199. آیه
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که غمگین مباش، پروردگارت زیر پای تو چشمه آب (گوارایی) قرار داده است. (24 / مریم)
وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا
و تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد. (25 / مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
نظری به بالای سرت بیفکن، بنگر چگونه ساقه خشکیده به درخت نخل باروری تبدیل شده که میوهها، شاخههایش را زینت بخشیدهاند «تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد».
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
لحظات عجیب و وصفناپذیری برای «مریم» بود، امّا دیری نپایید که از سویی کودک ارجمندش دیده به جهان گشود؛ و از دگر سو «جبرئیل» با دیدن اندوه جانکاه «مریم» و دیدن صدای دردآلودش، از زیر آستین یا طرف پایین پا ندا داد که:
هان ای «مریم»! اندوهگین مباش.
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی
پارهای بر آنند که فرشته امین از دامنه کوه به او ندا داد که:
اندوهگین مباش.
و گروهی از مفسران بر این عقیدهاند که این ندای دلنواز و آرامشبخش از نوزاد بود و او ندا داد که هان ای مادر! اندوه به دل راه مده.
چرا آرزوی مرگ؟
در این مورد که چرا «مریم» آرزوی مرگ نمود، دو نظر آمده است:
1 به باور گروهی، بدان دلیل او آرزوی مرگ نمود که در آن شرایط و آن سن و سال میترسید نتواند وظایف مادری را نسبت به گرامی فرزندش که هدیهای ارجدار از سوی خدا بود انجام دهد.
2 امّا گروهی دیگر برآنند که آن دخت عفاف و نجابت، سخت نگران باران اتهام و تیرهای زهرآگین تهمتها بود.
از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که میفرمود:
او از ترس مردم بهانهجو و دشمنان کینهتوز آرزوی مرگ میکرد، چرا که در میان آن مردم جز یکی چند تن انسان خردمند و رشد یافتهای نبود که پاکی و عفاف او را گواهی کند و تیرهای تهمت دوست نادان و دشمن بداندیش را از او بگرداند.
لاَِنَّها لَمْتَرَ فی قَوْمِها رَشیداً ذا فَراسَةٍ یُنَزِّهُها مِنَ السُّوءِ.(1)
و نیز نوزاد ارجمندش به منظور زدودن اندوه سنگین از قلب طوفانزده و دل شکسته «مادر» ندا داد که:
قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا.
هان ای مادر! اندوه به دل راه نده که پروردگارت از پایین پای تو چشمه آب گوارایی روان ساخته است تا تو از آن بنوشی و خویشتن را با آن شستشو دهی.
پارهای آوردهاند که در آن نقطهای که «مریم» پناه جسته بود، جویباری خشک و بیآب به چشم میخورد که خدا آبی صاف و زلال در آن روان ساخت؛ و نیز تنه خرمایی خشک و آفتزده بود که با تکیه «مریم» بر آن، خدا آن را نیز سرسبز و پربار گردانید.
و پارهای دیگر بر آنند که «جبرئیل» یا «مسیح» پای بر آن جویبار خشک و بیآب زد و از پی آن آبی روان و گوارا به راه افتاد.
برخی واژه «سَرِیّ» را به مفهوم شرافتمند و گرانقدر معنا کردهاند که منظور «مسیح» میباشد.
و «حَسَن» میگوید:
به خدای سوگند که «مسیح» بنده شریف و گرانقدر خدا بود.
و نیز آن نداگر پرمهر افزود:
وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا.
و تنه خرمایی را که به آن تکیه داده بودی و اینک به نخل بارور و پر میوهای تبدیل شده است بنگر و آن را بجنبان تا رطب تازه و خرمای چیده شده بر تو فرو ریزد.
*****
1. تفسیر ماوَرْدی، ج 3، ص 364.
از حضرت باقر علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
لَمْ تَسْتَشِفَّ النَّفْساءُ بِمِثْلِ الرُّطَبِ، اِنَّ اللّهَ اَطْعَمَهُ مَرْیَمَ فی نِفاسِها.(1)
زنانی که زایمان کردهاند به چیزی به سان رطب تازه بهبود نمییابند و به میوه و غذایی به سان آن تغذیه نمیگردند، چرا که رطب برای زنان پس از زایمان از هر چیز دیگری بهتر است و خدا به «مریم» پس از به دنیا آوردن «مسیح» رطب خورانید.
به باور پارهای آن درخت خرما خشک و بیثمر بود، چرا که اگر سرسبز و بارور بود نیازی به این دستور نبود و خود «مریم» آن را تکان میداد و از رطب تازه آن بهرهور میشد.
افزون بر آن، زمستان بود و فصل میوه نبود و این خود یکی از معجزات است که آن چوب خشک و بیشاخ و برگ، آن هم در فصل زمستان، به ناگاه به درختی سرسبز و پر میوه تبدیل میگردد و رطب تازه میدهد.
و در روایت است که این تنه خرما سر و شاخ نداشت و با تکیه زدن «مریم» به آن سرسبز و بارور گردید.
و این گونه مورد لطف خداست(2)
و به خاطر همان پیوند خالصانه و عاشقانهاش با آفریدگار هستی این گونه مورد لطف ویژه او قرار میگیرد و در کشاکش سختترین مراحل زندگی یاری میشود:
الف. با ندای جانبخش غیبی به او دلداری و آرامش خاطر داده میشود که:
هان ای مریم نگران مباش و اندوه به دل راه مده.
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی … (3)
ب. به طور معجزهآسایی از مناسبترین و نیروبخشترین غذاها به اوارزانی میگردد و چشمهای از آب گوارا در کنارش جوشیدن آغاز میکند:
*****
1. مَحاسن بَرقی، ص 535.
2. مترجم.
3. سوره مریم، آیه 24.
قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا وَ هُزِّی إِلَیْکِ … (1)
ج. چشمان نگرانش به جمال مسیح نور باران میگردد که:
فَکُلی وَ اشْرَبی وَ قَرِّی عَیْناً … (2)
آنچه میخواهی بخور و بنوش و به این نوزاد ارجمند دیده روشن دار …
د. و تدبیری معجزهآسا برایش اندیشه شد تا در برابر بداندیشان و بهانهجویان و بیپروایان بگوید:
من روزه هستم و با هیچ کس سخن نخواهم گفت، تا بدین وسیله از زبان آن نوزاد پرشکوه و شگفتانگیز بر پاکی و قداست و عفاف او گواهی داده شود.
اِنّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ … (3)
ه. و از همه شگفتانگیزتر اینکه برای او مدافعی بینظیر و بیهمانند قرار داده میشود تا در گاهواره ندای عظمت خدا و یکتایی او را سر دهد و مریم را بانوی قداست و ایمان و سمبل عفاف و پروا و دخت شکوه معنویت معرفی نماید.
قالَ اِنّی عَبْدُ اللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ … (4)
*****
1. سوره مریم، آیه 24 25.
2. سوره مریم، آیه 26.
3. سوره مریم، آیه 26.
4. سوره مریم، آیه 30 33.