135. «قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ...
آیه
«قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ»
ترجمه
آنها رو به سوی او کردند و گفتند:
چه چیز گم کردهاید؟ (71 / یوسف)
قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعیرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعیمٌ
گفتند:
پیمانه ملک را و هر کس آن را بیاورد یک بار شتر (غله) به او داده میشود و من ضامن (این پاداش هستم). (72 / یوسف)
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقینَ
گفتند:
به خدا سوگند شما میدانید ما نیامدهایم که در این سرزمین فساد کنیم و ما (هرگز) دزد نبودهایم. (73 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
برادران که سخت از شنیدن این سخن نگران و دستپاچه شدند و نمیدانستند جریان چیست؟ رو به آنها کرده «گفتند:
به خدا سوگند شما میدانید ما نیامدهایم در اینجا فساد کنیم و ما هیچگاه سارق نبودهایم» (قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقینَ). این که گفتند شما خود میدانید که ما اهل فساد و سرقت نیستیم شاید اشاره به این باشد که شما سابقه ما را به خوبی دارید که در دفعه گذشته قیمت پرداختی ما را در بارهایمان گذاشتید و ما مجددا به سوی شما بازگشتیم و اعلام کردیم که حاضریم همه آن را به شما بازگردانیم، بنابراین کسانی که از یک کشور دور دست برای ادای دین خود بازمیگردند چگونه ممکن است دست به سرقت بزنند؟ به علاوه گفته میشود آنها به هنگام ورود در مصر دهان شترهای خود را با دهان بند بسته بودند تا به زراعت و اموال کسی زیان نرسانند، ما که تا این حد رعایت میکنیم که حتی حیواناتمان ضرری به کسی نرساند، چگونه ممکن است چنین کار قبیحی مرتکب شویم؟
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
عیر: کاروان.
زَعیم:
ضامن و به پیشوا و رهبر گروه و جامعه نیز گفته میشود.
فرزندان یعقوب با شنیدن ندای ندا کننده، با شگفتی و وحشت از راه خویش بازگشتند.
قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ.
و در حالی که همگی به کارگزاران یوسف روی آورده بودند، گفتند:
چیزی گم کردهاید؟
قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعیرٍ
آنان گفتند:
آری، پیمانه شاه را گم کردهایم و آن گاه ندا کننده شاه گفت:
و هر کس آن را بیاورد یک بار شتر موادّ غذایی نزد ما دارد.
وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ.
و گوینده این گفتار برای تأکید بیشتر گفت:
و من پرداخت این جایزه را تضمین میکنم.
آنان با شنیدن موضوع گم شدن پیمانه شاه و مقرّر شدن جایزه برای یابنده آن بیشتر نگران شدند و گفتند:
هان ای بندگان خدا، به خدای سوگند ما از این کارها بیزاریم، شما به خوبی میدانید که ما نیامدهایم تا در این سرزمین تباهی پدید آوریم و هیچ گاه دزد نبودهایم.
با اینکه مردم مصر یا کارگزاران یوسف آنان را نمیشناختند، چگونه آنان چنین گفتند؟
1 به باور پارهای منظور این است که:
شما از رفتار ما و داد و ستدی که در این چند بار با شما داشتهایم برایتان روشن شده است که ما از چنین کارها بیزاریم.
2 امّا به باور «کَلْبی» منظور این است که:
این سخن آنان اشاره به باز آوردن بها و سرمایهای بود که در سفر نخست در میان بار آنان قرار داده شده و به آنها باز پس داده شده بود. آنان با یادآوری آن موضوع خاطر نشان ساختند که، به کسانی که وقتی چیزی را یافتند، به صاحبان آن بازمیگردانند، نمیتوان چنین اتّهامی بست.
3 و پارهای میگویند:
آنان هنگامی که وارد مصر شدند، هر کدام دهان مرکب خود را بسته بودند تا از کشت و زراعت مردم نخورد و این گفتارشان اشاره به دقّت و رعایت حقوق مردم از سوی آنان بود.
از آیه شریفه و گفتار برادران یوسف چنین دریافت میگردد که آنچه از سوی آنان در مورد برادرشان رفت، رفتاری کودکانه بود که از سر کمخردی از آنان سر زد؛ چرا که آنان در گفتار خویش خود را اصلاحگر و خیرخواه خواندند و از تباهی و تبهکاری بیزاری جستند و گفتند:
ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ