101. آیه (یوسف در زندان خودکامگان)
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ
و دو جوان همراه او وارد زندان شدند، یکی از آن دو گفت:
من در عالم خواب دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم و دیگری گفت:
من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل میکنم و پرندگان از آن میخورند ما را از تعبیر آن آگاه ساز که تو را از نیکوکاران میبینیم.
(36 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
و از آن جا که وقتی انسان نتواند از طریق عادی و معمولی دسترسی به اخبار پیدا کند احساسات دیگر او به کار میافتد، تا مسیر حوادث را جستجو و پیشبینی کند و خواب و رؤیا هم برای او مطلبی میشود. از همین رو یک روز این دو جوان که گفته میشود یکی از آن دو مأمور آبدارخانه شاه و دیگری سرپرست غذا و آشپزخانه بود و به علت سعایت دشمنان و اتّهام به تصمیم بر مسموم نمودن شاه به زندان افتاده بودند، نزد یوسف آمدند و هر کدام خوابی را که شب گذشته دیده بود و برایش عجیب و جالب مینمود بازگو کرد. در این که این دو جوان از کجا دانستند که یوسف از تعبیر خواب اطلاع وسیعی دارد، در میان مفسران گفتگو است. بعضی گفتهاند:
یوسف شخصا خود را در زندان برای زندانیان معرفی کرده بود که از تعبیر خواب اطلاع وسیعی دارد و بعضی گفتهاند سیمای ملکوتی یوسف نشان میداد که او یک فرد عادی نیست، بلکه فرد آگاه و صاحب فکر و بینش است و لابد چنین کسی میتواند مشکل آنها را در تعبیر خواب حل کند. بعضی دیگر گفتهاند:
یوسف از آغاز ورودش به زندان، با اخلاق نیک و حسن خلق و دلداری زندانیان و خدمت آنها و عیادت از مریضان نشان داده بود که یک فرد نیکوکار و گرهگشا است به همین دلیل در مشکلاتشان به او پناه میبردند و از او کمک میخواستند. ذکر این نکته نیز لازم است که در اینجا قرآن به جای کلمه «عبد» و «برده» تعبیر به «فَتی» (جوان) میکند، که یک نوع احترام است و در حدیث داریم:
«لا یَقُولَنَّ اَحَدُکُمْ عَبْدی وَ اَمَتی وَ لکِنْ فَتایَ وَ فَتاتی: هیچکدام از شما نباید بگوید غلام من و کنیز من، بلکه بگوید جوان من» (1) (تا در دوران آزادی تدریجی بردگان که اسلام برنامه دقیقی برای آن چیده است، بردگان از هر گونه تحقیر در امان باشند).
تعبیر به «إِنِّی أَعْصِرُ خَمْرا» (من شراب میفشردم) یا به خاطر آن است که او در خواب دید انگور را برای ساختن شراب میفشارد و یا انگوری را که در خم، تخمیر شده بود برای صاف کردن و خارج ساختن شراب از آن میفشرده است و یا این که انگور را میفشرده تا عصیر آن را به شاه بدهد، بی آن که شراب شده باشد و از آن جا که این انگور قابل تبدیل به شراب است این کلمه به آن اطلاق شده است. تعبیر به «إِنِّی أَرانی» (من میبینم)، یا این که قاعدتا باید بگوید من در خواب دیدم، به عنوان حکایت حال است، یعنی خود را درآن لحظهای که خواب میبیند فرض میکند و این سخن را برای ترسیم آن حال بیان میدارد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«فَتی»: جوان و به برده نیز گفته میشود، همانگونه که در مورد کنیز «فَتاة» به کار میرود!
سرانجام یوسف به جرم بیگناهی و همساز و همراه نشدن با محیط آلوده و استبداد زده و به کیفر آزادی، درست اندیشی، امانتداری و پاکدامنی به زندان فرستاده شد و همراه و هم بند دیگر زندانیان گردید و این، نه نخستین بار بود که بیگناهی به جرم بیگناهی روانه زندان میگردد و نه آخرین بار. در این آیات آفریدگار هستی از حال او در زندان خودکامگان خبر میدهد و میفرماید:
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ
پس از اینکه خودکامگان صلاح اندیشی کردند که او باید به زندان برود، از پی آن به زندان افکنده شد و دو جوان نیز به همراه او وارد زندان شدند.
*****
1- «مجمعالبیان» ، جلد 5، صفحه 232.
به باور پارهای، یکی از آن دو جوان ساقی فرمانروای آن سامان بود و دیگری آشپز ویژهاش که بر ضد آن دو نیز خبر چینی و گزارش شده بود که گویی در اندیشه مسموم ساختن رهبر کشورند.
قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً
به باور «ابن مسعود» یوسف پس از ورود به زندان، نشانههایی از دانش و حکمت خویش را به زندانیان نشان داد و گفت در پرتو دانش و بینشی که به او ارزانی شده است خوابها را نیز تعبیر میکند و از پیام آنها خبر میدهد و پیشگویی مینماید. از این رو آن دو جوان به یکدیگر گفتند:
خوب است او را بیازماییم؛ و آنگاه بدون اینکه خوابی دیده باشند آمدند و چنین گفتند.
امّا به باور «مُجاهِد» و «جُبّائی» آنان چنین خوابهایی را دیده بودند و درست گفتند ولی هنگامی که یوسف خوابشان را تعبیر نمود خواب خود را انکار کردند و این انکارشان دروغ بود.
برخی بر آنند که آن فردی که به دار آویخته شد دروغ میگفت، امّا آن دیگری به راستی خواب دیده بود و «علی بن ابراهیم» نیز در تفسیرش همین دیدگاه را از امامان نور آورده است.
در مورد مفهوم آیه دو نظر است:
1 به باور برخی منظور این است که یکی از آن دو که ساقی شاه بود، گفت:
شاخه درخت انگوری را در خواب دیدم که سه خوشه در آن بود و من آن سه خوشه را چیدم و در جام شاه فشردم و به دست او دادم؛ و جمله «اَعْصِرُ خَمْرا» در حقیقت «اَعْصِرُ عِنَبَ خَمْرٍ» میباشد که حذف شده است.
2 به باور برخی دیگر، عرب انگور را «خَمْر» مینامد که بر این اساس مفهوم آیه این میشود: من در خواب دیدم که انگور میفشارم.
وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ
و آشپز شاه گفت:
من در خواب دیدم گویا روی سرم سه عدد زنبیل است که میان آنها نان و انواع غذاهاست و پرندگان از آن میخورد.
نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ: ما را از تعبیر و تأویل آن آگاه ساز.
إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ: که ما تو را از نیکوکاران مینگریم.
«ضَحّاک» میگوید:
رسم یوسف در زندان این بود که اگر جای کسی تنگ بود به هر صورت ممکن برای او گشایش و وسعتی پدید میآورد و اگر کسی نیازمند میشد، در رفع نیاز و گرفتاری او میکوشید و اگر کسی بیمار میشد، او را پرستاری مینمود! و از حضرت صادق علیهالسلام نیز همین نکته و همین سیره اخلاقی یوسف روایت شده است.
در روایت است که خوابها یک چهل و ششم از رسالت و نبوت است؛ چرا که همان سان که پیامبران از آینده خبر میدهند واز رویدادها پیشگویی مینمایند، برخی خوابها نیز از آینده پیام دارند واز رویدادهای آینده خبر میدهند! بنابراین معنای آیه این است که:
ما میدانیم که تو از تعبیر خوابها آگاهی داری و این سخن و تکریم از یوسف بر این اساس است که امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود:
ارزش هر انسانی به اندازه همان چیزی است که آن را به شایستگی انجام میدهد.
«قیمَةُ کُلِّ امْرِیءٍ ما یُحْسِنُهُ.» (1)
1. نهج البلاغه، قصار 81.