149. «قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ ...
آیه
«قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ»
ترجمه
گفتند:
آیا تو همان یوسف هستی؟ گفت (آری) منم یوسف و این برادر من است خداوند بر ما منت گذارده، هر کس تقوی پیشه کند و شکیبایی و استقامت نماید (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند. (90 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
مجموع این جهات، دست به دست هم داد، از یک سو میبینند عزیز مصر، از یوسف و بلاهایی که برادران بر سر او آوردند و هیچکس جز آنها و یوسف از آن خبر نداشت سخن میگوید. از سویی دیگر نامه یعقوب، آن چنان او را هیجان زده میکند که گویی نزدیکترین رابطه را با او دارد و از سوی سوم، هر چه در قیافه و چهره او بیشتر دقت میکنند شباهت او را با برادرشان یوسف بیشتر میبینند، اما در عین حال نمیتوانند باور کنند که یوسف مسند عزیز مصر تکیه زده است، او کجا و اینجا کجا؟ لذا با لحنی آمیخته با تردید «گفتند:
آیا تو خود یوسف نیستی؟» (قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ). در اینجا لحظات فوق العاده حساس بر برادرها گذشت، درست نمیدانند که عزیز مصر در پاسخ سؤال آنها چه میگوید، آیا به راستی پرده را کنار میزند و خود را معرفی میکند، یا آنها را دیوانگان خطاب خواهد کرد که مطلب مضحکی را عنوان کردهاند. لحظهها باسرعت میگذشت و انتظاری طاقتفرسا بر قلب برادران سنگینی میکرد، ولی یوسف نگذارد این زمان، زیاد طولانی شود بناگاه پرده از چهره حقیقت برداشت، «گفت:
آری منم یوسف و این برادرم بنیامین است» (قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی). ولی برای این که شکر نعمت خدا را که این همه موهبت به او ارزانی داشته به جا آورده باشد و ضمنا درس بزرگی به برادران بدهد اضافه کرد «خداوند بر ما منت گذارده هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایی داشته باشد، خداوند پاداش او را خواهد داد، چرا که خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند» ( قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ).
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
آیا تو همان یوسف هستی؟
پس از سخنان بزرگوارانه فرمانروای پرشکوه مصر، برادران یوسف که غرق نگرانی و حیرت شده بودند، گامی به پیش نهادند و گفتند:
آیا تو همان یوسف نیستی؟
پارهای از مفسران آوردهاند که:
آن حضرت به هنگام بیان این جمله که میفرمود:
هان! آیا دانستید که در حق یوسف چه بیدادی روا داشتید؟! تبسّم کرد و آنان از میان دو لب زیبای او دندانهای سپید او را که به سان مرواریدی ردیف شده بود و میدرخشید، او را شناختند و گفتند:
آیا تو همان یوسف هستی؟
قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ
و او در پاسخ آنان گفت:
آری، من یوسف هستم و این هم برادرم «بنیامین» است.
قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخِی
فرمود:
آری، من همان یوسف هستم و این نیز برادر ستمدیدهام «بنیامین» است که از شما بر او ستم رفت.
آن حضرت بدان جهت نگفت:
آری، من او هستم و پاسخ روشنتر و گویاتر داد و فرمود:
آری، من همان یوسف هستم، تا بدین وسیله با آوردن نام خود آنان را به یاد آن روز تلخ که او را به چاه افکندند و دست به خشونت و شرارت زدند بیندازد.
به بیان دیگر پاسخ او گویی اینگونه است که فرمود:
آری، من همان ستمدیدهای هستم که شما حرمت او را پایمال ساختید و با تجاوز به آزادی و امنیّت او، قصد جانش نمودید و خدا او را نجات داد و این هم برادر من است.
و آن گاه همه را به بارگاه خدای توانا و بیهمتا متوجّه ساخت و فرمود:
قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا
آری، راستی که خدا بر ما منّت نهاد و آن فراق جانسوز را به وصال تبدیل ساخت.
به باور پارهای منظور این است که:
آری، راستی که خدا با ارزانی داشتن نعمتهای گران مادی و معنوی و نعمتهای این جهان و آن جهان بر ما منّت نهاد.
إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ.
راستی که هر کس پروای خدا پیشه سازد و از او بترسد و در برابر گرفتاریها و هواهای نفسانی قهرمانانه شکیبایی ورزد، خدا پاداش او را تباه نمیسازد؛ چرا که خدا پاداش نیکو کرداران را ضایع نخواهد ساخت.