113. «ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدِ ...
آیه
«ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِدادٌ یَأْکُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلیلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ»
ترجمه
پس از آن هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) میآید که آن چه را شما برای آنها ذخیره کردهاید میخورند جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد. (48 / یوسف)
ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عامٌ فیهِ یُغاثُ النَّاسُ وَ فیهِ یَعْصِرُونَ
سپس سالی فرا میرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود و در آن سال مردم عصیر (میوهها و دانههای روغنی) میگیرند. (49 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
تعبیری که یوسف برای این خواب کرد چه قدر حساب شده بود گاو در افسانههای قدیمی سنبل «سال» بود، چاق بودن دلیل بر فراوانی نعمت و لاغر بودن دلیل بر خشکی و سختی، حمله گاوهای لاغر به گاوهای چاق دلیل بر این بود که در این هفت سال باید از ذخایر سالهای قبل استفاده کرد و هفت خوشه خشکیده که بر هفت خوشه تر پیچیدند تأکید دیگری بر این دو دوران فراوانی و خشکسالی بود، به اضافه این نکته که باید محصول انبار شده به صورت خوشه ذخیره شود تا به زودی فاسد نشود و برای هفت سال قابل نگهداری باشد و این که عدد گاوهای لاغر و خوشههای خشکیده بیش از هفت نبود نشان میداد که با پایان یافتن این هفت سال سخت آن وضع پایان مییابد و طبعا سال خوش و پر باران و با برکتی در پیش خواهد بود و بنابراین باید به فکر بذر آن سالها هم باشند و چیزی از ذخیره انبارها را برای آن نگهدارند. در حقیقت یوسف یک معبّر ساده خواب نبود بلکه یک رهبر بود که از گوشه زندان برای آینده یک کشور برنامهریزی میکرد و یک طرح چند مادهای حداقل پانزده ساله به آنها ارائه داد و چنان که خواهیم دید این تعبیر توأم با راهنمایی و طراحی برای آینده شاه جبار و اطرافیان او را تکان داد و موجب شد که هم مردم مصر از قحطی کشنده نجات یابند و هم یوسف از زندان و هم حکومت از دست خودکامگان. بار دیگر این داستان این درس بزرگ را به ما میدهد که قدرت خداوند بیش از آن چه ما فکر میکنیم میباشد او است که میتواند با یک خواب ساده که به وسیله یک جبار زمان خود دیده میشود هم ملت بزرگی را از یک فاجعه عظیم رهایی بخشد و هم بنده خاص خودش را پس از سالها زجر و مصیبت رهایی دهد. باید سلطان این خواب را ببیند و باید در آن لحظه ساقی او حاضر باشد و باید به یاد خاطره خواب زندان خودش بیفتد و سرانجام حوادثی مهم به وقوع پیوندد. او است که با یک امر کوچک حوادث عظیم میآفریند، آری به چنین خدایی باید دل ببندیم. خوابهای متعددی که در این سوره به آن اشاره شده از خواب خود یوسف گرفته تا خواب زندانیان، تا خواب فرعون مصر و اهمیت فراوانی که مردم آن عصر به تعبیر خواب میدادند نشان میدهد که اصولاً در آن عصر تعبیر خواب از علوم پیشرفته زمان محسوب میشد و شاید به همین دلیل پیامبر آن عصر یعنی یوسف نیز از چنین علمی در حد عالی برخوردار بود که در واقع یک اعجاز برای او محسوب میشد. مگر نه این است که معجزه هر پیامبری باید از پیشرفتهترین دانشهای زمان باشد تا به هنگام عاجز ماندن علمای عصر از مقابله با آن یقین حاصل شود که این علم سرچشمه الهی دارد نه انسانی.
نظارت بر مصرف
در مسائل اقتصادی تنها موضوع «تولید بیشتر» مطرح نیست، گاهی «کنترل مصرف» از آن هم مهمتر است و به همین دلیل در دوران حکومت خود، سعی کرد، در آن هفت سال وفور نعمت، مصرف را به شدت کنترل کند تا بتواند قسمت مهمی از تولیدات کشاورزی را برای سالهای سختی که در پیش بود، ذخیره نماید. در حقیقت این دو از هم جدا نمیتوانند باشند، تولید بیشتر هنگامی مفید است که نسبت به مصرف کنترل صحیحتری شود و کنترل مصرف هنگامی مفیدتر خواهد بود که با تولید بیشتر همراه باشد. سیاست اقتصادی یوسف در مصر نشان داد که یک اقتصاد اصیل و پویا نمیتواند همیشه ناظر به زمان حال باشد، بلکه باید «آینده» و حتی نسلهای بعد را نیز دربرگیرد و این نهایت خودخواهی است که ما تنها به فکر منافع امروز خویش باشیم و مثلاً همه منابع موجود زمین را غارت کنیم و به هیچ وجه به فکر آیندگان نباشیم که آنها در چه شرایطی زندگی خواهند کرد، مگر برادران ما تنها همینها هستند که امروز با ما زندگی میکنند و آنها که در آینده میآیند برادر ما نیستند. جالب این که از بعضی از روایات چنین استفاده میشود که یوسف برای پایان دادن به استثمار طبقاتی و فاصله میان قشرهای مردم مصر، از سالهای قحطی استفاده کرد، به این ترتیب که در سالهای فراوانی نعمت، مواد غذایی از مردم خرید و در انبارهای بزرگی که برای این کار تهیه کرده بود ذخیره کرد و هنگامی که این سالها پایان یافت و سالهای قحطی در پیش آمد، در سال اوّل مواد غذایی را به درهم و دینار فروخت و از این طریق قسمت مهمی از پولها را جمع آوری کرد، در سال دوم در برابر زینتها و جواهرات (البته به استثنای آنها که توانایی نداشتند) و در سال سوم در برابر چهارپایان و در سال چهارم در برابر غلامان و کنیزان و در سال پنجم در برابر خانهها و در سال ششم در برابر مزارع و آبها و در سال هفتم در برابر خود مردم مصر، سپس تمام آنها را (به صورت عادلانهای) به آنها بازگرداند و گفت هدفم این بود که آنها را از بلا و نابسامانی رهایی بخشم.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عامٌ فیهِ یُغاثُ النَّاسُ
پس از هفت سال سختی و قحطی، دگر باره سالی پر برکت و خوش فرا میرسد که در آن برای مردم باران میبارد و به لطف خدا فراوانی و گشایش روی میآورد.
به باور پارهای واژه «یُغاثُ» از «غَوْث» و «غِیاث» برگرفته شده و منظور این است که:
پس، از پی آن سالهای سخت، سالی خوش و پر نعمت فرا میرسد و مردم از قحطی و گرفتاری نجات مییابند.
وَ فیهِ یَعْصِرُونَ.
به باور گروهی از جمله «ابن عبّاس» منظور این است که در آن سال، نعمتها بسیار میگردد و مردم میوههای گوناگون و دانههای روغنی همچون انگور، زیتون، کنجد و … میفشارند و آب میوه و روغن آنها را میگیرند.
گفتنی است که آخرین فراز آیه شریفه فراتر از تعبیر خواب شاه بود که یوسف بیان فرمود و این از خبرهای غیبی از جانب خدا بود تا افزون بر دانش و فرزانگی که از پیش به او ارزانی شده است، نشانه دیگری بر رسالت آن حضرت و معجزه جدیدی بر پیامبری و دعوت توحیدیش باشد.
«بلخی» میگوید:
تعبیری که یوسف برای خواب فرمانروای مصر نمود، نشانگر بیاساس بودن گفتار کسانی است که میگویند:
تعبیر خواب همان است که در مرحله و مرتبه نخست تعبیر میشود نه مراحل بعد؛ چرا که اگر این گفتار درست بود، پس از آنکه افسونگران و کاهنان و سیاستمداران، خواب شاه را خوابهایی آشفته و پریشان تعبیر کردند، دگرباره یوسف آن را تفسیر و تعبیر نمیفرمود و از پیام واقعی آن خبر نمیداد.