پیشگفتار

باور به آشکار شدن شخصیت رهاکننده انسان ها از زنجیره ستم وبیداد، پیشینه ای شاید به درازای عمر بشریت دارد. این اندیشه و باور کهن بشری، همواره آماج آسیب هایی نیز بوده است. چشم اندازی به این آسیب ها رگه های زیر را در پیدایش آن به دست می دهد. نخست باید به نارسایی های فرهنگی و اعتقادی جامعه منتظر به عنوان ریشه همه آسیب های مزبور اشاره کرد. از چنین ریشه ای، شاخه هایی سرزده که این باور زلال دینی و جامعه ایده آل و آرمانی مورد نظر آن را به تیرگی ها و نابسامانی هایی دچار کرده است؛ از جمله این شاخه ها می توان به رویش خزه وار گروه هایی چون مدعیان عرفان های دروغین و دراویش اشاره کرد. امیدزدایی از دیگر موارد قابل اشاره در این راستا است؛ چرا که امید می تواند موتور متحرک جامعه به سوی اهداف وآرمان های مورد نظراسلام باشد. به همین دلیل دشمنان اسلام، نظریه هایی از جمله «پایان تاریخ» و«جنگ تمدن ها» را به منظور انحراف افکار عمومی مطرح می کنند.

رواج اندیشه پلورالیسم(1) دینی یا حقانیت همه ادیان که بیشتر، از سوی نظریه پردازان غربی دامن زده می شود نیز به دلیل تردیدزایی در زیرساخت های اعتقادی اسلام که باور به مهدویت از جمله آن می باشد،


1- Pluralism

می تواند در ردیف آسیب های یادشده جای گیرد. رویکرد «مهدی نوعی» و اینکه این شخصیت حتماً فرد شناخته شده ای نمی باشد، بلکه بعدها به دنیا خواهد آمد نیز گام دیگری در این راستا است.

گاهی در ادبیات منتظران، با نظراتی روبه رو می شویم که نپیوستن به مهدویت و دوران ظهور را در پی دارد؛ به طوری که ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، یک امر محال تلقی شده، حالتی افسانه ای و اسطوره ای به خود می گیرد؛ چه او یک منجی آسمانی است که دست زمینیان هرگز به او نخواهد رسید. همین طور فقدان الگوهای مناسب رفتاری در جامعه و نیز ضعیف بودن تبلیغات رسانه ای از الگوهای برتر موجود از یک سو و عدم آگاهی از سیمای منتظران واقعی به دلیل هجوم تبلیغات فرهنگ لیبرالیستی و نگرش سکولاریستی از سوی دیگر، زمینه را برای حمله به مبانی فکری جامعه فراهم کرده است.

پیوند نادرست میان سنت و مدرنیته نیز از دیگر آسیب های این پدیده زیبای اسلامی است؛ چرا که گاه به دلیل در پی داشتن خود باختگی های فرهنگی برابر تمدن و اندیشه های بیگانه، مفهوم انتظار را که ساحتی سنتی دارد، به حاشیه می راند. به دیگر سخن، برخی با سکولاریزه کردن سنّت های مذهبی، موجب تقدس زدایی از بسیاری از سنّت ها _ نظیر سست شدن ماهیت و مفهوم انتظار در جامعه _ خواهند شد.

اعتقاد به حکومت عدل الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و طرد و انکار هر نوع حکومتی پیش از ظهور، سبب نوعی انحصارگرایی در بعد سیاسی می شود و در نتیجه هیچ گونه تلاشی برای اصلاح امور و تشکیل حکومت عادلانه و اجرای احکام الهی صورت نمی گیرد. چنین ایده ای انسان را به گوشه نشینی و انزوا طلبی می کشاند یا به تمکین هرگونه حکومت طاغوتی و ستمکار منجر می شود.

این زمینه به تحلیل کارکردی انتظار کمک می کند که بر اساس نظریه کارکردگرایی با رویکرد جامعه شناختی، می توان دریافت که پدیده انتظار به عنوان یک واقعیت اجتماعی، دارای کارکردهای آشکار و پنهان است. در این دیدگاه که کارکردها، عملکردهایی به شمار می روند که تطبیق یا سازگاری یک نظام اجتماعی را امکان پذیر می سازند، سه عنصر وظیفه، نقش و کار نهفته است.(1) بر اساس این نظریه، در رابطه با انتظار و اعتقاد به منجی دو گروه عمده «بهنجارها و کجروها» وجود دارند. بهنجارها بر عکس کجروها با پذیرش ارزش ها و هنجارهای اسلامی، با آن ها همنوا شده اند.

آنچنان که می دانیم نظام اجتماعی مسلمانان از ابتدای ظهور اسلام، همواره به نوعی با مسأله انتظار و مهدویت روبه رو شده بود و مسلمانان، به ویژه شیعیان بر اساس سخن معصومان علیهم السلام و مستندات آیات قرآنی، با این امر آشنا بودند. این اعتقاد، همواره مؤمنان را واداشته است تا شرایط ظهور را هم در بعد فردی _ از طریق خودسازی و کسب شناخت مفاهیم و احکام دینی _ و هم در بعد اجتماعی _ از طریق امر به معروف و نهی از منکرفراهم آورند که در حقیقت می توان آن ها را از کارکردهای آشکار مسأله انتظار تلقی کرد.


1- نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، ص144.
 

در این میان، افراد و گروه هایی نیز بوده اند که با این اهداف و وسایل دینی و الهی همسو نبوده اند. بر اساس تیپ شناسی گروه های اجتماعی نظریه کارکردگرایی، فقط مؤمنان و شیعیان واقعی که همسو با ثقلین حرکت کرده و هرگز از آن ها جدا نشده اند، دارای کارکردهای آشکار و مثبت انتظار هستند. در این نظریه و تحلیل جامعه شناختی برخی، مسأله منجی و مهدویت را در جایگاه هدف زندگی اجتماعی پذیرفته اند؛ اما در بعد انتظار، مطابق دستورات الهی و هنجارهای دینی و عرفی عمل نکرده اند و برخی منتظران منفعل بوده اند. برخی، سکوت برابر ظلم و ظالمان را برگزیده اند و برخی، دامن زدن به فساد و ظلم را برای تعجیل در امر ظهور حضرت انتخاب کرده اند. در این میان، برخی نیز ادعای مهدویت کرده اند.

با توجه به منابع تاریخی و اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع اسلامی و با توجه به نوع نگرش و برخورد با مسأله انتظار، می توان آسیب های اجتماعی گوناگونی را شناسایی کرد. این آسیب ها به دلایل مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین عدم آشنایی با منابع دینی و مذهبی به وجود می آیند. عدم خودسازی و پیروی از هواهای نفسانی، سبب شده است گروه های گرفتار در این آسیب ها یا مانند مقدس مآبان، از مفاهیم دینی و مذهبی برداشت سطحی انجام دهند یا به جای مقابله با ظلم و فساد، سکوت اختیار کنند.

برخی به دلیل سوء برداشت از پدیده انتظار، برای تعجیل در امر ظهور، در گسترش فساد با حکومت های جائر همنوا شده اند. برخی دیگر، افرادی هستند که نه وجود منجی را پذیرفته اند و نه به بهبودی شرایط جامعه و شکوفایی آن امید دارند؛ لذا در جامعه اسلامی منزوی شده، آینده بشریت را تاریک می بینند؛ به همین دلیل از هر گونه تلاشی دست برداشته اند. در قرون گذشته، رواج اندیشه هایی چون مرجئه، اشاعره و جبرگرایی در این امر بی تأثیر نبود؛ اما امروزه اندیشه هایی چون نظریه هانتینگتون که پایان تاریخ را بر اساس نظریه «برخورد تمدن ها» برای مسلمانان تاریک می بینند، به این امر دامن زده است.

بعضی دیگر از گروه های آسیب مانند شورشیان، در واقع اعتقاد به منجی و فرهنگ انتظار را که در فرهنگ دینی ما پذیرفته شده است، قبول ندارند؛ اما هدف و وسیله دیگری جایگزین آن کرده اند. آنان برای رسیدن به مقاصد خود و کسب پایگاهی مردمی به عوام فریبی دست زده، ادعای مهدویت کرده اند. حمایت قدرت های استکباری نیز در اغلب اوقات، قابل مشاهده است که با این اوصاف باید با این منجیان دروغین مقابله کرد و آنان را به جامعه اسلامی شناساند.

Share