173. آیه (دقت فوقالعاده در احترام به پدر و مادر)
وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً
پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آنها یا هر دو آن ها، نزد تو، به سن پیری برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو. (23 / اسراء)
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً
بالهای تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده. (24 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«قَضاء» مفهوم مؤکّدتری از «امر» دارد و امر و فرمان قطعی و محکم و پایان دادن به چیزی را میرساند و این نخستین تأکید در این مسأله است. مطلق بودن «احسان» که هر گونه نیکی را دربرمیگیرد و همچنین، «والدین» که مسلمان و کافر را شامل میشود، تأکید دیگری در این جمله است.
در حقیقت در دو آیهای که گذشت، قسمتی از ریزهکاریهای برخورد مؤدبانه و فوقالعاده احترامآمیز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو میکند:
1 از یک سو انگشت روی حالات پیری آنها که در آن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت و محبت و احترام هستند گذارده، میگوید:
کمترین سخن اهانتآمیز را به آنها مگو. آنها ممکن است بر اثر کهولت به جایی برسند که نتوانند بدون کمک دیگری حرکت کنند و از جا بر خیزند و حتی ممکن است قادر به دفع آلودگی از خود نباشند، در این مواقع آزمایش بزرگ فرزندان شروع میشود. آیا وجود چنین پدر و مادری را مایه رحمت میدانند و یا بلا و مصیبت و عذاب.
2 از سوی دیگر قرآن میگوید:
در این هنگام به آنها اف مگو، یعنی اظهار ناراحتی و ابراز تنفر مکن و باز اضافه میکند با صدای بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگو و باز تأکید میکند که با قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو که همه آنها نهایت ادب در سخن را میرساند که زبان کلید قلب است.
3 از سوی دیگر دستور به تواضع و فروتنی میدهد، تواضعی که نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر.
4 سرانجام میگوید:
حتی موقعی که روبه سوی درگاه خدا میآوری پدر و مادر را (چه در حیات و چه در ممات) فراموش مکن و تقاضای رحمت پروردگار برای آنها بنما
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
زنجیرهای از مقررات انسان ساز
در این آیات که زنجیرهای از مقررات انسان ساز را ترسیم میکند و یک رشته از رواها و نارواها و بایدها و نبایدها را به تابلو میبرد، نخست از توحید و یکتاپرستی آغاز میکند و میفرماید:
وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ
و پروردگارت مقرر فرمود که جز او را نپرستید.
به باور گروهی از جمله «حَسَن»، «قَتادَه» و «اِبن عَبّاس»، منظور این است که:
و پروردگارت فرمان قطعی داد که …
و به باور «اَنَس»، پروردگارت لازم و واجب ساخت که …
«مُجاهِد» میگوید:
و پروردگارت سفارش فرمود که تنها او را بپرستید و جز او را نپرستید.
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً
و نیز مقرر فرمود که درباره پدر و مادر نیکی کنید.
إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما
هان ای انسان! اگر پدر و مادرت یا یکی از آن دو، نزد تو ماندند و به کهنسالی رسیدند …
این سفارش بدان جهت است که انسان با رسیدن به کهنسالی از جهاتی به سان کودک میشود و نیاز به یاری و حمایت پیدا میکند.
با اینکه رعایت احترام پدر و مادر در سراسر زندگیشان لازم است، بدان جهت در آیه شریفه تنها به دوران پیری آنها اشاره رفته است که انسان در مرحله سالخوردگی نیاز بیشتری به خدمت و یاری پیدا میکند؛ از این رو به ویژه احترام به آنان در این مرحله را یادآور میگردد.
آیه مورد بحث به سان این آیه است که در مورد مسیح علیهالسلام میفرماید:
وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً … (1)
و او در گاهواره به اعجاز و در کهنسالی به وحی سخن میگوید.
با اینکه همه انسانها در مرحله پیری سخن میگویند و این مطلب ویژه مسیح نیست، بدین صورت یادآوری میکند که او به خواست خدا زنده میماند تا به مرحله کهنسالی میرسد و آنگاه در آن سن و سال نیز، با مردم سخن میگوید.
و نیز در آیه دیگری از این نمونه میفرماید:
«وَ الأَْمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ» (2) در آن روز فرمانروایی از آن خداست.
با اینکه فرمانروایی همه جا و هماره از آن خداست، با این وصف در آیه شریفه روشنگری میکند که در روز رستاخیز فرمان و فرمانروایی تنها از آن اوست و بس، چرا که در آن روز دیگر فرمانروایی برای کسی جز او نخواهد بود.
به باور پارهای تفسیر آیه این است که اگر تو فرزند انسان، به مرحله تکلیف رسیدی و پدر و مادرت نزد تو بودند و افتخار خدمت آنان را داشتی، کمترین اهانت بر آنان روا مدار.
فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ
پس به آنان کمترین اهانت روا مدار و اف مگو.
حضرت رضا علیهالسلام از ششمین امام نور آورده است:
«لَوْ عَلِمَ اللّهُ لَفْظَةً اَوْجَزَ فی تَرْکِ عُقُوقِ الْوالِدَیْنِ مِنْ اُفٍّ لأََتی بِهِ». (3)
اگر خدا در هشدار از ستم و اهانت ننمودن به پدر و مادر، واژهای کوتاهتر و چکیدهتر از این واژه پر معنا سراغ داشت و میدانست، همان را به کار میبرد.
در روایت دیگری آمده است که:
اَدْنَی الْعُقُوقِ اُفٌّ وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ لَفْظَةً اَوْجَزَ فی تَرْکِ عُقُوقِ الْوالِدَیْنِ مِنْ اُفٍّ لأََتی بِهِ.(4)
*****
1. سوره آل عِمْران، آیه 46.
2. سوره اِنْفِطار، آیه 19.
3. تفسیر تِبْیان، ج 6، ص 466.
4. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 285.
کمترین مرحله نافرمانی و بیداد در حق پدر و مادر، گفتن و به کار بردن همین واژه است؛ و اگر خدا چیزی کوتاهتر و ناچیزتر از آن در ترک اهانت به آنان میشناخت، آن را میآورد و هشدار میداد.
و نیز در روایت آوردهاند که:
اهانت کننده به پدر و مادر و ستمکار در مورد آنان، هر کاری میخواهد انجام دهد، امّا بداند که هرگز وارد بهشت نخواهد شد. «فَلْیَعْمَلِ الْعاقُّ ما یَشاءُ اَنْ یَعْمَلَ فَلَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ».(1)
با این بیان منظور این است که پدر و مادر را هرگز نباید آزرد، چه زیاد و چه اندک.
«مُجاهِد» در این مورد میگوید:
منظور آیه این است که:
اگر پدر و مادرت به مرحلهای از کهنسالی رسیدند که کنترل نداشتند و لباس خود را آلوده کردند، نباید از آنان اظهار تنفّر کنی، بلکه باید به یاد داشته باشی که تو را در کودکی تر و خشک کردهاند و تو همانگونه رفتار کنی.
به نظر میرسد که هشدار قرآن از به کار بردن «اُفّ» در برابر پدر و مادر بدان جهت است که فرد خشمگین زیاد آن واژه را به کار میبرد و این واژه نشانگر خشم و نفرت گوینده است.
«ابو عُبَیْدَه» میگوید:
دو واژه «اُفّ» و «تُفّ» به مفهوم چرک میان انگشتان است.
«اِبن عَبّاس»، آن را چیزی ناخوشایند تفسیر میکند.
و به باور پارهای، به مفهوم چیز بد بو و دارای بوی ناخوشایند است.
وَ لا تَنْهَرْهُما
و آن دو را با تندی و فریاد مرنجان و بر سرشان فریاد مزن.
به باور پارهای منظور این است که:
آنان هرآنچه از تو خواستند و در توان داری، به آنان بده و درنگ مکن. این فراز به سان آن آیه است که میفرماید:
*****
1. تفسیر سَمَرْقَندی، ج 2، ص 264 و 265.
«وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ».(1)
وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً.
و با آنان با گفتار سنجیده و ظریف و بزرگ منشانه سخن بگو و از گفتار نادرست و بیهوده در برابر آنان بر حذر باش و بدین وسیله آنان را گرامی دار و مورد مهرشان قرار ده؛ چرا که گفتار پسندیده و درست در حقیقت نشان گرامیداشت کسی است که انسان با او سخن میگوید.
«سَعید بن مُسَیَّب» میگوید:
در برابر پدر و مادر به سان برده و خدمتگزاری گناهکار، که در برابر سرورش ایستاده است، سخن بگو.
باز هم نیکی به پدر و مادر
در ادامه سخن در این مورد میافزاید:
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ
و در برابر آن دو، تا آنجایی که در توان داری، از نظر گفتار و عملکرد فروتنی کن و بال تواضع و کوچکی را فرو آور.
واژه «ذُلّ»، نه به مفهوم ذلّت و خواری، که به مفهوم تواضع و فروتنی و نرمی است و تعبیر فرود آوردن بال و پر فروتنی در برابر آنان، پرندهای را در نظر انسان مجسم میسازد که با گشودن بال مهر و محبّت جوجههای خود را پناه میدهد؛ و بدین سان آفریدگار هستی به انسان سفارش میکند که با گشودن بال و پر مهر و احسان پدر و مادرت را زیر بال فروتنی و محبت گیر، درست همانگونه که آنان در دوران کودکی تو، بالهای مهر و لطف خویشتن را بر سرت گشودند و تو را پروردند.
گفتنی است که «عرب» هرگاه بخواهد کسی را رعایت کننده حرمت پدر و مادر بخواند و بگوید:
او در برابر پدر و مادرش پرمهر و نرمخوست، میگوید:
او، هماره بال فروتنی خود را، از سر مهر و محبت، در برابر آنان فرود آورده است،«قالُوا هُوَ خافِضُ الْجَناحِ».
*****
1. سوره ضُحی، آیه 10.
از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که در تفسیر آیه فرمود:
لا تَمْلأَْ عَیْنَیْکَ مِنَ النَّظَرِ اِلَیْهِما اِلاّ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ وَ لا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ اَصْواتِهِما وَ لا یَدَیْکَ فَوْقَ اَیْدیهِما وَ لا تَتَقَدَّمْ قُدّامَهُما.(1)
مفهوم آیه شریفه این است که جز با مهر و دلسوزی به آنان نگاه نکن و هرگز صدای خود را از صدای آنان فراتر نبر و دست خویشتن را بر فراز دست آنان مگذار و از پیشاپیش آنان راه نرو.
وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا.
و در باره آنان آمرزش بخواه و از خدای پر مهر تقاضا کن که در زندگی و پس از مرگشان، آمرزش و رحمت خود را بر آنان بباراند، چرا که آنان تو را در دوران کودکی و ناتوانی و نیاز، پروراندند و تربیت کردند.
یادآوری میگردد که آمرزش خواهی برای آنان در صورتی است که با ایمان و توحیدگرا باشند و نه کفرگرا.
از آیه شریفه این نکته دریافت میگردد که دعای فرزند برای آمرزش پدر و مادری که جهان را به درود گفتهاند پذیرفته میشود وگرنه خدا به این کار دستور نمیداد و سفارش نمیفرمود.
به باور پارهای، خدا بدان جهت به فرزندان فرمان میدهد که به پدر و مادر سالخورده نیکی کنند، امّا به پدر و مادر سفارش فرزندان را نمیکند که محبت فرزندان به پدران و مادران کهنسال اندک است در حالی که آنان فرزندانشان را بسیار دوست میدارند. و بدان دلیل به دوران پیری آنان اشاره میکند، که در آن مرحله نیاز به مهر و یاری پیدا میکنند و فرزندان باید، هم از نظر عواطف انسانی و اخلاقی و هم تأمین اقتصادی به آنان خدمت کنند و برسند.
*****
1. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 285؛ کافی، ج 2، ص 126.
از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود:
رَغْمَ اَنْفِهِ، رَغْمَ اَنْفِهِ، رَغْمَ اَنْفِهِ،
قالُوا: مَنْ یا رَسُولَ اللّهِ؟
قالَ: مَنْ اَدْرَکَ اَبَوَیْهِ عِنْدَ الْکِبَرِ اَحَدُهُما اَوْ کِلاهُما وَ لَم یَدْخُلِ الْجَنَّةَ.(1)
بینیاش به خاک مالیده شود، بینیاش به خاک مالیده شود … بینیاش به خاک مالیده شود! پرسیدند:
چه کسی ای پیامبر خدا؟
فرمود:
آن کسی که پدر و مادرش یا یکی از آن دو نزد او به مرحله پیری رسند و با مهر و نیکی به آنان خشنودی خدا را فراهم نکند تا وارد بهشت پرطراوت و زیبا گردد.
و «اَبو اُسَید اَنْصاری» آورده است که:
ما در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم که مردی از تیره «بَنی سَلَمة» شرفیاب گردید و گفت:
ای پیامبر خدا! آیا پس از مرگ پدر و مادرم باز هم کار شایستهای مانده است که در حق آنان انجام دهم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
آری.
پرسید:
چه کنم؟
فرمود:
نماز، طلب آمرزش وفا به عهد و پیمان آنان، احترام به دوستانشان و دیگر پیوند با نزدیکان آنان و صله رحم با آنان.
یا رسُولَ اللّهِ! هَلْ بَقِیَ مِنْ بِرِّ اَبَوَیَّ شَیْءٌ اَبَرُّهُما بِهِ بَعْدَ مَوْتِهِما؟
قالَ صلی الله علیه و آله: نَعَم، اَلصَّلاةُ عَلَیْهِما، وَ الاِْسْتِغْفارُ لَهُما وَ اِنْقاذُ عَهْدِهِما مِنْ بَعْدِهِما وَ اِکْرامُ صَدیقِهِما وَ صِلَةُ الرَّحِمِ الَّتی لا تُوصَلُ اِلاّ بِهِما.(2)
«قَتادَه» پس از تلاوت آیه میگوید:
آری، این گونه آموزش داده شدید و این سان فرمان یافتید، پس رهنمودها و درسهای انسانساز خدا را برگیرید و به سیستم اخلاقی و تربیتی مورد سفارش او آراسته گردید.
*****
1. صحیح مُسْلِم، ج 4، ص 1978.
2. سُنَن اَبی داود، ج 4، ص 336؛ سُنَن اِبنِ ماجَه، ج 2، ص 1208.