117. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی ...
آیه
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ»
ترجمه
من هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس (سرکش)، بسیار به بدیها امر میکند مگر آن چه را پروردگارم رحم کند، پروردگارم غفور و رحیم است. (53 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
باز ادامه داد: «من هرگز نفس سرکش خویش را تبرئه نمیکنم چرا که میدانم این نفس اماره ما را به بدیها فرمان میدهد» (وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ). «مگر آن چه پروردگارم رحم کند» و با حفظ و کمک او مصون بمانیم (اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی) و در هر حال در برابر این گناه از او امید عفو و بخشش دارم «چرا که پروردگارم غفور و رحیم است» (اِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ). انسان هنگامی که در زندگی پایش به سنگ بخورد یک نوع حالت بیداری توأم با احساس گناه و شرمساری در وجودش پیدا میشود، به خصوص این که بسیار دیده شده است که شکست در عشق مجازی راهی برای انسان به سوی عشق حقیقی (عشق به پروردگار) میگشاید و به تعبیر روانکاوی امروز آن تمایلات شدید سر کوفته «تصعید» میگردد و بی آن که از میان برود در شکل عالیتری تجلی میکند. پارهای از روایات که در شرح حال همسر عزیز در سنین بالای زندگیش نقل شده نیز دلیل بر این تنبّه و بیداری است. خلاصه این که ارتباط و پیوند آیات چنین نشان میدهد که همه اینها گفتههای همسر عزیز مصر است که مختصر تَنَبُّه و بیداری پیدا کرده بود و به این حقایق اعتراف کرد. در این فراز از داستان یوسف دیدیم که سرانجام دشمن سرسختش به پاکی او اعتراف کرد و اعتراف به گنهکاری خویش و بیگناهی او نمود، این است سرانجام تقوا و پاکدامنی و پرهیز از گناه و این است مفهوم جمله «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» (هر کسی تقوا پیشه کند خداوند راه گشایشی برای او قرار میدهد و از آن جا که گمان نمیکرد به او روزی میدهد). تو پاک باش و در طریق پاکی استقامت کن خداوند اجازه نمیدهد ناپاکان حیثیّت تو را بر باد دهند.
شکستهایی که سبب بیداری است
شکستها همیشه شکست نیست بلکه در بسیاری از مواقع ظاهرا شکست است اما در باطن یک نوع پیروزی معنوی به حساب میآید، اینها همان شکستهایی است که سبب بیداری انسان میگردد و پردههای غرور و غفلت را میدرد و نقطه عطفی در زندگی انسان محسوب میشود. همسر عزیز مصر (که نامش «زلیخا» یا «راعیل» بود) هر چند در کار خود گرفتار بدترین شکستها شد ولی این شکست در مسیر گناه باعث تَنَبُّه او گردید، وجدان خفتهاش بیدار شد و از کردار ناهنجار خود پشیمان گشت و روی به درگاه خدا آورد داستانی که در احادیث درباره ملاقاتش با یوسف پس از آن که یوسف عزیز مصر شد نقل شده نیز شاهد این مدعا است زیرا رو به سوی او کرد و گفت:
«اَلْحَمْدُ لِلّهِالَّذی جَعَلَ الْعَبیدَ مُلُوکا بِطاعَتِه وَ جَعَلَ الْمُلُوکَ عَبیدا بِمَعْصِیَتِه: حمد خدای را که بردگان را به خاطر اطاعت فرمانش ملوک ساخت و ملوک را به خاطر گناه برده گردانید» و در پایان همین حدیث میخوانیم که یوسف سرانجام با او ازدواج کرد. (1) خوشبخت کسانی که از شکستها پیروزی میسازند و از ناکامیها کامیابی و از اشتباهات خود راههای صحیح زندگی را مییابند و در میان تیرهبختیها نیکبختی خود را پیدا میکنند. البته واکنش همه افراد در برابر شکست چنین نیست، آنها که ضعیف و بیمایهاند به هنگام شکست یأس و نومیدی سراسر وجودشان را میگیرد و گاهی تا سر حد خودکشی پیش میروند، که این شکست کامل است، ولی آنها که مایهای دارند سعی میکنند آن را نردبان ترقی خود قرار دهند و از آن پل پیروزی بسازند.
حفظ شرف برتر از آزادی ظاهری است
دیدیم یوسف نه تنها به خاطر حفظ پاکدامنیش به زندان رفت بلکه پس از اعلام آزادی نیز حاضر به ترک زندان نشد تا این که فرستاده ملک بازگردد و تحقیق کافی از زنان مصر درباره او بشود و بیگناهیش اثبات گردد تا سرفراز از زندان آزاد شود، نه این که به صورت یک مجرم آلوده و فاقد حیثیت مشمول عفو شاه گردد که خود ننگ بزرگی است و این درسی است برای همه انسانها در گذشته و امروز و آینده.
*****
1- «سفینة البحار» ، جلد 1، صفحه 554.
حالات نفس سرکش
علمای اخلاق برای نفس (احساسات و غرایز و عواطف آدمی) سه مرحله قائلند که در قرآن مجید به آنها اشاره شده است.
نخست «نفس امّاره» نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند و لذا اَمّارَهاش گفتهاند، در این مرحله هنوز عقل و ایمان آن قدرت را نیافته که نفس سرکش را مهار زند و آن را رام کند بلکه در بسیاری از موارد در برابر او تسلیم میگردد و یا اگر بخواهد گلاویز شود نفس سرکش او را بر زمین میکوبد و شکست میدهد. این مرحله همان است که در آیه فوق در گفتار همسر عزیز مصر به آن اشاره شده است و همه بدبختیهای انسان از آن است.
مرحله دوم «نفس لَوّامَّة» است که پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت، انسان به آن ارتقاء مییابد، در این مرحله ممکن است بر اثر طغیان غرایز گهگاه مرتکب خلافهایی بشود اما فورا پشیمان میگردد و به ملامت و سرزنش خویش میپردازد و تصمیم بر جبران گناه میگیرد و دل و جان را با آب توبه میشوید و به تعبیر دیگر در مبارزه عقل و نفس گاهی عقل پیروز میشود و گاهی نفس، ولی به هر حال کفه سنگین از آن عقل و ایمان است. البته برای رسیدن به این مرحله جهاد اکبر لازم است و تمرین کافی و تربیت در مکتب استاد و الهام گرفتن از سخن خدا و سنّت پیشوایان. این مرحله همان است که قرآن مجید در سوره «قیامت» به آن سوگند یاد کرده است، سوگندی که نشانه عظمت آن است: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ: سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر».
مرحله سوم «نفس مُطْمَئِنَّة» است و آن مرحلهای است که پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، انسان به مرحلهای میرسد که غرایز سرکش در برابر او رام میشوند و سپر میاندازند و توانایی پیکار با عقل و ایمان در خود نمیبینند، چرا که عقل و ایمان آن قدر نیرومند شدهاند که غرایز نفسانی در برابر آن توانایی چندانی ندارند. این همان مرحله آرامش و سکینه است، آرامش که بر اقیانوسهای بزرگ حکومت میکند، اقیانوسهایی که حتی در برابر سختترین طوفانها چین و شکن بر صورت خود نمایان نمیسازند. این مقام انبیاء و اولیا و پیروان راستین آنها است، آن هایی که در مکتب مردان خدا درس ایمان و تقوا آموختند و سالها به تهذیب نفس پرداخته و جهاد اکبر را به مرحله نهایی رساندهاند. این همان است که قرآن در سوره «فجر» به آن اشاره میکند آن جا که میگوید:
«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی: ای نفس مطمئن و آرام بازگرد به سوی پروردگارت که هم تو از او خشنود هستی و هم او از تو و داخل در زمره بندگان خاص من شو و در بهشتم گام نه».
پروردگارا! به ما کمک کن که در پرتو آیات نورانی قرآنت نفس «اَمّارَه» را به «لَوّامَه» و از آن به مرحله نفس «مُطْمَئِنَّة» ارتقاء بخشیم، روحی مطمئن و آرام پیدا کنیم که طوفان حوادث متزلزل و مضطربش نسازد، در برابر دشمنان قوی و نیرومند و در مقابل زرق و برق دنیا بیاعتنا و در سختیها شکیبا و بردبار باشیم.
خداوندا! به همه ما عقلی مرحمت فرما که بر هوسهای سرکش پیروز گردیم و اگر در اشتباهیم چراغ روشنی از توفیق و هدایت فرا راه ما قرار ده.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
پدیده شگفت انگیز رؤیا
از پدیدههای شگفت انگیز جهان آفرینش پدیده عجیب خواب است که قرآن آن را از نشانههای قدرت آفریدگار هستی عنوان میسازد و از آن عجیبتر پدیده دیگری به نام رؤیا و خواب دیدن و تماشای مناظر گوناگون و صحنههای هیجان انگیز و یا هولناک در عالم خواب است.
از دیرباز این پرسش در میان اندیشمندان مطرح بوده است که پدیده خواب یا رؤیا چیست و از کجا خبر میدهد؟ از گذشته یا حال یا آینده؟ از ضمیر آشفته انسان؟ از آرزوهای بر باد رفته او؟ از کجا؟ و چه پیامی دارد؟
آیا دیدن مناظر زیبا و دلانگیز یا صحنههای نفرت بار و غمانگیز در عالم خواب که کم و بیش همه دیدهاند و برای همه تجربه شده است ثمره تلاش و فعالیت و کارهای روزانه و مشکلات گوناگونی است که انسان با آنها رو به روست و شب هنگام هم در عالم خواب در برابر دستگاه گیرنده بهتآور روان و روح او خودنمایی میکند و یا این صحنهها انعکاس انبوهی از آرزوهای بر باد رفته، تمایلات ارضا نشده، خواستههای سرکوب گشته و بیم و امیدهایی است که جامه عمل نپوشیده و بدینگونه خود را نشان میدهد؟
آیا پدیده خواب و رؤیا نتیجه وحشت و ترس از فرد یا گروه یا پدیده دیگری است که انسان در عالم خواب با قیافه کریه یا منظره زشت آنان رو به رو میگردد؟ و یا نه؟ بلکه پدیدهای است که از آینده خبر میدهد و دستگاه حساس و پیچیده گیرنده روان انسان به سبک ناشناختهای از رویدادهای آینده دور و نزدیک عکس و خبر تهیه نموده و پارهای از آنها بدین صورت خود را در عالم رؤیا نشان میدهند؟ کدام یک؟
انواع خوابها
در پاسخ این پرسش دیدگاههای گوناگونی ارائه شده و خوابها به انواع مختلفی تقسیم گردیده است، امّا آنچه قابل تردید نیست، این است که پارهای از خوابها تجسّم صحنههای گوناگون و روزانه است.
پارهای خوابهای پریشانی است که با وضعیت سلامت و یا بیماری و بهداشت و تغذیه او ارتباط دارد، امّا برخی از خوابها از آینده پیام دارد که نمونههای بارز آن عبارتند از:
خواب یوسف (1)
خواب ابراهیم (2)
خواب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله (3)
1. سوره یوسف، آیه 4.
2. سوره صافات، آیه 102.
(صفحه 541)
خواب فرمانروای مصر (1)
و خواب دو جوان زندانی (2)
رؤیا در روایات
در روایاتی رسیده نیز پدیده رؤیا مورد توجّه قرارگرفته و به سه نوع تقسیم شده است:
از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود:
اَلرُّؤْیا ثَلاثَةٌ: بُشْری مِنَ اللّهِ،
وَ تَحْزینٌ مِنَ الشَّیْطانُ،
وَ الَّذی یُحَدِّثُ بِهِ الاِْنْسانُ نَفْسَهُ فَیَراهُ فی مَنامِهِ. (3)
خوابها بر سه گونهاند:
1 خوابهایی که نوید و پیام از آینده دارد و بشارتی از سوی خداست.
2 خوابهایی که از سوی شیطان است و مفهوم و پیامی ندارد.
3 و دیگر خوابهایی که انعکاس آرزوها و ثمره مشکلات زندگی است که انسانها در فکر و ذهن خویش میپرورند و آنگاه آنها را در خواب میبیند.
با این بیان، برخی از خوابها از آینده خبر میدهد.
قرآن و موضوع «نفس» یا غرایز و احساسات
در قرآن شریف از سه نفس یا سه مرحله از نفس انسان سخن رفته و آن گونه که شایسته و بایسته است به او هشدار و رهنمود داده شده است:
1. سوره فتح، آیه 27.
2. سوره یوسف، آیه 43.
3. سوره یوسف، آیه 36.
4. بِحارالانوار، ج 14، ص 441.
الف: «نفس امّاره» یا غرایز و کششهای سرکش
قرآن بر این نکته هشدار میدهد که غرایز و تمایلات و احساسات و عواطف انسان، کششهایی هستند که او را کور و کر به سوی خواستن لذّتها و رسیدن به خواهشها و هواها فرمان میدهند و در این راه نه مرزی میشناسند و نه حقی و این خاصیت آنهاست. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی (1)» و من هرگز نفس خویشتن را تبرئه نمیکنم؛ چرا که نفس سرکش و وسوسهگر انسان بسیار به بدی و گناه فرمان میدهد مگر آن کس را که پروردگارم بر او رحمت آورد.
ب: «نفس لَوّامه» یا وجدان بیدار
قرآن از مرحله دیگر و از نفس دیگری یاد میکند که بر خلاف نفس امّاره نه تنها به گناه و زشتی و تباهی فرمان نمیدهد و کور و کر نیست، بلکه گویی در برابر آن است و افزون بر اینکه در برابر گناه و طغیان و سرکش و زشتکاریهای «نَفْس اَمّاره» مقاومت میکند، انسان را به خاطر بیدادگری و گناه مورد سرزنش قرار داده و سخت نکوهشش میکند و او را تا بیداری و توبه و جبران یا تصمیم بر آن آرام نمیگذارد.
«لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ …» (2)
سوگند به روز رستاخیز و سوگند به «نفس لوّامه» و وجدان بیدار و سرزنشگر انسان.
ج: «نَفْس مُطْمَئِنّه» یا مرحله کمال و آرامش یافتگی انسان
و نیز از «نَفْس مُطْمَئِنّه» یا مرحله دیگری خبر میدهد که این نشانگر اوج کمال و جمال و آراستگی انسان به ارزشها و پیراستگی او از ضد ارزشها و مرحله آرامش و وقار و شکوه معنوی انسان است. مرحلهای است که نه غرایز و تمایلات و کششها او را به بیراهه میکشد و طوفان در وجودش به راه میاندازد و نه شیطانهای گوناگون و نه ابلیس؛ چرا که او ساخته شده است.
«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ …» (3)
هان ای نفس آرامش یافته، خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت باز گرد …
1. سوره یوسف، آیه 53.
2. سوره قیامت، آیه 1 2.
3. سوره فَجْر، آیه 27 30.
مراحل سهگانه
بر خلاف پندار پارهای که این سه مرحله از نفس انسان را سه نفس جداگانه پنداشتهاند، به باور دانشمندان اخلاق، این یک نفس است که میتواند این سه مرحله را داشته باشد؛ چرا که در مرحله نخست که مرحله عدم رشد فکری و عقلی و دینی و اخلاقی است، این نفس به سان دیکتاتور خودکامهای که در یک کشور خود را مرز ناشناس مینگرد، به صورت حاکم مطلق در سازمان وجود بشر عمل میکند و هیچ مانع و مرزی برای خود نمینگرد و اگر سوسویی از چراغ خرد و فطرت و وجدان بیابد، آن را خاموش میسازد.
در مرحله دوّم که مرحله پس از آموزش و پرورش و شکوفایی خرد و فرهنگ و بینش و ایمان اوست، در میدان عقل و نفس گاه به این سو و گاه به آن سو کشیده میشود، امّا به دلیل مجهّز شدن نفس به ایمان و وجدان بیدار و ارزشهای اخلاقی و انسانی، کفه سنگین به سود خرد و وجدان میچربد و لغزش و گناه را محکوم و گاه انسان را به توبه و جبران فرا میخواند.
و در مرحله سوّم که اوج انسانیت و شکوفایی و طراوت وصف ناپذیر فطرت وجدان، خرد و کمال انسانی است، کشتی نفس به ساحل آرامش ایمان و تقوا و آگاهی و بینش ژرف و وصف ناپذیری میرسد که دیگر وسوسه نفس امارّه در او اثر نمیگذارد و فکر گناه هم نمیکند و به عصمت مجهّز میشود.
3 جهاد بزرگتر یا خودسازی راستین
تنها در پرتو خودسازی و تزکیه نفس و تهذیب آن است که انسان میتواند از نفس امارّه به وجدان بیدار و سرزنش کننده و بالاتر از آن اوج گیرد؛ و این کاری سنگین و بزرگترین جهاد است و مجاهد راستین نیز کسی است که در این میدان پیروزی را به دست آورد.
امیرمؤمنان علیهالسلام میفرمود:
«اَلْمُجاهِدُ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ.» (1)
جهادگر راستین، آن مجاهدی است که با هواهای سرکش نفس امّاره پیکار کند و میفرمود:
اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ.
1. وسائل، ج 11، ص 122.
پر شهامتترین مردم آن کسی است که در پیکار با هوای نفس پیروز گردد و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را بزرگترین جهاد عنوان میداد و میفرمود:
«مَرْحَبا بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهادَ الاَْصْغَرِ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمْ الْجِهاد الاکبر،
فَقیلَ: یا رَسُولَ اللّهِ، وَ مَا الْجِهادُ الاَْکْبَرُ؟
فقال: جِهادُ النَّفْسِ. (1)» آفرین بر مردمی که جهاد کوچکتر را انجام دادند و اینک به سان همیشه در اندیشه جهاد بزرگترند.
پرسیدند:
ای پیامبر خدا جهاد بزرگتر کدام است؟
فرمود:
خودسازی و مبارزه با هوای نفس.
و حضرت صادق علیهالسلام پیروزی بر نفس را رسیدن به بهشت و نجات از دوزخ عنوان داد و فرمود:
«مَنْ مَلِکَ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ وَ اِذا رَهَبَ وَ اِذا اشْتَهی وَ اِذا غَضِبَ و اِذا رَضِیَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَی النّارِ.» (2)
آن کسی که به هنگام خواستن چیزی و به هنگام ترس و وحشت و زمان فوران خواهش نفس و هنگامه اوج خشم و به هنگام خشنودی از چیزی و کسی، به گونهای بر خود حاکم باشد که به گناه و بیداد و وسوسه نفس امارّه تسلیم نگردد و از حق و عدالت انحراف نجوید، خدا پیکر او را بر آتش دوزخ حرام میسازد و به بهشت پرطراوت میرسد.
بار خدایا، ما را در برابر وسوسه شیطانهای گوناگون و دمدمههای آنها خودت یار و یاور باش.
پروردگارا، ما را در رویارویی با هوای نفس و در پیکار در این میدان سرنوشتساز و پر خطر، پیروز و سرفراز بدار.
خداوندا، به ما اندیشهای بلند، جانی روشن، دلی بیدار و آگاه، بینشی ژرف، وجدانی آزاد از انواع بندها و زنجیرهای خرافه و اسارت و واپسگرایی، بیان و قلمی ستمستیز و آزادمنش، همتی والا، ارادهای پولادین و کارنامهای پرافتخار و
1. وَسائل، ج 11، ص 122.
2. وسائل، ج 11، ص 123.
(صفحه 545)
فرجامی خوش ارزانی بدار. (1)
1. نگارنده.