175. آیه
وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً
و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مکن.
(26 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«تَبْذیر» در اصل از ماده «بذر» و به معنی پاشیدن دانه میآید، منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیرمنطقی و فساد، مصرف میکند و معادل آن در فارسی امروز «ریخت و پاش» است. و به تعبیر دیگر تبذیر آن است که مال در غیر موردش مصرف شود هر چند کم باشد و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد. چنان که در تفسیر عیاشی از امام صادق میخوانیم که در ذیل این آیه در پاسخ سؤال کنندهای فرمود:
«مَنْ اَنْفَقَ شَیْئا فی غَیْرِ طاعَةِ اللّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَ مَنْ اَنْفَقَ فی سَبیلِ اللّهِ فَهُوَ مُقْتَصِدٌ: کسی که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالی انفاق کند، تبذیر کننده است و کسی که در راه خدا انفاق کند میانهرو است». دقت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی میخوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله از راهی عبور میکرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود و آب زیاد میریخت، فرمود:
«چرا اسراف میکنی ای سعد»، عرض کرد: «آیا در آب وضو نیز اسراف است؟» فرمود:
«نَعَمْ وَ اِنْ کُنْتَ عَلی نَهْرٍ جارٍ: آری هر چند در کنار نهر جاری باشی».(1)
منظور از ذی القربی در اینجا چه کسانی هستند؟
کلمه «ذَی الْقُرْبی» به معنی بستگان و نزدیکان است و در این که منظور از آن در این جا معنی عام است یا خاص در میان مفسران بحث است.
1 بعضی معتقدند مخاطب، همه مؤمنان و مسلمانان هستند و منظور پرداختن حق خویشاوندان به آنها است.
*****
1- بنا به نقل «تفسیر صافی»، ذیل آیه مورد بحث.
2 بعضی دیگر میگویند مخاطب پیامبر صلی الله علیه و آله است و منظور پرداختن حق بستگان پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها است، مانند خمس غنایم و سایر اشیایی که خمس به آنها تعلق میگیرد و به طور کلی حقوقشان در بیتالمال. لذا در روایات متعددی که از طرق شیعه و اهل تسنن نقل شده میخوانیم که به هنگام نزول آیه فوق، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را خواند و سرزمین «فدک» را به او بخشید. فدک زمین آباد و محصول خیزی در نزدیکی خیبر بود و از مدینه حدود 140 کیلومتر فاصله داشت و بعد از خیبر، نقطه اتکاء یهودیان در حجاز به شمار میرفت (به کتاب مَراصِدُ الاِْطِّلاعِ ماده فدک مراجعه شود). بعد از آن که یهودیان این منطقه بدون جنگ تسلیم شدند پیامبر صلی الله علیه و آله این سرزمین را طبق تواریخ و اسناد معتبر به فاطمه علیهاالسلام بخشید، اما بعد از رحلت آن حضرت، مخالفان آن را غصب نمودند و سالیان دراز به صورت یک حربه سیاسی در دست آنها بود اما بعضی از خلفا اقدام به تحویل آن به فرزندان فاطمه علیهاالسلام نمودند. در حدیثی که از منابع اهل تسنن از ابوسعید خدری صحابه معروف پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده میخوانیم:
«لَمّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعالی وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ اَعْطی رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فاطِمَةً فَدَکا: هنگامی که آیه و آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله سرزمین فدک را به فاطمه علیهاالسلام داد».(1) از بعضی از روایات استفاده میشود که حتی امام سجاد به هنگام اسارت در شام با همین آیه به شامیان استدلال فرمود و گفت:
منظور از آیه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ: ماییم که خدا به پیامبرش دستور داده که حق ما ادا شود (و این چنین شما شامیان همه این حقوق را ضایع کردید)». ولی این دو تفسیر با هم منافات ندارد، همه موظف هستند حق ذی القربی را بپردازند پیامبر صلی الله علیه و آله هم که رهبر جامعه اسلامی است موظف است به این وظیفه الهی عمل کند، در حقیقت اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله از روشنترین مصداقهای ذی القربی و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله از روشنترین افراد مخاطب به این آیه است. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله حق ذیالقربی را که خمس و همچنین فدک و مانند آن بود به آنها بخشید، چرا که گرفتن زکات که در واقع از اموال عمومی محسوب میشد برای آنها ممنوع بود.
*****
1- «مجمعالبیان»، «درالمنثور»، «میزان الاعتدال».
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«تَبْذیر»: ریخت و پاش نمودن و پراکنده ساختن ثروت، به سان افشاندن بذر در راه نادرست و ظالمانه، امّا اگر در راه درست و عادلانه هزینه شود «تَبْذیر» گفته نمیشود.
رعایت حقوق آشنا و بیگانه و ادای آن
در آیات پیش، قرآن مردم را به توحیدگرایی و رعایت حقوق و حرمت پدر و مادر فراخواند، اینک روی سخن را به پیامبر گرامی نموده و مقررات و احکام دیگری را ترسیم میکند و نخست میفرماید:
وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ
و حقوق خویشاوندان را که خدا مقرّر فرموده است به آنان بده.
به باور «اِبن عَبّاس» و «حَسَن» منظور این است که:
و حقوق خویشاوندان را که خدا واجب فرموده است برای آنان به رسمیت بشناس و عطا کن.
امّا به باور «سُدی» منظور دادنِ حقوق نزدیکان پیامبر است.
وی میافزاید:
هنگامی که «اِبن زیاد» امام سجاد علیهالسلام را به سوی شام به همراه خاندان رسالت گسیل میداشت تا یزید در مورد آنان تصمیم بگیرد، آن حضرت به مردی از شامیان فرمود:
أَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ؟ آیا قران خواندهای؟ آن مرد گفت:
آری؛ فرمود:
أَما قَرَأْتَ: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ؟
آیا این آیه را نخواندهای که میفرماید:
و حقوق نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله را ادا کنید؟
پاسخ داد: چرا این آیه را خواندهام … آیا شما نزدیکان پیامبرید؟ وَ اِنَّکُمْ ذُو الْقُرْبَی الَّذی اَمَرَ اللّهُ اَنْ یُؤْتی حَقَّهُ؟
قالَ: نَعَم!(1)
*****
1. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 287.
فرمود:
آری، ما همان نزدیکان پیامبریم که در این آیه مورد سفارش قرار گرفتهایم.
و این مطلب از حضرت باقر و صادق علیهمالسلام نیز روایت شده است.
«ابو سعید خُدری» آورده است که:
با فرود این آیه شریفه، پیامبر صلی الله علیه و آله «فَدَک» را به فاطمه بخشید.
لَمّا نَزَلَ هذِهِ الآْیَةُ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»، اَعْطی رَسُولُ اللّهِ فاطِمَةَ فَدَکاً» (1)
و نیز آوردهاند که «مَأمُون» نامهای به «عَبدُالله بن موسی» نوشت و از او در مورد «فَدَک» پرسید، که وی در پاسخ نوشت: هان ای مَأمُون! باید «فَدَک» به فرزندان فاطمه علیهاالسلام واگذار گردد و به همین روایت استدلال کرد. خلیفه عباسی نیز «فَدَک» را به فرزندان فاطمه علیهاالسلام واگذار نمود.
وَ الْمِسْکینَ
و زکات را که حق بینوایان است به آنان بدهید.
وَ ابْنَ السَّبیلِ
و نیز حق مسافر و درمانده را به آنان بدهید.
وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرا.
به باور «اِبن عَبّاس» و «اِبن مَسْعود»، واژه «مُبَذِّر» به مفهوم کسی است که ثروت و امکانات را به ناروا هزینه میکند.
و «مُجاهِد» میگوید:
اگر کسی اندک ثروتی در راه باطل و بیداد هزینه کند «مُبَذِّر» است، امّا اگر همه ثروت خود را در راه حق و عدالت هزینه نماید، به او «مُبَذِّر» نمیگویند.
از امیر مؤمنان علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
کُنْ زامِلَةَ الْمُؤْمِنینَ وَ اِنَّ خَیْرَ الْمَطایا اَمْثَلُها وَ اَسْلَمُها ظَهرا وَ لا تَکُنْ مِنَ المُبَذِّرینَ
گرهگشا و باربردار از دوش مردم با ایمان باش و بدان که بهترین مرکبها آنهایی هستند که درست و بجا رام باشند و وظیفه خود را انجام دهند و مباد که از اسرافکاران باشی و ثروت خود را بیهوده و به ناروا هزینه کنی.
*****
1. حَسَکانی، شَواهِدُ التَّنْزیل، ج 1، ص 338 و 339.