فصل دوم ظهور رافت

ان مـن تـکـفـل بـایـتـام آل مـحـمـد المنقطعین عن امامهم , المتحیرین فی جهلهم , الاسراء فی ایـدی الـشـیـاطـیـن وفـی ایـدی النواصب من اعدائنا,فاستنقذهم منهم , واخرجهم من حیرتهم , وقهرالشیاطین برد وساوسهم , وقهر الناصبین بحجج ربهم و دلیل ائمتهم لیفضلون عند اللّه تعالی عـلـی الـعـابد بافضل المواقع , باکثر من فضل السماء علی الارض والعرش و الکرسی والحجب علی السماءوفضلهم علی هذا العابد کفضل القمر لیلة البدر علی اخفی کوکب فی السماء. ((18))

هـمـانـا آنـکـه یتیمان آل محمد(ع ) را سرپرستی کند,آنهائی که از امامشان دورند و در جهلشان مـتـحـیرندو در دستان شیاطین و دشمنان ناصبی ما اسیرشده اند, پس آنها را از چنگال دشمنان نـجـات بخشند و از حیرت خارجشان کنند و از سلطه شیاطین با رد نمودن وسوسه هایشان بیرون آورند واز یوغ نواصب با برهانهای پروردگار و دلیلهای امامان نجاتشان دهند, نزد خداوند فضلشان بـرتراست از مردان عبادت پیشه در بالاترین درجات ,مثل برتری آسمان بر زمین , و عرش و کرسی وحـجـب بـر آسـمـان , و فضل اینان بر عابد مثل فضیلت ماه در شب چهارده بر کم نورترین ستاره آسمان است . 
حضرت امام کاظم (ع ) می فرمایند: فـقـیـه واحـد یـنقذ یتیما من ایتامنا, المنقطعین عناوعن مشاهدتنا بتعلیم ما هو محتاج الیه اشد علی ابلیس من الف عابد. ((19)) یـک دیـن شـنـاس کـه یـتیمی از ایتام ما را دستگیری کند, آنهائی که از ما دورند و از مشاهده ما محروم ,و به او تعلیم کند آنچه را به آن محتاج است , برابلیس از هزار مرد عبادت سختتر است . 
ایـن چـند شاخه گل از بوستان رافت امام (ع ) نسبت به عزیزان خود بود که در عصر غیبت چگونه نسبت به فرزندانی که از او جدا افتاده اند توصیه و سفارش می فرماید, اما آنچه نقطه عطفی است بر این مبحث , فقره ای از دعای عبرات است که در توسل به وجود مقدس آن امام عزیزتر از جان و آن ولی مطلق دوران ارواحنا لتراب مقدمه الفداء چنین عرضه می دارند: واتـقـرب الـیـک بـالـحـفـیـظ العلیم الذی جعلته علی خزائن الارض , والاب الرحیم الذی ملکته ازمة البسط والقبض . 

الذی یظهر فی بیت اللّه ذی الاستار العالم المطهر محمد بن الحسن . 
((20)) (پـروردگارا,) تقرب می جویم به تو به وسیله آن حفظ کننده دانا, آن کسی که بر گنجهای زمین او رامسلط کرده ای , و آن پدر مهربانی که زمام امور را به دستش سپردی . 

آن ابرمردی که در خانه خدا که پرده ها در آن آویخته است , ظاهر می شود عالم پاکیزه محمد بن الحسن . 
و بـه حـق , او پـدری دلـسوز و مهربان است که سحاب رحمتش دلهای خسته مشتاقان را سیراب می کند و چشمه های صفا و جوانمردی از انگشتانش می جوشد, و این چنین است که شیفتگانش هر جـمـعـه ناله ها می کنند و ضجه ها می کشند والتماسها می کنند و لطف خاص پدر مهربان خود را می طلبندکه : اللهم . 

هب لنا رافته ورحمته ودعائه وخیره ما ننال به سعة من رحمتک وفوزا عندک . 
((21)) بار پروردگارا, . 

بر ما رافت و رحمت و دعا و نیکی او را (حضرت مهدی ارواحنا فداه ) عنایت فرما, به آن مقدار که بزرگی رحمتت را نائل شویم و در نزد توفائز و رستگار گردیم . 
ایـنان می دانند که برای رسیدن به رحمت عظمای الهی که مختص خواص از اولیاءاللّه است , رافت آن بزرگوار لازم است ,و برای سر بلندی در پیشگاه اقدس حضرت حق دعای خیر آن پدر دلسوز را بـایـد, زیرا هر که را نیکی و احسان آن عزیز شامل شد به رحمت کبری نائل گشته و آنکه را دعای خیر او بدرقه راه شد به مقام (ورضوان من اللّه اءکبر) ((22)) واصل گردیده است . 
و بیتی دیگر از دیوان رافتش را چنین سروده اند: قـال رسـول اللّه (ص ): 

یـا فـاطـمة , والذی بعثنی بالحق ان منهما مهدی هذه الامة . 

وهو اعظم حسباواکرم منصبا وارحم بالرعیة واعدلهم بالسویة . 

((23)) رسول گرامی (ص ) فرمودند: .. . 
ای فاطمه , قسم به آنکه مرا به حق برگزید از این دو (امام حسن و امـام حسین (ع )) مهدی این امت به وجود می آید و او ازهمه حسبش بزرگتر و مقامش گرامی تر است و او ازهمه بر مردم مهربانتر و از همه عدالتش بیشترمی باشد. 
ایـنـجـای سـخـن اسـت کـه دلـهای سخت بی اختیار کرنش می کند, و گردنهای برافراشته خم می گردد, قلبهای سرد و بیجان به طپش می آید, و در سینه های تنگ و تاریک ناامیدان شعاع امید پـرتـو مـی افـکند, و اینجاست که انسان گرمی محبت او رالمس می کند و به او دل می بندد و به کمالش عشق می ورزد وسخن کوردلان بی مغز قلبش را آزرده می کند که بر آفتاب مهرش نقابی از خون می زنند و بر سیمای خندان لطفش پرده نفرت وخشم می کشند. 
اکنون ای همراه همدل , آنچه شنیده ای از قتل و غارتها واز آتش و قهرها, از خشم و نفرت و از ذلت و از اسارت ودیگرها . 
. . 
همه پرده بغض و کینه ایست که خفاشان نورستیز برجمال آفتاب می کشند و سـیـرت کـریـه گرگان میش گونه ایست که زشتی درونشان را چنین اظهار می کنند و عاقبت شـومـی اسـت که خود به انتظارش نشسته اند, نه روز پایان انتظارها و گریه ها,و نه وقت شادیها و هلهله ها, و نه هنگام حلقه زدن بر گردعزیزی از سفر آمده و . 
.. 
آن زمـان اسـت کـه رافت غائب به صحنه ظهور می آید و آنچه تاکنون مجال بروز و ظهور نداشته خودنمائی خواهد کرد وچنین باید گفت که : ظهور زیباست , چون ظهور زیبائیهاست . 
حـال جـای ایـن سـخن باقی است که آیا وجدان انسانهای بیداراین همه رافت و محبت را به دیده اغـماض می نگرد؟ و آیادوستان او فطرت خویش را زیر پا می نهند و در صدد جبران اینهمه احسان بـرنـمـی آیند؟ و اگر او بواقع یک انسان عادی بودنباید لطف او را جواب داد؟ حال که امام و ولی نعمت است !... 
پس باید در صدد شکر برآمد اگر چه همگان از شکرش عاجزند لیک آنچه قلب انتظار کشیده اش را خـشـنود می سازد ومرهمی بر جگر مجروح اوست و شاید بتوان با آن , دل رنجیده اش را شاد نمود, دعـا و درخـواسـت ظـهـور آن غـریـب ونجاتش از زندان غیبت است و بعید به نظر نمی رسد که این وظیفه رنگ وجوب بخود گرفته باشد چنانچه بعضی روایات به آن اشاره می نمایند. 
بـه عـنـوان نـمـونـه سـخـنـی را که امام مجتبی (ع ) به یکی از بزرگان در عالم خواب یا مکاشفه فرموده اند نقل می کنیم با توجه به این نکته که دیدن ائمه هدی (ع ) در خواب یا مکاشفه ازرؤیاهای صادقه می باشد. 
[حـضـرت امام حسن مجتبی (ع ) در عالم خواب یا مکاشفه به مرحوم آیة اللّه میرزا محمد باقر فقیه ایمانی فرمودند: در منبرهابه مردم بگوئید و به آنان دستور دهید توبه نموده و درباره تعجیل ظهور (حضرت ) حجت (ع ) دعا نمایند . 
دعا برای آمدن آن حضرت مانند نماز میت نیست که واجب کفائی بـاشد و باانجام دادن عده ای از دیگران ساقط شود, بلکه مانند نمازهای پنجگانه است که بر هر فرد بالغ واجب است برای ظهور امام زمان (ع ) دعا کند]. ((24)) ما نیز سخن دل چنین با حضرت می گوئیم : گل همیشه بهارم , خدا کند که بیائی فصل دوم ظهور رافت رافت بر تخت ظهور اگر آنها که درک کاملی از روایات ندارند نیز در این اقیانوس شناور شوند و اخبار و احادیث دوران ظـهـور [نـور عـلـی نـور] را تـامـلـی نـمایند, خواهند دید آنکه در پرده غیبت بود وپدر مهربانش مـی خـوانـدنـد و دسـتان پرمهرش به غل هجران بسته , طبیب دلسوزش می نامیدند و به صحرای غربت حیران ,مادر عشقش می گفتند, اکنون که به تخت ظهور تکیه کرده چه باید نامیدش ؟ و به چه خواندش و چگونه توصیفش نمود و به که مانندش کرد؟... 
فـقط آن زمانه را آنها که می بینند باید به تعریف بنشینند که از هرچه بگوئی برتر است و آن روزی اسـت کـه زمـیـن جـلوه گاه انوارپروردگارش می شود و نور افشان مهر او می گردد, آنسان که هـم آغـوشـان حـور و مـسـنـدنـشینان قصور, زاهدانه دست رد به سینه بهشت می زنند و حسرت بـازگـشـت بـه دنیا را می خورند واینجاست که زمین و زمینیان رشک حور و غلمان می گردند وعـاشقان سر از گریبان خاک بیرون می کنند و مست تاجگذاری رافت می شوند و زندگان فریاد مـی کـنـنـد رفـتـه گـان را که : برخیزیدو آرزو می کنند که ای کاش آنها زنده شوند ((25)) و آن زمان مؤمنان به آرزوی دیرینه خویش می رسند که می گفتند: متی ترانا ونراک وقد نشرت لواء النصر تری , اترانانحف بک وانت تام الملا. ((26)) کـی مـی رسـد آن زمان که تو را نظاره کنیم و تو ما رابنگری در حالی که پرچم نصرتت برافراشته شـده ,آیـا مـی شود که تو ما را بنگری در حالی که بر گرد توحلقه زده , تو را در میان خود گرفته باشیم و تو امام همه باشی . 
حضرت پیامبر اکرم (ص ) نیز این صحنه را چنین تصویرمی فرمایند: تاوی الیه امته کما تاوی النحل الی یعسوبها,یملاالارض عدلا کما ملئت جورا حتی یکون الناس علی مثل امرهم الاول , لایوقظ نائما, ولایهریق دما. ((27)) مـردم مـانـنـد زنـبـوران کـه بـه پـادشـاه خود پناهنده می شوند به سوی او (حضرت مهدی (ع )) پـناه می برند و آن طور که زمین از ظلم و جور پر شده آن را مملو از عدل می کند تا جائی که مردم مانند اول شوند, خوابیده را بیدار نمی کند و خونی رانمی ریزد. 
بـایـد ایـن شـتـاب مردم به سوی آن بزرگوار و آغوش گشودن آن حضرت به روی مردم را دلیل وسـعـت رافـت آن وجـود نـازنـیـن گـرفـت , و حـاکـی از رویـدادی دانـسـت کـه نـظیر آن از رسـول گـرامـی (ص ) در روز فتح مکه مکرمه دیده شد که از جانب آن حضرت منادی فریاد کرد: امروز روز عفو و بخشش است . 
و این گرایش شدید مردم نسبت به آن حضرت را تحلیلی جزاین مطلب نمی توان نمود, زیرا توجه و اقـبـال مردم به آن حضرت در حالی است که آنان همان اکثریتی هستند که جامعه ظلم و جور را تشکیل داده و موجب فساد و تباهی زمین شده اند, و همه آنها به نوعی مستحق عقوبت یا قصاص و یـاحـدی از حـدودنـد, و در ایـن صورت است که فقط خواص ازدوستانش باقی می ماند و بقیه از شمشیر قهرش خواهندگریخت . 
اما واقعیت مطلبی دیگر است , بلکه هر آن کس که از ماء معین دور افتاده و مبتلا به گنداب جهلها و تزویرها شده و سوزعطش خود را به مردابهای نفاق و ضلالت تسکین داده و دردگرسنگی را به مردارها آرام نموده , از دیو تنهائی به صحبت زاغ و زغن پناه آورده و آن قدر در قفس حرمان مانده که رنگ و بوی گل از یاد برده و از همه اینها خسته شده است و... 
اوسـت که قدر بهار را می داند و چون بهار دلها آید به استقبالش می رود و طراوت روزگاران را به نـقـد جـان می خرد, او دردهجران کشیده و سردی خزان دیده از یوغ طاغوتیان سوزهاداشته و از سـیـاهـی زاغـان خـون دلها خورده , به همین جهت به او پناهنده می شود همچون زنبوری که به سلطان خود پناه می برد. 
اگـر بـه قـسمتی دیگر از این روایت دقت شود واضح می گردد که حضرت عمدتا این بشر دور از هـدایت را به راه مستقیم می کشاند و کمر به تربیتش بسته به آنجائی باز می گرداند که ازآن جدا شـده و بـه آن فـطـرت زلالی رجوعش می دهد که از هرگونه آلایش پاک بوده و او را به تماشای حقایق در آن آیینه صاف وا می دارد. 
عفو بیکران و بـاز نـسـیـم جـانـبـخش رافت آن والی والا از این روایت استشمام می شود و دلیلی دیگر بر عفو بیکرانش در آن به چشم می خورد و پرده ای دیگر از مهر و محبتش در برابر دیده حق طلبان آویخته می گردد که آن کلامی است از حضرت امام محمد باقر(ع ) که می فرمایند: وتـجـمـع الـیـه امـوال الـدنـیـا کلها من بطن الارض وظهرها فیقول الناس : تعالوا الی ما قطعتم فیه الارحام , وسفکتم فیه الدماء الحرام , ورکبتم فیه ماحرم اللّه عزوجل فیعطی شیئا لم یعطه احد کان قبله . 
((28)) تـمـام ثـروت دنـیا از آنچه در دل زمین یا بر روی آن است در نزد او (حضرت مهدی ارواحنا فداه ) جـمـع می شود, پس ندا می کند مردم را که : بیائید به سوی آنچه برای آن قطع رحم کردید و خون نـاحـق ریـخـتـیدو حرام خداوند را مرتکب شدید, پس بخششی می کند که احدی قبل از او چنین نکرده باشد. 
می بینید که امام (ع ) چگونه خطاکاران را مورد خطاب قرارمی دهد و نه تنها از تقصیرشان اغماض مـی فـرمـایـد بلکه از عطاءوافر خود محرومشان نمی کند و آن گونه که دیگران انجام نداده اند آن بزرگوار ارواحنا فداه بخشش می نماید. 
پس مخاطبان این کلام رحیمانه همان اکثریتی هستند که جوامع را تشکیل داده و از روی نادانی و فـقـدان تـربـیت الهی آلوده به گناهان شده اند و اکنون به دامن مهر امام زمان خودافتاده و عذر می طلبند و عفو بیکران او نیز شامل حالشان شده است . 
الـبته شاید آنانی که حقوق مردم را تضییع کرده اند و یا خونی به ناحق ریخته اند و ولی دم را راضی ننموده اند مشمول این خطاب نباشند و در محکمه عدل آن حضرت ملزم به اداء دین خود گردند. 
اما همانگونه که گفته شد زمان ظهور, عرصه بروز کامل رافت است بنابراین بعید به نظر نمی رسد کـه حـضـرت بـقیة اللّه ارواحنافداه از اینان نیز شفاعت کند و از گذشته آنان اغماض نماید و اورا مـشـمول رافت عامش قرار دهد و حقوق مردم را خودبپردازد و دیه کشتگان را ادا نماید و دلهای آنـهـا را بـه آنچه خشنود می شوند راضی کند تا از حق خود بگذرند و قاتل راحلال در دنیا و آخرت نمایند, البته این مطلب اگر چه استبعادی در آن دیده نمی شود بلکه می توان از بعضی روایات باب شفاعت برای آن استدلال نمود. 
حضرت امام صادق (ع ) می فرمایند: اذا کـان یـوم الـقیامة وکلنا اللّه بحساب شیعتنا, فما کان للّه سالنا اللّه ان یهبه لنا فهو لهم , وما کان لـلادمـیـین سالنا اللّه ان یعوضهم بدله فهو لهم , وما کان لنا فهولهم , ثم قرا: (ان الینا ایابهم ثم ان علیناحسابهم ) ((29)) . 
((30)) زمـانـی کـه روز قـیامت فرا رسد خداوند ما را ماموررسیدگی به حساب شیعیانمان می کند پس آن گـناهانی را که حق اللّه است ما از خداوند درخواست می کنیم تا به ما ببخشد پس این حقوق به شـیعیان بخشیده می شود, اما حقوق مردم را از خدامی خواهیم تا به صاحبان حق عوض عطا کند, آنـهـانـیـز بـخـشیده خواهد شد و اما حقوق خود را نیز به آنها می بخشیم . 
سپس این آیه را تلاوت فرمود:بدرستی که بازگشت آنها به سوی ماست و برماست حساب آنان . 
و در بعضی اخبار از روز ظهور حضرت بقیة اللّه الاعظم ارواحنا فداه به روز قیامت صغری نیز تعبیر شده است . 
علاوه در مناجاتی که از آن یاد کردیم آن امام رئوف و آن پدرعطوف چنین فرموده اند: الـلـهـم ان شـیـعـتـنـا خـلـقت من شعاع انوارنا, وبقیة طینتنا, وقد فعلوا ذنوبا کثیرة , اتکالا علی حـبناوولایتنا, فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم , فقد رضینا, وما کان منها فیما بینهم فـاصـلح بینهم , وقاص بها عن خمسنا, وادخلهم الجنة ,وزحزحهم عن النار, ولاتجمع بینهم وبین اعدائنافی سخطک . 
((31)) پـروردگارا, شیعیان ما از پرتو انوار ما خلق شده اند واز زیاده گل ما سرشته گردیدند و گناهان زیادی را بااتکاء بر محبت ما و ولایت ما انجام داده اند, پس اگرآن گناهانی که بین تو و آنهاست از آنـهـا چـشم پوشی فرما چون ما راضی شدیم , و آنچه در بین خودانجام داده اند نیز بین آنها اصلاح فـرمـا و از خـمس ماجبران نما و داخل بهشت , و دور از جهنمشان بدارو بین آنها و دشمنان ما در عذاب و سخطت جمع مفرما. 
در این مناجات حضرت امام زمان ارواحنا فداه طلب عفو وآمرزش برای دوستانش می کند و آنچه از حق مردم بر عهده دوستان است از خداوند می خواهد تا از خمس اموال که حق آن بزرگوار است جبران نماید و این روایت گرچه برای اثبات مدعی کافی است لکن حدیثی را می آوریم که حکایت از این واقعه در زمان ظهور آن حضرت دارد. 
حضرت امام محمد باقر(ع ) می فرمایند: ثم یقبل الی الکوفة فیکون منزله بها فلایترک عبدامسلما الا اشتراه واعتقه ولا غارما الا قضی دینه , ولامظلمة لاحد من الناس الا ردها.. . 
. ((32)) سـپـس (حـضـرت مـهـدی ارواحنا فداه ) روی به کوفه می آورد و آنجاست منزل او, پس هر غلام مـسـلمانی را خریده و آزاد می کند و مقروضی نیست مگرآنکه قرضش را ادا می کند و مظلمه های مردم را ردمی نماید.

Share