61. «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ ...
آیه
«قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ»
ترجمه
فرمود:
ای نوح! او از اهل تو نیست او عمل غیر صالحی است، بنابراین آن چه را از آن آگاه نیستی از من مخواه، من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی. (46 / هود)
شرح آیه از تفسیر نمونه
چرا پسر نوح، عمل غیر صالح بود؟
گاهی انسان در انجام یک کار آن چنان پیش میرود که گویا عین آن عمل میشود. در ادبیات زبانهای مختلف به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده میشود، مثلاً گفته میشود فلان کس سراپا عدل و سخاوت است و فلان شخص سراپا دزدی و فساد است، گویی آن چنان در آن عمل غوطهور گشته که ذات او عین آن عمل گشته است. این پیامبرزاده نیز آن قدر با بدان بنشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطهور گشت که گویی وجودش تبدیل به یک عمل غیرصالح شد. بنابراین تعبیر فوق در عین این که بسیار کوتاه و مختصر است، گویای واقعیّت مهم در مورد فرزند نوح میباشد، یعنی ای نوح اگر نادرستی و ظلم و فساد در وجود این فرزند سطحی بود، امکان شفاعت درباره او میرفت، اما اکنون که سراپا غرق فساد و تباهی است، جای شفاعت نیست اصلاً حرفش را نزن. جمله «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» در واقع به منزله علت است برای «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» یعنی این که میگویم از اهل تو نیست برای آن است که از نظر عمل و کردار با تو فاصله گرفته است هر چند نسب او با تو پیوند دارد.
آنجا که پیوندها گسسته میشود؟
آیه فوق یکی دیگر از عالیترین درسهای انسانی و تربیتی را در ضمن بیان سرگذشت نوح منعکس میکند، درسی که در مکتبهای مادی مطلقا مفهومی ندارد اما دریک مکتب الهی و معنوی یک اصل اساسی است. پیوندهای مادّی (نسب، خویشاوندی، دوستی و رفاقت) در مکتبهای آسمانی همیشه تحت الشعاع پیوندهای معنوی است. در این مکتب نور چشمی و امتیاز خویشاوندی در برابر پیوند مکتبی و معنوی مفهومی ندارد. آن جا که رابطه مکتبی وجود دارد، سلمان فارسی دورافتاده که نه از خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و نه از قریش و نه حتی از اهل مکه بود، بلکه اصولاً از نژاد عرب نبود، طبق حدیث معروف «سَلْمانُ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ» «سلمان از خانواده ما است» جزء خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله محسوب میشود، ولی فرزند واقعی و بلافصل پیامبری همچون نوح براثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر، آن چنان طرد میشود که با «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» روبرو میگردد.
ممکن است چنین مسأله مهمی برای آنها که مادی میاندیشند گران آید اما این واقعیّتی است که در تمام ادیان آسمانی به چشم میخورد. به همین دلیل در احادیث اهلبیت: درباره شیعیانی که تنها نام تشیع بر خود میگذارند و اثر چشمگیری از تعلیمات و برنامههای عملی اهلبیت: در زندگانی آنها دیده نمیشود جملههای صریح و تکان دهندهای میخوانیم که بیانگر همان روشی است که قرآن در آیات فوق، پیش گرفته است. از امام علی بن موسی الرضا نقل شده که روزی از دوستان خود پرسید:
«مردم این آیه را چگونه تفسیر میکنند «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ»» یکی از حاضران عرض کرد:
«بعضی معتقدند که معنی آن این است که فرزند نوح (کنعان) فرزند حقیقی او نبود» امام فرمود:
«کَلاّ لَقَدْ کانَ ابْنَهُ وَ لکِنْ لَمّا عَصَی اللّهَ نَفاهُ عَنْ اَبیهِ کَذا مَنْ کانَ مِنّا لَمْ یُطِعِ اللّهَ فَلَیْسَ مِنّا: نه چنین نیست، او به راستی فرزند نوح بود، اما هنگامی که گناه کرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت خداوند فرزندی او را نفی کرد، همچنین کسانی که از ما باشند ولی اطاعت خدا نکنند، از ما نیستند». (1)
*****
1- «تفسیر صافی» ، ذیل آیات فوق.
مسلمانان مطرود چه کسانی هستند؟
بیمناسبت نیست که با الهام از آیه فوق اشاره به قسمتی از احادیث اسلامی کنیم که آنها نیز گروههای زیادی را که ظاهرا در زمره مسلمانان و یا پیروان مکتب اهلبیت هستند، مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شیعیان خارج میسازد:
1 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید:
«مَنْ غَشَّ مُسْلِما فَلَیْسَ مِنّا: آن کس که با برادران مسلمانش تقلّب و خیانت کند از ما نیست». (1)
2 امام صادق میفرماید:
«لَیْسَ بِوَلِیِّ لی مَنْ اَکَلَ مالَ مُؤْمِنٍ حَراما: کسی که مال مؤمنی را به گناه بخورد، دوست من نیست». (2)
3 پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید:
«اَلا وَ مَنْ اَکْرَمَهُ النّاسُ اتِّقاءَ شَرِّه فَلَیْسَ مِنّی: بدانید کسی که مردم را به خاطر اجتناب از شرش گرامی دارند از من نیست».
4 امام فرمود:
«لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسَ: کسی که به مردم ستم میکند شیعه ما نیست».
5 امام کاظم فرمود:
«لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ: کسی که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست». (3)
6 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ: کسی که صدای انسانی را بشنود که فریاد میزند ای مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسی که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست». (4)
7 امام باقر به یکی از یارانش به نام جابر فرمود:
«وَ اعْلَمْ یا جابِرُ بِاَنَّکَ لا تَکُونُ لَنا وَلِیّا حَتّی لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ اَهْلُ مِصْرِکَ وَ قالُوا اَنْتَ رَجُلٌ سُوءٌ لَمْ یَحْزُنْکَ ذلِکَ وَ لَوْ قالُوا اِنَّکَ رَجُلٌ صالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذلِکَ وَ لکِنِ اعْرِضْ نَفْسَکَ عَلی کِتابِ اللّهِ:
ای جابر! بدان که تو دوست ما نخواهی بود تا زمانی که اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگویند تو آدم بدی هستی غمگین نشوی و اگر همه بگویند تو آدم خوبی هستی خوشحال نشوی، بلکه خود را بر کتاب خدا قرآن عرضه داری و ضوابط خوبی و بدی را از آن بگیری و بعد ببینی از کدام گروهی». (5) این احادیث خط بطلان بر پندارهای کسانی که تنها به اسم قناعت میکنند و از عمل و ارتباط مکتبی در میان آنها خبری نیست میکشد و به وضوح ثابت میکند که در مکتب پیشوایان الهی آنچه اصل اساسی و زیربنایی است، همان ایمان به مکتب و عمل به برنامههای آن است و همه چیز باید با این مقیاس سنجیده شود.
*****
1- «سفینة البحار» ، جلد 2، صفحه 318.
2- «وسایل» ، جلد 12، صفحه 53.
3- «بحار» ، جلد 15، (طبع قدیم) بخش اخلاق.
4- «اصول کافی» ، جلد 2، صفحه 164.
5- «سفینة البحار» ، جلد 2، صفحه 691.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در پاسخ آن حضرت کلام آمد که:
قالَ یا نُوح إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ
هان ای نوح! بیگمان او از خاندان عقیدتی و دینی تو نیست.
در تفسیر این فراز از آیه شریفه دیدگاهها متفاوت است:
1 به باور گروهی از جمله «ابن عبّاس» ، «جُبّائی» ، «عِکْرِمَه» ، «سعید بن جُبَیر» و …، او پسر نوح بود و مفهوم آیه شریفه این است که:
این پسر از زمره خاندان تو، که وعده نجات آنان را دادیم نیست؛ چرا که خدا همان جایی که وعده نجات خاندان نوح را داد، آن کسانی را که در خور نجات و رستگاری نبودند استثنا کرد و در مورد آنان فرمود:
و کسانی که ایمان آوردهاند با خود ببر، جز آن کسانی که پیشتر در مورد آنان سخن رفت. اِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ … (1)
2 اما به باور برخی منظور این است که:
او از خاندان عقیدتی و پیرو دین و آیین تو نیست و کفرگرایی او باعث بیگانگی او از خاندان توست. یادآوری میگردد که این آیه به سان این روایت است که سلمان را با اینکه به ظاهر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، از آنان معرّفی میکند؛ چرا که بر دین و آیین آنان است. «سَلْمانُ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ.» (2)
و از حضرت رضا علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
خدا به نوح فرمود:
او از خاندان تو نیست؛ چرا که او با نوح از نظر عقیده مخالف بود و در برابر، کسانی را که پیرو او بودند از خاندان او شمرد و ادامه آیه شریفه روشنگر این دیدگاه است که میفرماید:
او دارای عملکردی ناپسند و ناشایسته است.
3 از پارهای چون «مُجاهِد» آوردهاند که او در حقیقت پسر نوح نبود، بلکه ثمره خیانت زن گمراه نوح بود و آن حضرت بدون آگاهی از حقیقت در این مورد، گفت:
پروردگارا، این پسر من است. امّا خدای دانا و توانا با بیان این جمله که فرمود:
اواز خاندان تو نیست، پرده از روی کار برداشت و خیانت همسرش را به آگاهی او رسانید.
1. آیه 40.
2. مُسْتَدرَک حاکم، ج 3، ص 598؛ اَلمُعجَم الکبیر، طَبرانی ج 6، ص 213.
به باور ما این دیدگاه ضعیف است؛ چرا که این دیدگاه با قرآن ناسازگار است که در آن نوح او را فرزند خود خواند و نادی نُوحٌ ابْنَهُ.
افزون بر این، نسبت دادن چنین چیزی به پیامبران خدا، گناه و نارواست و آنان از این نسبتهای ناروا پاک و بدورند و خدا ضمن پاک شمردن مقام و شخصیت آنان از این نسبتهای ناروا و حتّی مطالب کمتر و کوچکتری که باعث نفرت مردم از آنان گردد وجود آنان را پاک و پاکیزه ساخته است.
از «ابن عبّاس» آوردهاند که:
زنان پیامبران، خیانتکار نبودند و منظور از خیانت همسر نوح این بود که به نوح نسبت ناروای دیوانگی میداد و خیانت زن لوط(1) آن بود که با راه و رسم آن پیامبر خدا مخالفت میورزید و آمدن میهمانان او را به آگاهی مردم گمراه میرسانید.
یک پرسش و پاسخ در خصوص هشدار خدا به نوح علیهالسلام
چرا در آیه مورد بحث، خدا به پیامبرش هشدار میدهد که چیزی را که به آن دانش و آگاهی نداری از من مخواه و این شیوه سخن با دیدگاهی که هر گونه گفتار و رفتار نازیبا را از پیامبران نفی میکند و اشتباه و لغزش را زیبنده آنان نمیداند، ناسازگار است، بر این اساس جای طرح این پرسش است که اگر پیامبران از هر لغزش و اشتباهی پاک و پاکیزهاند، این هشدار چرا؟ که خدا به نوح میفرماید:
پس چیزی را که از آن آگاهی نداری از من مخواه؟ و چگونه او در پاسخ میگوید:رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لی بِهِ عِلْمٌ … (2)
پروردگارا، من به تو پناه میبرم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم.
در پاسخ باید گفت:
به باور مفسران مانعی ندارد که خدا پیامبرش را از طرح درخواستی که از آن آگاهی کامل نداشته است باز دارد و او نیز از اندیشه طرح چنین تقاضایی به خدا پناه برد.
1. سوره تحریم، آیه 10.
2. سوره هود، آیه 47.
این آیه نظیر همان چیزی است که به طور قضیه شرطیه به پیامبر گرامی هشدار داده میشود که:
«وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکَ …» (1) و به راستی که به تو و کسانی که پیش از تو بودند وحی گردید که:
اگر شرک ورزی، عملکردت تباه شده و از زیانکاران خواهی شد.
با این بیان میتوان گفت که نوح چنین درخواستی نکرده و به مجرد اندیشه طرح آن، خدا به او هشدار داده است. افزون بر آن میتوان گفت که درخواست آن حضرت از بارگاه خدا، مشروط به خواست او و مصلحت او بود و نه به طور قطع و غیر مشروط: و هنگامی که خدا روشنگری فرمود که در نجات او مصلحتی نیست و او درخور کیفر است، نوح از درخواست خود به خدا پناه برد و گذشت و پاسخ خدا نیز هماهنگ با درخواست نوح آمده است.
إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ.
او دارای کردار و عملکردی ناپسند و ناشایسته است: از این رو چیزی را که به آن علم نداری از من درخواست مکن و اندرزت میدهم که مبادا از مردم نادان باشی.
1. سوره زُمَر، آیه 65.