170. «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ ...
آیه
«لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدیثاً یُفْتَری وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
ترجمه
در سرگذشتهای آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است، اینها داستان دروغین نبود بلکه (وحی آسمانی است و) هماهنگ است با آن چه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) است و شرح هر چیز (که پایه سعادت انسان است) و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان میآورند.
(111 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
زندهترین درسهای عبرت
آیه فوق گویا میخواهد به این نکته مهم اشاره کند که داستانهای ساختگی زیبا و دلانگیز بسیار است و همیشه در میان همه اقوام، افسانههای خیالی جالب فراوان بوده است، مبادا کسی تصور کند سرگذشت یوسف و یا سرگذشت پیامبران دیگر که در قرآن آمده از این قبیل است. مهم این است که این سرگذشتهای عبرتانگیز و تکان دهنده همه عین واقعیت است و کمترین انحراف از واقعیت و عینیت خارجی در آن وجود ندارد و به همین دلیل تأثیر آن فوق العاده زیاد است. چرا که میدانیم افسانههای خیالی هر قدر، جالب و تکان دهنده، تنظیم شده باشند، تأثیر آنها در برابر یک سرگذشت واقعی ناچیز است زیرا:
اولاً: هنگامی که شنونده و خواننده به هیجان انگیزترین لحظات داستان میرسد و میرود که تکانی بخورد، ناگهان این برق در مغز او پیدا میشود که این یک خیال و پندار بیش نیست. ثانیا: این سرگذشتها در واقع بیانگر فکر طراح آنها است، او است که عصاره افکار و خواستههایش را در چهره و افعال قهرمان داستان مجسم میکند و بنابراین چیزی فراتر از فکر یک انسان نیست و این با یک واقعیت عینی فرق بسیار دارد و نمیتواند بیش از موعظه و اندرز گوینده آن بوده باشد، اما تاریخ واقعی انسانها چنین نیست، پربار پربرکت و از هر نظر راهگشا است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث که پایانبخش این سوره مبارکه نیز میباشد میفرماید:
لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب
به راستی که در سرگذشت یوسف و برادرانش برای خردمندان و اندیشوران درسهای عبرتی است؛ چرا که دیدیم چگونه یوسف از قعر چاه و از اسارت و بردگی و از کُند و زندان به مقام والای رسالت و به اقتدار و فرمانروایی پرشکوه مصر رسید و سرانجام شب تیره و تار فراق به سپیدهدم وصال پیوست.
و به باور پارهای منظور این است که:
بیان سرگذشت یوسف با این شیوایی و زیبایی و محتوا از پیامبری که نه کتابی خوانده و نه داستانی شنیده، برای خردمندان درس عبرتی است و همین بزرگترین گواه و دلیل بر درستی دعوت و راستی رسالت اوست.
ما کانَ حَدیثاً یُفْتَری
آنچه بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده و او آنها را برای شما باز میگوید داستان دروغین نیست که او ساخته باشد،
وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ
بلکه وحی الهی است که کتابهای اصیل آسمانی پیشین را نیز گواهی میکند.
به باور گروهی از جمله «حَسَن» منظور این است که:
بلکه تصدیق کتابهایی است که از پیش آمده و در دست مردم است؛ چرا که آورندهاش طبق همان نویدهایی که در کتابهای آسمانی پیامبران گذشته است، به رسالت برانگیخته شده و به سوی شما آمده است.
وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْءٍ
و روشنگر و بیان کننده رواها و نارواها و حلال و حرام خداست.
وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ.
و برای مردم باایمان رهنمود و رحمتی است که در میدان دانش و بینش و عمل و اخلاق از آن بهرهور میگردند.
با این که قرآن برای همه عصرها و نسلها فرود آمده است، بدان دلیل آن را رهنمود و رحمت برای مردم باایمان عنوان میکند که تنها این مردم هستند که از زلال قرآن بهرهور میگردند و به نور و روشنایی آن، چراغ زندگی میافروزند و راه و رسم آن را گام میسپارند و تا بهشت پرطراوت خدا بال میگشایند، نه همه مردم.