رفتار متقابل دو همسر فداکار (حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام)

رفتار متقابل دو همسر فداکار (حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام)

 

شرم و حیا در کنار همسر

حیا دو گونه است: یکی پسندیده و دیگری ناپسند. حیای ناپسند آن حالتی است که انسان را از رشد، کمال یابی و رسیدن به حقوق بازمی دارد و یا باعث تضییع حقوق دیگری می گردد. چنین صفتی در روایات اسلامی به شدّت تقبیح گردیده است

… و همچنین در آداب همسرداری آمده است که حیا دو گونه متصوّر است: یکی مطلوب، دیگری مذموم و نامطلوب. حیای مذموم آن حالتی است که یکی از زوجین را در استیفای حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندی شود در مسائل زوجیّت

و سایر امور مربوطه … و لذا حضرت امام باقر (علیه اسلام) می فرمایند:

زن خوب، زنی است که در خلوت با شوهرش، حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادی، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند.

حضرت فاطمه (سلام الله علیه) در طول مدت شوهرداری خود با امیرالمؤمنین (علیه اسلام)، در هیچ فرصتی حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد. تا جایی که امیرالمؤمنین در این باره می فرمایند:

«فواللَّه ما اغضبتها … و لا اغضبتنی و لاعصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنّی الهموم والاحزان.»

سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه (سلام الله علیه) طوری بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد، حتّی غصّه های دیگرم با حضور او و تماشای جمالش برطرف می گردید.

این حدیث شریف که از دل آتشین علی (علیه اسلام) در فراق فاطمه (سلام الله علیه) برخاسته است، نشان می دهد که دختر رسول خدا (صلی الله علیه) تا چه میزانی در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ی ادب از او دیده نشد.

در جای دیگری از امیرالمؤمنین می خوانیم که آن حضرت زن و بچه هایش را در وضع بسیار اسفناک گرسنگی دید، به فاطمه (سلام الله علیه) گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگی بچه هایم مرا آگاه نساخته ای؟ فاطمه (سلام الله علیه) در

جواب فرمودند:

«یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلفک ما لاتقدر علیه!» یا اباالحسن (علیه اسلام)! من از خدایم شرم و حیا می کنم تو را به کاری بگمارم که قدرت تهیه آن را نداری.

اگر چه تأمین رفاه زندگی زن و بچه برای شوهر در حدّ معمول واجب است، ولی روح ایثارگری خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگی، باعث شده بود که خانواده ی امیرالمؤمنین (علیه اسلام) پیوسته در فقر و پریشانی بسر برند و لذا

فاطمه (سلام الله علیه) از وضع مالی شوهرش آگاه بود، و می دانست که وی قدرت تهیّه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیای حضرت فاطمه (سلام الله علیه) که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه می گرفت می گوید:

«من از خدایم شرم می کنم … »

این درسی است به تمام بانوان محترم که گرفتار زرق و برق و تشریفات کمرشکن روزگار فاجعه آمیز ما نگردند و درآمد و امکانات شوهرانشان را مراعات کنند …

 

وفاداری و حمایت همیشگی از همسر

فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) در خانه ی یکی از افراد عادی اجتماع زندگی نمی کرد، بلکه در خانه ی دومین شخص اسلام؛ یعنی سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر و مشاور مخصوص نبی گرامی (صلی الله علیه) زندگی می کرد.

موقعیّت حسّاس اسلام و شوهرش را بخوبی درک می کرد و می دانست که اگر شمشیر علی (علیه اسلام) نباشد، اسلام چندان پیشرفتی ندارد. فاطمه (سلام الله علیه) در یکی از مواقع بسیار حساس و بحرانی اسلامی در خانه ی علی (علیه اسلام)

زندگی می کرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع می شد و علی بن ابی طالب (علیه اسلام) در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت.

زهرای عزیز از مسئولیت سنگین و حسّاس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیه ی شوهر کاملاً مطلع بود. می دانست که زن دارای چنان نفوذ و قدرتی است که به هر طرف خواست شوهرش را می برد. می دانست که ترقّی،

عقب ماندگی، سعادت و بدبختی مرد تا حدّ زیادی، به روحیّات و چگونگی رفتار زن بستگی دارد. خبر داشت که خانه به منزله ی سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتی از میدان

مبارزات زندگی، برخورد با حوادث و مشکلات دنیای خارج خسته شد، به آنجا پناه می برد تا تجدید نیرو کند و خودش را برای کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده ی زن واگذار شده است.

 

تواضع و فروتنی حضرت زهرا (سلام الله علیه) در مقابل همسر

تواضع حضرت زهرا (سلام الله علیه) در خانه ی حضرت علی (علیه اسلام) و احترام او به حضرت علی (علیه اسلام) در حدی بود که وقتی ماجرای فشار بین در و دیوار و بستری شدن حضرت زهرا (سلام الله علیه) در رابطه با مخالفت او با

خلفا رخ داد، عمر و ابوبکر چندین بار از حضرت علی (علیه اسلام) تقاضا کردند تا واسطه شود، که آنها به حضور حضرت زهرا (سلام الله علیه) بیایند و احوالپرسی کنند و رضایت او را به دست آورند، سرانجام علی (علیه اسلام) ضامن شد که

آنها را نزد فاطمه (سلام الله علیه) ببرد.

حضرت علی (علیه اسلام) نزد فاطمه (سلام الله علیه) آمد و تقاضای آنها را مطرح کرد، ولی فاطمه (سلام الله علیه) به شدت این تقاضا را رد کرد، حضرت علی (علیه اسلام) فرمود: من از طرف آنها ضامن شده ام که از تو اجازه بگیرم.

در این هنگام حضرت زهرا (سلام الله علیه) در برابر علی (علیه اسلام) - در چنان شرایطی- آن چنان تواضع کرد که گفت: «اگر از طرف آنها چیزی را ضامن شده ای، خانه خانه ی توست و من در هیچ چیز با رأی تو مخالفت نمی کنم» .

البته وقتی آنها وارد شدند حضرت جواب سلام آنها را ندادند و از آنها روی بر گرداندند و فرمودند: خدا را شاهد می گیرم از این دو نفر راضی نیستم.

 

سازش با مشکلات و سختی ها در طول زندگی

رسول خدا (صلی الله علیه) فرموده اند از برکات اخلاقی و فکری زن خوب این است که هزینه و مخارجش کم باشد،

و در اداره ی خانه و صرفه جویی در مصرف، یاور و همکار شوهر به حساب آید.

تمام این ویژگیها در وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیه) جمع بود و آن حضرت با مدیریّت لازم و با صبر و بردباری، همه ی تلخیها را به کام علی (علیه اسلام) شیرین می کرد و در برابر مشکلات مالی عقب نشینی نمی نمود.

حضرت علی (علیه اسلام) می فرمایند:

«تزوّجت فاطمه (سلام الله علیه) و ما کان لی فراش، و صدقتی الیوم لو قسمّت علی بنی هاشم لو سعتهم.»

من در حالی با حضرت زهرا (سلام الله علیه) ازدواج کردم، که زیراندازی در خانه نداشتم، در حالی که در همان تاریخ احسان و بخشش من به نیازمندان به قدری زیاد بود که اگر به بنی هاشم تقسیم می شد همه ی آنان را غنی و بی نیاز می کرد.

این حدیث نشان می دهد که فاطمه (سلام الله علیه) دختر پیامبر (صلی الله علیه) با چه مشکلاتی در خانه علی (علیه اسلام) دست و پنجه نرم کرده و خم به ابرو نیاورده است.

و در یک روایت دیگر از طریق امام صادق (علیه اسلام) از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل شده که: روزی رسول خدا (سلام الله علیه) به خانه دخترش فاطمه (سلام الله علیه) وارد شد، ولی زهرا (سلام الله علیه) را در حالتی دید، که در نتیجه

چشمان مبارکش پر از اشک گردید، زیرا لباس آن حضرت بسیار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیه ی نان و از طرف دیگر به بچه اش شیر می داد، پیامبر الهی (صلی الله علیه) فرمودند:

ای دختر عزیزم! اینگونه تلخی ها را در دنیا برای رسیدن به پاداش و شیرینیهای اُخروی پذیرا باش و صبر و بردباری را از دست نده. آن بانوی گرامی اسلام گفتند:

«یا رسول اللَّه الحمداللَّه علی نعمائه، والشکر علی آلائه فانزل اللَّه تعالی] و لسوف یعطیک ربّک فترضی.

ای رسول خدا (صلی الله علیه)! سپاس خدایی را که نعمتهایش را ارزانی داشته و باز شکر در برابر عطایای بی پایان الهی. در این حال این آیه نازل شد که: ای پیامبر (صلی الله علیه)! ما آن قدر پاداش خواهیم داد که راضی شوی.

این حدیث و قضیه ی تاریخی نشان می دهد که فاطمه (سلام الله علیه) دختر رسول خدا (صلی الله علیه) در برابر مشکلات و نارساییهای مالی هیچ گونه تغییری نداشت و سپاس الهی را به جا می آورد.

حضرت زهرا (سلام الله علیه) در کنار سایر تحملات خود در برابر سختیها، روزهای زیادی را به گرسنگی گذرانید، ولی دردش را به کسی نگفت و حتی به رخ علی (علیه اسلام) نیاورد و تا دم مرگ و شهادت چیزی از شوهر درخواست نکرد.

دختر پیامبر (صلی الله علیه) در خانه ی مولی علی (علیه اسلام) با سختیها اُنس گرفت و درد گرسنگی چشید، بچه هایش را نیز با این روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانی و گرسنگی زرد شد …

حضرت امام باقر (علیه اسلام) از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل می کنند که روزی پیامبر خدا (صلی الله علیه) وارد خانه ی دخترش شد و پس از سلام و احوالپرسی فرمود:

«مالی اری وجهک اصفر؟ قالت: یا رسول اللَّه! الجوع … »

چرا رنگ رخسارت این قدر پریده است؟ فاطمه (سلام الله علیه) گفت: ای پیامبر خدا (صلی الله علیه)! از گرسنگی به این حالت افتاده ام …

این حدیث نشان می دهد که وضع فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) از گرسنگی به جایی رسیده بود، که رنگ رخسارش تغییر یافته بود، و پدر بزرگوارش با دیدن او نگران گردیده و از عوامل پریشانی درونی و تغییر چهره سؤال نموده است.

و از سوی دیگر می دانیم که آن بانوی عزیز اسلام تا به یک حالت اضطراری نمی رسید، گرسنگی خود را حتّی به پدرش رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه) نیز نمی گفت.

در یک داستان دیگر آمده است: پیامبر الهی روزی به خانه علی بن ابیطالب (علیه اسلام) آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین (علیه اسلام) ملاقات نمود، آنان زبان به شکوه باز کردند و گفتند: ای رسول خدا

(صلی الله علیه)! به مادرمان بسپار که به ما غذا دهد و ما را گرسنه نگه ندارد. رسول خدا (صلی الله علیه) که خود در این حال از درد گرسنگی سنگ به شکمش بسته بود، به فاطمه (سلام الله علیه) گفت:

اطعمی ابنی قالت: «ما فی بیتی شی ء الا برکه رسول اللَّه … »

به بچه های من طعام ده. زهرا (سلام الله علیه) گفت: در خانه ام چیزی جز برکت شما نیست …

چون پیامبر خدا (صلی الله علیه) سخن زهرا (سلام الله علیه) را شنید، با آب دهانش بچه ها را به بازی گرفت و مشغول کرد و از این طریق آنان را به خواب شبانه وادار ساخت …

از این حدیث نیز استفاده می کنیم که فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) در طول خانه داریش چه روزگار سختی را گذرانیده و گرسنگی را برای خود و فرزندانش پذیرا گشته است.

 

جهاد زن در راه خدا!

موسی بن جعفر (علیه اسلام) می فرماید: جهاد زن این است که خوب شوهرداری کند.

حضرت زهرا (سلام الله علیه) می دانست که سپهسالار نیرومند و شجاع اسلام در صورتی در میدان نبرد پیروز می گردد که از جهت اوضاع داخلی خانه، فکرش آزاد و از تشویقات و مهربانی های همسرش دلگرم باشد. از این رهگذر می توان

گفت: هنگامی که سپهسالار فداکار اسلام یعنی علی بن ابی طالب (علیه اسلام) با تنی خسته و کوفته، از میدان نبرد به خانه بازمی گشت از مهربانی ها، دلگرمی ها و نوازش های همسر عزیزش کاملاً برخوردار می شد. زخم های تنش را مداوا

می کرد. لباس های خون آلود جنگ را می شست و خبرهای جنگ را از او می شنید.

فاطمه (سلام الله علیه) زنی نبود که در گوشه

منزل به ادامه زندگی داخلی مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بی تفاوت بگذرد. بلکه از گوشه و کنارِ تاریخ، استفاده می شود که در جریان امور مربوط به اسلام بوده و بالأخص به حوادث جبهه و جنگ کاملاً عنایت داشته

است. نه تنها پدر و شوهرش را تشویق می نموده بلکه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و کارهائی را انجام می داده است.

در تاریخ نوشته اند: بعد از جنگ احد، وقتی فاطمه (سلام الله علیه) صورت خون آلود پدر را دید او را در بغل گرفته، گریه می کرد و خونها را از چهره پدر پاک می کرد. امیرالمؤمنین (علیه اسلام) آب آورد و فاطمه صورت پدر را می شست،

ولی خون قطع نمی شد، سرانجام فاطمه (سلام الله علیه) قطعه حصیری را سوزاند و خاکسترش را روی زخم ریخت تا خون قطع شد.

نوشته اند وقتی رسول خدا (صلی الله علیه) از جنگ احد برگشت شمشیرش را به فاطمه (سلام الله علیه) داد و فرمود: خون هایش را بشوی.

علی بن ابی طالب (علیه اسلام) نیز شمشیرش را به فاطمه (سلام الله علیه) داد و فرمود: خون هایش را بشوی.

فاطمه (سلام الله علیه)، همیشه شوهرش را تحسین و تشویق می کرد، فداکاری ها و شجاعت هایش را می ستود، بدینوسیله دلش را گرم و برای جنگ آینده آماده اش می نمود و به وسیله ی نوازشهای بی شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسکین

می داد.

علی (علیه اسلام) می فرماید: وقتی به خانه می آمدم و به زهرا (سلام الله علیه) نگاه می کردم تمام غم و غصه هایم برطرف می شد.

فاطمه (سلام الله علیه) هرگز بدون اجازه علی (علیه اسلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرا می دانست که اسلام می گوید: هر زنی که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزه اش را قبول نمی کند تا این که شوهرش راضی شود.

 

فاطمه (سلام الله علیه)

در خانه ی علی (علیه اسلام) هرگز دروغ نگفت، خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچی ننمود. علی (علیه اسلام) می فرماید: به خدا سوگند هرگز کاری نکردم که فاطمه (سلام الله علیه) غضبناک شود. فاطمه (سلام الله علیه) هم هیچگاه

مرا خشمناک ننمود.

 

پاکدامنی و عفاف حضرت زهرا (سلام الله علیه)

روزی پیامبر (صلی الله علیه) و فاطمه (سلام الله علیه) نشسته بودند که مردی نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (سلام الله علیه) برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (صلی الله علیه) به فاطمه (سلام الله علیه) فرمود: چرا خود

را پوشانیدی آن مرد نابینا است؟ فاطمه (سلام الله علیه) پاسخ داد: بله پدر ولی من که او را می بینم و هر چند او نابیناست اما بوی مرا استشمام می کند. رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی.

روزی رسول خدا (صلی الله علیه) در جمع یاران نشسته بود، از آنان پرسید: ارزنده ترین و گرامیترین زینت برای زنان چیست؟ به گفته انس بن مالک کسی از صحابه نتوانست پاسخ گوید. علی (سلام الله علیه) با وجودی که پاسخ آن را می

دانست، دوست داشت پاسخ آن را از زبان حضرت فاطمه (سلام الله علیه) بشنود به خانه رفت و این سؤال را با همسرش در میان نهاد و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) فرمود: «بهترین زینت برای زن آن است که مردان او را نبینند و آنها

نیز مردان را نبینند» .

علی (علیه اسلام) بسوی پیامبر (صلی الله علیه) بازگشت و پاسخ فاطمه (سلام الله علیه) را برای حضرت بیان کرد رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود: «فاطمه (سلام الله علیه) درست گفته چرا که او پاره ی تن من است»

 

آراستگی و معطّر بودن برای همسر

برای زن سزاوار نیست در رسیدگی به وضع ظاهریش کوتاهی کند و باید به خاطر همسرش به خود و سر و وضعش برسد، ولو اینکه گردنبندی را در گردن خویش بیاویزد و نیز پسندیده نیست که دستش را بدون رنگ رها کند، ولو اینکه مختصر

حنائی بگذارد گرچه سالخورده باشد.

در زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) نقل می کنند که ام سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه) از حضرت زهرا (سلام الله علیه) پرسیدند، آیا عطر و بوی خوش ذخیره کرده اید؟ فرمودند: آری، مقداری عطر آوردند و در کف دست من

ریختند، بوی خوشی داشت که هرگز به مشامم نرسیده بود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه) به عمّار یاسر مأموریت داد، برای شب عروسی حضرت زهرا (سلام الله علیه) عطرهای خوشبو تهیه نمائید،عمار یاسر می گوید: عطر خوبی تهیه کرده به منزل حضرت فاطمه (سلام الله علیه) بردم و گفتم پدر شما،

رسول خدا (صلی الله علیه) مرا امر کرد تا این عطر را فراهم نمایم.

 

ایثار در شوهرداری

فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) در تمام زمینه های عملی، برای بانوان و پیروانش الگوی زندگی است و از جمله شوهرداری و جلب رضایت او می توان از سیره ی آن حضرت درسها گرفت و صفا و صمیمیّت کانون خانواده را دو چندان کرد.

روزی امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) از فاطمه (سلام الله علیه) طعام خواست، آن حضرت جواب داد:

«ما کانت الا ما اطعمتک منذ یومین، آثرت به علی نفسی و علی الحسن والحسین (علیه اسلام)، فقال: الا اعلمتنی فاتیتکم بشی ء؟ فقالت: یا ابالحسن انی لاستحیی من الهی ان اکلّفک ما لا تقدر علیه!»

«در نزد من چیزی نیست، جز آنکه دو روز پیش آن را برای شما آوردم و من آن را برای خود و حسن و حسین (علیه اسلام) نگه داشته بودم. علی (علیه اسلام) فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نکرده ای، تا برایتان چیزی تهیّه می

کردم؟ فاطمه (سلام الله علیه) گفت: من از خدایم شرم کردم

تو را به کاری بگمارم که قدرت انجام آن را نداری.

و در عبارتی دیگر اینکه: پدرم به من سفارش کرده که از علی (علیه اسلام) چیزی درخواست نکن، هرچه او آورد، استفاده کن، وگرنه تحمّل بنما.

از این حدیث درسهای زیادی می گیریم، از جمله اینکه فاطمه (سلام الله علیه) خود و فرزندانش گرسنگی کشیده غذا را برای پدر گذاشته اند، و این حرکت تعجّب آمیز، ایثار و عشق و علاقه ی شدید زهرا (سلام الله علیه) به آن حضرت را می

رساند، هرچند ممکن است نسبت به بچه های کوچک نیز غذا و طعامی غیر از آن داده باشد.

 

حفظ آبروی خانواده

یکی از ویژگیهای حضرت فاطمه (سلام الله علیه) این بود که آن بزرگوار در حفظ حریم خانواده، بویژه شوهرش فوق العاده حساس بود و تمام مشکلات و نارسائی ها را تحمّل می نمود، ولی خم به ابرو نیاورد و آبروی علی (علیه اسلام) را حفظ

می کرد.

با اینکه شخصیت فاطمه (سلام الله علیه) در جهان اسلام جایگاه خاصّی داشته و دارد، ولی او در انتقال از خانه پدر به خانه ی شوهر، به یک خانه ی محقّر و دورافتاده ی استیجاری که صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه

امکانات زندگی، با خاکهای نرم، اتاق عروسی را صاف کرد و هرگز محرومیت را به رخ علی (علیه اسلام) نکشید و به دیگران نیز نگفت.

امیرالمؤمنین (علیه اسلام) برای رفع گرسنگی خانواده اش، به سراغ خانه ی یک مرد یهودی به نام شمعون رفت و مشکل خود را با او در میان گذاشت و چنین فرمود:

«هل لک ان تعطینی جزه من الصفوف تغزلها لک ابنه محمد بثلاثه اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه فجاء بالصفوف والشعیر و اخبرها فقبلت و اطاعت ثم عمدت … »

«آیا تو مقداری از پشم را در برابرسه کیلو جو در اختیار من قرار می دهی تا دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه) - فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) - آن را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلی. آنگاه علی (علیه اسلام) پشم و جو را گرفت و به خانه آورد

و جریان را به آن بانوی بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجاری را پذیرفت، و شروع بکار کرد … »

 

تقسیم کار در خانه

خانواده ای در زندگی موّفق می گردد، که به طور مشترک و برای رسیدن به اهداف مقدس در کانون خانواده تلاش کنند و هیچکدام از زن و شوهر از کار، گریزان نباشد، ولی باید شئون وظایف مشخّص باشد و هریک به تناسب توان، تخصص و

حوصله ی خویش، انجام کاری را به عهده بگیرد …

حضرت علی (علیه اسلام) و فاطمه (سلام الله علیه)، برای تقسیم کار به حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه) رسیده و درخواست نمودند: آن حضرت تکلیف هریک را در امور خانه مشخص فرمایند. چنانچه حضرت امام باقر (علیه اسلام) می

فرمایند؛ رسول خدا (سلام الله علیه) نیز چنین تقسیم کار کردند:

«فقضی علی فاطمه (سلام الله علیه) بخدمه مادون الباب و قضی علی علیّ (علیه اسلام) بما خلفه … »

به امیرالمؤمنین (علیه اسلام) دستور دادند کارهای خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه (سلام الله علیه) نیز فرمودند که او کارهای داخل خانه را اداره نمایند و آن بانوی دو عالم از این تقسیم کار شدیداً خوشحال شد.

و امام صادق (علیه اسلام) می فرمایند:

«کان امیرالمؤمنین یحتطب و یستقی و یکنس و کانت فاطمه تطحن و تعجن و تخبز.»

«جدّم امیرالمؤمنین (علیه اسلام) در انجام کارهای خانه، هیزم جمع می کرد، آب می کشید و می آورد و خانه را جارو می فرمود و مادرم زهرا (سلام الله علیه) نیز جوها را آرد می کرد، سپس خمیر می نمود و آنگاه نان می پخت.

از این دو حدیث استفاده می شود که حضرت امیرالمؤمنین (علیه اسلام) و فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) با انضباط خاص، وظایف خانه را انجام می دادند و کار آنان مشخّص بود و در عین حال مولای

متقیان علی (علیه اسلام) علاوه بر کارهای خارج از خانه، در امور داخلی خانه نیز به همسرش کمک می کرد. کلمه ی «یکنس: جارو می کرد» به این موضوع دلالت دارد.

در حدیث داریم که روزی رسول خدا (صلی الله علیه) وارد خانه ی دخترش زهرا (سلام الله علیه) شد و مشاهده کرد که دختر و دامادش هر دو مشغول کارند و به کمک یکدیگر در کنار آسیاب دستی نشسته و به آرد کردن می پردازند، پس از

سلام و احوال پرسی فرمودند: اَیُّکُما اَعیی؟

کدامیک خسته تر اید تا من به جای او بنشینم و کار را به پایان برسانم؟! علی (علیه اسلام) عرض کرد: یا رسول اللَّه (صلی الله علیه)! دخترت فاطمه (سلام الله علیه) …

این حدیث نیز می رساند که حضرت امیرالمؤمنین (علیه اسلام) به کارهای مربوط به داخل خانه به فاطمه (سلام الله علیه) کمک می کرد …

حضرت زهرا (سلام الله علیه) علاوه بر اینکه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسیم کرده بود، با خادمه ی اهل بیت علیهم السلام جناب فضّه نیز کارهای خویش را به طور منظّم و با تناوب انجام می دادند. اگر فضّه

یک روز کار می کرد، روز دیگر استراحت می نمود و حضرت خود به کارها می پرداخت.

اینک توجه شما را به یک واقعه تاریخی در این زمینه جلب می کنم:

حضرت سلمان می گوید: وارد خانه علی (علیه اسلام) شدم، ناگاه مشاهده کردم دختر پیامبر (صلی الله علیه) مشغول دستاس و آرد کردن است، او در این کار آن چنان به زحمت افتاده بود، که دستهایش ورم کرده بود. در حالیکه حضرت امام

حسین (علیه اسلام) - که کودکی صغیر بود- از گرسنگی بی تابی می کرد.

سلمان می گوید: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: ای دختر رسول خدا! چرا از فضه کمک نمی گیری؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش کرده است، من باید با او به عدالت رفتار کنم ما کارها را ما بین خود تقسیم کرده ایم یک

روز او کار می کند و روز دیگر من و امروز نوبت استراحت او می باشد.

سلمان می گوید: گفتم: من آزاد شده ی پدر تو هستم، اجازه ده من به جای تو این کار را انجام دهم. تا اینکه به آرد کردن مشغول شدم و وقت نماز رسید، آماده ی رفتن به مسجد

شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را دیده بودم به مولایم علی (علیه اسلام) گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنید، شروع به گریه کرد و سپس به سراغ فاطمه (سلام الله علیه) رفت و با تبسّم برگشت و گفت: دیدم فاطمه (سلام الله علیه) خوابیده و حسین

(علیه اسلام) نیز در کنار مادرش در خواب می باشد و آسیاب دستی بدون مباشرت کسی

کار می کرد، پیامبر خدا (صلی الله علیه) تبسّم کنان فرمودند:

یا علی (علیه اسلام)! برای خداوند در روی زمین ملائکه ای است که به محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه) خدمت می کنند.

این قضیه می رساند که نظم و تقسیم کار در تمام شئون زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیه) حاکم بود.

 

عشق و علاقه شدید حضرت زهرا (سلام الله علیه) به امیرالمؤمنین (علیه اسلام)

فاطمه (سلام الله علیه) با الهام از دستورات الهی پدر بزرگوارش، نسبت به امیرالمؤمنین (علیه اسلام) فوق العاده علاقه مند بود و هرگز برخلاف رضای او گام برنمی داشت و برخورد و زندگیش با مولا علی (علیه اسلام) طوری بود، که غمها

و غصّه های وارده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه (سلام الله علیه) بر طرف می شد، و حضرت علی (علیه اسلام) خود در این باره می فرمایند:

«فواللَّه ما اغضبتها، و لا اکرهتها علی امر حتی قبضها اللَّه عزّوجلّ، و لا اغضبتنی، و لاعصت لی امرا، و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنّی الهموم والاحزان.»

سوگند به خدا، من هرگز زهرا (سلام الله علیه) را به خشم نیاوردم و او را به کاری مجبور نساختم، تا اینکه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نیز مرا خشمگین نساخت، و هیچ وقت نافرمانی نکرد و هرگاه من با او دیدار می کردم، غمها و

غصه هایم از دل برطرف می شد.

این حدیث از عشق و علاقه ی شدید متقابل دو همسر معصوم حکایت می کند، که در طول زندگی آنان نه تنها کوچکترین اختلافی پیش نیامده است، بلکه مشکلات خارجی و اجتماعی با دیدار محبّت آمیز مرتفع می گردید.

به همین جهت بود، که چون امیرالمؤمنین (علیه اسلام) را به زور و اجبار برای بیعت با غاصبین خلافت به مسجد آوردند، آن بانوی دو عالم به دنبال علی (علیه اسلام) در کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه) قرار گرفت و فرمود: «هر آینه اگر

پسر عمویم علی (علیه اسلام) را رها نسازید، سوگند به خدا موهایم را پریشان نموده و پیرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرین می کنم … »

این روایت که از طریق امام صادق (علیه اسلام) از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در این هنگام آثار بلای آسمانی پدیدار گشت و سلمان از فاطمه (سلام الله علیه) شفاعت کرد که آن حضرت نفرین ننماید، همزمان علی (علیه اسلام) را نیز

آزاد کردند …

«عن ابی عبداللَّه (علیه اسلام): لما استخرج امیرالمؤمنین (علیه اسلام) من منزله خرجت فاطمه (سلام الله علیه) حتّی انتهت الی القبر فقالت: خلّوا عن ابن عمّی فوالذی بعث محمداً (صلی الله علیه) بالحق لئن لم تخلّوا عنه لانشرنّ شعری و لاضعنّ

قمیص رسول اللَّه (صلی الله علیه) علی رأسی و لاصرخن الی اللَّه … قال سلمان: فرأیت واللَّه اساس حیطان المسجد تقلّعت من اسفلها … »

و در یک روایت دیگر آمده است که حضرت زهرا (سلام الله علیه) اگر چه در بستر بیماری بود و غمها و غصه های فراوانی که در اثر فشار و جنایت مهاجمین خونخوار به خانه ی آن حضرت پیش آمده بود، وی را فراگرفته بود، ولی پیوسته به

یاد علی (علیه اسلام) و آینده آن بزرگوار در تشویش و اضطراب بسر می برد، و حتی در هنگام مرگ سکرات موت را فراموش کرده و در مورد مصائب آتی امیرالمؤمنین (علیه اسلام) گریه می کرد. چنانچه حضرت امام صادق (علیه اسلام)

نقل می کنند:

«لما حضرت الوفات بکت، فقال لها امیرالمؤمنین (علیه اسلام): یا سیدتی! ما یبکیک؟ قالت: ابکی لما تلقی بعدی! فقال: لاتبکی فواللَّه ان ذلک لصغیر عندی … »

چون وقت شهادت فاطمه (سلام الله علیه) فرا رسید شروع به گریه کرد، حضرت علی (علیه اسلام) با یک تعبیر عالی و تعجب آمیز پرسید: «ای سرور» من چرا گریه می کنی؟!جواب داد: برای آن مشکلاتی که بعد از من با آنها مواجه خواهی

شد. حضرت فرمودند: تو گریه نکن همه ی اینها برای من آسان است.

تعبیر: «یا سیّدتی» در این حدیث، نشان عظمت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) از دیدگاه امیرالمؤمنین (علیه اسلام) است و همچنین گریه فاطمه (سلام الله علیه) برای علی (علیه اسلام) آن هم در حال مرگ و سکرات آن، که معمولاً هر کسی به

فکر خود می باشد، شدت علاقه ی فاطمه (سلام الله علیه) به امیرالمؤمنین (علیه اسلام) را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا (سلام الله علیه) را به علی (علیه اسلام) دادند، آن حضرت در حال حرکت به زمین افتاد و هرچه خواست

بلند شود ممکن نشد. و در نقلی دیگر حالت غشوه به او دست داد.

همه ی این احادیث و قضایای تاریخی نشان می دهد، که در میان علی (علیه اسلام) و فاطمه (سلام الله علیه) محبّت، عشق و علاقه ی فوق العاده ای حاکم بود، که در فراق فاطمه (سلام الله علیه)، علی (علیه اسلام) به حالت غشوه می افتد و صبر

و توانش به ناتوانی و کم صبری تبدیل می گردد، فاطمه (سلام الله علیه) نیز هرگز علی (علیه اسلام) و یاری علی (علیه اسلام) را فراموش نمی کند. و در هنگام سکرات مرگ که لحظات بسیار دشواری به حساب می آید، به یاد گرفتاری و

مصائب آن حضرت اشک می ریزد.

 

کار طاقت فرسای امیرالمؤمنین (علیه اسلام) جهت امرار معاش

روزی رسول خدا (صلی الله علیه) به منزل فاطمه (سلام الله علیه) تشریف برد. دید حسن و حسین (علیه اسلام) منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه (سلام الله علیه) عرض کرد: امروز در خانه ی ما چیزی برای خوردن وجود نداشت. علی

(علیه اسلام) وقتی خواست بیرون برود، فرمود: حسن و حسین (علیه اسلام) را با خودم بیرون می برم، مبادا گریه کنند و از تو مطالبه ی غذا نمایند. رسول خدا (صلی الله علیه) در جستجوی علی (علیه اسلام) بیرون رفت.

او را در نخلستان یافت، که مشغول آب کشی بود. حسن و حسین (علیه اسلام) را مشغول بازی دید و مقداری خرما نیز در نزدشان بود.

به علی (علیه اسلام) فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه برنمی گردانی؟ عرض کرد: یا رسول الله وقتی از خانه خارج شدم غذایی در خانه نداشتیم. صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه (سلام الله علیه) تهیه کنم. من با این

یهودی قرار گذاشته ام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتی قدری خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین (علیه اسلام) را برداشت و به منزل بازگشت.

 

رضایت فوق العاده امیرالمؤمنین (علیه اسلام) از حضرت زهرا (سلام الله علیه)

حضرت علی (علیه اسلام) از فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) فوق العاده راضی و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بی لغزش بود و هرگز کاری برخلاف رضای امیرالمؤمنین (علیه اسلام) انجام نمی داد، ولی در عین حال

فاطمه (سلام الله علیه) در هنگام فراق، در ضمن وصایای خود به آن حضرت، قلب مبارک علی (علیه اسلام) را بار دیگر از خود راضی نمایند و لذا عرض کرد:

«ای پسرعموی پیامبر (صلی الله علیه)! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم.»

علی (علیه اسلام) چون این سخنان را شنید فرمود:

«معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقی و اکرم و اشدّ خوفاً من اللَّه قد عزّ علیَّ مفارقتک و تفقّدک الا انه امر لابد منه … »

پناه به خدا، تو نسبت به امور و احکام الهی داناتری، نیکوکاری، تقوا، تقرّب و خشیت تو نسبت به خدا بیشتر است. این را بدان که جدایی و مفارقت تو فوق العاده برای من سنگین است، ولی این کار چاره پذیر نیست.

این فرازها نشان می دهد که آن بانوی گرانقدر، آن قدر برای مولای متقیان علی (علیه اسلام) عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا بوده است، هرچند کار خلاف و قصور جزیی نیز از او صادر نشده بود.

به این مناسبت بود که امیرالمؤمنین (علیه اسلام) چون پیکر پاک فاطمه (سلام الله علیه) را بر خاک سپرد، دست دعا به سوی آسمان برداشت و در حق زهرا (سلام الله علیه) چنین دعا کرد:

«اللّهم انّی راض عن ابنه نبیّک، اللّهم انّها قد اوحشت فآنسها، اللّهم انها قد هجرت فصلها، اللّهم انّها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین.»

خدایا! من از دختر پیامبرت (صلی الله علیه) راضی هستم. بارالها! فاطمه (سلام الله علیه) نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا (سلام الله علیه) از دوستان و فرزندان مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به

فاطمه (سلام الله علیه) ظلم کردند، تو خود حاکم باش که تو بهترین حکم کننده ای.

همه ی این فرازها نشان می دهد که فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه سان نگران بوده است که نسبت به مقام بلند شوهرش علی بن ابیطالب (علیه اسلام) مسئول باشد و لذا

علی (علیه اسلام) رضایت خویش را در مورد فاطمه (سلام الله علیه) اعلان می نماید …

به همین جهت حضرت امام باقر (علیه اسلام) می فرمایند: «برای زن هیچ شفاعتی به اندازه ی رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست … » .

 

استفاده از تجربه ی مشورت در زندگی

در زندگی آن حضرت از کودکی تا هنگام وفات و شهادت کسانی مسئولیت سرپرستی و مشاوره با آن حضرت را داشته اند.

بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خدیجه ی کبری (سلام الله علیه)، سرپرستی و سپس مشاورت آن حضرت بر عهده ی فاطمه بنت اسد (سلام الله علیه) گذاشته می شود تا سال چهارم هجرت یعنی سالی که امام حسن مجتبی (علیه اسلام) به دنیا آمدند

در این سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد (سلام الله علیه) امر مشاوره و همفکری حضرت زهرا (سلام الله علیه) به ام سلمه محول می شود و ام سلمه (سلام الله علیه) تا زمان شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیه) در کنار ایشان بوده است.

 

نکته ی مورد توجّه در این ماجرا این است که پیامبر

اکرم (صلی الله علیه) حتی بعد از ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیه) مشاوره را برای ایشان لازم می دانند. وقتی مسئله شنیدنی تر می شود که ما زهرا (سلام الله علیه) را دارای مقام عصمت بدانیم.

نکته دیگر اینکه آنهائی که تأسّی به حضرت زهرا (سلام الله علیه) را برای خود فرض و حتم می دانند باید متوجه باشند که انسان همیشه محتاج مشاوره است. و این نکته برای نوعروسان جای دقّت بسیار دارد.

 

تفریح و گفتگوهای دلنشین حضرت زهرا (سلام الله علیه) و امیرالمؤمنین (علیه اسلام)

«روی ان الامام علی بن ابی طالب (علیه اسلام) کان ذات یوم هو و زوجته فاطمه (سلام الله علیه) یأکلان تمراً فی الصحراء، إذ تداعبا بینهما بالکلام، فقال علی (علیه اسلام): یا فاطمه إن النّبی (صلی الله علیه) یحبنی أکثر منک. فقالت: واعجباً

منک! یحبّک اکثر منّی و أنا ثمره فؤاده و عضو من اعضائه و غصن من اغصانه و لیس له ولد غیری؟! فقال له علی (علیه اسلام) یا فاطمه إن لم تصدّقینی فأمضی بنا الی ابیک محمدٍ (صلی الله علیه).

قال: فمضینا إلی حضرته (صلی الله علیه) فتقدّمت و قالت: یا رسول اللَّه أیّنا أحب إلیک انا أم علی؟ قال النبی (صلی الله علیه): أنتِ أحبّ إلی و علی (علیه اسلام) اعزّ علیّ منک. فعندها قال سیّدنا و مولانا الإمام علی بن ابی طالبٍ (علیه اسلام) الم اقل

لک: أنا ولد فاطمه ذات التقی؟ قالت فاطمه (سلام الله علیه): و أنا ابنه خدیجه الکبری. قال: و انا ابن الصفا. قالت: انا ابنه سدره المنتهی، قال: و أنا فخرالوری قالت: و انا ابنه من دنی فتدلّی و کان من ربه قاب قوسین او ادنی …

روایت شده که روزی حضرت علی (علیه اسلام) و همسرش حضرت زهرا (سلام الله علیه) به صحرا رفتند به هنگام خوردن خرما با گفتن کلماتی مزاح کردند. علی (علیه اسلام) فرمود: ای فاطمه (سلام الله علیه)! رسول خدا (صلی الله علیه) مرا

بیشتر دوست می دارد.

حضرت زهرا (سلام الله علیه) گفت: از سخن تو در عجبم! آیا می شود پیامبر اکرم (صلی الله علیه) تو را بیش از من دوست داشته باشد در حالی که من میوه ی دل او و عضوی از پیکرش و شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی

ندارد؟!

علی (علیه اسلام) فرمود: ای فاطمه (سلام الله علیه)! اگر سخن مرا قبول نداری بیا تا نزد پدرت حضرت رسول (صلی الله علیه) برویم! سپس آن دو با هم نزد پیامبر (صلی الله علیه) رفتند. حضرت فاطمه (سلام الله علیه) گفت: ای رسول خدا

(صلی الله علیه)! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم؟ من (سلام الله علیه) یا علی (علیه اسلام)؟!

رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود: تو نزد من محبوب تری و علی (علیه اسلام) از تو برای من عزیزتر است. به دنبال فرمایش حضرت رسول (صلی الله علیه) علی (علیه اسلام) گفت: آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه ی باتقوایم؟ زهرا (سلام

الله علیه) فرمود: من نیز دختر خدیجه ی کبرایم. علی (علیه اسلام) گفت: من فرزند صفایم. فاطمه (سلام الله علیه) گفت: من دختر سدره المنتهی می باشم. علی (علیه اسلام) گفت: من فخر کائناتم. فاطمه (سلام الله علیه) گفت: من دختر کسی هستم

که به خدا نزدیک و نزد او آن چنان گرامی شد که گویی به فاصله دو تیرکمان یا نزدیک تر، به پدرش قرار گرفت …

از روایت فوق الذکر و نقل این ماجرای تاریخی حدّاقل می توانیم نتیجه بگیریم که حضرت زهرا (سلام الله علیه) و علی (علیه اسلام) تفریح داشته اند.

 

توصیه ی حضرت زهرا (سلام الله علیه) به امیرالمؤمنین (علیه اسلام) در ازدواج با اَمامه

برای امیرالمؤمنین علی (علیه اسلام) با وجود حضرت زهرا (سلام الله علیه) تجدید فراش و تعدّد زوجات جایز نبود، بنابراین آن حضرت در زندگی مشترکی که با فاطمه (سلام الله علیه) داشت نه تنها به این

فکر نیفتاد، بلکه از هر کاری که موجب ملال خاطر آن مخدّره می شد، اجتناب کرد.

از حضرت ابوذر آمده است که در حبشه به جعفر طیّار برادر امیرالمؤمنین (علیه اسلام) کنیزی اهدا شد، که جعفر (علیه اسلام) پس از ورود به مدینه آن را به حضرت علی (علیه اسلام) اهدا کرد، که از وجود او در کارهای جزیی خانه استفاده

شود.

علی (علیه اسلام) احساس کرد؛ ممکن است حضور او در خانه ی امیرالمؤمنین (علیه اسلام) برای فاطمه ی زهرا (سلام الله علیه) ملال آور باشد، از این جهت مولای متقیان او را آزاد ساخت …

فاطمه (سلام الله علیه) نیز متقابلاً از امیر المؤمنان رضایت کامل داشت و سعی می کرد حقوق شوهرش را به طور کامل انجام دهد و مشکلی برای حضرت پیش نیاید …

حتی برای پیشگیری از مشکلات آینده و بعد از وفات او سفارش کرد با دختر خواهرش امامه که دختر شایسته و خوبی بود، ازدواج کند، تا هم مشکل نداشتن همسر جبران گردد و هم در اثر علاقه و عاطفه ی قرابتی، تنهایی و یتیمی فرزندان

زهرا (سلام الله علیه) تا حدودی تأمین شود. متن وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیه) در این مورد: «یابن عمّ رسول اللَّه! اوصیک اوّلا ان تتزوج بعدی بابنه اختی «أمامه» فانها تکون لولدی مثلی، فانّ الرّجال لابدّ لهم من النّساء.»

ای پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه)! نخستین وصیّت من این است که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن، زیرا او برای فرزندانم مثل من مهربان است و از سوی دیگر، داشتن همسر برای مردان یک ضرورت محسوب می گردد.

این حدیث که با عبارات مختلف در منابع شیعه و سنی آمده، می رساند که فاطمه (سلام الله علیه) در استیفای حقوق شوهر، حتّی دوران پس از وفاتش را نیز در نظر می گیرد و شوهرش را به انتخاب همسر سفارش می کند، زیرا

چنانچه در حدیث به طور منصوص العلّه اشاره گشته، معمولاً مرد بدون زن و زن بدون شوهر، نمی تواند زندگی مطلوب داشته باشد از این جهت حضرت علی (علیه اسلام)بعد از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیه)در مدّت کمتر از یک هفته

با أمامه ازدواج نموده و زندگی مشترک با وی را شروع کرد.

Share