99. «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ ...
آیه
«فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»
ترجمه
پروردگارش دعای او را اجابت کرد و مکر آنها را از او بگردانید چرا که او شنوا و دانا است.
(34 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
و از آن جا که وعده الهی همیشه این بود که جهاد کنندگان مخلص را (چه با نفس و چه با دشمن) یاری بخشد، یوسف را در این حال تنها نگذاشت و لطف حق به یاریش شتافت. به هنگام گرفتاری در چنگال مشکلات و در مواقعی که حوادث پای انسان را به لب پرتگاهها میکشاند تنها باید به خدا پناه برد و از او استمداد جست که اگر لطف و یاری او نباشد کاری نمیتوان کرد، این درسی است که یوسف بزرگ و پاکدامن به ما آموخته، او است که میگوید:
«پروردگارا! اگر نقشههای شوم آنها را از من باز نگردانی من هم به آنها متمایل میشوم، اگر مرا در این مهلکه تنها بگذاری طوفان حوادث مرا با خود میبرد، این تویی که حافظ و نگهدار منی، نه قوّت و قدرت و تقوای من». این حالت «وابستگی مطلق» به لطف پروردگار علاوه بر این که قدرت و استقامت نامحدودی به بندگان خدا میبخشد سبب میشود که از الطاف خفیّ او بهره گیرند. همان الطافی که توصیف آن غیر ممکن است و تنها باید آن را مشاهده کرد و تصدیق نمود. اینها هستند که هم در این دنیا در سایه لطف پروردگارند و هم در جهان دیگر. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین میخوانیم:
«هفت گروهند که خداوند آنها را در سایه عرش خود قرار میدهد آن روز که سایهای جز سایه او نیست: پیشوای دادگر و جوانی که از آغاز عمر در بندگی خدا پرورش یافته و کسی که قلب او در مسجد و مرکز عبادت خدا پیوند دارد و هنگامی که از آن خارج میشود در فکر آن است تا به آن بازگردد و افرادی که در طریق اطاعت فرمان خدا متحداً کار میکنند و به هنگام جدا شدن از یکدیگر نیز رشته اتّحاد معنوی آنها همچنان برقرار است و کسی که به هنگام شنیدن نام پروردگار (به خاطر احساس مسؤولیت یا ترس از گناهان) قطره اشک از چشمان او سرازیر میشود و مردی که زن زیبا و صاحب جمالی او را به سوی خویش دعوت کند او بگوید من از خدا میترسم و کسی که کمک به نیازمندان میکند و صدقه خود را مخفی میدارد آن چنان که دست چپ او از صدقهای که با دست راست داده باخبر نشود». (1)
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
با اینکه یوسف میدانست که خدا، او را یاری میرساند و نقشه زشت و ظالمانه زنان را از او دور میسازد و نقش بر آب مینماید، چگونه دست به سوی آسمان برداشت و با زبانِ دعا خواسته خویش را خواست؟
درست است که خدا از راز دل او آگاه بود و او را یاری میفرمود، امّا گاه مصلحت در آن است که انسان برای دریافت الطاف خدا دعا کند و با راز و نیاز با آن سببساز، خواستههای خویش را بخواهد و بدان نایل آید.
پرسش دیگر اینکه یوسف چگونه میدانست که با رسیدن یاری خدای و لطف و مهر او، دستخوش لغزش نخواهد شد و از گناه مصون خواهد ماند و اگر لطف خدا نباشد دست به گناه خواهد یازید؟
پاسخ این است که یوسف از آنجایی که انسان شناسی آگاه بود و غریزه جنسی را در سازمان وجود خویش مینگریست، از سویی میدانست که اگر مهر و لطف خدا نباشد ممکن است دچار لغزش گردد و از دگر سو نیز آگاه بود که خدا پیامبران خود را در پرتو الطاف خود حفظ میکند و اگر به کسی این لطف را نداشته باشد، او را به مقام والای رسالت بر نمیگزیند.
«جُبّائی» در این مورد میگوید:
از آیه شریفه این نکته دریافت میگردد که دعا درباره کاری که انجام آن از سوی خدا قطعی میباشد نیز درست است؛ چرا که یوسف با اینکه میدانست که مورد لطف خداست و خدا او را از گناه و لغزش مصون میدارد، باز هم دعا کرد و آن را به صورت نیایش از خدا خواست.
امّا به باور ما ممکن است لطف خدا در چنین مواردی در گرو دعای خالصانه بندگان باشد و اگر آنان دعا نکنند و از خدا نخواهند، مهر و لطف او بر آنان فرود نیاید؛ و یوسف به همین دلیل دعا میکرد؛ چرا که احتمال میداد که اگر دعا نکند و از خدای خویش خالصانه نخواهد، ممکن است مورد لطف قرار نگیرد و فرود لطف و یاری خدا در این مورد ممکن است مشروط به دعا و در گرو آن باشد.
إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.
به راستی که خدا دعای بندگان را میشنود و نسبت به اخلاص در دعا و مصالح و مفاسد آنان در پذیرفته شدن دعاهایشان دانا و آگاه است.
*****
1- «سفینةالبحار» ، جلد 1، صفحه 595 (ظل).