40. آیه (شروع از توحید و پایان به نفی اختلاف)
وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و این که این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راههای مختلف (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از راه حق دور میسازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند تا پرهیزکار شوید. (153 / انعام)
شرح آیه از تفسیر نمونه
10 «این راه مستقیم من، راه توحید، راه حق و عدالت، راه پاکی و تقوا است، از آن پیروی کنید و هرگز در راههای انحرافی و پراکنده، گام ننهید که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده میکند و تخم نفاق و اختلاف را در میان شما میپاشد» (وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ) و در پایان همه اینها برای سومین بار تأکید میکند که اینها اموری است که خداوند به شما توصیه میکند تا پرهیزکار شوید» (ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ).
قابل ملاحظه این که در این دستورات ده گانه، نخست از تحریم شرک شروع شدهاست که در واقع سرچشمه اصلی همه مفاسد اجتماعی و محرمات الهی است و در پایان نیز با نفی اختلاف که یک نوع شرک عملی محسوب میشود، پایان یافته است. این موضوع اهمیت مسأله توحید را در همه اصول و فروع اسلامی روشن میسازد که توحید تنها یک اصل دینی نیست، بلکه روح تمام تعلیمات اسلام میباشد.
مراحل سه گانه دریافت احکام
در پایان هر یک از این آیات سهگانه، به عنوان تأکید جمله «ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ» (این چیزی است که خداوند شما را به آن توصیه میکند) آمده، با این تفاوت که در آیه اول با جمله «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» و در آیه دوم با جمله «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» و در آیه سوم با جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ختم شده است و این تعبیرات مختلف و حساب شده گویا اشاره به این نکته است که نخستین مرحله به هنگام دریافت یک حکم، «تعقل» و درک آن است، مرحله بعد، مرحله یادآوری و «تذکر» و جذب آن میباشد و مرحله سوم که مرحله نهایی است، مرحله عمل و پیاده کردن و «تقوا» و پرهیزکاری است. درست است که هر کدام از این جملههای سهگانه بعد از ذکر چند قسمت از ده فرمان فوق آمده است، ولی روشن است که این مراحل سهگانه اختصاص به احکام معینی ندارد، زیرا هر حکمی «تعقل» و «تذکر» و «تقوا و عمل» لازم دارد، بلکه در حقیقت رعایت جنبههای فصاحت و بلاغت ایجاب کرده که این تأکیدات در میان آن احکام دهگانه پخش گردد.
فرمانهای جاویدان
شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که این فرمانهای دهگانه اختصاصی به آیین اسلام ندارد، بلکه در همه ادیان بوده است، اگرچه در اسلام به صورت گستردهتری مورد بحث قرار گرفته است و در حقیقت همه آنها از فرمانهایی است که عقل و منطق به روشنی آنها را درک میکند و به اصطلاح از «مستقلات عقلیه» است و لذا در قرآن مجید در آیین انبیای دیگر نیز این احکام کم و بیش دیده میشود. (1)
اهمیت نیکی به پدر و مادر
ذکر نیکی به پدر و مادر، بلافاصله بعد از مبارزه با شرک و قبل از دستورهای مهمی همانند تحریم قتل نفس و اجرای اصول عدالت، دلیل بر اهمیت فوقالعاده حق پدر و مادر در دستورات اسلامی است. این موضوع وقتی روشنتر میشود که توجه کنیم به جای «تحریم آزار پدر و مادر» که هماهنگ با سایر تحریمهای این آیه است، موضوع «احسان و نیکی کردن» ، ذکر شده است یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنها حرام است، بلکه علاوه بر آن، احسان و نیکی در مورد آنان نیز لازم و ضروری است و جالبتر این که کلمه «احسان» را به وسیله «ب» متعدی ساخته و فرموده:
*****
1- 13 / شوری.
«وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» و میدانیم «احسان» گاهی با «اِلی» و گاهی با «ب» ذکر میشود، درصورتی که با «اِلی» ذکر شود، مفهوم آن، نیکی کردن است، هر چند به طور غیرمستقیم و بالواسطه باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنی آن، نیکی کردن به طور مستقیم و بدون واسطه است، بنابراین آیه تأکید میکند که موضوع نیکی به پدر و مادر را باید آن قدر اهمیت داد که شخصا و بدون واسطه به آن اقدام نمود. (1)
قتل فرزندان به خاطر گرسنگی
از این آیات برمیآید که عربهای دوران جاهلی نه تنها دختران خود را به خاطر تعصبهای غلط، زنده به گور میکردند، بلکه پسران که سرمایه بزرگی در جامعه آن روز محسوب میشدند، را نیز از ترس فقر و تنگدستی به قتل میرسانیدند، خداوند در این آیه آنها را به خوان گسترده نعمت پروردگار که ضعیفترین موجودات نیز از آن روزی میبرند، توجه داده و از این کار بازمیدارد. با نهایت تأسف این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شکل دیگری تکرار میشود و به عنوان کمبود احتمالی مواد غذایی روی زمین، کودکان بیگناه در عالم جنینی از طریق «کورتاژ» به قتل میرسند. گرچه امروز برای سقط جنین، دلایل بیاساس دیگری نیز ذکر میکنند، ولی مسأله فقر و کمبود مواد غذایی، یکی از دلایل عمده آن است. اینها و مسائل دیگری شبیه به آن، نشان میدهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگری تکرار میشود و «جاهلیت قرن بیستم» حتی در جهانی وحشتناکتر و گستردهتر از جاهلیت قبل از اسلام است.
منظور از «فَواحِش» چیست؟
«فَواحِش» جمع «فاحِشَة» به معنی گناهانی است که فوقالعاده زشت و تنفرآمیز است، بنابراین پیمانشکنی و کمفروشی و شرک و مانند اینها اگرچه از گناهان کبیره میباشند، ولی ذکر آنها در مقابل «فواحش» ، به خاطر همان تفاوت مفهوم است.
*****
1- «تفسیر المَنار» ، جلد 8، صفحه 185.
به گناهان نزدیک نشوید
در آیات فوق در دومورد تعبیر به «لا تَقْرَبُوا» (نزدیک نشوید) شده است، این موضوع در مورد بعضی از گناهان دیگر نیز در قرآن تکرار شده است، به نظر میرسد که این تعبیر در مورد گناهانی است که «وسوسهانگیز» است، مانند زنا و فحشاء و اموال بیدفاع یتیمان و امثال اینها، لذا به مردم اخطار میکند که به آنها نزدیک نشوند تا تحت تأثیر وسوسههای شدیدشان قرار نگیرند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث با روشنگری و تأکید بیشتری میفرماید:
وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ
و این است راه راست و بیانحراف من؛ پس این راه را پی گیرید و در این راه هر آنچه روا شناخته شده است روا بدانید و هر آنچه تحریم شده است ناروا بشمارید و بر این باور باشید که آنچه به شما فرمان داده شده است درست و براساس حق و عدالت است.
«ابن عبّاس» میگوید:
منظور آیه شریفه این است که:
این دین حنیف و حقگرای من استوارترین و بهترین و کاملترین دین است و به باور پارهای منظور این است که:
آیاتی که در مورد حلال و حرام فرود آمده، همه و همه بیانگر راه من است، راه نجاتبخشی که هر کس در آن گام سپارد به پاداش پرشکوه خدا و بهشت و نعمتهای آن خواهد رسید.
وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ
به باور «مُجاهِد» منظور این است که:
به راههای کفر و بدعتآمیز گام نسپرید که شما را از راه خدا پسندانه و مورد نظر او منحرف میسازد. امّا به باور «ابن عبّاس» منظور این است که از پیمایش راه گمراه کننده یهود و نصاری و شرک گرایان دوری گزینید؛ چرا که این بیراههها مورد پسند خدا نیست و شما را از او و راه و رسم او دور میسازند.
ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
خدا شما را اینگونه و به این چیزها سفارش میکند، باشد که با دوری گزیدن از نافرمانی او به تقوا گرایید و از کیفر او در امان باشید.
«ابن عبّاس» میگوید:
آیاتی که گذشت از آیات روشن و محکم قرآنند و هرگز نسخ نگردیدهاند.
این دستورات ویژه اسلام و مردم مسلمان نیست، بلکه در تمام ادیان آسمانی بندگان خدا به گونهای به این مقررات سفارش شدهاند. این آیات، مادرِ کتاب و پایه و اساس آن هستند که هر کس به آنها عمل کند به بهشت پرطراوت خدا میرسد و هر کس این آیات را واگذارد و بدانها عمل نکند فرودگاه او آتش دوزخ خواهد بود.
«کَعْب الاَْحبارِ» یهودی میگوید:
به خدای سوگند نخستین دستوراتی که در تورات آمده این است که:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ؛ قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ …
به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر؛ ای موسی! بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام گردانیده است برای شما بخوانم …
پرتوی از آیاتی که گذشت
(1) آیاتی که گذشت درسهای انسانساز و ارزندهای میدهد که سخت در خور اندیشه، باور، برنامه زندگی ساختن و به کار بستن است؛ در آن صورت است که سیمای زندگی فرد و خانواده، و جامعه را دگرگون ساخته و از شرایط موجود به صورت مطلوب و محبوب و زیبایی جلوهگر میسازد.
در این آیات آفریدگار هستی با ده فرمان جاودانه، انسانها را به اصول و اساس ارزشها و والاییها فراخوانده و از زشت کاریها هشدار میدهد و چگونگی رابطه انسان با خدا، با خویشتن، با دیگر انسانها و با پدیدههای هستی را آن گونه که باید باشد طرح میکند، که به برخی از آنها به طور فشرده اشاره میرود.
1 دعوت به توحید گرایی و یکتا پرستی
توحیدگرایی به مفهوم حقیقی و قرآنی آن به راستی نفی اسارتها، بردگیها، خفتها، تملقها، چاپلوسیها، بتتراشیها، شخص پرستیها، پرستش ذلتبار در همه چهرهها و قیافهها و عنوانها، و اثبات اوج آزادی و آزادگی و عزت و شکوه و هویت انسان است و اگر ملل مسلمان سوگمندانه از نعمت عزّت و اقتدار و آزادی و آراستگی به ارزشهای والای قرآنی کم بهره یا بیبهرهاند، باید در توحید گرایی خود تردید کنند و آن را مورد تجدید نظر قرار دهند؛ قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً …
1 مترجم.
2 رعایت حقوق و حرمت پدر و مادر
از آنجایی که پس از اصل توحیدگرایی و چگونگی رابطه انسان با خدا، حقوق و حرمت پدر و مادر که دو معمار شخصیت وجود انسان هستند مطرح میشود، باید به نقش و اهمیت و عظمت آنان پی برد که تا کجاست؛ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً …
3 رعایت حقوق کودک
و این نیز اهمیت حقوق کودک، این نعمت گران خدا به خانواده، و این گل بوستان خانواده که قرآن حق حیات، تربیت، نگاهداری شایسته و پرورش و سازندگی روح و جان و عواطف او را پس از حقوق پدر و مادر طرح میکند؛ وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ …
4 سازندگی برون و درون
قرآن در این آیات از زشتیهای آشکار و پلیدیهای نهان هشدار میدهد و بدین وسیله به سازندگی و برازندگی و شایستگی درون و برون و ظاهر و باطن فرد و جامعه و خانواده و سیاست و اجتماع فرمان میدهد، چرا که فرد و خانواده و جامعه و تشکیلات ظاهر ساز و ریاکار رویش دیدنی نیست؛ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ …
5 رعایت حقوق بشر
حق حیات و زندگی از طبیعیترین و اساسیترین حقوق انسانهاست، چرا که دیگر حقوق انسان همچون حق اندیشه و تفکّر، حق زیستن به صورت موجودی با شعور و انتخابگر، حق معیشت، حق آزادی، حق برابری، حق حاکمیت بر سرنوشت، حق دفاع و حق بهرهوری از نعمتهای و امکانات، همه و همه به حق حیات و امنیّت جان و زندگی بر میگردد، و این آیات، حق حیات را پاس میدارد؛ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ …
6 سفارش به تفکّر و خرد ورزی
از اساسیترین ویژگیهای انسان نعمتِگران خرد و قدرت تفکّر و اندیشیدن است و این از حقوق طبیعی اوست که به کران تا کران هستی بنگرد و در همه آنها بیندیشد و دیگران را نیز به اندیشه و تفکّر بر انگیزد. این آیات روشنگری میکند که اندیشه در کران تا کران هستی نه تنها حق انسان است که از وظایف و مسؤولیتهای اوست و باید امکانات آزادی اندیشه را برای او فراهم ساخت، و او نیز باید بیندیشد تا پدیدهها و پدید آورنده آنها را بشناسد و انسانها بر اساس عدالت و آزادگی و رعایت حقوق و حدود با هم زندگی کنند؛ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.
7 رعایت حقوق قشرهای آسیبپذیر
این آیات نشانگر آن است که در جامعه مطلوب و دنیای مورد نظر قرآن، باید حقوق همگان پاس داشته شود و حقوق و امنیّت اجتماعی و اقتصادی قشرهای آسیبپذیر و بیدفاع محترم شمرده شود؛
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ.
8 امنیت اقتصادی
و این نیز درس دیگر این آیات است که به رعایت حقوق مالی و امنیّت اقتصادی و پرهیز از کم فروشی و خیانت و تقلّب در بازار و ستم و تجاوز در سیستم تولید و توزیع سفارش میکند؛ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ …
9 انتظار بر اساس امکانات و تواناییها
و این نیز یک اصل انسانی و اسلامی است که از هر کس باید به اندازه توان و امکانات مادی و معنویاش انتظار عمل داشت، که این رمز سعادتها و سلامتهاست و هر کس نیز باید در نهایت توان و ظرفیت خود احساس مسئوولیت نماید؛ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها …
10 عدالت در گفتار و داوری
اگر همه گویندگان، مصاحبه شوندگان، نویسندگان، صاحبان قدرت و امکانات، رسانههای گروهی و ارگانهای تبلیغاتی به این اصل قرآنی بیندیشند که بر اساس عدالت و قانون و قانونگرایی سخن گویند، چه تحول مبارکی در جهت سازندگی معنوی و اخلاقی و انسانی و سیاسی و اجتماعی پدید میآید و دنیا چه رنگ مطلوبی به خود میگیرد! و این آیات این درس زندگی ساز را نیز میدهد؛ وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی …
11 وفاداری
و به اصل وفاداری و وفای به عهد و پیمانها در همه ابعاد سفارش میکند و از مردم میخواهد که به عهد خود با خدا، پیامبر، خویشتن، همدینان و همنوعان خود وفا کنند و از خیانت و پیمانشکنی پروانمایند؛ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا …
12 گام سپردن در شاهراه درست و بیانحراف
این آیات به انسانها این درس دگرگون ساز را میدهد که در شاهراه راستی و درستی گام سپارند و از راه مستقیم توحید و تقوا و عدالت و پاکی و صفا و وفا، که این آیات راهگشای آن است، ذرّهای انحراف نجویند؛ وَ اَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیما فَاتَّبِعُوهُ …
13 وحدتجویی و پرهیز از تفرقه و پراکندگی
در این آیات، قرآن از توحیدگرایی آغاز میکند و با هشدار از تفرقه و پراکندگی، درسهای انسان سازش را به پایان میبرد؛ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ.
14 دعوت به پروا پیشگی
و میوه و ثمره این درسها نیز زندگی بر اساس پروای واقعی و حساب بردن از خدا در قلمرو اندیشه و گفتار و کردار است؛ ذلِکُمْ وَصّیکذمْ بِه لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.