند بخشی از دنیا را به تصرّف خود درآورند با سوء استفاده از همین فاصله طبقاتی بود، آنها در پناه شورشها و درگیریهای کارگران و کشاورزان و افراد ضعیف و فقیر جامعه با ثروتمندان و پولداران، و با سر دادن شعارهای فریبنده توخالی، بر بخشی از دنیا حاکم شدند.
اسلام هر چند این روش غلط را نمیپسندد، و خود راههای معقول و منطقی از جمله انفاقهای واجب و مستحب را سفارش میکند، ولی هر کار غلطی نتیجه غلط و ناگواری هم به دنبال دارد.
حضرت علی علیه السلام در یکی از سخنان زیبای خویش در مورد مسأله مورد بحث میفرماید:
«حصِّنُوا امْوَالَکُمْ بِالزَّکاةِ
؛ اموال و دارایی خویش را با پرداختن زکات (و صدقات و دیگر وجوه شرعیّه) بیمه کنید».(1)
راستی چرا افغانستان 80% تریاک دنیا را تأمین میکند؟ چرا از زمان حضور نامشروع آمریکاییها در افغانستان کشت تریاک 30% رشد داشته است؟ بی شک یکی از عوامل مهمّ این انحراف عظیم اقتصادی، که مفاسد فراوانی در پی دارد، فقر و نیاز مردم افغانستان است. کشوری که سالیان درازی مورد تاخت و تاز ابرقدرتهای شرق و غرب بوده، و بر اثر ظلم ظالمان دنیا و کشمکشهای داخلی تبدیل به ویرانهای شده، و مردم آن به خاک سیاه نشستهاند، به ناچار به سمت تولید مواد مخدّر میروند. موادّ مخدری که آمریکا و آسیا و اروپا را آلوده کرده، و جوانانش را بیاراده و سست میسازد.
نتیجه این که ترک انفاق ممکن است سبب هلاکت انسان گردد.

 

4- انفاق نشانه پرهیزکاری

خداوند متعال در آیات اوّلیّه سوره بقره میفرماید:
«الم* ذَلِکَ الْکِتَابُ لَارَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»؛ الم، آن کتاب باعظمتی است که هیچ گونه شکی در آن نیست، و مایه هدایت پرهیزکاران است».
 

1- وسائل، الشیعه، ج 6، ص 7، ح 16.


مضمون و محتوا و فصاحت و بلاغت قرآن مجید در حدّی است که هیچ شک و شبههای در انتساب آن به خداوند وجود ندارد. آری قرآن مجید خود دلیل بر حقانیّت خویشتن است: «آفتاب آمد دلیل آفتاب».
«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»؛ (همان) کسانی هستندکه بهغیب (حقایقی کهازحسّ پوشیده وپنهان است) ایمان میآورند، و نماز را بپا میدارند، و از تمام نعمتهایی که به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند».
طبق این آیه شریفه تقوا (یی که معیار ارزش انسان،(1) زاد و توشه آخرت (2)، و کلید ورود به بهشت است (3) این تقوا) سه علامت و ویژگی دارد. و انسان در صورتی متقی و پرهیزگار نامیده میشود که دارای این سه نشانه باشد:
1- نشانه اعتقادی، و آن ایمان به غیب است؛ ایمان به خداوند و قیامت که با چشم سر قابل رؤیت نیست.
2- نشانه عبادی، و آن انجام عبادات و ارتباط با خداوند است.
3- نشانه مردمی، و آن انفاق فی سبیل اللّه و کمک به نیازمندان از آنچه خداوند به وی داده است؛ اعمّ از مال و ثروت، مقام، آبرو، اعتبار، علم و دانش، عفو و بخشش، و خلاصه هر آنچه خداوند روزیش کرده است.
از آیات چهارگانهای که گذشت، و شرح و تفسیر مختصری که برای آن بیان کردیم، اهمیّت و جایگاه انفاق در اسلام روشن شد. اکنون به بررسی شرایط انفاق میپردازیم. توجّه فرمایید:

1- همان گونه که در آیه شریفه 13 سوره حجرات آمده است؛ توجّه کنید:«« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»؛ گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست».

2- این مطلب در آیه شریفه 197 سوره بقره آمده است؛ توجّه فرمایید:«« وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی»؛ و زاد و توشه تهیّه کنید، و بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است».

3- به این اثر تقوا در آیه شریفه 63 سوره مریم اشاره شده است. توجّه فرمایید:«« تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُمِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً»؛ این همان بهشتی است که به بندگان ما که پرهیزکار باشند، به ارث میدهیم»

 

شرایط انفاق

اشاره

انفاق دارای شرایطی است که اگر موجود نباشد مقبول نخواهد شد، و طبق آنچه که از قرآن مجید استفاده میشود حدّاقل چهار شرط مهم دارد:

 

1- همراه با منّت نباشد

خداوند متعال در آیه شریفه 264 سوره بقره میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَی»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدقات خود را با منّت و آزار باطل نسازید».
اوّلین شرط انفاق این است که بیمنّت باشد. «منّت» از مادّه «مَن» به معنای وزن است، یعنی همان گونه که سنگ کیلو و مَنْ (هر مَنْ سه کیلو است) باعث سنگینی میشود، منّت هم برای فقیر سنگین و گران تمام میشود. متأسّفانه گاه فردی به دیگری کمک میکند، ولی تا آخر عمر دست از او برنمیدارد؛ مثلًا به او میگوید:
«اگر من نبودم تو خانه و مسکن نداشتی»، «اگر کمکهای من نبود تو بیچاره شده، و به خاک سیاه مینشستی!».
طبق آنچه در قرآن مجید آمده منّت انفاق را باطل میکند. بنابراین، ممکن است کسی کوهی از طلا انفاق کند و با یک جمله منّتآمیز آن را باطل نماید!
سؤال: اگر منّت امر ناشایستی است، چرا خداوند در بعضی از آیات بر بندگانش منّت نهاده است. مثلًا در آیه شریفه 164 سوره آل عمران میفرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند بر مؤمنان منّت نهاد (/ نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت».
جواب: منّت خداوند به زبان نیست بلکه عطا و بخشش است؛ اینکه گفته میشود خداوند منّت میگذارد یعنی میبخشد، و این امر ناشایستی نیست. امّا منّت انسانها این است که خدمت خویش را بارها با زبان تکرار کرده، و به رخ طرف مقابل کشیده، و موجب آزار و اذیّت وی میشود، و این کار زشتی است. خلاصه این که شرط اوّل انفاق آن است که همراه منّت نباشد.

 

2- همراه با اذیّت نباشد

همانگونه که در آیه شریفه 264 سوره بقره گذشت شرط دوم انفاق آن است که همراه با اذیّت و آزار نباشد، و به نیازمند زخم زبان نزند. متأسّفانه برخی از مردم هنگام انفاق خطاب به نیازمند این جملات را میگویند: «این را بگیر و دیگر اینجا پیدایت نشود!»، «چرا هر روز مزاحم من میشوی!»، «مگر تو چند شکم داری که این قدر تقاضای کمک میکنی!» این جملات که باعث اذیّت و آزار نیازمند میشود انفاق را باطل میکند، لذا باید ترک گردد. انفاق کننده حق ندارد در مقابل کمک مختصری که میکند آبروی نیازمند را بریزد.
قرآن مجید در مورد نحوه برخورد با نیازمند و پرهیز از انفاق همراه با اذیّت و آزار، میفرماید: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذیً وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ»؛ گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از تندخویی آنها) از صدقهای که آزاری به دنبال آن باشد بهتر است؛ و خداوند بینیاز و دارای حلم است».(1)
طبق این آیه شریفه اگر فقیری از شما تقاضای کمک کند، و شما بگویید: «خیلی معذرت میخواهم، شرمندهام که امروز نمیتوانم کمکی کنم، مرا خواهید بخشید».
این کار بهتر است از این که یک بسته اسکناس به او بدهید و بگویید: «دیگر اینجا پیدایت نشود».

1- سوره بقره، آیه 262.


قرآن مجید آن عذرخواهی (قولٌ معروفٌ) را، از این انفاق همراه با ایذا و اذیّت بهتر میداند. چون هر چند نیاز نیازمند با عذرخواهی برطرف نمیشود، ولی آبرویش حفظ میگردد، و حفظ آبروی مسلمان بسیار مهم است. سرّ این که غیبت کردن این قدر زشت و منفور است، آن است که آبروی شخص غیبتشونده در معرض خطر قرار میگیرد. و حفظ آبرو برای بعضی از مردم از حفظ جان مهمتر است. حاضر است بمیرد ولی آبرویش حفظ شود.

 

3- با نیّت خالص باشد

شرط دیگر انفاق آن است که تنها برای جلب رضایت پروردگار باشد، نه برای ریا و خودنمایی، یا جلب آرای دیگران در انتخابات، یا تعریف و تمجید مردم، یا به قصد جمع کردن مرید و مشتری، و اموری از این قبیل، بلکه تنها و تنها به منظور جلب رضای الهی باشد.
به دو آیه از آیات قرآن مجید توجّه کنید که یکی انفاق به قصد خدا و دیگری انفاق به منظور ریا و خودنمایی را به تصویر میکشد.
در آیه شریفه 264 سوره بقره انفاق ریاکارانه را اینچنین بیان میکند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لَّا یَقْدِرُونَ عَلَی شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدقات خود را با منّت و آزار باطل نسازید؛ همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکند؛ و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیآورد؛ (عمل) او همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگباری بر آن ببارد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند؛ و خداوند گروه کافران را هدایت نمیکند».(1)
دونکته در این آیه شریفه قابل توجّه است:
نخست این که در روایات آمده است که وقتی به «یا ایّها الذین آمنوا» میرسید لبیّک بگویید؛(2) یعنی تک تک مسلمانان بلکه تمام افراد بشر مخاطب آیات قرآنند و باید به مضمون آن عمل کنند.
دیگر این که کار انسان ریاکار پایه و ریشه و اساسی ندارد، به همین دلیل بدون دوام است. مردم به زودی متوجّه ریاکاری او میشوند، و در پی آن نه در نزد خدا آبرویی خواهد داشت، و نه رویی در نزد خلق خدا.
آیه شریفه فوق تصویر گویایی از انفاق بدون قصد قربت را ارائه کرد. ولی آیه شریفه 265 سوره بقره انفاق خالصانه را به تصویر میکشد. توجّه فرمایید:
«وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتاً مِّنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَأَتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَّمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»؛ و (عمل) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و پایدار ساختن (فضایل انسانی در) روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، و میوه خود را دو چندان دهد و اگر باران درشت به آن نرسد، بارانی نرم به آن میرسد. (و در هر حال، شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام میدهد بیناست».
 

1- سوره بقره، آیه 264.

2- وسائل الشیعه، ج 4، ص 753، ح 1.


طبق این آیه شریفه خلوص در انفاق، فضائل اخلاقی درون وجود انسان را پابرجا، و بخل و دنیاپرستی را دور، و سخاوت را ثابت و پابرجا میکند. آری، هر کاری باید برای رضای خدا باشد تا ثمربخش باشد، و فضائل اخلاقی را در انسان پرورش دهد. افرادی که برای رضای خدا کار میکنند آثار آنها ماندگار و پرجاذبه است. مساجد پررونق، کتابهای پرخواننده، مدارسی که شخصیتهای مهمّی را تحویل جامعه داده، همه نشان از اخلاص بانیان آن دارد، و به همان نسبت که اخلاص بانیان بیشتر است، آثار آنها ماندگارتر و پرجاذبهتر خواهد بود.

 

اخلاص روح عبادت

همان گونه که انسان روح و جسمی دارد، عبادات نیز جسم و روحی دارد.
جسم نماز، تکبیرها، رکوعها، سجود، اذکار؛ قرائت، تشهّد، سلام و امثال آن است. امّا روح نماز، حضور قلب، دل بریدن از غیر خدا، و تنها توجّه به خدا است.
نمازی مورد قبول پروردگار قرار میگیرد که انسان را به خدا نزدیک نموده، و او را از فحشا و منکرات و کارهای زشت دور کرده، و معراج مؤمن به آسمان فضیلت باشد.
لذا در روایات میخوانیم که آن مقدار از نماز شما قبول میشود که دارای حضور قلب است.(1) برای تحصیل حضور قلب راههایی وجود دارد که در جلد چهاردهم تفسیر نمونه صفحه 204 به بعد نوشتهایم.
جسم روزه، ترک خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه است، امّا روح روزه، رسیدن به قلّه تقوا است «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(2) اگر روزه روح تقوا را در روزهدار زنده کند آنگاه روزه، جسم با روحی میشود؛ امّا همانگونه که حضرت علی علیه السلام فرمودند:

1- میزان الحکمه، ج 5، ص 2165، باب 2290، ح 9- 10636.

2- سوره بقره، آیه 183.


«بسیارند کسانی که روزه میگیرند و نصیبی جز تشنگی و گرسنگی نمیبرند؛ و چه بسیارند شب زندهدارانی که از عبادت شبانه بیروح خود جز خستگی و بیخوابی حظّ و بهرهای نمیبرند».(1)
آنچه مهم است این که در کنار توجّه و عنایت به جسم عبادات، به روح آن هم توجّه کنیم. زیرا هم آنان که فقط به جسم عبادات توجّه میکنند و از روح آن غافلند در خطا و اشتباهند، و هم آنان که توجّهی به جسم عبادات ندارند، و به خیال خود فقط به روح عبادت نظر دارند، راه خطا و اشتباه را در پیش گرفتهاند. جسم حج، احرام، وقوف در عرفات و مشعر، اعمال منی، طواف، سعی، حلق، تقصیر و مانند آن است، امّا روحش آن است که حاجی وقتی از مکّه باز میگردد آدم تازهای شده باشد، نه این که پول زیادی همراه خود ببرد و مقداری وسائل نامرغوب ساخت چین و آمریکا و اسرائیل همراه خویش بیاورد. آری روح حج آن است که تحوّلی در روح انسان ایجاد شود، آثار رسول خدا صلی الله علیه و آله را ببیند. تاریخ زنده اسلام را در مکّه و مدینه مطالعه کند، و با یک سیر روحانی، به دل تاریخ اسلام و زمان پیامبر خدا در صدر اسلام سفر کند، و با چشم دل ببیند که چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله تنها با خدیجه علیها السلام و حضرت علی علیه السلام در مقابل دیدگان مشرکان و دشمنان اسلام در برابر ذات لایزال حضرت حق به نماز میایستاد، و جز به رضایت پروردگار به هیچ چیز نمیاندیشید.
افسوس که وهّابیهای خشک و متعصّب و بیفکر، بسیاری از آثار تاریخی مکّه و مدینه را از بین برده، و در فکر تخریب آثار باقیمانده هستند.
یکی از مشکلات اساسی دنیای اسلام، که علمای اسلام باید درباره آن فکری کنند، این است که آثار اسلامی در مکّه و مدینه در اختیار عدّهای انسانهای منحرف و دارای اشتباهات فراوان افتاده است؛ کسانی که تا کنون ضربات فراوانی در سراسر دنیا به اسلام وارد کردهاند.

1- میزان الحکمه، ج 5، ص 2230، باب 2356، ح 41 و 10939.


انفاق هم جسمی دارد و روحی؛ جسم انفاق کمکهای مادّی و غیر مادّی انسانهای توانگر به نیازمندان است. امّا روح آن، اخلاص و قصد تقرّب است.
سؤال: شما به نیّت مردم چه کار دارید. فلان شخص خیّر مدرسه، یا مسجد، یا حسینیّه، یا بیمارستانی ساخته است. چه تفاوتی دارد که نیّتش خودنمایی بوده یا نزدیکی به خدا؟
جواب: بین کسی که بیمارستانی را به قصد رضای خدا و برای خدمت به محرومان ساخته، با کسی که چنین کاری را به قصد ریا و خودنمایی انجام داده تفاوت بسیاری وجود دارد. آن، به دنبال تقرّب الی اللّه و کمتر کردن فاصله خویش با خداست. و این، در پی سوء استفاده و به رخ دیگران کشیدن است. تفاوت بین کسی که برای رضای خدا مکانی را میسازد، و یا به منطقه محرومی سفر میکند، با شخصی که کاری میکند و به جایی میرود که مردم بیشتر به او احسن و آفرین بگویند بر کسی مخفی و پنهان نیست.
مهندس یا بنّای ریاکار فقط به فکر زمان حال خویشتن است که بنایی را تحویل داده، و پولی گرفته، و به شهرتی برسد، هر چند در فاصله کوتاهی خراب شود، و خسارات مالی و جانی به دنبال داشته باشد، امّا آن کس که برای رضای خدا کار میکند به آینده کار خود نیز میاندیشد. در زلزله بم این دو نوع طرز تفکّر ثمراتش را نشان داد. چه بسیار اداراتی که به صورت پیمانکاری ساخته شده بود و چون سازندگان آن تنها به فکر پول بیشتر بودند و استحکام کافی نداشت، خراب شد، امّا مسجد جامع شهر که با قصد قربت و خلوص نیّت ساخته شده بود خراب نشد.
بنابراین خلوص و ریا در عمل نیز تأثیر میگذارد و اثر آن فقط در نیّت نیست.

 

کمِ بسیار و اندکِ بیشمار

اعمالی که برای خداوند انجام میشود و کیفیّت آن از جنس اخلاص و تقرّب  الی اللّه است، کمش بسیار و اندکش بیشمار است. نمونههای فراوانی در تاریخ اسلام و سایر ادیان سراغ داریم که کار کوچک مخلصانهای منشأ خیرات کثیر و فراوانی شده است.
حضرت موسی علیه السلام پس از حوادث خاصّی که برایش رخ داد و تحت تعقیب فرعونیان قرار گرفت، برای حفظ جانش مجبور به ترک مصر و سفر به سوی کشور مدین شد. او در حالی از دست مأموران طاغوت میگریخت که نه توشه سفری داشت، و نه کسی را در مدین میشناخت. امّا هنگامی که به مدین رسید برای رضای خدا گام کوچکی برداشت که تحوّل بزرگی در زندگیش ایجاد کرد. خسته و کوفته در سایه درختی نشسته بود و صحنه آبیاری گوسفندان را تماشا میکرد، و همزمان با خدای خویش راز و نیاز مینمود. بناگاه متوجّه شد که در میان شبانها، دو دختر هستند که چوپانهای پسر نوبتی به آنها برای سیراب کردن گوسفندانشان نمیدهند. نزدیک آن چاه آمد و به چوپانها اعتراض کرد: چرا نوبت این دختران را مراعات نمیکنید؟ آنها به کناری رفتند تا موسی علیه السلام دلوی که باید چند نفر از چاه میکشیدند، به تنهایی پر از آب کند و از چاه بیرون بکشد. او با استعانت از پروردگار این کار را انجام داد، و گوسفندان آن دختران را سیراب کرد، و به سایه درخت بازگشت و خطاب به پروردگارش عرض کرد:
«رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»؛ پروردگارا! به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی، نیازمندم».(1)
دختران شعیب که زودتر از همه روز به خانه بازگشتند داستان را برای پدر بازگو کردند و حضرت شعیب علیه السلام یکی از دختران را به دنبال حضرت موسی علیه السلام فرستاد، و او را به خانهاش دعوت کرد، و در نهایت حضرت موسی علیه السلام صاحب زندگی وهمسر و مال و ثروت شد، و علاوه بر آن در دامان یک پیامبر عظیم الشأن دوران تربیت نبوّت و پیامبری را پشت سر گذاشت. آری سیراب کردن تعدادی گوسفند برای رضای خدا، این همه خیر و برکات دارد.

1- سوره قصص، آیه 24.


نمونه دیگر داستان طوعه است. نماینده امام حسین علیه السلام حضرت مسلم بن عقیل پس از عهدشکنی عهدشکنانی که با وی بیعت کرده بودند، غریب و تنها در میان کوچههای کوفه به دنبال سرپناهی میگشت. طوعه که فرزند ناخلفی داشت و تا دیروقت به خانه باز نگشته بود مرتّب به در حیاط منزل میآمد تا شاید خبری از پسرش بیابد. هنگامی که برای بار چندم در حیاط را باز کرد تا به کوچه سرکی بکشد، مرد غریبی که بر دیوار خانه آنها تکیه زده بود توجّهش را جلب کرد. پس از پرس و جو متوجّه شد او مسلم بن عقیل نماینده امام زمانش حضرت حسین بن علی علیهما السلام است. حضرت را به خانه دعوت کرد، و یک شب از او پذیرایی نمود. در کوفه اشراف فراوان و ثروتمندان زیادی بودند که گذشت زمان نام همه آنها را از خاطرهها برد، ولی نام این زن در کنار نام امام حسین علیه السلام در تاریخ کربلا جاودانه شد، چون یک شب با نیّت خالص از نماینده امام حسین علیه السلام پذیرایی کرد. نتیجه اینکه کار خیر همراه با اخلاص، کوچکش هم بزرگ و اندکش نیز فراوان است.

 

انفاقهای گروهی سازمان یافته

در دنیای امروز کارهای فردی جواب نمیدهد و لذا باید به صورت جمعی و گروهی و سازمانیافته باشد. بنابراین، انفاق فی سبیل اللّه کنید، و به فقرای محلّه کمک نمایید، و در صندوق صدقات پول بریزید، ولی در عین حال به گروههایی که کارهای خیر انجام میدهند نیز بپیوندید.
به نمونههایی از این گروهها اشاره میشود:
جمعیّت حمایت از زندانیان که بر اثر ورشکستگی، یا مهریّههای سنگین، یا تصادفات غیر عمد، و مانند آن راهی زندان میشوند. و همسر و فرزندان آنها بدون نفقه و خرجی در جامعه رها میشوند.
2- جمعیّت حمایت از ایتام و کودکانی، که سرپرست خود را از دست دادهاند.
3- جمعیّت حمایت از بیماران کلیوی، که هزینه سنگین دارو و درمان را تحمّل میکنند.
4- گروههایی که برای تهیّه جهیزیّه دختران نیازمند فعالیّت میکنند.
5- گروههایی که عهدهدار ساخت و تجهیز مساجد و مدارس و حمامها و حسینیّهها در مناطق محروم فاقد این بناها هستند.
6- کمک به بدهکارانی که آبرویشان در خطر است، و طلبکاران آسایش را از آنها سلب کردهاند. و لازم است گروههایی تشکیل شود. از جمله:
الف) گروهی که عهدهدار هزینههای لازم و ضروری تحصیلات افراد باهوش و درسخوان خانوادههای فقیر شوند که براثر فقر ونیاز مجبور به ترک تحصیل میشوند.
ب) گروهی عهدهدار حلّ معضل مسکن شوند، و شاخ این غول وحشتناک را بشکنند.
ج) گروهی عهدهدار کمک به پسران جوان نیازمند ازدواج شوند، جوانانی که سن ازدواج آنها فرا رسیده ولی ضعف امکانات مالی اجازه ازدواج را به آنها نمیدهد.
و گروههای دیگر در مورد سایر نیازهای جامعه.
امیدواریم که بتوانیم از فیض انفاق فی سبیل اللّه هم به صورت فردی و هم به شکل گروهی با اخلاص هر چه تمامتر بهرهمند شویم، تا بلاها از کشور و مردم ما دفع شود.
***

Share