108. آیه (ماجرای خواب سلطان مصر)
وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یابِساتٍ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی فی رُءْیایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ
ملک گفت:
من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده (که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند و آنها را از بین بردند) ای جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید اگر خواب را تعبیر میکنید. (43/یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
یوسف سالها در تنگنای زندان به صورت یک انسان فراموش شده باقی ماند، تنها کار او خودسازی و ارشاد و راهنمایی زندانیان و عیادت و پرستاری بیماران و دلداری و تسلّی دردمندان آنها بود. تا این که یک حادثه به ظاهر کوچک سرنوشت او را تغییر داد، نه تنها سرنوشت او که سرنوشت تمام ملت مصر و اطراف آن را دگرگون ساخت. پادشاه مصر که میگویند نامش ولید بن رَیّان بود (و عزیز مصر وزیر او محسوب میشد) خواب ظاهرا پریشانی دید و صبحگاهان تعبیر کنندگان خواب و اطرافیان خود را حاضر ساخت و از آنها خواست تا خوابش را تعبیر کنند
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«رُؤْیا»: آنچه انسان در عالم خواب میبیند که بر سه بخش قابل تقسیم است:
1 خوابهای رحمانی،
2 شیطانی،
3 خوابهایی که به وضعیت و شرایط بیننده خواب و باورها و اندیشههای او بازمیگردد.
رؤیایی هراسانگیز و سرنوشتساز
در این آیات قرآن شریف به ترسیم وسیله نجات و رهایی یوسف از زندان پرداخته و روشنگری میکند که وقتی دعای یوسف به هدف اجابت رسید و گشایش کار او نزدیک گردید، فرمانروای مصر خواب هراس انگیز و سرنوشت سازی دید؛ و چون همه دانشوران و سیاستمداران از تعبیر آن خواب عجیب فرو ماندند، دگر باره نام فراموش شده یوسف، آن زندانی بیگناه، نخست در محافل سیاسی و اجتماعی و آنگاه در همه جا به میان آمد و از پی آن خار و خاشاکهای باطل و بیداد کنار رفت و خورشید حقیقت پدیدار شد.
قرآن در بیان این فراز از سرگذشت درس آموز یوسف میفرماید:
وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَری سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ
و پادشاه گفت:
من در خواب هفت گاو چاق و فربه دیدم …
یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ
که هفت گاو لاغر دیگر آنها را میخورند و گاوهای چاق به گونهای در شکم گاوهای لاغر قرار گرفتند که ناپدید شدند.
وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یابِساتٍ
و نیز در خواب هفت خوشه سبز را دیدم که دانه بسته و بار گرفته بود و هفت خوشه خشک دیگر دیدم که آنها را درویده بودند و این خوشههای خشک به دور خوشههای سبز پیچیده شده به طوری که آنها را نابود ساخت.
آنگاه گفت:
یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونی فی رُءْیایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ.
هان ای بزرگان، اینک آنچه را من در خواب دیدم تعبیر کنید و پیام آن را باز گویید.
پارهای بر آنند که او افسونگران و کاهنان را گرد آورد و خواب خویش را برای آنان باز گفت و از پی آن، آنان را مخاطب ساخت و گفت:
هان ای