39. آیه (رعایت عدالت همیشه و همه جا)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
و به مال یتیم جز به نحو احسن (و برای اصلاح) نزدیک نشوید تا به حد رشد برسد و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید، هیچکس را جز به مقدار توانایی تکلیف نمیکنیم و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان بوده باشد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند تا متذکر شوید. (152 / انعام)
شرح آیه از تفسیر نمونه
6 «هیچگاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید تا هنگامی که به حدّ بلوغ برسند» (وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ).
7 کم فروشی نکنید و حق پیمانه و وزن را باعدالت ادا کنید» (وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ) و از آن جا که هر قدر انسان دقت در پیمانه و وزن کند، باز ممکن است مختصر کم و زیادی صورت گیرد که سنجش آن با پیمانهها و ترازوهای معمولی امکانپذیر نیست، به دنبال این جمله اضافه میکند:
«هیچکس را جز به اندازه توانایی تکلیف نمیکنیم» (لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها).
8 «به هنگام داوری یا شهادت و یا در هر مورد دیگر که سخنی میگویید، عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داوری و شهادت به حق، به زیان آنها تمام گردد» (وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی).
9 «به عهد الهی وفا کنید و آن را نشکنید» (وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا).
در این که منظور از «عهد الهی» در این آیه چیست، مفسران احتمالاتی دادهاند، ولی مفهوم آیه، همه پیمانهای الهی را اعم از پیمانهای «تکوینی» و «تشریعی» و تکالیف الهی و هرگونه عهد و نذر و قسم را شامل میشود و باز برای تأکید در
پایان این چهار قسمت، میفرماید:
«اینها اموری است که خداوند به شما توصیه میکند، تا متذکر شوید» (ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ).
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«اَشُدّ»: این واژه جمع «شَدّ» و به مفهوم اوج جوانی است، به سان «اَشُرّ» که جمع «شر» میباشد و به همین تناسب در مورد بر آمدن روز میگویند:
«شَدُّ النَّهارِ».
«ذِکْر»: یادآوری و هرگاه به باب تفعیل برود به دو مفعول متعدّی میگردد.
در ادامه سخن میفرماید:
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ
و به مال یتیم جز به نیکوترین سبک و روش نزدیک نشوید.
منظور از نزدیک شدن، دست نهادن بر روی آن و تصرف در آن است، و میدانیم که دست درازی به ثروت و دارایی هر کسی کاری نارواست، امّا بدان دلیل در آیه شریفه دست درازی به مال یتیم را خاطر نشان میسازد که او توان دفاع از حقوق خود را ندارد، و به همین جهت انسانهای بیبند و بار بیشتر به مال او طمع میورزند.
آیه شریفه نشانگر آن است که تنها در یک صورت میتوان در مال یتیم تصرف نمود، و آن هم در صورتی است که انسان بهترین و شایسته ترین شیوه را برای اصلاح امور اقتصادی و مالی او برگزیند و با انگیزهای به راستی خدا پسندانه در امور مالی و اقتصادی او دخالت کند.
نیکوترین شیوه
در این که منظور از نیکوترین سبک و شیوه در نزدیک شدن به مال یتیم چیست؟ دیدگاهها متفاوت است:
1 به باور گروهی از جمله «مُجاهِد» منظور این است که ثروت و دارایی او را به وسیله تجارت افزایش دهند.
2 امّا به باور گروهی از جمله «جُبّائی» منظور این است که سرپرست یتیم تنها به اندازه خوراک خود از آن بهره برد و نه پوشاک و یا چیز دیگر.
3 و از دیدگاه برخی منظور این است که ثروت او را تا رسیدنش به کمال و جوانی، به صورت شایستهای برایش نگاه دارند.
حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ
به مال و ثروت یتیم جز به نیکوترین شیوه نزدیک نشوید تا او به جوانی و رشد خود برسد.
در تفسیر این فراز نیز دیدگاهها یکسان نیست:
1 به باور برخی از جمله «شَبَعی» منظور از رسیدن به رشد و کمال، رسیدن به مرحله بلوغ است.
2 امّا به باور برخی دیگر رسیدن به مرز هیجده سالگی است.
3 از دیدگاه «سُدی» منظور رسیدن به مرز سی سالگی است، امّا این حکم به وسیله آیه شش از سوره نساء نسخ شده است، چرا که در آنجا میفرماید:
و یتیمان را چون به حدّ بلوغ برسند بیازمایید و اگر در آنان رشد و کمال یافتید دارایی شان را به آنان بدهید:
وَ ابْتَلُوا الْیَتامی حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ …
4 و از دیدگاه «ابو حنیفه» منظور این است که هرگاه آنان به مرز بیست و پنج سالگی رسیدند، مال و ثروتشان را به خودشان بدهید، و پیش از این، در صورتی که رشد فکری و اجتماعی لازم برای تدبیر امور اقتصادی خود نداشته باشند، نمیتوان مالشان را به آنان وانهاد.
5 برخی بر آنند که حدّ و مرز مشخصی از نظر سن و سال برای این موضوع نیست؛ بنابراین به نظر میرسد منظور این است که هرگاه یتیم به مرحله بلوغ رسید و از نظر خردِ زندگی نیز کمال یافت، و روشن شد که برای حفظ حقوق و اداره اموال خویش از رشد کافی برخودار است، در آن صورت باید دارایی او را بازگرداند.
به نظر میرسد که این دیدگاه از دیدگاههای دیگر بهتر است؛ چرا که تنها با رسیدن به مرحله بلوغ نمیتوان دارایی او را به وی داد.
از آیه شریفه و دیگر آیات در این مورد، چنین دریافت میگردد که به مال یتیم جز به نیکوترین سبک نمیتوان نزدیک شد، تا او به مرحله رشد و کمال برسد، و هنگامی که او به این مرحله رسید میتوان مسؤولیت حفظ اموالش را به خود او وانهاد، گرچه خود این واگذاری به وسیله سرپرست اموال به نیکوترین سبک تصرّف نباشد و نگاه داشتن آن نیکوترین سبک باشد، چرا که نزدیک شدن به دارایی یتیم، تا هنگامی که به مرحله رشد و کمال نرسیده است باید به نیکوترین شیوه باشد، همانگونه که قرآن نیز هشدار میدهد که:
مال آنان را از بیم آنکه مبادا بزرگ شوند و در اختیار گیرند، به اسراف و شتاب نخورید:
وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا … (1) امّا پس از رسیدن او به مرحله رشد و کمال میتوان مسؤولیت حفظ اموالش را به او واگذاشت، گرچه این واگذاری تصرّف «احسن» و یا نزدیک شدن به مال او به نیکوترین روش نباشد.
وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ
و کالای پیمانه و میزان را عادلانه و کامل بپیمایید و وزن کنید و چیزی از حق کسی نکاهید.
لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها
ما هر کسی را تنها در خور توان و امکاناتش تکلیف مینماییم.
از آنجایی که عدالت و دادگری شایسته و بایسته در وزن و پیمانه ممکن است دشوار به نظر برسد، و گاه دانههایی از گندم و یا جو و برنج به ناروا جابه جا شود و جلوگیری از آن دشوار و یا امکان ناپذیر به نظر آید، از این رو قرآن روشنگری میکند که ما از شما میخواهیم که تا سر حد امکان عدل و داد را در همه میدانها رعایت نموده و از پایمال شدن حقوق جلوگیری کنید، نه فراتر از امکان.
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی
و هنگامی که به داوری و گواهی یا در هر موردی سخن میگویید، دادگری پیشه سازید، گرچه به زیان یکی از نزدیکانتان تمام شود.
روشن است که رعایت عدل و داد تنها در گفتار ضرورت ندارد، بلکه باید در عملکردها نیز عدالت را پیشه ساخت؛ امّا بدان دلیل در اینجا به دادگری در گفتار سفارش شده است که هر کس در گفتار خویش دادگری پیشه سازد، در کردار نیز عدالت پیشه خواهد بود.
1 سوره نساء، آیه 6.
به باور برخی: هرگاه به گواهی بر میخیزید یا داوری میکنید، اگرچه به زیان یکی از خویشاوندان شما باشد، عدل و داد را رعایت کنید.
یادآوری این نکته لازم است که این فراز کوتاه از فرمانهای جامع و کاملی است که موضوعات پر اهمیتی چون اقرار، شهادت، وصیّت، فتوا، قضاوت، بیان احکام و مقررات و دعوت به ارزشها و هشدار از ضد ارزشها را شامل میشود و مقرّر میدارد که در همه این میدانها و صحنهها باید دادگری را پیشه ساخت.
وَ بِعَهْدِ اللّهِ اَوْفُوا
و به عهد خدا وفا کنید.
در مورد این پیمان دو نظر است:
1 به باور گروهی هرآنچه خدا بر بندگان خود واجب ساخته پیمان اوست که باید با انجام آنها به عهد خویش وفا کرد.
2 امّا به باور برخی منظور نذر و عهد میباشد که اگر در راه نافرمانی نبود، وفای به آن لازم میشود. با این بیان منظور پیمانی است که انسان با خدای خویش میبندد.
ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
این دستوراتی که خدا در مورد مال یتیم،
کامل و عادلانه دادن وزن و کیل،
عمل به وظیفه تا سر حد امکان،
رعایت راستی و عدالت در گفتار و کردار و وفای به عهدها و پیمانها بیان فرمود، همه و همه سفارش او به شما انسانهاست تا پند گیرید و از انجام شایسته و بایسته آنها غفلت نورزید.