63. آیه (سعادت و شقاوت افراد در آخرت نتیجه اعمال آنها در دنیاست)
یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعیدٌ
آن روز که (قیامت) فرا رسد هیچکس جز به اجازه او سخن نمیگوید گروهی از آنها شقاوتمندند و گروهی سعادتمند (گروهی بدبختند و گروهی نیکبخت). (105 / هود)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«سَعید» از ماده «سعادت» به معنی فراهم بودن اسباب نعمت و «شَقِیّ» از ماده «شقاوت» به معنی فراهم بودن اسباب گرفتاری و مجازات و بلا است. گاه چنین تصور میشود این آیه که دلیل بر سخن گفتن مردم در آن روز به اجازه پروردگار است، با آیاتی که مطلقا نفی تکلم میکند منافات دارد، مانند آیه 65 سوره یس: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ: امروز بر دهان آنها مهر مینهیم و به جای آن دستهایشان سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند به کارهایی که انجام دادهاند» و در آیه 35 سوره مرسلات میخوانیم:
«هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ: امروز روزی است که آنها سخن نمیگویند». بهتر آن است که در پاسخ سؤال مربوط به تناقض ظاهری آیات مربوط به تکلم همان جوابی را بگوییم که بسیاری از مفسران گفتهاند و آن این که:
مردم در آن روز مراحل مختلفی را میپیمایند که هر مرحله ویژگیهایی دارد، در پارهای از مراحل هیچگونه پرسش و سؤالی از آنها نمیشود و حتی مهر بر دهانشان مینهند، فقط اعضای پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کردهاند با زبان بیزبانی سخن میگویند، اما در مراحل دیگر قفل از زبانشان برداشته میشود و به اذن خداوند به سخن میآیند و به گناهان خود اعتراف میکنند و خطاکاران یکدیگر را ملامت مینمایند بلکه سعی دارند گناه خویش را بر گردن دیگری نهند. به هر حال در پایان آیه اشاره به تقسیم همه مردم به دو گروه کرده میگوید:
«گروهی در آن جا شقی و گروهی سعیدند، گروهی خوش بخت و گروه دیگری بدبختند» (فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعیدٌ). سعیدها در آن جهان همان نیکوکارانی هستند که در لابلای انواع نعمتها جای آنها است و شقاوتمندان همان بدکارانی هستند که
در دل دوزخ در انواع مجازاتها گرفتارند. این شقاوت و آن سعادت چیزی جز نتیجه اعمال و کردار و گفتار و نیات انسان در دنیا نیست.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«شِقاء»: تیره بختی و نیک بختی ضد آن است.
چگونگی سخن گفتن مردم در روز رستاخیز
از آیه مورد بحث چنین دریافت میگردد که در روز رستاخیز، تنها به اذن و فرمان او سخن گفته میشود و نه بدون اجازه او؛ در حالی که از آیات دیگری دریافت میگردد که در آن روز کسی سخن بر زبان نمیآورد و از کسی پرسوجو نمیشود. برای نمونه:
قرآن در این مورد میفرماید:
هذا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ (1) روز رستاخیز، روزی است که مردم، دم نمیزنند و به آنان اجازه داده نمیشود تا پوزش بخواهند.
و نیز میفرماید:
در آن روز هیچ انس و جنّی از گناهش پرسیده نشود. فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ (2)
و نیز میفرماید:
و آنان را بازداشت کنید که خودشان مسئولند. وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ (3)
و آیات دیگری که همین مفهوم و پیام را دارد. اینک جای طرح این پرسش است که آیا این دسته از آیات با آیه مورد بحث ناسازگار نیستند؟
در این مورد سه پاسخ آمده که هر سه جالب است:
1 روز رستاخیز، گذرگاهها و توفقگاههای گوناگونی دارد که در برخی از آنها به مردم اجازه سخن داده میشود و در برخی اجازه داده نمیشود و هر کدام از این دو گروه از آیات ناظر به برخی از ایستگاهها و گذرگاههای روز رستاخیز است.
1. سوره مُرْسَلات، آیه 35 36.
2. سوره رحمن، آیه 39.
3. سوره صافّات، آیه 24.
2 و به باور پارهای دیگر، آن گروه از آیات که میفرماید:
در آن روز سخن نمیگویند و یا به آنان اجازه سخن داده نمیشود، منظور این است که از روی منطق و استدلال سخن نمیگویند وگرنه در آنجا و آن روز بزرگ، گناهکاران در مورد گناهان خویش زبان به اعتراف میگشایند و یکدیگر را سرزنش میکنند و هر کدام گناه خود را به گردن دیگری میاندازد، امّا هیچ یک از اینها گفتار حساب شده و منطقی نیست و میتوان گفت هیچ کدام سخن درستی نمیگویند و زمانی که انسان سخن درستی برای گفتن نداشته باشد و درست نگوید، همانند آن است که هرگز نگفته است. پیام این آیات، به سان سخن کسی است که به گوینده بیمنطقی میگوید:
شما چیزی نیاوردی و چیزی نگفتی.
و نظیر آیات مورد اشاره، آن آیاتی است که مردمِ بیگانه از خرد و بینش را که در آیات قدرت خدا آن گونه که باید نمیاندیشند و تدبّر و تفکّر نمیکنند، کور و کر و گنگ میشمارد: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ.» (1)
3 در مورد آیاتی نظیر این آیه شریفه که میفرماید:
در آن روز هیچ انسان و پری از گناهش مورد پرسش قرار نمیگیرد، (2) نیز، باید توجّه داشت که معنای آیه این است که:
آری از آنان برای شناخت ماهیت و گناهانشان پرسش نمیشود؛ چرا که خدای دانا و آگاه از نیتها و کارهای آنان آگاه است و نیازی به پرسش و پاسخ نیست، بلکه پرسش و بازخواست از آنان، به خاطر نکوهش و سرزنش آنان انجام میگیرد، که در آیه شریفه میفرماید:
آنان را بازداشت کنید که آنان مسؤولند. (3)
به بیان دیگر میتوان گفت:
قرآن شریف پرسش به منظور شناسایی را نفی میکند، امّا به منظور نکوهش و سرزنش را هرگز؛ و با این بیان هیچ ناسازگاری و تناقضی در میان آیات نیست.
در ادامه آیه شریفه آفریدگار هستی خبر میدهد که آنان در روز رستاخیز به دو دسته تقسیم میگردند:
1. سوره بَقَرَه، آیه 18.
2. سوره رحمن، آیه 39.
3. سوره صافات، آیه 24.
تیرهبختان روز رستاخیز
فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعیدٌ.
پارهای از آنان تیرهبخت خواهند بود و پارهای نیکبخت، که گروه نخست درخور کیفر و عذابند و گروه دوّم درخور پاداش و ثواب.
یادآوری میگردد که شقاوت یا تیرهبختی باعث عذاب و کیفر تیرهبختان میگردد، همانگونه که سعادت و نیکبختی باعث ارزانی شدن نعمتها به نیکبختان است. با این بیان، انسان تیرهبخت آن کسی است که به خاطر عملکرد زشت و ظالمانهاش در نافرمانی خدا تیرهبخت گردیده و انسان نیکبخت آن کسی است که در راه فرمانبرداری خدا و به خاطر انجام کارهای شایسته، به اوج نیکبختی پر کشیده است.
در آیه شریفه، ضمیر «مِنْهُمْ» به واژه «النّاس» (1) که در آیه پیش است باز میگردد؛ گرچه پارهای بر آنند که به واژه «نَْفس» (2) که اسم جنس است باز میگردد.
1. آیه 103.
2. آیه 105.