57. «وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ ...
آیه
«وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ فی مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ»
ترجمه
و او آنها را از لابلای امواجی همچون کوهها حرکت میداد، (در این هنگام) نوح فرزندش را که در گوشهای قرار داشت فریاد زد، پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش. (42 / هود)
شرح آیه از تفسیر نمونه
سرانجام لحظه نهایی فرا رسید و فرمان مجازات این قوم سرکش صادر شد، ابرهای تیره و تار همچون پارههای شب ظلمانی سراسر آسمان را فراگرفت و آن چنان روی هم متراکم گردید که نظیرش هیچگاه دیده نشده بود، صدای غرش رعد و پرتو خیره کننده برق پیدرپی در فضای آسمان پخش میشد و خبر از حادثه بسیار عظیم و وحشتناکی میداد. باران شروع شد، سریع و سریعتر شد، قطرههای درشت و درشتتر شد و همانگونه که قرآن در آیه 11 سوره قمر میگوید گویی تمام درهای آسمان گشوده شده و اقیانوسی از آب از لابلای ابرها فرو میریزد. از سوی دیگر سطح آب زیرزمینی آن قدر بالا آمد که از هر گوشهای چشمه خروشانی جوشیدن گرفت و به این ترتیب آبهای زمین و آسمان به هم پیوستند و دست به دست هم دادند و بر سطح زمینها، کوهها، دشتها، درهها جاری شدند و به زودی سطح زمین به صورت اقیانوسی درآمد. وزش بادها امواج کوهپیکری روی این اقیانوس ترسیم میکرد و این امواج از سر و دوش هم بالا میرفتند و روی یکدیگر میغلتیدند. «و کشتی نوح با سرنشینانش سینه امواج کوهپیکر را میشکافت و همچنان پیش میرفت نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرارگرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد فرزندم! با ما سوار شو و با کافران مباش» که فنا و نابودی دامنت را خواهد گرفت. نوح این پیامبر بزرگ نه تنها به عنوان یک پدر، بلکه به عنوان یک مربی خستگیناپذیر و پر امید، حتی در آخرین لحظه دست از وظیفه خود برنداشت به این امید که سخنش در قلب سخت فرزند اثر کند. اما متأسّفانه تأثیر همنشین بد بیش از آن بود که گفتار این پدر دلسوز تأثیر مطلوب خود را ببخشد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه شریفه امواج آبها به کوهها تشبیه شدهاند و این نشانگر آن است که موجهای بسیاری بوده است که از سر و دوش هم بالا میرفتند و بر روی یکدیگر میغلتیدند.
«حَسَن» میگوید:
آب به اندازهای بالا آمد که حدود سی متر از قلّه سر به آسمان کشیده کوهها بالاتر رفت و پارهای نیز ارتفاع آب را پانزده متر بالاتر از قلّه کُوهها، گفتهاند.
پارهای آوردهاند که:
کشتی نوح روز یازدهم رجب حرکت کرد و به مدت شش ماه بر روی امواج آب روان بود و همه زمین را گردش کرد و در هیچ کجا توقف نکرد تا به مکّه رسید؛ در آنجا هفت بار برگرد خانه خدا طواف نمود؛ چرا که آن خانه پرشکوه به خواست خدا بالاتر از زمین و آب قرار گرفته بود؛ آنگاه کشتی پس از طواف همچنان بر امواج آبها پیش رفت تا در سرزمین «موصِل» و به کوه «جُودِی» رسید و در روز دهم محرم در آنجا لنگر انداخت.
در ادامه آیه شریفه میفرماید:
ِ وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ
و نوح فرزندش را که در کناری بود ندا در داد که هان …
به باور پارهای منظور این است که نوح پسرش را که در نقطهای دور از آنجایی که نوح و ایمان آوردگان ایستاده بود دید.
امّا پارهای بر آنند که منظور فاصله عقیدتی و دینی است و نه مکانی. با این بیان تفسیر آیه این است که نوح فرزندش را که از دین و عقیده پدر جدا بود، امّا پدر او را همراه و همدین خود میپنداشت، ندا داد.
ٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ.
ای پسرک من! به همراه ما بر کشتی درآی و با کفر گرایان مباش.
نوح در نظر داشت بدین وسیله او را سوار بر کشتی نموده و از نابودی نجات دهد.
«حَسَن» در این مورد آورده است که:
او با پدرش نوح نفاق گرایانه رفتار میکرد؛ از این رو پدر او را از ایمان آوردگان میپنداشت و نمیدانست که در دل کفر گراست.