بخش شانزدهم:

بخش شانزدهم:

مسائل متفرّقه ازدواج

1


معاشرت زن و شوهر

سؤال 847. دروغ گفتن به زن برای جلب محبّت او چه حکمی دارد مثلًا بگوید: «امروز از صبح تا به حال یک لحظه از فکر تو بیرون نرفتم» و حال آن که چنین نباشد؟
جواب: دروغ جایز نیست؛ مگر در موارد ضرورت.
سؤال 848. حکم توهین کردن زن به شوهر و بالعکس چیست؟
جواب: هیچ کس حقّ توهین به دیگری را ندارد حتّی زن و شوهر.
سؤال 849. آیا ادای وعده به زن واجب است؟
جواب: بهتر این است که مسلمان همیشه به وعده خود وفا کند مگر در جایی که توانایی ندارد.
سؤال 850. منظور از عدالت میان همسران چیست؟
جواب: منظور از عدالت آن است که بر طبق شئون آنها هرکدام متناسب حالش رفتار کند و عدالت همیشه به معنای مساوات نیست و در مورد حقّ‌القسم عدالت آن است که برای هرکدام یکی از چهار شب را قرار دهد.
سؤال 851. اگر مردی همسرش را به حجاب شرعی ملتزم نکند، آیا فاسق محسوب می‌شود؟
جواب: اگر نهی از منکر را ترک کند فاسق است.
سؤال 852. آیا شوهر می‌تواند در مقابل دیگران عیوب زنش را بگوید و او را تحقیر کند اگر چه به شوخی باشد؟
الف) در صورتی که زن ناراحت شود؟
جواب: جایز نیست.
ب) در صورتی که زن ناراحت نشود؟
جواب: بهتر ترک است.
سؤال 853. اگر مردی به زنش تهمت ارتباط نامشروع بزند و نتواند ادّعای خویش را در دادگاه صالحه اثبات نماید:
الف) آیا برای مرد جایز است دوباره با زن خویش ادامه زندگی دهد؟
جواب: اگر ادّعای رویت نکند می‌تواند بدون هیچ تشریفاتی‌با او ادامه زندگی دهد ولی به خاطر تهمتی که به او زده است زوجه می‌تواند از حاکم شرع تقاضای حدّ قذف کند (حدّ آن 80 تازیانه‌است) مگر این‌که زوجه او را ببخشد.
ب) آیا برای زن از لحاظ شرعی واجب است با همسرش ادامه زندگی دهد؟
جواب: آری لازم است ادامه زندگی دهد.
ج) آیا در این خصوص زن می‌تواند تقاضای طلاق نماید و به حقّ و حقوق خویش اعمّ از مهریه و جهیزیه و دارایی‌های زندگی برسد؟
جواب: اگر شوهر راضی به طلاق شود اشکالی ندارد.
سؤال 854. با توجّه به این که زن و مرد شریک زندگی یکدیگرند آیا مرد می‌تواند بدون اذن زن خود وجهی به دیگران بذل و یا کمک کند، همچنین آیا زن می‌تواند بدون اذن مرد از درآمد شوهر، ولو به صورت صدقه، به کسی بذل و بخشش کند؟
جواب: مرد و زن هر کدام اختیاردار مال خویش هستند؛ و بدون رضایت دیگری حق تصرّف در مال او ندارند.

2


محدوده پذیرش ادعای زن

سؤال 855. اگر زن بگوید شوهر ندارم می‌توان حرف او را قبول کرد؟
جواب: می‌توان حرف او را قبول کرد به شرط آن‌که متّهم نباشد.
سؤال 856. اگر زن بگوید یائسه‌ام می‌توان حرف او را قبول کرد؟
جواب: قبول ادّعای او اشکال دارد.
سؤال 857. هرگاه با زنی ازدواج کند و کسی بگوید آن زن شوهر داشته ولی خود زن بگوید نداشته‌ام، می‌توان ادعای زن را قبول کرد؟
جواب: هرگاه با زنی ازدواج کند و کسی بگوید آن زن شوهر داشته ولی خود زن بگوید نداشته‌ام و شرعاً هم ثابت نشود باید حرف زن را قبول کرد، ولی اگر فرد مورد اعتمادی تصدیق کند که شوهر داشته احتیاط واجب آن است که او را طلاق دهد.
***

3


مفقود الاثر

سؤال 858. اگر زنی یقین پیدا کند که شوهرش در سفر فوت کرده و عدّه وفات نگه دارد سپس شوهر کند، بعد شوهرش از سفر برگردد، تکلیف او چیست؟
جواب: هرگاه زنی یقین پیدا کند که شوهرش در سفر فوت کرده و عدّه وفات (به مقداری که در احکام طلاق گفته خواهد شد) نگه دارد سپس شوهر کند، بعد شوهرش از سفر برگردد باید از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اوّل حلال است، ولی اگر شوهر دوم با او نزدیکی کرده باشد زن باید عدّه نگه دارد و احتیاط واجب آن است که شوهر دوم مهر او را مطابق آنچه با او قرار داده بپردازد و اگر مهرالمثل بیشتر است آن را بپردازد.
سؤال 859. اگر زنی شوهرش به جبهه رفته و بگویند شهید شده، زن به همین واسطه خلاف میل باطنی با دیگری ازدواج کند و پس از سال‌ها شوهر برگردد حکم چیست؟
جواب: زن به شوهر اول باز می‌گردد و اگر فرزندی از شوهر دوم پیدا کرده حلال زاده است
سؤال 860. اگر شوهر زنی به مسافرت برود و برنگردد و مردم بگویند که مرده و بعد از 7 سال ازدواج کند وبعد از مدتی شوهرسابقش برگردد، تکلیف چیست؟
جواب: اگر صیغه طلاق خوانده نشده، متعلق به شوهر اول است و عده وطی به شبهه دارد.

4


دیگر مسائل مربوط به زن و شوهر

سؤال 861. آیا زوج می‌تواند طلاهایی را که برای زوجه‌اش در زمان عقد یا عروسی یا پس از آن خریده و تحویل او داده است و معلوم نیست که قصد تملیک داشته یا نه؟ و نیز وضعیت هبه آن نامعلوم است، هرچند احتمال هبه در قبال اعمال مشروع غیر از استمتاعات زیاد است، استرداد نماید؟
جواب: ظاهر کار این است که آنها را به او بخشیده شده است؛ ولی بازپس گرفتن آن مادامی که اصل آن موجود باشد جایز است؛ امّا اگر آن را تبدیل کرده شوهر نمی‌تواند آن را بازپس بگیرد.
سؤال 862. من در قم مشغول دروس حُوزوی می‌باشم، زن و فرزندانم در افغانستان تحت سرپرستی پدر و مادرم می‌باشند. می‌خواهم آنها را نزد خودم بیاورم؛ امّا پدر و مادرم از شدّت علاقه‌ای که به نوه‌هایشان دارند اجازه این کار را نمی‌دهند، وظیفه من و پدر و مادرم چیست؟
جواب: شما شرعاً می‌توانید آنها را نزد خود بیاورید؛ ولی بهتر این است که سعی کنید پدر و مادر را نیز راضی کنید.
سؤال 863. اگر شخصی دختری را به عقد شرعی خود درآورد، و به دلایلی ازدواج به فسخ یا طلاق منجر شود، آیا مرد شرعاً مکلّف است این مطلب را به اطّلاع خانم دیگری که می‌خواهد با او ازدواج کند برساند؟
جواب: ضرورتی ندارد.
سؤال 864. اینجانب در نظر دارم موسّسه‌ای «فرهنگی، اجتماعی» در خصوص همسر یابی جوانانی که به سنّ ازدواج رسیده‌اند، تأسیس نمایم. و با توجّه به شرایط، موقعیت و سنّ و سال متقاضیان ازدواج، همسر مورد علاقه و مطلوبشان را به آنها معرّفی نموده، و به این وسیله به جامعه و مردم خدمت کنم. همان طور که مستحضرید اخیراً آمارهای صادره از مراجع ذی صلاح، بیانگر افزایش طلاق در سنوات اوّل ازدواج است. و بدون هیچ گونه شک و تردیدی، عدم شناخت زوجهای جوان از یکدیگر، و تن دادن به ازدواجهای ناآگاهانه و ناخواسته، سبب شکست و ناکامی جوانان گردیده، و ادامه این روند سبب ورود ضرر و زیان‌های جبران ناپذیری به بنیانهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی خواهد شد. آیا تأسیس چنین موسّساتی از نظر شرع انور اسلام جایز است؟
جواب: تا آن جا که اطّلاع داریم تاکنون افراد یا گروه‌های متعدّدی اقدام به این کار کرده‌اند. بعضی موفّق بوده، و بعضی با مشکلات مواجه شده‌اند، ولی به هر حال اگر این کار زیر نظر افراد مطمئن، و با رعایت تمام شؤونات اسلامی، و اخذ مجوّز از مقامات ذی صلاح صورت گیرد، کار خوبی است، و ممکن است جلوی بسیاری از مشکلات ازدواجها را بگیرد. امّا با توجّه به ظرافت و حساسیت‌های مسأله، نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.
سؤال 865. من با جعل مدارک خود را سید معرفی و به خواستگاری دختری که سیده بود رفتم و با او ازدواج کردم. فرزندی هم داریم الان، چون خانواده آنها به غیرسید زن نمی دادند من این کار راکردم حالا پشیمانم و تکلیف من چیست؟
جواب: از گناه خود جدا توبه نموده و دیگر نام سید بر خود نگذارید ولی ازدواج شما فعلا مانعی ندارد.
سؤال 866. آیا شوهر دائمی در رابطه با قیمومت زوجه خود که دچار جنون ادواری، یا دائم شده، نسبت به پدر، جدّ پدری، مادر، و سایر اقارب زوجه، اولویت دارد؟
جواب: اولویتی ندارد.
***

5


اختلافات زوجین

سؤال 867. در صورت اختلاف زن و شوهر در وقوع و عدم وقوع طلاق، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: در صورتی که بینه شرعیه بر طلاق نباشد، قول منکر طلاق مقدّم است.
سؤال 868. در صورت اختلاف زن و مرد در وقوع عقد نکاح، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: در صورت نبودن بینه شرعیه یا قرائن قطعیه، قول منکر نکاح مقدّم است.
سؤال 869. در صورت اختلاف زوجین در دائم یا منقطع بودن عقد نکاح، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول مدّعی عقد موقّت مقدّم است؛ ولی احتیاط آن است که در پایان مدّت، صیغه طلاق نیز جاری گردد.
سؤال 870. در صورت اختلاف زوجین در مورد وقوع و عدم وقوع نزدیکی، قول کدام یک مقدّم است؟ توضیح این که زوجین بعد از عقد نکاح، قصد جدایی از هم را دارند، و زوجه مدّعی است که به واسطه نزدیکی، مستحقّ کل مهریه است، و زوج با ادّعای عدم نزدیکی، زوجه را مستحقّ نصف مهریه می‌داند. حق با کیست؟
جواب: قول عدم نزدیکی مقدّم است (البتّه با قَسم)، مگر این که مدّتی بدون مانع با هم خلوت داشته باشند، که ظاهر حال مواقعه باشد.
سؤال 871. در صورت اختلاف زوجین، در این که رجوع صورت گرفته یا خیر، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول منکرِ رجوع، مقدّم است.
سؤال 872. در صورت اختلاف زوجین در این که رجوع در زمان عدّه صورت گرفته یا بعد از آن، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول زوجه مقدّم است.
سؤال 873. در صورت اختلاف بین زن و مرد در مورد این که عقد نکاح سابق به قوّت خود باقی است، یا به علل شرعی مانند طلاق و فسخ، زوجیت خاتمه یافته، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول مدّعی بقای زوجیت، مقدّم است.
سؤال 874. لطفاً به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
الف) اگر بخشی از مهریه زنی سه دانگ خانه بوده که به مبلغ صد میلیون ریال تقویم شده باشد، و مرد زمینی به همین مبلغ، یا بیشتر، بخرد و خانه‌ای در آن بنا کند، آیا در خصوص این بخش از مهریه زن برائت حاصل کرده است؟
ب) اگر بین زن و مرد اختلاف شود، و مرد مدّعی باشد که زمین ساختمان را بابت مهریه زوجه تسلیم نموده، و زن مدّعی شود که تحت عنوان هبه دریافت کرده، قول کدام یک مقدّم می‌شود؟
ج) در فرض بالا کدام یک باید دلیل و بینه ارائه دهد؟
د) اصولًا کسی که مالی به دیگری می‌دهد، ظهور در تبرّع دارد یا عدم تبرّع؟
ه) اگر ثابت شود خانه‌ای که زوج ساخته، و به زن تسلیم کرده، و سند را هم به نام زوجه نموده، حداقل سه برابر مبلغی است که مرد موقع اجرای صیغه عقد نکاح به عنوان بخشی از مهریه متعهد شده، آیا مرد مجاز است با بخش دیگری از مهریه زوجه، مثلًا وجه رایج، یا طلا و سکه مقدار اضافی را تهاتر نماید؟ یعنی آیا تعهّدات دیگر زوج راجع به سایر اقلام مهریه در حدّ ارزش اضافی خانه ساقط می‌شود؟
و) و اگر تهاتر نمی‌شود، آیا زوج حق دارد به اعتبار این که به زوجه بدهکار نبوده، از مالی که به زوجه داده و تصوّر می‌کرده بابت دین خود داده، رجوع و آن را مطالبه و مسترد کند؟
جواب: در صورتی که خانه را با مشخّصاتی که در مهریه اشاره شده تهیه، و به عنوان مهریه به زن تحویل دهد برائت ذمّه از این نظر حاصل شده است. و ادّعای زن در مورد هبه بودن قبول نیست؛ مگر این که اقامه بینه شرعیه کند. از این گذشته، در فرض هبه بودن، مرد حقّ رجوع در هبه را دارد (مگر این که زن و شوهر خویشاوند همدیگر باشند.) و در صورتی که قیمت خانه زائد بر مقدار توافق در مهریه باشد، اضافه را می‌تواند (در صورت موافقت زوجه) بابت بقیه حساب کند. و در صورت عدم موافقت زوجه می‌تواند اضافه را باز پس بگیرد؛ (مشروط بر این که مصالحه‌ای بر کلّ خانه انجام نشده باشد.)
سؤال 875. شوهر زنی سه سال و نیم قبل فوت کرده، و از آن تاریخ تاکنون ادّعایی در مورد دائمی بودن عقد ازدواج نداشته، بلکه قرائنی هم بر موقّت بودن ازدواج ایشان وجود دارد. اخیراً مدّعی دائمی بودن ازدواج خود با آن مرحوم شده است، ولی همسر اوّل و دائمی مرحوم منکر دائمی بودن رابطه زوجیت مدّعی است. اگر قرار باشد که صحّت و سقم موضوع با سوگند شرعی اثبات شود، قسم را باید همسر موقّت که مدّعی دائمی بودن است یاد کند، یا قسم متوجّه همسر دائمی است که منکر ادّعای مدّعی است؟
جواب: همسر مدعیه باید برای اثبات ادّعای خود بینه شرعیه اقامه کند، و قسم کافی نیست، و منکر باید سوگند یاد کند که او همسر دائمی نیست.
سؤال 876. مردی همسرش را با میل خودش به سفر حجّ تمتّع برده و بعداً به علّت عدم سازش او را طلاق داده است، بعد از مدّتی با پیشنهاد زوجه و با مهریه «مسافرت مکه معظّمه و سفر کربلا در صورت امکان» ازدواج کردند که این ازدواج نیز به طلاق منجر شد و در مورد مهر بین آنها اختلاف شده است، در این مورد سؤالاتی مطرح می‌باشد:
الف) چون زوج قبلًا همسرش را به سفر حجّ تمتّع برده لذا در موقع عقد مجدّد نیت او از مسافرت مکه معظّمه، سفر عمره بوده است، اکنون زوجه ادّعای حجّ تمتّع دارد؛ از آن جا که در عقدنامه چیزی جز کلمه مسافرت مکه قید نگردیده وظیفه او چیست؟
جواب: می‌تواند او را به حجّ تمتع یا عمره ببرد.
ب) هزینه سفر مکه بر چه اساس و معیاری تعیین می‌گردد؟
جواب: بر اساس قیمت سازمان حج و زیارت می‌باشد.
ج) آیا شرط امکان در این جمله: «مسافرت مکه معظّمه و سفر کربلا در صورت امکان» شامل مکه و کربلا هر دو می‌شود؟ آیا مهریه مذکور، فقط در دوران زناشویی لازم الاجرا می‌باشد یا بعد از آن هم معتبر است؟
جواب: شرط امکان در هر دو مورد است و منظور این است که موانعی بر سر این راه نباشد، و زوج در هر صورت باید به آن عمل کند، و اگر از هم جدا شدند وسایل این سفر را برای زوجه فراهم کند.
سؤال 877. شوهرم بدون اجازه من پول مرا به دخترش که از زن اوّل اوست، جهت تهیه جهیزیه داده است. استفاده کردن از این جهیزیه برای آن دختر و شوهرش چه حکمی دارد؟ لازم به تذکر است که آن دختر و شوهرش از راضی نبودن من اطّلاع ندارند. البتّه قبلًا خودم جهیزیه برای این دختر جمع‌آوری کرده بودم، ولی الان راضی نیستم؛ امّا شوهرم می‌گوید: «همان اجازه قبلی را عمل کرده‌ام و جهیزیه را به دخترم داده‌ام».
جواب: تصرّف آن زن و شوهر در جهیزیه‌ای که بدون رضایت شما تهیه شده جایز نیست. و اگر قبلًا نمی‌دانسته‌اند باید بعد از اطّلاع و آگاهی تصرّف نکنند و اگر جهیزیه‌ای با میل خودتان قبلًا داده‌اید و هنوز موجود است می‌توانید بازپس بگیرید.
سؤال 878. مردی با زنی ازدواج می‌نماید، در حالی که زن، در کرمان و مرد در یزد شاغل بوده است و هر دو با علم و اطّلاع از شغل و محلّ کار همدیگر ازدواج نموده‌اند، حال مرد می‌گوید: «چون اختیار مسکن با من است باید به یزد بیایی» و زن می‌گوید: «اگر بخواهم به یزد بیایم شغل و سابقه ده ساله خدمتم از دست می‌رود، تو زمانی که با من ازدواج کردی می‌دانستی که من در کرمان شاغل هستم، لذا بنای ازدواج بر کار کردن در کرمان بوده است، پس من با تو نمی آیم».
آیا حق با مرد است یا با زن؟
جواب: اگر طرفین از وضع یکدیگر آگاه بوده‌اند و عرف و عادت محل بر پیروی زن در چنین موردی از مرد نباشد، راهی جز توافق و تراضی طرفین بر محلّ سکونت نیست.
سؤال 879. شوهرم پس از بیست سال زندگی مشترک و با داشتن دو فرزند، بدون اجازه این جانب، همسر دوّمی اختیار نموده که باعث پاشیدگی زندگی مشترکمان شده، و از آن تاریخ اصلًا رعایت عدالت را در هیچ زمینه‌ای ننموده است. یک بار که شوهرم در منزل همسر دوّمش بود به آن جا رفتم که مشاجره لفظی کوتاهی بین من و همسر دوم او اتّفاق افتاد، بدین جهت شوهرم مرا نزد همسر دوّمش به شدّت کتک زد که منجر به خونریزی بینی گردید و از آن روز به بعد به ناچار در منزل پدرم به سر می‌برم، زیرا در منزل خودم احساس امنیت نمی‌کردم. اکنون همسرم شرط بازگشت به زندگی و شروع مجدّد آن را منوط به عذرخواهی از همسر دوم می‌داند و می‌گوید: «باید از آن کتککاری نیز بگذری».
این امر موجب از بین رفتن غرور من نزد فامیل و فرزندانم می‌باشد، وظیفه من چیست؟
جواب: چنانچه شما به همسر دوم اهانت کرده‌اید وظیفه شما این است که حلّیت بطلبید؛ ولی شوهر شما نمی‌تواند بازگشت به زندگی را مشروط به این کار کند و اگر شوهر شما، شما را زده و مجروح کرده، باید دیه بدهد یا از شما حلّیت بطلبد و محیط امن و امانی را برای زندگی شما فراهم سازد و بدانید این‌گونه مشکلات جز با مدارا کردن طرفین و عفو و گذشت و رعایت اصول عدالت، حل نخواهد شد.
***

6

حکمین

سؤال 880. در صورتی که به علل ذیل بین زوجین اختلاف باشد، آیا تعیین حکمین لازم است؟
الف) مدّت مدیدی زوج نفقه همسر خود را پرداخت نمی‌کند و اخذ نفقه از طریق دادگاه نیز ممکن نمی‌باشد.
ب) عسر و حرج زندگی زوجه با همسر خود از نظر دادگاه ثابت شده است.
ج) طلاق از ناحیه زوجه مطالبه شده؛ ولی زوج موافقت نمی‌کند.
د) زوج مفقودالاثر است و مدّت مقرّر از طرف دادگاه منقضی شده است.
جواب: در مسأله حکمیت ظاهر آیه شریفه وجوب است و بسیاری از فقها نیز از آن همین را فهمیده‌اند و دلیل بر خلاف آن نیست، بنابراین در موردی که امید اصلاح هست حدّاقل احتیاط واجب عدم ترک آن است.
سؤال 881. در مورد حکمین لطفاً به سؤال‌های زیر پاسخ دهید:
الف) در اختلاف شدید بین زوجین، آیا جایز است از غیر بستگان خود داوری برگزینند؟
جواب: اشکال ندارد.
ب) اگر داور منتخب (که غیر از بستگان است) نسبت به زندگی زن و شوهر ناشناس، بی‌اطّلاع و حتّی بی‌ارتباط باشد انتخاب او چه حکمی دارد؟
جواب: باید او را مطّلع کنند.
ج) بر فرض که داور از غیر بستگان زوجین باشد، و زن یا شوهر نسبت به رفتارهای خلاف شرع یکدیگر اعتراض داشته باشند، آیا می‌توانند با چنین داوری مطرح کنند؟
جواب: به هر حال داور باید از آنچه دخالت در داوری دارد آگاه شود.
د) آیا داور غیر فامیل موجب مخدوش شدن حرمت خانواده‌ها نمی‌گردد؟
جواب: اگر داور فرد امینی باشد اشکال ندارد.
ه) آیا این اقدام، منطبق با اخلاق اسلامی است؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
سؤال 882. این جانبه فرزانه، مدّت پنج سال است به عقد شخصی به نام اسماعیل درآمده‌ام. ایشان در این مدّت هیچ گونه سازشی با من نداشته، بلکه مرا بازیچه دست خود قرار داده است، به همین جهت در این مدّت فقط چند ماه در خانه ایشان بودم و بقیه مدّت را در منزل پدرم، بدون هیچ گونه خرج و مخارجی، بلاتکلیف مانده‌ام. ایشان نه حاضر است با من زندگی کند و نه حاضر است مرا طلاق بدهد و مرا از حقّ شرعی‌ام محروم نموده است. شکایت هم کرده‌ام و مدّت دو سال است که کارمان به دادگاه کشیده است؛ ولی به دلیل حیله‌بازی ایشان هنوز تکلیفم را مشخّص نکرده‌اند. ایشان یا در دادگاه حاضر نمی‌شود و یا وقتی که حاضر می‌شود به خاطر این که مهریه‌ام را نپردازد، می‌گوید: «من همسرم را می‌خواهم» و به محض این که از دادگاه خارج می‌شویم، همه چیز را زیر پا می‌گذارد و می‌گوید: «به هیچ وجه حاضر به زندگی با تو نیستم و تنها در صورتی که از مهریه‌ات بگذری و جهیزیه‌ات را نیز به من ببخشی، حاضرم تو را طلاق بدهم» لطفاً به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید:
الف) تکلیف من چیست؟
جواب: طبق دستور قرآن یک نفر از طرف شما و یک نفر از طرف شوهرتان حَکم می‌شود، تا درباره کار شما تصمیم بگیرند، هرگاه شوهر نه راضی به زندگی شود و نه راضی به طلاق، حاکم شرع می‌تواند شما را در مقابل بذل مختصری، طلاق خُلع بدهد و مهریه را از شوهرتان بگیرد.
ب) او نه حاضر به سازش و نه حاضر به طلاق بوده و با این وجود من بارها به منزل ایشان مراجعت کردم و سعی نمودم نگذارم زندگی‌ام از هم بپاشد و موجب آبروریزی شود، ولی او هیچ‌گونه اعتنایی نمی‌کند. آیا بنده در این صورت مستحقّ نفقه خواهم بود؟
جواب: در فرض مسأله بالا، شما مستحقّ نفقه خواهید بود.
سؤال 883. در موضوع اختلاف زن و شوهری که حضرت امام قدس سره احتیاط داشتند در تعیین حکمین، که نظر مبارک حضرت‌عالی هم همین است، اگر زن از شوهر خود تقاضای طلاق کند با این‌که شرعاً و قانوناً اختیار طلاق با مرد است (مگر موارد استثنایی) آیا در چنین موردی نیز احتیاج به تعیین حکمین است؟
چون اگر زوج راضی به طلاق نباشد حَکم نمی‌تواند کاری بکند و نتیجه ندارد و در موارد استثنایی مانند ترک نفقه و عدم امکان اخذ نفقه زوجه از زوج، که دادگاه می‌تواند اقدام به طلاق کند آیا در چنین موردی تعیین داور لازم است یا خیر؟
جواب: حکمیت طبق ظاهر قرآن مجید مربوط به مواردی است که اختلاف شدید میان زن ومرد پیدا شده و ممکن است منجر به جدایی یا مطالب ناگوار دیگر شود در این جا حاکم شرع دو حَکم برای رسیدگی به کار آنها تعیین می‌کند و حکمین در صورتی می‌توانند حُکم به جدایی دهند که این امر از سوی زوجین به آنها محوّل شده باشد که هر چه را صلاح دیدند عمل کنند حتّی طلاق.
***

Share