67. آیه (هوسرانی و خوشگذرانی سرچشمه انحرافات اجتماعی است)
فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمینَ
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند، مگر اندکی از آنها که نجاتشان دادیم و آنها که ستم میکردند از تنعم و تلذذ پیروی کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند). (116/هود)
وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ
و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را به ظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش درصدد اصلاح بوده باشند. (117 / هود)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«اُوْلُوا» به معنی «صاحبان» و «بَقِیَّة» به معنی باقیمانده است و معمولاً این تعبیر در لغت عرب به معنی اولوا الفضل (صاحبان فضیلت و شخصیت و نیکان و پاکان) گفته میشود زیرا انسان معمولاً اجناس بهتر و اشیاء نفیستر را ذخیره میکند و نزد او باقی میماند و به همین جهت این کلمه مفهوم نیکی و نفاست را با خود دارد. در هر جامعهای تا زمانی که گروهی از اندیشمندان متعهد و مسؤول وجود دارد که در برابر مفاسد ساکت نمینشینند و به مبارزه برمیخیزند و رهبری فکری و مکتبی مردم را در اختیار دارند این جامعه به تباهی و نابودی کشیده نمیشود. اما آن زمان که بیتفاوتی و سکوت در تمام سطوح حکمفرما شد و جامعه در برابر عوامل فساد بیدفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودی حتمی است. در هر جامعهای معمولاً ظلم و فسادی وجود دارد، اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم و فساد هست و در طریق اصلاح باشند و با چنین احساس و گام برداشتن در راه اصلاح، خداوند به آنها مهلت میدهد و قانون آفرینش برای آنها حق حیات قائل است. اما همین که این احساس از میان رفت و جامعه بیتفاوت شد و فساد و ظلم به سرعت همه جا را گرفت آن گاه است که دیگر در سنت آفرینش حق حیاتی برای آنها وجود ندارد، این واقعیت را با یک مثال روشن میتوان بیان کرد. در بدن انسان، نیروی مدافع مجهزی است به نام «گلبولهای سفید خون» که هر میکرب خارجی از طریق هوا، آب و غذا و خراشهای پوست به داخل بدن هجوم کند این سربازان جانباز در برابر آنها ایستادگی کرده و نابودشان میکنند و یا حداقل جلو توسعه و رشد آنها را میگیرند. بدیهی است اگر یک روز این نیروی بزرگ دفاعی که از میلیونها سرباز تشکیل میشود دست به اعتصاب بزند و بدن بیدفاع بماند چنان میدان تاخت و تاز میکربهای مضر میشود که به سرعت انواع بیماریها به او هجوم میآورند. کل جامعه انسانی نیز چنین حالی را دارد اگر نیروی مدافع که همان «أُولُوا بَقِیَّةٍ» بوده باشد از آن برچیده شود میکربهای بیماری زای اجتماعی که در زوایای هر جامعهای وجود دارد به سرعت نمو و تکثیر مثل کرده، جامعه را سرتاپا بیمار میکنند. نقش «أُولُوا بَقِیَّةٍ» در بقای جوامع آن قدر حساس است که باید گفت:
بدون آنها حق حیات از آنان سلب میشود و این همان چیزی است که آیات فوق به آن اشاره دارد. همواره در میدان مبارزات اجتماعی آنها که ضعیفترند، زودتر از صحنه خارج میشوند یا نابود میگردند و تنها آنها باقی میمانند که از نظر تفکر و یا نیروی جسمانی قویترند و به همین دلیل باقیماندگان نیرومندانند، به همین جهت در عرب این ضربالمثل وجود دارد که میگویند فِی الزَّوایا خَبایا وَ فِی الرِّجالِ بَقایا (در زاویهها هنوز مسائل مخفی وجود دارد و در میان رجال، شخصیتهایی باقیمانده) و نیز به همین دلیل کلمه «بَقِیَّة» که در سه مورد از قرآن مجید آمده است همین مفهوم را دربردارد: در داستان طالوت و جالوت در قرآن مجید میخوانیم:
«إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی: نشانه حقانیت حکومت طالوت این است که صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد همان صندوقی که یادگاری نفیس خاندان موسی و هارون در آن است و مایه آرامش شما است». (1)
«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (86/هود)
*****
1- 248 / بقره.
و نیز در داستان شعیب در همین سوره خواندیم که به قومش گفت: و این که در پارهایاز تعبیرات نام «بَقِیَّتُ اللَّهِ » بر مهدی موعود گذارده شده نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا او یک وجود پرفیض و ذخیره بزرگ الهی است که برای برچیدن بساط ظلم و بیدادگری در جهان و برافراشتن پرچم عدل و داد نگاهداری شده است و از اینجا روشن میشود که چه حق بزرگی این شخصیتهای ارزشمند و مبارزه کنندگان با فساد و «اُوْلُوا بَقِیَّةها» بر جوامع بشری دارند، چرا که آنها رمز بقاء و حیات ملتها و نجات آنها از نابودی و هلاک هستند.
هم صالِح و هم مصلِح باشید
نکته دیگری که در آیه فوق جلب توجه میکند این است که قرآن میگوید:
خداوند هیچ شهر و آبادی را به ظلم و ستم نابود نمیکند در حالی که اهلش «مصلح» باشند. توجه به تفاوت «مصلح» و «صالح» این نکته را روشن میسازد که تنها «صلاحیت» ضامن بقاء نیست بلکه اگر جامعهای صالح نباشد ولی در مسیر اصلاح گام بردارد او نیز باز حق بقاء و حیات دارد، ولی آن روز که نه صالح بود و نه مصلح، از نظر سنت آفرینش حق حیات برای او نیست و به زودی از میان خواهد رفت. به تعبیر دیگر هر گاه جامعهای ظالم بود اما به خود آمده و درصدد اصلاح باشد چنین جامعهای میماند، ولی اگر ظالم بود و در مسیر اصلاح و پاکسازی نبود، نخواهد ماند.
نکته دیگر این که یکی از سرچشمههای ظلم و جرم در آیات فوق پیروی از هوسرانی و لذت پرستی و عیش و نوشها ذکر شده که در قرآن از آن تعبیر به «اِتْراف» میشود. این تنعم و تلذذ بیقید و شرط سرچشمه انواع انحرافاتی است که در طبقات مرفه جامعهها به وجود میآید، چرا که مستی شهوت آنها را از پرداختن به ارزشهای اصیل انسانی و درک واقعیتهای اجتماعی بازمیدارد و غرق عصیان و گناه میسازد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«بَقِیَّة»: باقیمانده چیزی.
«اُتْرِفُوا»: به رفاه و آسایش و خوشگذرانی عادت کردن.
رابطه اختناق با انحطاط جامعهها
در این آیات، قرآن شریف نخست به رابطه مرموزی که میان حاکمیت اختناق و سکوت و بیتعهّدی عالمان و روشنفکران در برابر روند جامعه و تاریخ از یک سو و انحطاط و سقوط و نابودی جامعهها از سوی دیگر وجود دارد، پرداخته و میفرماید:
فَلَوْلا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ اُولُوا بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الاَْرْضِ
پس چرا از قرنها و نسلهای پیش از شما اندیشوران و خردمندانی نبودند و به پا نخاستند تا تبهکاران را از بیدادگری و فسادِ در زمین و زمان باز دارند؟! به بیان دیگر چرا با آن همه نعمتهایی که خدا به آنان داده و خرد و دانشی که به آنان بخشیده بود و با وجود آمدن پیامبران و کتابهای آسمانی به سوی آنان، بازهم گروهی اختناق و سکوت را به مردم تحمیل کردند تا خود یکّه تاز میدان باشند و دانشوران نیز بیتعهّدی و سکوت در برابر تبهکاران و ظالمان را بر بیان حقیقت برگزیدند؟! چرا؟!
به باور پارهای منظور از «اُولُوا بَقِیَّةٍ» صاحبان دین و مردم نیکو کردارند.
اِلاّ قَلیلاً مِمَّنْ اَنْجَیْنا مِنْهُمْ.
مگر اندکی از آنان که از تباهی جلوگیری میکردند و در راه اصلاح و به سامان آوردن امور دین و دنیای مردم تلاش مینمودند؛ و آنان پیامبران و مردم شایسته کرداری بودند که به آنان ایمان آوردند وما نیز به پاداش کارشان، آنان را از عذابی دردناک که قومشان را فرا گرفت، نجات بخشیدیم.
وَاتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما اُتْرِفُوا فیهِ
و بیدادگران از پی کامجوییها و ناز و نعمتی که در آن غوطهور بودند و عادت کرده بودند، رفتند و لذّت جویی و بیبند و باری را بر نعمتهای سرای آخرت برگزیدند و کامرواییهای زندگی به گونهای آنان را سرگرم ساخت که از یاد خدا باز ماندند و دچار آفت غفلت شدند.
وَ کانُوا مُجْرِمینَ.
و آنان مردم خوشگذران و لذّت جویی بودند که به جرم و گناه عادت کرده و در انجام آن پافشاری مینمودند.
در تفسیر این آیه دیدگاهها متفاوت است:
1 به باور برخی منظور این است که:
و پروردگار تو هرگز چنین نیست که شهر و دیاری را از روی ظلم نابود سازد، بلکه این مردم آن شهر و دیار هستند که به خود ستم روا میدارند و خدا نیز به کیفر بیدادشان آنان را نابود میسازد.
2 امّا به باور برخی دیگر منظور این است که:
پروردگارت چنین نیست که جامعه و مردمی را که بیشترشان اصلاحگرند، به خاطر بیدادگری یکی چند نفر از آنان نابود سازد، امّا هنگامی که بیداد همگانی شد و بیشتر مردم آن جامعه به ستم گراییدند، خدا آنان را به کیفر بیدادشان نابود میسازد.
3 و از دیدگاه «ابن عبّاس» منظور این است که خدا مردم شرکگرا و کفرگرا را در صورتی که روابط اجتماعی آنان بر اساس عدالت و انصاف باشد، نابود نمیسازد و چنین جامعهای است سقوط نمیکند.
و از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که در تفسیر «وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» فرمود:
منظور این است که روابط آنان با یکدیگر بر اساس عدالت و انصاف باشد و جامعه آنان عادلانه و انسانی اداره شود؛ چنین مردمی به خاطر شرک به خدا که ستم به خویشتن میباشد نابود نخواهند شد؛ اِنَّهُ قالَ صلی الله علیه و آله: «وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» یُنْصِفُ بَعْضُها بَعْضَهُمْ.
عبرتهای آموزنده برای خانوادهها در سوره یوسف (شرح از تفسیر نمونه)
در حدیثی از امام صادق میخوانیم:
«هر کس سوره یوسف را هم روز و هم شب بخواند، خداوند او را روز رستاخیز برمیانگیزد در حالی که زیباییش همچون زیبایی یوسف است و هیچگونه ناراحتی روز قیامت به او نمیرسد و از بندگان صالح خدا خواهد بود». (1) روایاتی که در بیان فضیلت سورههای قرآن آمده به معنی خواندن سطحی بدون تفکر و عمل نیست بلکه تلاوتی است مقدمه تفکر و تفکری است سرآغاز عمل و با توجه به محتوای این سوره روشن است که اگر کسی برنامه زندگی خود را از آن بگیرد و در برابر طوفانهای شدید شهوت و مال و جاه و مقام خویشتن داری کند تا آن جا که سیاهچال زندان را توأم با پاکدامنی بر قصر آلوده شاهان مقدم دارد.
چرا بر خلاف سرگذشتهای سایر انبیاء داستان یوسف یکجا بیان شده است؟
یکی از ویژگیهای داستان یوسف این است که همه آن یکجا بیان شده، به خلاف سرگذشت سایر پیامبران که به صورت بخشهای جداگانه در سورههای مختلف قرآن پخش گردیدهاست. این ویژگی به این دلیل است که تفکیک فرازهای این داستان با توجه به وضع خاصی که دارد پیوند اساسی آن را از هم میبرد و برای نتیجهگیری کامل همه باید یکجا ذکر شود، فی المثل داستان خواب یوسف و تعبیری که پدر برای آن ذکر کرد که درآغاز این سوره آمده بدون ذکر پایان داستان مفهومی ندارد. لذا در اواخر این سوره میخوانیم، هنگامی که یعقوب و برادران یوسف به مصر آمدند و در برابر مقام پر عظمت او خضوع کردند، یوسف رو به پدر کرد و گفت:
«یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا: پدرم! این تأویل همان خوابی است که در آغاز دیدم خداوند آن را به واقعیت پیوست» (100 / یوسف). این نمونه پیوند ناگسستنی آغاز و پایان این داستان را روشن میسازد، در حالی که داستانهای پیامبران دیگر این چنین نیست و هر یک از فرازهای آن مستقلاً قابل درک و نتیجهگیری است.
*****
1- «مجمع البیان» ، ذیل آیه.
آشنایی با سوره یوسف (شرح از تفسیر مجمعالبیان)
آشنایی با سوره یوسف
این سوره مبارکه دوازدهمین سوره از سورههای قرآن شریف است. پیش از آغاز ترجمه و تفسیر آن، به نکاتی از ویژگیهایش اشاره میرود:
1 نام سوره
نام بلند و تاریخی این سوره مبارکه، سوره «یوسف» است و به دو جهت به این نام مبارک خوانده شده است:
نخست اینکه جز یکی چند آیه این سوره دلنشین و پر جاذبه، همه آیاتش داستان درس آموز و سرگذشت تفکّرانگیز قهرمان زیباترین داستانها را به تابلو میبرد و بسیار طبیعی و مناسب است که به این نام خوانده شود.
دیگر اینکه در قرآن شریف که 27 مرتبه نام قهرمان بهترین داستانها حضرت یوسف آمده است، 25 مرتبه آن در این سوره میباشد؛ از این رو اگر بخواهیم نام این سوره را از آیه آیه و واژه واژه آن هم دریافت داریم، به همین نام بر خواهیم خورد.
2 فرودگاه این سوره
به باور همه مفسّران، تمامی آیات این سوره در مکّه و در کنار کهنترین خانه وحی و رسالت بر قلب پاک پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده است و تنها طبق روایتی از «ابن عبّاس» چهار آیه این سوره که عبارتند از آیات اوّل تا سوّم و آیه هفتم، در مدینه نازل شدهاند.
3 شماره آیات واژهها و حروف آن
این سوره دارای یکصد و یازده (111) آیه، یکهزار و هفتصد و شصت و شش (1766) واژه و هفت هزار و یکصد و شصت و شش 7166 حرف میباشد و به دوازده بخش کلّی قابل تقسیم است.
4 پاداش تلاوت این سوره
1 از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود:
«عَلِّمُوا اَرِقّائَکُمْ سُورَةَ یُوسُفَ، فَاِنَّهُ اَیُّما مُسْلِمٍ تَلاها وَ عَلَّمَها اَهْلَها وَ ما مَلَکَتْ یَمینُهُ هَوَّنَ اللّهُ تَعالی عَلَیْهِ سَکَراتِ الْمَوْتِ وَ اَعْطاهُ الْقُوَّةَ اَنْ لا یَحْسُدَ مُسْلِما.» (1)
سوره یوسف را به بردگان خویش بیاموزید؛ چرا که هر مسلمانی این سوره را بخواند و به خاندان و بردگان خویش آن را بیاموزد، خدا سختیهای مرگ را بر او آسان میسازد و به او توانی میبخشد که در زندگی خود به هیچ مسلمانی حسد نورزد.
2 و نیز از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
«مَنْ قَرَأَ سُورَةَ یُوسُفَ فی کُلِّ یَوْمٍ اَوْ فی کُلِّ لَیْلَةٍ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ جَمالُهُ مِثْلُ جَمالِ یُوسُفَ، وَ لا یُصیبُهُ فَزَعُ یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَ کانَ مِنْ خِیارِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ …» (2)
کسی که در هر شب و هر روز سوره یوسف را بخواند، خدا او را در روز رستاخیز به زیبایی و جمال یوسف بر میانگیزد و از هراس و سختی آن روز سرنوشتساز در امان خواهد بود و در زمره بندگان شایسته خدا قرار خواهد داشت.
3 و نیز فرمود:
«اِنَّها کانَتْ فِی التَّوْراةِ مَکْتُوبَةً»
این سوره مبارکه، در کتاب تورات نیز آمده است.
5دو نکته در مورد این روایات(3)
1 روشن است که پاداش پر شکوهی که برای تلاوتگرِ این سوره و یا سورههای دیگر قرآن نوید داده شده است، برای آن تلاوت قرآنی است که سر آغاز اندیشه و تفکّر شایسته قرآنی و از پی آن سر آغازی بر عملکرد شایسته و عادلانه و انسانی باشد و تلاوت کننده، از یوسف درس بگیرد که چگونه در برابر هوسهای سرکش پایداری ورزد و گناه نکند و از مرز مقررات و قوانین نگذرد،
و چگونه در برابر زورمندان سر ذلّت فرود نیاورد،
1. الفِرْدَوْس، دیلمی، ج 3، ص 10؛ کَشّاف، ج 2، ص 348.
2. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 66؛ ثواب الاعمال، ص 133.
3. مترجم.
(صفحه 365)
و چگونه زندان بیداد و کند و زنجیر آن برایش از ستم پذیری و خفت پذیری گواراتر باشد، و چگونه در زندگی آزاد، مرد گذشت و پایداری و تدبیر و کیاست و درایت و مدیریّت و تقوا باشد؛ نه تلاوتی که تنها تلاوت باشد و نه برای اندیشه و فکر و عمل و نه تلاوتی که شغل و حرفه و برای آب و نان و جاه و جبروت باشد و نه تلاوتی که ابزار فریب و سلطه گردد! آری، آن تلاوت درخور آن پاداش پرشکوه است نه اینها.
6 دورنمایی از سوره
این سوره مبارکه در مکّه فرود آمده است؛ از این رو بیشتر عنایت آیات آن به ایجاد تحوّل مطلوب عقیدتی و اخلاقی و فکری و انسانی در جامعه شرک زده و باوراندن حقانیت دعوت پیامبر و آسمانی بودن رسالت و کتاب او به مردم در قالب زیباترین و عبرت آموز ترین داستانها و سرگذشت هاست؛ و با ظرافت و زیبایی خاصّی روشنگری میکند که خدای یکتا، همان قدرت بیهمتای و بیهمانندی است که هم آفریدگار جهان و انسان است و هم تدبیرگر امور و شؤون آفرینش؛ هم فرمانروای هستی و مالک روز رستاخیز است و هم حاکم بر روند تاریخ و تحوّلات آن و فرجام همه کارها و بازگشت همه بندگان نیز سرانجام به سوی اوست.
در آیات یکصد و یازدهگانه این سوره مبارکه، از توحیدگرایی و یکتاپرستی،
از معاد و جهان پس از مرگ،
دین باوری و دینداری،
اخلاق و ارزشهای اخلاقی،
دانش و بینش و حکمت،
اندیشه و تفکّر،
کار و تلاش و سازندگی،
آیندهنگری و برنامه ریزی برای اداره شایسته جامعه،
نقش ثروت و امکانات،
نقش مردم و حقوق آنان،
ویژگیهای یک دولت شایسته و عدالت پیشه،
اصل رسالت و وحی الهی،
پدیده رؤیا،
فرجام خوش ایمان و تقوا و پاکدامنی،
و فرجام رسوای گناه و زشتکاری و بیداد،
و از دهها موضوع دیگر سخن رفته است. (1)
1. نگارنده.